گنجینه ادبیات شفاهی
«هزار و یک شب» از آثار شاخص ادبیات شفاهی است که از حدود دو هزار سال پیش پدید آمده و نمیتوان نویسنده مشخصی برای آن در نظر گرفت. پژوهشگران عقیده دارند این کتاب طی سالهای مختلف شکل گرفته و با هر ترجمه، داستانهایی به آن اضافه یا از آن کم شده است. اولین نسخه یافتشده از این کتاب به زبان سانسکریت است.
شرق: «هزار و یک شب» از آثار شاخص ادبیات شفاهی است که از حدود دو هزار سال پیش پدید آمده و نمیتوان نویسنده مشخصی برای آن در نظر گرفت. پژوهشگران عقیده دارند این کتاب طی سالهای مختلف شکل گرفته و با هر ترجمه، داستانهایی به آن اضافه یا از آن کم شده است. اولین نسخه یافتشده از این کتاب به زبان سانسکریت است. از سانسکریت به فارسی میانه ترجمه شده، از فارسی میانه به عربی ترجمه شده و در نهایت دوباره به فارسی ترجمه شده است. از آنجا که اسامی شخصیتهای اصلی این کتاب نیز ریشه فارسی دارند، احتمال میدهند که نسخه سانسکریت این کتاب از روی کتاب کهن «هزارافسان» نوشته شده باشد.
در زبان انگلیسی، حکایتهای «هزار و یک شب» را شبهای عربی نامیدهاند. اولین ترجمه این کتاب توسط آنتوان گالان به زبان فرانسه بود که به دلیل دشواری در یافتن نسخ این اثر، آن را به مرور از سال 1704 منتشر کرد. از این کتاب چندین ترجمه به فارسی موجود است ازجمله ترجمه محمدرضا مرعشیپور که بر اساس نسخه بولاق صورت گرفته است. مرعشیپور برای ترجمهاش نسخه تهیهشده توسط جودهالسحار را مبنا قرار داده که طبع معتبر بولاق مصر اساس کارش بوده و ناشر معروف مصری، مکتبه مصر، آن را در هشت جلد منتشر کرده است. ترجمه مرعشیپور از این کتاب چند سال پیش در نشر نیلوفر منتشر شده بود و بهتازگی توسط همین نشر بازچاپ شده است.
مرعشیپور در توضیحات ابتدایی کتاب نوشته که بخشی از این اثر عظیم در زمره ادبیات شفاهی و بهاصطلاح قهوهخانهای جا میگیرد، بنابراین جملههای تکراری و سست و بسیاری از عیبها و نقایص اینگونه آثار در آن نیز به چشم میخورد. اما بخشی دیگر در قالب ادبیات قابل بررسی است و ساختاری هنری و محکم دارد. مرعشیپور میگوید بر اساس این ویژگیهای کتاب، بسیار کوشیده بیآنکه لطمهای به اثر وارد شود، این دو بخش را به شکلی هماهنگ کند که کاری یکدست در اختیار خواننده قرار دهد. «هزار و یک شب» دایرهالمعارفی است از اصطلاحات عامیانه و ضربالمثلها و آکنده است از اشارات و کنایات.
مرعشیپور در مقدمهاش به سابقه انتشار «هزار و یک شب» در ایران هم اشاره کرده است. محمدشاه قاجار مقدمات ترجمهای از این کتاب را فراهم کرد، اما با مرگ او این آرزوی او توسط ناصرالدینشاه در سال 1271 هجری قمری محقق شد. «هزار و یک شب» را ملاعبداللطیف تسوجیتبریزی به فارسی برگرداند و میرزا محمدعلی سروشاصفهانی مأموریت یافت که از دیوانهای شاعران فارسیزبان، اشعاری را مطابق مضمون شعرهای کتاب پیدا کرده و جایگزین کند و هرجا که به مشکل برخورد، خود شعری مناسب بسراید. مرعشیپور نیز در این ترجمهاش اشعاری از شاعران فارسیزبان مطابق مضمون اشعار متن انتخاب و جایگزین کرده است.
«هزار و یک شب» قصههای تودرتویی است که از زبان شهرزاد برای شاه شهریار روایت میشوند. این کتاب شامل 52 داستان بلند است که درونشان چندین داستان کوتاه روایت میشود. در کل 207 داستان کوتاه در این کتاب وجود دارد. علاوه بر این، 82 داستانک کوتاه چندخطی نیز در این کتاب روایت میشود. داستان از آنجا شروع میشود که همسر محبوب شاه شهریار به او خیانت کرده و شهریار از او کینهای عمیق به دل گرفته است. او هر شب دختری جوان را عقد میکند و صبح دستور مرگش را صادر میکند. شهرزاد، دختر وزیر، خودش درخواست میکند که به عقد شاه دربیاید. او شب اول از شاه درخواست میکند که اجازه دهد برای بار آخر داستانی را برای او تعریف کند. سحرگاه داستان نیمهتمام باقی میماند و شهریار که کنجکاو شده بود، دستور میدهد که شهرزاد را یک شب دیگر زنده نگه دارند تا داستان تمام شود. این روند هزار و یک شب به طول میانجامد. مرعشیپور توضیح داده که این کتاب بر مکر زنان و کینخواهی مردان بنا شده، اما این شهرزاد است که در نهایت آن دو را در مدینه عشق پاک با یکدیگر آشتی میدهد و با ایجاد توازن میان دو قطب متضاد روان آدمی، قهر و لطف، درشتی و نرمی و هماهنگکردن خویشتن دوگانه و نابسامان انسان رنجور و دردمند و ازخودبیگانه، رسالت خویش را به پایان میبرد و پیوند میان نرینه و مادینه، جان و جانان، مجاز و حقیقت، عشق جسمانی و عشق روحانی را ممکن میکند. قصههای «هزار و یک شب» آکندهاند از رمز و رازهای شگفتانگیزی که اگر با نمادهای به کار گرفتهشده در آنها آشنا شویم، لذتی دوچندان
از خواندنشان خواهیم برد.
مرعشیپور به این نکته هم اشاره کرده که برای تولد «هزار و یک شب» تاریخی مشخص نمیتوان ذکر کرد و پژوهشهای انجامشده، که اغلب توسط غربیان انجام شده، مؤید این نظر است که اصل آن برخلاف آرای مسعودی و ابنندیم که ایرانیاش پنداشتهاند، از افسانههای کهن هندی سرچشمه گرفته است و نشانههایی از ادبیات سانسکریت هند و کتابهایی مثل «مهابهارات» و «رامایانا» در خود دارد، که ایرانیان بعدها با دخل و تصرف در قصهها، آنها را به زبان پهلوی برگرداندند و هزار افسان شکل گرفت و به صورت مکتوب درآمد. پس از آن، به احتمال زیاد در قرن سوم هجری، در بغداد از زبان پهلوی به زبان تازی درآمد و هزار شب نام گرفت و در پی مناسبات بازرگانی و کشورگشاییها و پیشامدهای روزگار، داستانسرایان عرب قصههای دیگری را از منابع مختلف و بهویژه از منابع عربی و اسلامی، بر آن افزودند.
در آغاز «هزار و یک شب» مقالهای با عنوان «الف لیله و لیله» نوشته ش. پلا با ترجمه فرزانه طاهری آمده است. طاهری درواقع ویراستار این ترجمه هم بوده است. در بخشی از این مقاله درباره ویژگیهای زبانی و سبکی «هزار و یک شب» آمده: «زبان و سبک برخی از توصیفات، موعظهها و نامههایی که در داستانها تعبیه شده ادبی است و شعرهایی در روایت گنجانده شده و تکههایی هم از نثر مسجع در آنها یافت میشود. اما در مجموع زبان نزدیک به عربی محاورهای است. دلالت لفظی عنوان را پذیرفته و برای همین متن را طوری تقسیم کردهاند که هزار و یک شب طول بکشد؛ حکایتها به دلخواه تقطیع شدهاند تا شنونده در حالت تعلیق بماند. نقل هر بخشی که به یک شب اختصاص یافته است خیلی کمتر از یک شب زمان میبرد... یک داستان کامل لاجرم دستکم دو شب و گاه بسیار بیشتر کش میآید».