|

نورالدین آهی، مشاور رئیس‌جمهور در امور احزاب و‌ تشکل‌ها در گفت‌وگو با «شرق»:

نیازمند گردش‌ نخبگانی با احیای احزاب هستیم

از ابتدای ورود «حزب» به ایران فعالیت احزاب در کشور ما با چالش‌های متعددی روبه‌رو بوده و از همان ابتدا احزاب به‌ جای نمایندگی مردم، به ابزارهایی برای قدرت‌های حاکم تبدیل شدند و در سیر تاریخی در موارد معدودی از زیر سایه حاکمیت‌ها خارج شده‌اند، بنابراین سال‌هاست با یک بی‌اعتمادی تاریخی و فرهنگی از طرف افکار عمومی قضاوت می‌شوند.

نیازمند گردش‌ نخبگانی با  احیای احزاب هستیم

 از ابتدای ورود «حزب» به ایران فعالیت احزاب در کشور ما با چالش‌های متعددی روبه‌رو بوده و از همان ابتدا احزاب به‌ جای نمایندگی مردم، به ابزارهایی برای قدرت‌های حاکم تبدیل شدند و در سیر تاریخی در موارد معدودی از زیر سایه حاکمیت‌ها خارج شده‌اند، بنابراین سال‌هاست با یک بی‌اعتمادی تاریخی و فرهنگی از طرف افکار عمومی قضاوت می‌شوند.

نداشتن احزابی واقعی سخن امروز و دیروز نیست و یکی از دلایل مهم سد راه قوام و رشد احزاب ریشه در دولت‌هایی دارد که علاقه‌ای به فعالیت احزاب نداشتند و حزب فقط آنچه در تأیید و همراهی دولت متبوعش حضور و بروزی محدود داشته باشد، تعریف می‌شد. از‌این‌رو کارکرد فصلی احزاب و تشکل‌ها؛ تولد‌های یک‌شبه و کارکرد مقطعی، جزئی جدایی‌ناپذیر برای برخی از آنها بوده است؛ بنابراین برای رسیدن به جایگاه اصلی احزاب نیاز به یک بازتعریف جدید از فعالیت احزاب داریم و در دولت چهاردهم برای نخستین بار مشاور رئیس‌جمهور در امور احزاب و تشکل‌ها برای پیگیری همین موضوع و اولویت‌دادن به احزاب و تشکل‌ها با هدف هدایت احزاب به سمت جایگاه اصلی که بتوانند در آینده کشور نقشی کلیدی داشته باشند، ایجاد شده است. یکی از مهم‌ترین مواردی که این‌گونه دولت در حال پیگیری آن است، گردش نخبگانی است که ضرورت مدیریت‌پروری برای دستیابی به شایسته‌سالاری را در فعالیت احزاب جست‌وجو می‌کند. دکتر نورالدین آهی، از چهره‌های شناخته‌شده فعالان سیاسی و احزاب امروز و مشاور رئیس‌جمهور در این حوزه است و مسئولیتی تاریخی بر دوش دارد تا اولین فردی باشد که قرار است به احیای احزاب بدون نگاه تداخل‌گرانه دولتی جامه عمل بپوشاند. در گفت‌وگویی با دکتر آهی به بررسی شرایط سیاسی امروز ایران و نقش احزاب در آینده کشور پرداخته‌ایم.

 

‌‌آقای دکتر اجازه می‌خواهم مصاحبه را با وقایع اخیر شروع کنم. شاهد بودیم که مجلس به بحث آموزش زبان مادری رأی منفی داد. حواشی زیادی نیز تاکنون ایجاد شده؛ زیرا آموزش به زبان مادری با آموزش زبان مادری بسیار متفاوت است و تفکیک این دو موضوع اجتناب‌ناپذیر. در اصلِ ۱۵ قانون اساسی آموزش زبان مادری به رسمیت شناخته شده اما مجلس با استدلال اینکه تعداد زبان‌ها و‌گویش‌های محلی ما زیاد است و از طرفی ممکن است باعث تقویت تجزیه‌طلبی شود، به طرح رأی نداد، در‌حالی‌که یکی از شعارهای آقای پزشکیان حمایت از همه اقوام بوده و آموزش به زبان مادری نه؛ ولی آموزش زبان مادری برای همه اقوام را به‌عنوان اصل پذیرفته‌شده، قبول داشتند. نظر شما در این زمینه چیست و فکر می‌کنید رویکرد دولت درباره این موضوع چه خواهد بود؟!

اولین چیزی که باید ببینیم، این است که کشور ایران، رنگین‌کمانی از اقوام گوناگون است. هرکدام از اقوام یک پتانسیل ویژه برای ایران دارند. ما هر‌کدام از این قومیت‌ها را از نقشه ایران برداریم، ایران با یک خلأ مواجه خواهد شد. پس انسجام ملی و وحدت ملی و اقتدار ملی و تمامیت ارضی با اعتماد به اقوام ایجاد می‌شود. آقای دکتر مسعود پزشکیان در انتخابات به بسیاری از استان‌ها سفر و سخنرانی کردند و یکی از شعارهای‌شان این بود که زبان مادری طبق اصل ۱۵ قانون اساسی به اجرا گذاشته شود. آقای پزشکیان به این اصل قانون اساسی ایمان و باور دارد. برخی معتقدند فکر توجه به زبان مادری ممکن است اقتدار و امنیت ایران را زیر سؤال ببرد که به نظر من ابدا این درست نیست.

اتفاقا توجه به زبان مادری و پتانسیل‌های قومیت‌ها می‌تواند یک نقطه برجسته برای اقتدار ایران باشد. امروز می‌بینید که آقای دکتر مسعود پزشکیان با آمدن خود در استان‌های آذری و ترک‌نشین یا کرد‌نشین و بلوچ و عرب یک فضای جدید ایجاد کرده که شهروندان ما در این مناطق احساس می‌کنند شهروند درجه یک هستند و تفاوتی با دیگر ایرانیان ندارند، بنابراین «آموزش زبان مادری» مورد تأکید دولت است و در این مسیر حرکت خواهد کرد. یکی از شعارهای ما در دولت چهاردهم توجه به زبان مادری بود، زیرا به این اصل ایمان داریم؛ باور داریم و اعتقاد داریم؛ حالا یک اتفاقاتی افتاد و یک آقایی نیز در مجلس صحبت کرد اما ما آن استدلال‌ها را قبول نداریم، زیرا نظرات شخصی بود؛ بنابراین حتما دولت برای اصلاح این موضوع وارد میدان خواهد شد. به‌تازگی در استان خوزستان بودم. یک جوانی بلند شد و صحبتی کرد که برای من خیلی جالب بود و اشک ریختم. این جوان بلند شد و گریه کرد و گفت: «من برای اولین بار احساس می‌کنم که شهروند درجه یک هستم» و در ادامه افزود: «از دکتر مسعود پزشکیان تشکر کنید. برای اولین بار در خوزستان یک استاندار عرب‌زبان انتخاب شده». این سخنان یعنی اقتدار ملی، یعنی اعتماد اقوام به مسئولان کشور، بنابراین تلاش خواهیم کرد که تصمیم مجلس اصلاح شود. حتما دولت برای اصلاح این موضوع وارد میدان خواهد شد.

‌ در این تلاشی که وعده می‌دهید، آیا ملاحظه خاصی وجود دارد؟ آیا همه زبان‌های مادری به یک چشم نگاه خواهند شد و فرقی میان زبان آذری، کردی، عربی و بلوچ وجود نخواهد داشت؟

ما اصل موضوع را طبق اصل ۱۵ قانون اساسی قبول کرده‎‌ایم که با ایجاد سازوکار اجرائی‌شدن، فرقی میان اقوام نخواهد بود و همه به طور یکسان از ترک‌زبان و کُرد‌ زبان تا بلوچ و عرب و... از امکان آموزش زبان مادری بهره‌مند خواهند شد. در حقیقت هیچ‌گونه مرزبندی و هیچ‌گونه خط‌کشی بین زبان‌ها و قومیت‌ها در دولت چهاردهم نداریم. فقط و فقط به پتانسیل‌ها و نظر کارشناسان توجه داریم.

‌ شما به نکته خوبی در پاسخ سؤال قبلی اشاره کردید که درباره به‌کارگیری استاندارهای بومی بود. اگر به انتخاب این افراد، از معاون اهل سنت رئیس‌جمهور تا استاندار کُرد، عرب و حتی حضور خانم‌ها از معاونت و وزارت تا فرمانداری توجه داشته باشیم، این انتخاب‌ها چگونه اتفاق افتاد. آیا ملاحظات خاصی بر روند انتخاب‌ها حاکم بود و چه مخالفت‌هایی وجود داشت؟!

در این مسیر روند سخت و پیچیده‌ای طی شد، زیرا اولین‌بار بود که این اتفاق‌ها رخ می‌داد و جامعه در‌حالی‌که برای این اتفاق بسیار تشنه بود، اما موانع هم کم نبود. از یک طرف این نگرانی وجود داشت که این تغییر و این تصمیم‌ها پذیرفته خواهد شد یا نه، و آیا نتیجه مثبتی در بر خواهد داشت؟ که همین تجربه چند‌ماهه نشان از مثبت‌بودن اثرات این تصمیم‌ها دارد. یکی از ویژگی‌های دکتر مسعود پزشکیان صداقت او است. او هرگز شعاری را که به آن اعتقاد نداشت، به زبان نیاورد، بنابراین یکی از مهم‌ترین شعارهای آقای پزشکیان استفاده از نیروهای بومی در استانداری‌ها و استفاده از اقلیت‌ها در مناصب محکم حاکمیتی بود که اگر در بحث وزارت نشد اما در بخش‌های دیگر به‌خوبی از نیروهای بومی و اقلیت‌ها استفاده شده است.

یکی از صحبت‌های آقای رئیس‌جمهور که دارای اهمیت بسزایی است، این امر مهم بود که هر استاندار می‌تواند رئیس‌جمهور همان استان باشد که متأسفانه برداشت‌های اشتباهی رخ داد.

‌این سخنان رئیس‌جمهور بیم شکل‌گیری فدرالیسم را ایجاد نمی‌کند؟!

ابداً این‌گونه نیست. آقای رئیس‌جمهور معتقدند چالش‌ها و مشکلات و البته امکانات و پتانسیل استان هرمزگان با اردبیل یا اصفهان و... متفاوت است و هر استان شرایط ویژه خود را دارد و نمی‌توان در مرکز نشست و نسخه واحد نوشت. یک استاندار بومی به همه زوایای امکانات و مشکلات احاطه دارد و اگر اختیار عمل داشته باشد، می‌تواند گام‌های مهمی در مسیر رشد و توسعه استان خود بردارد، بنابراین رئیس‌جمهور به دنبال استفاده درست از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های استان است.

‌برگردیم به بخش اول سؤال قبل. در مسیر انتخاب استانداران بومی فشار و مخالفتی نبوده است؟

باید تأکید کنم که فشار و مقاومت بسیاری بود اما رئیس‌جمهور روی قولی که داده بود، ایستاد. برای مثال مقاومت‌های بسیاری در مسیر انتخاب یک استاندار بلوچ وجود داشت ولی رئیس‌جمهور نشان داد که با انتخاب یک استاندار بلوچ می‌توانیم اقتدار و امنیت ایران را حفظ کنیم. شما نگاه کنید، الان در استان کردستان یک هم‌وطن سنی و جوان انتخاب شده که دو ویژگی جوان‌بودن و اهل تسنن بودن را دارد. همین الان اگر شما بروید و عملکرد چند‌ماهه این استاندار ما را رصد کنید، متوجه خواهید شد که اتفاقاتی که در استان کردستان رخ داده، در مقایسه با تمام دولت‌ها بهتر بوده است، زیرا این جوان از بحران‌ها و چالش‌های اصلی منطقه آگاه است و مهم‌تر اینکه غالب مردم کردستان به او اعتماد دارند. در سیستان‌و‌بلوچستان نیز این‌گونه است. در جلسات بسیار زیادی که با مردم خوزستان داشتم، متوجه شدم که ۹۰ درصد مردم از شرایط مدیریتی استان احساس رضایت می‌کردند و می‌گفتند که فردی از جنس خود ما در استانداری است.

‌آقای دکتر وقتی قرار باشد استانداران با نگاه استانی خود به مدیریت بپردازند، هدایت‌پذیری آنها از مرکز فاصله خواهد گرفت. همین امر سبب نگرانی در ایجاد فدرالیسم خواهد شد.

ما قوانینی داریم که در حوزه‌های مختلف خط قرمزهای اقتدار و تمامیت ارضی و حفظ وحدت و یکپارچگی لحاظ شده است. اینها قرار نیست به استانداران واگذار شوند. بسیاری از اختیارات در حوزه اجرائی به استاندارها واگذار می‌شود تا مسائل و چالش‌های آنجا را حل کنند.

ابداً در دولت چهاردهم تفکر فدرالیسم جایی ندارد. ما احساس می‌کنیم که اگر در استان‌ها، اقوام مخصوصا در مرزها تقویت شوند، ایران بالنده‌تر شده و اقتدار ایران و امنیت ایران حفظ خواهد شد.

‌بحث انتخاب وزرا و استانداران بود، شما از همان ابتدا در کارگروه انتخاب وزرا حضور داشتید، چرا ماحصل کار کارشناسی این کارگروه آن‌چنان نبود که انتظار می‌رفت؟ تا جایی که رئیس‌جمهور از فشارها و سهم‌خواهی‌ها که خارج از این کارگروه اعمال می‌شد، بسیار گله کرد.

بعد از پیروزی آقای پزشکیان، باید کابینه تشکیل می‌شد، در چگونگی انتخاب وزرا بحثی جدی مطرح بود که ماحصل گفت‌وگوها این شد که شورای راهبری تشکیل شود و با کار کارشناسی گزینه‌ها را خدمت رئیس‌جمهور معرفی کند و رئیس‌جمهور از میان گزینه‌ها انتخاب نهایی خود را انجام دهد. این‌گونه با حضور نگرش‌ها و سلایق و تخصص‌های گوناگون شورای راهبری تشکیل شد که رئیس این شورای راهبری جناب آقای دکتر ظریف بودند؛ این فکر جدیدی بود که به کمک آن فرصتی برابر برای همه مردم ایران مهیا شد که اگر احساس می‌کنند می‌توانند وزیر شوند، برنامه خود را برای اداره وزارتخانه‌ ارائه کنند. کمیته‌ها و کارگروه‌های گوناگون ذیل شورای راهبری تشکیل شد و این کمیته‌ها همه رزومه‌ها و برنامه‌ها را که به واسطه جریانات و احزاب سیاسی و حتی فردی ارسال شده بود، بررسی کردند.

درنهایت هم طبق شاخص‌ها ۱۰، ۱۵ نفر از کمیته‌ها به شورای راهبری ارائه شدند. شورای راهبری این افراد را بررسی کردند و در نقش بازوی مشورتی رئیس‌جمهور، گزینه‌های گوناگون به جناب آقای پزشکیان معرفی شدند. البته چون حرکت، یک حرکت نو بود، حتما نقطه‌ضعف‌هایی هم داشت ولی به نظر من به عنوان یک کنشگر سیاسی نقاط قوت آن خیلی بیشتر از نقاط ضعف آن بود زیرا همین که ما فرصتی برای شناسایی جوان‌های نخبه فراهم کردیم، بسیار مهم بود. آنها افرادی بودند که سال‌ها دیده و شنیده نشدند. اکنون هم ما همچنان آماده‌ایم که این جوانان را ببینیم. جوانان نخبه‌ای چون آقای افشین یا خانم انصاری و... از دل همین شورای راهبری کشف شدند.

‌البته در بحث وزرا شاهد این گردش نخبگانی و استفاده از جوانان نبوده‌ایم و همان چهره‌های تکراری و پیر درنهایت وارد اکثر وزارتخانه‌ها شدند.

متأسفانه یکی از مشکلاتی که در کشورمان داریم، این است که احزاب قوی نداریم. احزاب باید این نیروهای نخبه و شایسته را برای اداره کشور بسازند، وقتی که در انتخابات پیروز می‌شویم و مثلا دنبال وزیر اقتصاد می‌گردیم، این افراد جایی ساخته و تربیت نشدند و پرورش پیدا نکردند بنابراین مجبوریم با سختی‌های گوناگونی برویم دنبال گزینه‌ها بگردیم.

‌همین امر سبب شد معرفی برخی گزینه‌ها برای مناصب مدیریتی، گعده‌ای و برآمده از جمع سیاسی و دوستانه باشد، نه از دل یک جریان سیاسی فعال در تربیت مدیران جوان.

البته من انتخاب دوستانه وزرا یا مدیران را قبول ندارم، شاید جایی اتفاق افتاده باشد اما خودم اعتقاد ندارم. زیرا در فضای شورای راهبری کاملا کارشناسی بود و گزینه‌های گوناگون با گرایش‌های گوناگون بررسی می‌شدند و ساعت‌ها روی ویژگی‌ها، رزومه و برنامه افراد کار شد.

‌منظور خروجی کمیته‌های شورای راهبری نیست، منظورم بخشی از وزرا یا مدیرانی است که خارج از این کار کارشناسی وارد دولت شدند!

خب وقتی ما تشکیلات و فعالیت درست حزبی نداریم که بتواند مدیر و وزیر تربیت کند، شرایط انتخاب، پیچیده و محدود می‌شود. حتی ممکن است دچار خطا و اشتباه شویم. بنابراین نیاز به آسیب‌شناسی داریم تا برای دوره‌های بعدی کیفیت کار را ارتقا دهیم. برای رهایی از چهره‌های تکراری و مسن نیاز به فعالیت احزاب در این زمینه داریم. حتی در لیستی که احزاب و تشکل‌ها داده بودند، چهره‌های مسن و تکراری بود حتی همین احزاب هم مدیر جوان معرفی نکردند. خب در این شرایط منبع ما برای شناسایی مدیران جوان کجاست. افراد سن‌بالا همچنان تشنه نشستن روی صندلی هستند حتی برای وزارت آموزش و پرورش ما یک گزینه جوان هم نداشتیم.

‌بنابراین ما نیاز به بازتعریف کار احزاب داریم و توجه ویژه به نقش احزاب؟

برای اولین بار بعد انقلاب، یک رئیس‌جمهور تصمیم گرفته یک مشاور در حوزه احزاب و تشکل‌های سیاسی انتخاب کند که یعنی رئیس‌جمهور در این زمینه هم قائل به کار کارشناسی است و متوجه مشکلات حوزه فعالیت احزاب هم هست. اگر قرار است صدای بی‌صدایان باشیم، باید صدای جوانان نخبه‌ای که در دل تشکل‌ها صدایشان شنیده نمی‌شود را هم بشنویم. زیرا دولت که تمام نشده، فقط هفت ماه از شروع دولت می‌گذرد.

ما پتانسیل دیدن و شنیدن و دریافت طرح‌های جوانان نخبه را داریم و فضا برای ارائه این افراد به دولت فراهم است و فقط باید اراده کنند و ایده‌های خود را ارائه کنند. در این مسیر شما اهالی رسانه و احزاب و تشکل‌ها باید به ما کمک کنید. دولت آماده است در حوزه مدیریتی به جوانان میدان دهد و ما هم برای همین در این حوزه فعال شده‌ایم.

‌شما مشاور آقای رئیس‌جمهور در بحث احزاب و تشکل‌ها هستید، به خوبی به کارکرد ضعیف احزاب واقفید، کارکردی که فصلی است و حتی نامزد یک جریان ممکن است در انتخابات بعدی از لیست جریانی دیگر سر در‌بیاورد. البته این ضعف عملکرد احزاب از همان ابتدای ورود حزب به ایران وجود داشته است. همه جای دنیا شاهد تشکیل احزاب به فراخور طبقه اجتماعی هستیم. در ایران از همان ابتدا احزاب با نگاهی ایدئولوژیک شکل گرفتند تا امروز هم فضا فقط محدود به منافع حزبی، آن هم برای پیرمردهایی که در رأس حزب هستند، خلاصه شده و مدیرسازی و اعتماد به جوانان جایگاهی ندارد. در این شرایط برنامه شما برای سروسامان‌دادن به احزاب چیست؟

ما در کشورمان حزب واقعی به آن معنایی که در دنیا وجود دارد مخصوصا در کشورهای پیشرفته که دولت‌ها از دل رقابت حزبی شکل می‌گیرند، نداریم. احزاب هنوز در جایگاه واقعی خود قرار ندارند و یکی از مشکلات این است که تشکیل احزاب معمولا از بالا به پایین بوده است، یعنی دولتی آمده و حزبی زده یا با پیروزی چهره‌ای جریان نزدیک فعالیت حزبی را کلید زده‌اند، یعنی تشکیل آنان وصل به دولت بوده‌ نه اینکه دولت‌ساز باشند. اکنون هم که شاهدیم مردم ما با احزاب قهر هستند. وقتی یک حزب می‌آید و می‌خواهد یک کنگره بگذارد، شما می‌بینید ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر را نمی‌توانند جمع کنند، یعنی فاصله عمیقی بین مردم و احزاب اتفاق افتاده و اعتماد مردم به احزاب روز به روز کمتر می‌شود.

مردم معتقدند بخش مهمی از احزاب منافع عمومی و مردمی را مدنظر قرار نمی‌دهند و منافع فردی برایشان اجل بر منافع ملی است!

مطالبات مردم توسط احزاب شاید کمتر پیگیری شده و از طرفی بین احزاب و حاکمیت هم فاصله افتاده، یعنی اعتماد بین حاکمیت و احزاب هم اینجا دچار لغزش شده است. البته بخشی از احزاب به خوبی در راستای منافع مردمی حرکت کرده‌اند، اما باید برای بهبود اعتماد عمومی به احزاب تلاش کنیم. اعتقاد دارم اگر به دنبال حکمرانی صحیح در کشور هستیم، باید فضای نقد و نظارت و پیگیری در کشور اتفاق بیفتد و احزاب هستند که باید نقش فعالی در این زمینه بر عهده بگیرند. بنابراین احزاب باید به دنبال احیای جایگاه اصلی خود باشند و بتوانند در جهت پیگیری مطالبات مردمی نقش‌آفرین باشند و وارد رقابت سیاسی هم شوند.

‌ تلاش برای رسیدن به قدرت سیاسی توسط احزاب باید در خدمت جامعه قرار بگیرد یا حداقل طیفی خاستگاه حزب است نه چهره‌های برجسته حزب؟!

اینکه فکر کنیم احزاب نباید دنبال قدرت باشند، ابدا درست نیست، ولی در یک فضای رقابتی باید امکانی برای شنیدن همه صداها فراهم شود. وقتی هم در یک رقابت سیاسی موفق می‌شوند، باید مسئولیت اقدامات خود را بر عهده بگیرند. اگر عملکرد ناصحیحی رخ داده، باید مسئولیتش پذیرفته شود. مردم هم بدانند از چه کانالی پیگیر عملکرد نمایندگان حزبی خود باشند. احزاب ما آن مکانیسم حقیقی را ندارند و حتی مانیفست شفافی هم ندارند. بنابراین باید تلاش شود احزاب بتوانند در مسیر درست قرار گیرند. آقای پزشکیان اهتمام ویژه‌ای برای ارتقای جایگاه احزاب دارند و جلسات متعددی هم با همه احزاب و تشکل‌ها تاکنون تشکیل داده‌اند.

‌بحث حمایت دولت شد؛ این موفق‌‌نبودن احزاب ریشه در عدم حمایت دولت‌ها دارد و ‌تمایل‌ نداشتن‌شان برای فعالیت احزاب و نظارت احزاب بر عملکرد دولت‌هاست یا خود احزاب هم پتانسیل فعالیت پررنگ نداشته‌اند؟

هر دو مورد بوده؛ بعضی از دولت‌ها اعتقادی به فعالیت احزاب نداشتند و به قول یکی از دوستان احزاب را مزاحم خود می‌دانستند. ما در دولت آقای پزشکیان به دنبال تقویت فضایی هستیم که همه احزاب و تشکل‌ها امکان رشد داشته باشند. در این مسیر مطالبات و برنامه‌های احزاب را هم می‌شنویم.

‌خب در مسئله شنیدن صدای مردم و احزاب، چرا تاکنون مخالفان دولت اجازه تجمع و اعتراض داشته‌اند و احزاب و جریان‌های مخالف دولت بدون نگرانی هرچه می‌خواهند انجام می‌دهند، اما دقیقا طیف حامی دولت، در حمایت از مسئله رفع فیلترینگ حتی نمی‌تواند یک تجمع برگزار کند؟

اولا که دولت چهاردهم آماده است همه صداها در ایران را بشنود. ما یک جناح اصلاح‌طلب داریم و یک جناح اصولگرا، خب یک آدم‌هایی هم داریم که به ما اصلا رأی ندادند و ۵۱‌درصدی هستند که باید دیده و شنیده شوند و ما به خوبی می‌دانیم آنها جایگاه مهمی دارند و نباید نادیده گرفته شوند. پس ما هم باید هم صدای اصولگراها را بشنویم، هم اصلاح‌طلب‌ها را، هم آنهایی که ما را قبول ندارند و هم آنهایی که جزء ۵۱ درصد هستند.

بنابراین نیازمند وفاقی بین دولت و مردم هستیم و درکنار وفاق با جریان‌های سیاسی باید با آن 51 درصد هم وفاق ایجاد کنیم. در میان همان 51 درصد تعداد بسیار زیادی جوان نخبه و دلسوز وطن وجود دارد که ظرفیت بسیاری برای کشور دارند و باید دیده و شنیده شوند.

‌ آقای دکتر، وفاق اگر نگوییم لوث شده‌ حقیقتا در مسیر لوث‌شدن است و کارکرد خود را از دست داده.

این برداشت شخصی شما‌ست.

‌ خب‌ همین وفاق در نهایت به نفع جناح رقیب شد و کابینه هم بیشتر از آنکه وفاقی باشد ائتلافی بود؟

آنچه‌ تاکنون رخ داده، پیام صلح و همراهی برای همه جریان‌ها بوده است که همه نخبگان خود را معرفی کنند و از همه نگاه‌های کارشناسی استفاده شده است. قبلا هم گفته‌ام، دولت یک شرکت سهامی نیست که بیاییم پست‌ها را تقسیم کنیم؛ این تعریف از وفاق نیست.

ما در کشور بحران‌ها و چالش‌های بسیاری از انواع ناترازی در اقتصاد جامعه و... داریم، بنابراین تلاش داریم از همه جریانات فکری و سیاسی برای اداره کشور استفاده کنیم و اصولگرا و اصلاح‌طلب ندارد و حتی آن 51 درصد‌ را هم می‌خواهیم در این روند وارد کنیم تا به ما کمک کنند. پس باید صدای همه شنیده شود.

شاید در انتخاب بعضی از نیروها اشتباه کرده و دچار خطا شده باشیم، اما این انتخاب‌ها و اشتباه‌ها‌ عمدی نیست و سهوا رخ داده؛ پس باید برای ارتقای وفاق تلاش کنیم. وفاق یعنی اینکه‌ از همه پتانسیل‌های کشور برای رشد ایران اسلامی استفاده کنیم. البته اگر وفاق این باشد که همه باید یک جور حرف بزنیم و یک جور فکر کنیم، معنای درستی از وفاق نیست. تضارب آرا یک امر بدیهی است. حتی صدای مخالفان در مجلس، حتی تندروها هم باید شنیده شود.

‌آقای دکتر، صدای تندروها، به‌خصوص مجلس‌نشین‌ها که خیلی بلند است و کاملا شنیده می‌شود، هنر در شنیدن صدای بی‌صدایان از‌جمله مرزنشین‌ها و مردم ضعیف جامعه است.

البته این تندروهایی را که شما به سروصدایشان اشاره کردید، نباید زیاد جدی گرفت. دولت کار خود را انجام می‌دهد و مردم هم با یک رئیس‌جمهور صادق و پاکدست روبه‌رو هستند که همان ابتدا عهد کرده به مردم ایران دروغ نگوید و دروغ هم نخواهد گفت. بنابراین دولت در مسیری در حرکت است که صدای مردم را بشنود و مطالبات مردم را اولویت خود قرار دهد.

‌در‌باره نقش زنان که جزء شعارهای مهم آقای پزشکیان هم بود شاهد به‌کارگیری زنان در دولت هستیم. مطمئنا یکی از سخت‌ترین تصمیم‌ها در همین زمینه رخ داده است. از ملاحظات و چالش‌هایی که آقای پزشکیان در این مقوله داشتند برایمان صحبت می‌کنید؟

برای ورود بانوان به دولت مقاومت‌هایی همیشه بوده. آقای پزشکیان چون قول داده بودند که در سطح وزرا از خانم استفاده کنند، دیدیم که یک وزارتخانه بسیار سخت و به قول خودشان مردانه را به یک خانم دادند. این دومین وزیر زن بعد از انقلاب بود که اتفاقا بسیار هم عملکرد کارشناسی، تخصصی و خوبی تاکنون داشته است. در سطح معاونان رئیس‌جمهور ما دو‌ خانم داریم، سخنگوی دولت امروز یک خانم است، معاونان وزرا و بخشدار، فرماندار و... . خلاصه حضور زنان در حال تقویت است و نکته مهم این است که عملکرد بسیار خوبی هم داشته‌اند و مردم هم از این انتخاب‌ها راضی هستند. حتی حضور دختر آقای رئیس‌جمهور در کنارشان هم بارها سبب توجه ویژه به مسائل زنان شده است و در گره‌گشایی‌های بسیاری نقش مهمی داشته‌اند.

‌اجازه دهید همین‌جا سؤالی را که مدت‌هاست منتقدان دولت طرح می‌کنند، بپرسم؛ آیا دولت به صورت خانوادگی اداره می‌شود؟

یعنی چه خانوادگی؟

‌حضور پسر، داماد و دختر آقای پزشکیان سبب نشده پاستور خانوادگی اداره شود؟

حضور فرزندان و داماد به معنای خانوادگی اداره‌شدن دولت نیست. هر رئیس‌جمهوری نیاز دارد فردی امین در کنار خود داشته باشد، این مهم امری مسبوق به سابقه است. همه رئیس‌جمهور‌ها هم فردی امین از خانواده را کنار خود داشته‌اند؛ مانند برادر رئیس‌جمهوری که بازرسی ویژه نهاد ریاست‌جمهوری شد. بنابراین اصل اتفاق امری عادی و معمول است.

همچنین باید تأکید کنم پسر ایشان یک چهره دانشگاهی و استاد دانشگاه و نخبه علمی است که به‌عنوان مشاور کنار رئیس‌جمهور است و جلسات بسیاری هم با جوانان نخبه تاکنون داشته و به بررسی طرح‌ها و ایده‌های جوانان نخبه پرداخته است. در رابطه با داماد و دختر ایشان هم این‌گونه است. به نظر من افراد خانواده در انتقال واقعیت‌ها ملاحظه خاصی ندارند و اتفاقا بهتر عمل می‌کنند.

‌ آقای پزشکیان در این هفت ماهی که رئیس‌جمهور شده‌اند نسبت به قبل از دوره ریاست‌جمهوری تغییری داشتند؟

نه، اتفاقا یک تغییر داشتند و آن اینکه مصمم‌تر شدند.

‌اینکه گفته می‌شود در نهایت خسته خواهند شد یا در برابر فشارها ممکن است تن به استعفا دهند.

استعفا که کاملا بعید است و شایعه‌سازی است، اما در رابطه با خستگی باید تأکید کنم ایشان خستگی‌ناپذیر هستند و ما تاکنون خستگی را در ایشان ندیده‌ایم. در زمان انتخابات و در آن فضای پر‌فشار کاری ما از ایشان انرژی می‌گرفتیم و مطمئن هستم تا آخر می‌ماند و بدخواهان ایران را ناامید خواهد کرد.

‌با توجه به همین انرژی بالا، شاهد هستیم در روز در چند برنامه سخنرانی دارند. با توجه به وعده کار کارشناسی که بارها دادند، اصلا وقتی برای کار کارشناسی دارند؟

این را باید از خود ایشان بپرسید.

‌ شما به‌عنوان چهره نزدیک به ایشان نظرتان چیست؟

آنچه تاکنون دیده‌ام، این است که ایشان وقت ویژه‌ای را برای حل مشکلات ایران می‌گذارد و با بسیاری از متخصصان دیدار می‌کنند، بسیاری از حرف‌ها را می‌شنوند و باید بگویم کمتر رئیس‌جمهوری تاکنون دیده‌ام تا این حد درگیر جلسات تخصصی باشد.

‌جناب دکتر ما سال عجیب و سختی را از سر گذراندیم و دولت هم در یک فضای جنگی کار خود را شروع کرد. فکر می‌کنید 1403 برای سال آینده چه میراثی خواهد گذاشت‌ و چه پیش‌بینی برای سال پیش‌رو دارید؟

پیش‌بینی خیلی سخت است، به‌خصوص که بخش مهمی از شرایط تحمیلی فعلی خارج از مرزها رخ داده و درگیر فشار حداکثری هستیم. اما معتقدم اگر همه مردم با دولت به وفاق با هم برسند و فاصله دولت و مردم کم شود، می‌توانیم بر مشکلات چیره شویم. ما در سال آینده روزهای بهتری خواهیم داشت و اگر انسجام ملی، وحدت ملی و منافع ملی بر منافع شخصی ارجح داده شود و همه به فکر ایران باشند، سال آینده سال خوبی خواهد بود.

‌بخشی از سرنوشت سال آینده به پرونده هسته‌ای گره خورده است. ما در شرایط نابرابر به میز مذاکره با آمریکا نخواهیم رفت و یک امر کاملا پذیرفته‌شده است، اما در رابطه با ایجاد گشایش با دنیا چه نظری دارید؟ آیا دیپلماسی به کمک ما خواهد آمد؟

آقای رئیس‌جمهور به‌طور صریح و شفاف گفتند ما با مذاکره مخالف نیستیم اما اگر قرار به زورگویی باشد، هرگز مذاکره نخواهیم کرد. اصلا یکی از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی و انقلاب ما این بود که‌ هم‌تراز با قدرت‌های بزرگ بنشینیم و صحبت کنیم. ما وقتی مذاکره را قبول می‌کنیم که هم‌تراز باشیم و طرف مقابل برای ما پیش‌شرطی تعیین نکند.

مقام معظم رهبری هم فرمودند‌ مذاکره عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه باید باشد. خب ما معتقد به مذاکره با دنیا هستیم جز رژیم صهیونیستی و اکنون هم بحث ما مذاکره از موضع برابر با آمریکاست. اگر آنها بپذیرند ما هم‌تراز آنها هستیم، چرا از مذاکره فرار کنیم؟ ما اهل مذاکره هستیم ولی قبول نمی‌کنیم هیچ قدرتی برای ما پیش‌شرط تعیین کند.

‌ما در داخل با چالش جدی ناترازی‌ها مواجه هستیم که دولت پزشکیان از دولت‌های قبل به ارث برده است. یک زمستان سخت با خاموشی و تعطیلی را تجربه کرده‌ایم. برنامه دولت برای کنترل ناترازی‌ها و تبعات ناشی از آن در سال آینده چیست؟

اینکه ما با مشکل روبه‌رو هستیم یک حقیقت است. مثلا در ناترازی برق مردم و دولت باید به هم کمک کنند برای حل این مشکلات. ما نیاز به مصرف بهینه مردم داریم و این باور که بخش تولیدی ما نیاز به برق دارد و بخش خانگی باید در این شرایط کمک‌کننده باشد و با صرفه‌جویی مانع قطع برق تولیدی‌ها شویم. کارخانه‌ها با قطع برق تولید ندارند و از طرفی حقوق کارکنان و بیمه و... را باید پرداخت کنند. این‌ همه به‌جز هزینه‌ای اضافی بابت قطع برق در روند تولید است. پس با همراهی مردم در حقیقت با روشن نگه‌داشتن چراغ کارخانه‌ها خودمان را کمک کرده‌ایم.

همچنین به نظر می‌رسد سرمایه‌گذاری‌های خوبی در حوزه تولیدات انرژی نشده و باید برویم دنبال انرژی‌های نو‌ که شما‌حتما خبر دارید که دولت در حوزه قرارداد انرژی‌های نو مثل انرژی خورشیدی و...‌ قراردادهای بسیار خوبی را بسته و به نظر من سال آینده در حوزه ناترازی انرژی وضعیت بهتری خواهیم داشت. در بحث اقتصاد هم‌ شب عید در پیش است و هم‌زمان ماه مبارک رمضان هم هست و مردم در شرایط مساعدی نیستند و دولت‌ اعلام کرده که چند سبد حمایتی از بعضی از دهک‌ها خواهد داشت تا کمی از مشکلات مردم کاسته شود. ان‌شاءالله با درایت دولت چهاردهم و بحث‌های دیگر که در حوزه حاکمیتی است، بتوانیم بر مسائل اقتصادی چیره شویم و اینکه من به‌عنوان یک کنشگر سیاسی بگویم مشکل داریم، مسئله‌ای حل نخواهد شد، باید دست در دست هم دهیم و با هم تلاش کنیم تا بر مشکلات چیره شویم.