|

نگاهی به اجراهای خارج از ایران کنسرت نمایش «سی‌صد»

فرصتی که از دست رفت

«سی‌صد» کاری از سهراب پورناظری است که سال گذشته در مجموعه کاخ سعدآباد با حضور بازیگرانی مانند نوید محمدزاده، بهرام رادان، بهرام افشاری، گوهر خیراندیش، دلنیا آرام، علی براتی، هدیه آزیدهاک، اهورا ابوالحسنی و علی نصیریان روی صحنه رفت. نمایش «سی‌صد» با داستان «گات»، شش سال بعد از حمله مغول به نیشابور اتفاق می‌افتد.

فرصتی که از دست رفت

«سی‌صد» کاری از سهراب پورناظری است که سال گذشته در مجموعه کاخ سعدآباد با حضور بازیگرانی مانند نوید محمدزاده، بهرام رادان، بهرام افشاری، گوهر خیراندیش، دلنیا آرام، علی براتی، هدیه آزیدهاک، اهورا ابوالحسنی و علی نصیریان روی صحنه رفت. نمایش «سی‌صد» با داستان «گات»، شش سال بعد از حمله مغول به نیشابور اتفاق می‌افتد. چنگیزخان (علی نصیریان) به دختر خود آلتانی (دلنیا آرام) مأموریت می‌دهد تا برای پیدا‌کردن «جام جم» به شیراز برود. در‌این‌بین خورشید (هدیه آزیدهاک)، گلشاه (بهرام رادان)، دارا (بهرام افشاری)، سیمینه (گوهر خیراندیش)، برخوان نیشابور (اهورا ابوالحسنی) و بسیاری دیگر در مقابل شاهنامه‌سوزی و نسل‌کشی مغول‌ها می‌ایستند تا از زبان پارسی حفاظت کنند. «سی‌صد» روایتگر مبارزه مردم شیراز برای حفظ هویت و میراث فرهنگی ایران است.

نمایشی که در روزهای اجرایش نظرات متفاوتی از سمت مخاطبان و منتقدان داشت؛ برخی به شکل کارگردانی و قصه‌ای که درست پرداخت نشده، انتقاد داشتند و برخی دیگر بازیگران بزرگ سینما را که با چنین نمایشی همراه شدند، تحسین کردند. کنسرت نمایش «سی‌صد» پس از اجرا در تهران، به دوبی رفت تا اجرا‌ در سالن اپرای دوبی را تجربه کند. پس از آن در اسفند 1403 به کانادا رفت تا در سه شهر مونترال، ونکوور و تورنتو اجرا داشته باشد و پس از آن اجراهای خود را در آمریکا آغاز کرد. اما به نظر می‌رسد مخاطبان خارج از ایران نگاه متفاوتی به این نمایش دارند و برخی به شکل اجرای این گروه نقدهایی را وارد می‌دانند.

عباس غفاری، کارگردان و کارشناس تئاتر درباره اجرای نمایش «سی‌صد» و کیفیت آن به «شرق» گفت: «مشکل اجراهای نمایش «سی‌صد» از همان اجراهای ایران شروع شد. نمایش اولیه را محمد رحمانیان نوشت و حتی قرار بود آن را کارگردانی کند. در اواسط تمرین با دو برادر پورناظری به مشکل خورد که عمده این مشکلات اختلاف سلیقه بود و در نهایت محمد رحمانیان از پروژه جدا شد و بعد سهراب پورناظری کارگردانی نمایش را بر عهده گرفت. مشکل این نمایش دقیقا از همین‌جا آغاز شد. کارگردانی ظرایف خاص خودش را دارد و فردی که در این نمایش ساز می‌زند و اتفاقا به‌عنوان نفر اصلی هم ساز می‌زند، نمی‌تواند پروژه سنگینی مثل «سی‌صد» را کارگردانی کند و اصلا نمی‌تواند هدایت بازیگران را انجام بدهد و در میزانسن‌ها به مشکل می‌خورد».

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش اضافه کرد: «در متن محمد رحمانیان هم دستی برده شده بود و طبیعتا متن از آن کیفیتی که باید، فاصله داشت. در یکی، دو هفته آخر منتهی به اجرای نمایش، رضا گوران کارگردان با‌سابقه تئاتر به مجموعه اضافه شد تا به‌عنوان مشاور، پروژه را کارگردانی کند و رضا گوران هم تا جایی که می‌توانست کارهایی انجام داد. طبیعی است که نمی‌توانست تغییرات زیادی ایجاد کند. در نتیجه «سی‌صد» تبدیل شد به یکی از ضعیف‌ترین سه‌گانه کارهای پورناظری‌ها، حتی ضعیف‌تر از قسمت اول و دوم. به نظرم قسمت دوم که امیر جدیدی کارگردانی کرد، قوی‌ترین این نمایش‌ها بود. به دلیل اینکه امیر جدیدی زیر بار حرف آهنگ‌ساز و تهیه‌کننده نرفت، کار خودش را کرد و کارگردانی خودش را انجام داد. هدایت بازیگر خوبی داشت و بازیگرهای خوبی با او همراه شدند. خودش بازی می‌کرد و به‌ویژه بعد از مدت‌ها مهران غفوریان روی صحنه تئاتر حاضر شد و یک نقش متفاوت را بازی کرد. البته در هر سه نمایش یک بازیگر درخشان به نام دلنیا آرام حضور دارد که با آن صدای عجیب‌و‌غریبش، مخاطب را همراه می‌کند».

غفاری در ادامه به نقاط ضعف نمایش «سی‌صد» اشاره کرد و افزود: «حضور بازیگران قوی سینما و تئاتر در نمایش «سی‌صد» هم نتوانست ضعف‌ها جدی آن را بپوشاند. بازیگرانی که سابقه تئاتری داشتند، مثل نوید محمدزاده، بهرام افشاری، گوهر خیراندیش و علی نصیریان که طبیعتا چهره‌اش را روی پرده می‌دیدیم. با همه اینها هم متن ضعیف است و هم بازی‌ها مشکل داد و من همه این ضعف‌ها را متوجه کارگردانی آن می‌دانم. از طرفی موسیقی‌ها تکراری شده و نمایش حوصله‌سربر شده است. کار به جایی رسید که بعد از سری اولی که در تهران اجرا رفتند، برای اجراهای سری دوم در متن دست بردند که شاید کیفیت کار را بالا ببرند. سعی کردند روی بازی‌ها کار بکنند، اما باز هم نمایش نجات پیدا نکرد و بسیاری که تحلیل فنی تئاتر را مد‌نظر دارند، هم‌نظر بودند که به لحاظ متن و اجرا نمایش ضعیفی است».

غفاری در بخش دیگری از این گفت‌وگو به مفهوم 

کنسرت-‌نمایش اشاره کرد و افزود: «ما اصلا در جهان چیزی به نام کنسرت-نمایش نداریم. این عنوان زاییده همین دوستان بوده و غلط است. نمایش موزیکال یا اپرا عناوینی است که در تمام دنیا آن را می‌بینید. در نمایش موزیکال بازیگران می‌توانند دیالوگ بگویند و حرف بزنند. نمونه شاهکارش نمایش «همیلتون» است که الان نزدیک چندین سال در برادوی و کشورهای دیگر اجرا می‌شود و می‌تواند نمونه خوبی از یک نمایش موزیکال باشد. کنسرت-نمایش یک اصطلاح من‌درآوردی است. هر‌چند این به‌اصطلاح کنسرت-‌نمایش‌ها هم خیلی نزدیکی به نمایش موزیکال ندارند».

غفاری در بخش دیگری از این گفت‌وگو به اجرای نمایش «سی‌صد» در خارج از ایران اشاره کرد و گفت: «طبیعی است که وقتی نمایش «سی‌صد» به بیرون مرزهای ایران می‌رود، واکنش‌های متفاوتی درباره آن وجود دارد که این روزها در شبکه‌های اجتماعی هم شکلی از این مخالفت‌ها را می‌بینید و می‌خوانید. برخی این نمایش را دولتی می‌دانند و به آن نقد دارند و برخی دیگر به لحاظ فنی به این نمایش نقد دارند. جدا از ضعف‌هایی که در نمایش وجود دارد و پیش ‌از‌ این اشاره کردم، به دلیل شرایط اقتصادی بسیاری از بازیگران این نمایش نتوانستند با گروه همراه شوند و سفر کنند. این نمایش در ایران نزدیک به 50 رقصنده داشت و الان شاید سه، چهار رقصنده این گروه را همراهی می‌کنند. گریم‌ها خوب نیست و این هم انتقاد دیگری به اجرا‌ست. از طرفی گروه نمایش «سی‌صد» در ایران در محوطه باز اجرا رفته بودند و تروکاژهایی که انجام می‌دادند و تصویرهایی که روی دیوار کاخ می‌دیدیم، شکل بهتری داشت و واضح‌تر دیده می‌شد. اما در اجراهای کانادا و آمریکا که در سالن انجام می‌شود، یا حتی در دوبی، مشکلات تصویری زیادی را تجربه کرده‌اند. اجرا در یک محیط مسقف با یک محوطه باز تفاوت‌هایی دارد که روی صداها تأثیر می‌گذارد. با اینکه در خارج از ایران بهترین امکانات به لحاظ صوت، نور و تصویر وجود دارد، تجربه اجرا در فضای باز، متفاوت‌تر از اجرا در سالن تئاتر است».

غفاری در پایان افزود: «خبرهایی که از اجراهای این نمایش در خارج از ایران دست به دست می‌شود، در فضای مجازی می‌بینیم و فکر می‌کنم اگر ضعف‌های ساختاری آن برطرف می‌شد، می‌توانست اثرگذاری بهتری در مخاطب داشته باشد».