از ساسی مانکن تا مهدی زارع
در آخرین روزهای اسفند 1403، دو اتفاق افتاد: ساسان حیدری معروف به ساسی مانکن آهنگی را منتشر کرد که بسیار ریتمیک و شاد بود، اما محتوایی داشت که بهشدت ارزشها و باورهای اخلاقی و انسانی را هدف قرار میداد.


اکرم کشایی
در آخرین روزهای اسفند 1403، دو اتفاق افتاد: ساسان حیدری معروف به ساسی مانکن آهنگی را منتشر کرد که بسیار ریتمیک و شاد بود، اما محتوایی داشت که بهشدت ارزشها و باورهای اخلاقی و انسانی را هدف قرار میداد. همچنین اتفاق دیگری افتاد، یک نوازنده و آهنگساز کودک براساس کتاب هیچانهها که سروده جمعی از استادان شعر کودک است، کنسرتی را با استفاده از نوازندههای کودک در شهر تهران برای کودکان برگزار کرد. این آهنگها در دستگاههای موسیقی ایرانی ساخته شده بودند و به کودکانگی آنها نیز توجه شده بود.
مهدی زارع سرپرست گروه و آهنگساز این کنسرت، دانشآموخته رشته موسیقی از دانشگاه تهران است و به واسطه فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تجربه تولید چندین آلبوم موسیقی از اشعار شاعران کودک مطرح کشور و دایرکردن آموزشگاه کودک، با دنیای خاص کودکان آشنایی زیادی دارد. بدیهی است که از نظر تخصصی حتما تفاوت زیادی وجود دارد بین کسی که اصول آهنگسازی و مفاهیم بنیادین موسیقی را نزد استادان سرشناس موسیقی فرا گرفته است، با کسی که تنها با ریتمی شاد و رنگ و لعاب تصویر و هنجارشکنیهای افسارگسیخته، همه مخاطبان آثارش حتی کودکان را مثل طعمه میبیند. باید از ساسان حیدری و امثال او پرسید «چه راه میزنی ای پردهدارِ جهل و جنون»؟
امروزه به واسطه فضای مجازی که دسترسی آن برای همگان آسان است، دیگر چندان نمیتوان گروه سنی خاصی برای آثار در نظر گرفت، زیرا بهعنوان مثال همین آثار تولیدشده، بهسرعت به گوش کودک و پیر و جوان میرسد و این نگرانی وجود دارد که به واسطه ریتم شادی که دارند، جاذبههایی برای نسل کودک و جوان داشته باشند. شاید فیلمهای بازخوانی این آهنگها از طرف کودکان مدرسهای را دیده باشید. این مشکلات نهتنها به موسیقیهای شاد و بیمحتوا مربوط میشود، بلکه آثار مأیوسکننده با ریتمهای بسیار غمانگیز را هم در بر میگیرد. آیا تا به حال چیزی شنیدهاید درباره جوانان افسردهای که قبل از گرفتن یک تصمیم نادرست و پایاندادن به زندگی خود، یک موسیقی با محتوایی بسیارناامیدکننده گوش کردهاند؟
بهراستی راه گریز از موسیقی مخرب چیست؟ آیا در این دهکده جهانی میتوان مانع تولید آثار بیارزش در حوزه موسیقی شد؟ و آیا میتوان گوشهای بچهها را گرفت تا این آثار را نشنوند؟ به نظر میرسد باید راه دیگری را در پیش گرفت. باید به شکلگیری ذائقه موسیقی از همان دوران کودکی بیشتر اهمیت بدهیم. دو مثال ساسی مانکن و مهدی زارع از این بابت مطرح شد که مصداق دو صدایی هستند که یکی به واسطه قدرت رسانه و شهرت بیشتر شنیده شده و دیگری مثل بسیاری از آثار ارزشمند دیگر هنوز مجال معرفی و تبلیغ و گسترش پیدا نکرده است. ما برای یافتن ارزشهای کمرنگشده باید برویم سراغ سودابه سالم که موسیقی کودک را خوب میشناسد، برویم سراغ حسین علیزاده، استاد مسلم موسیقی، برویم سراغ مهدی زارع و برویم سراغ همه آنهایی که با اندیشه و هنر ناب سروکار دارند. باید هنرمندان دلسوزمان را بر صدر بنشانیم و از هنرشان حمایت کنیم تا آنها ذائقه موسیقی کودکانمان را بسازند. آن وقت میتوانیم بنشینیم و بدون نگرانی نگاه کنیم که ساسان حیدری و دیگران همچنان موسیقی بیارزش تولید میکنند، اما مورد استقبال هیچ گروه سنی قرار نمیگیرد.
اثری که شنونده نداشته باشد، خودبهخود کمرنگ و خاموش میشود. برای آنکه صداهای خوب بیشتر شنیده شود، باید کنسرتهای کودک را در رسانهها و در صداوسیما و بهویژه در زمان پخش برنامههای کودک بیشتر تبلیغ کنیم. مجال اجرا در شهرستانها و اجرا در فضاهای باز را به آنها بدهیم. برای اجرا در مدارس و مهدکودکها تخفیف ویژه قائل شویم. در همکاری با برندهایی که لباس کودک، اسباببازی، کتاب کودک و... تولید میکنند، کنسرتهای کودک را اطلاعرسانی کنیم. همچنین لازم است وزارت ارشاد، آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سازمانهای مشابه توجه ویژهای به آثار خوب موسیقی کودک داشته باشند و از حمایتهای لازم دریغ نکنند و... . باید مراقب سرزمینمان باشیم، از همه نظر. باید حواسمان به صداهایی که بیشتر شنیده میشوند و صداهایی که کمتر شنیده میشوند، باشد.