|

از حسرت غیبت سرخابی‌ها در آسیا تا حرص‌خوردن از حذف‌های متوالی نمایندگان ایران

حکایت یک تلخی بی‌پایان

حالا بدون هیچ تردیدی می‌توان گفت‌ یکی از آخرین سنگرهای دلخوشی مردم هم توسط مسئولان ناکارآمد و سوءمدیریت آنها در ورزش، به‌ویژه فوتبال، فتح شده است. سال‌هاست داستان ناکامی فوتبال ایران در دو بخش ملی و باشگاهی تکرار می‌شود و انبوه هواداران همچون سریال‌هایی که از نتفلیکس پخش می‌شود، منتظر فصل بعدی می‌مانند تا ببینند بالاخره قرار است چه اتفاقی بیفتد.

حکایت یک تلخی بی‌پایان

مهدی ملکی: حالا بدون هیچ تردیدی می‌توان گفت‌ یکی از آخرین سنگرهای دلخوشی مردم هم توسط مسئولان ناکارآمد و سوءمدیریت آنها در ورزش، به‌ویژه فوتبال، فتح شده است. سال‌هاست داستان ناکامی فوتبال ایران در دو بخش ملی و باشگاهی تکرار می‌شود و انبوه هواداران همچون سریال‌هایی که از نتفلیکس پخش می‌شود، منتظر فصل بعدی می‌مانند تا ببینند بالاخره قرار است چه اتفاقی بیفتد.

 

مدت‌های طولانی است که دیگر فوتبال‌مان در سطح قاره آقایی نمی‌کند. دیگر از روزهایی که فوتبال‌مان لرزه بر اندام حریفان می‌انداخت و جزء قدرت‌های برتر و بلامنازع آسیا بود، می‌گذرد. راز این پسرفت و سیاهی چندان هم سر‌به‌مهر نیست و تقریبا برای همگان روشن است که چطور به جایی رسیده‌ایم که الان هستیم. چگونه حسرت حضور فوتبال ‌ما‌ در المپیک و قهرمان‌شدن در آسیا، سال به سال و دوره به دوره‌ عمیق‌تر می‌شود و باشگاه‌هایمان از بُعد فنی، مدیریتی و زیرساخت‌ها در شرایطی قرار گرفته‌اند که یارای رقابت با حریفان غرب آسیا را هم ندارند.

 

کابوس تمام‌عیار

 

ناکامی و شکست‌ مختص یک تیم یا یک مقطع خاص نیست که نگرانی ویژه‌ای ایجاد نکند. بی‌اغراق نیست‌ بگوییم هیچ‌کس بدون جست‌وجو در گوگل یادش نمی‌آید آخرین قهرمانی فوتبال ایران در سطح ملی یا باشگاهی به کدام دوره برمی‌گردد. شکست‌های پی‌درپی نشانه‌ای مهم از یک اتفاق ناگوار است. بیش از نیم‌قرن است که حسرت صعود فوتبال ایران به المپیک پابرجاست. آخرین قهرمانی ایران در جام ملت‌های فوتبال آسیا به سال ۱۳۵۵ شمسی (۱۹۷۶ میلادی) مربوط می‌شود؛

 

پاس تهران آخرین تیم ایرانی است که بیش از سه دهه پیش (سال ۱۹۹۳) فاتح رقابت‌های باشگاه‌های آسیا شد. پس از آن، عنوان قهرمانی برای تیم‌های ایرانی تبدیل به یک آرزوی بزرگ شده است. گرچه تیم‌های ایرانی چند بار تا یک‌قدمی رسیدن به این عنوان رفتند، ولی در فینال ناکام ماندند و حالا با توجه به فاصله‌ای که در سطح فوتبال باشگاهی ایران با کشورهای منطقه افتاده، به نظر می‌رسد رسیدن به مراحل قبل از فینال هم تبدیل به آرزو شده است. نمایندگان ایران در شرایطی در دو فصل اخیر به مرحله یک‌چهارم نهایی راه نیافتند که قبل از آن راهیابی به این مرحله چندان دشوار نبود و در شش فصل، پنج بار به یک‌چهارم نهایی رسیدند.

 

در این میان، استقلال و پرسپولیس در سال‌های گذشته چالش‌های مختلفی را پشت سر گذاشتند و یکی از آنها هم به بحران تبدیل شد که موضوع صدور مجوز حرفه‌ای و غیبت این دو تیم در لیگ قهرمانان آسیا بود. مجوزی که از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا صادر نشد و سرخابی‌های پایتخت از حضور در لیگ قهرمانان محروم شدند تا میلیون‌ها هوادار با حسرت، رقابت دیگر تیم‌ها را پیگیری کنند و حالا که دو سال است استقلال و پرسپولیس به مسابقات بازگشته‌اند، با عملکردشان چیزی جز ناراحتی و حرص‌خوردن برای هواداران به ارمغان نیاورده‌اند.

 

چهار ضلع مربع تیم‌های مطرح و پرهوادار فوتبال‌مان یعنی استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتور که در سال‌های نسبتا دور، شاکله تیم ملی را تشکیل می‌دادند، دیگر نه ستاره‌ای پرورش می‌دهند و نه در نتیجه‌گیری موفق هستند. تیم ملی هم گرچه در آستانه صعودی دیگر به جام جهانی قرار دارد، اما نمی‌توان دورنمای چندان روشنی برای آن متصور بود. تیمی که دوره قبل شش گل از انگلیس دریافت کرد و در مصاف با آمریکا نتوانست انتظارات را برآورده کند و باز هم از مرحله گروهی صعود نکرد. در حالی که قدرت‌های قاره همچون عربستان، ژاپن و کره‌ جنوبی این مهم را تجربه کرده‌اند و هدف‌گذاری‌شان صعود به مراحل بالاتر و درخشش بیشتر است.

 

تبعات غیرفوتبالی باخت‌های فوتبالی

 

در فوتبالی که رابطه مستقیم و گسترده‌ای با احوال افراد و جامعه دارد، در فوتبالی که هوادارش برای حمایت از تیم مورد علاقه‌اش به ورزشگاه می‌رود و مقابل دوربین خبرنگاران از فرط خشم و ناراحتی و استیصال‌ فریاد می‌زند: «من پیک‌موتوری‌ کار می‌کنم. باز هم برای حمایت از شما به ورزشگاه آمده‌ام، آقای مسئول، آقای بازیکن، به خودتان بیایید»، در فوتبالی که بارها خبر دردناک ایست قلبی هواداری به دلیل باخت تیمش منتشر شده، مطمئنا همه چیز به درون مستطیل سبز و سکوهای ورزشگاه‌ها محدود نمی‌شود. بار اندوه و سرخوردگی از شکست‌های متوالی، در جامعه و افراد آن سرریز می‌شود و متأسفانه برای جبران آن هم جایگزینی در دسترس نیست.

 

سال 1403 با انبوه مشکلات اقتصادی و استرس‌های خردکننده ناشی از وضعیت سیاسی-‌اجتماعی موجود، روزهای پایانی‌اش هم با ناکامی محض، ناامیدکننده و سریالی تیم‌های فوتبال توأم شد تا میلیون‌ها هم‌وطن تحت تأثیر آن قرار بگیرند. پس از سپاهان، پرسپولیس و استقلال، سه‌شنبه‌شب نوبت به تراکتور رسید و آخرین امیدهای فوتبال‌مان با شکست این تیم برابر التعاون، نقش بر آب شد. باختی که به فهرست ناکامی تیم‌های ایرانی برابر تیم‌های عربستانی اضافه شد و همین مجموعه شکست‌ها باعث شد برخی از کاربران سعودی در فضای مجازی با اتکا به برتری مطلق تیم‌هایشان، با استفاده از واژه مجعول «خلیج ع.ر.ب.ی» به آن واکنش نشان دهند. در این شب که نقطه پایانی‌ بر حضور نمایندگان ایران در فصل جاری رقابت‌های باشگاهی آسیا محسوب می‌شد، جمله مأیوس‌کننده و حسن ختام یک تراژدی این بود: «... و تراکتور هم حذف شد‌». می‌گویند یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی‌پایان است، اما شوربختانه سال‌هاست این تلخی برای مردم و میلیون‌ها عاشق فوتبال در ایران ادامه دارد. امان از تلخی بی‌پایان... .