کارنامهای وزین
آدمهای بزرگ نشانههای بزرگ از خود بر جای میگذارند. نشانههایی که میتواند برای آیندگان چراغ راه باشد و آنها را بسته به استعداد و میزان دریافت خود به نقطهای روشن راهبری کند. آدمهای بزرگ کارهای بزرگ هم میکنند که اگر بخواهند نمونه باشند و دیگران را به راهی که خود رفتهاند رهنمون شوند، آنها را حسابی با دشواری مواجه میکنند.
محمدجعفر یاحقی: آدمهای بزرگ نشانههای بزرگ از خود بر جای میگذارند. نشانههایی که میتواند برای آیندگان چراغ راه باشد و آنها را بسته به استعداد و میزان دریافت خود به نقطهای روشن راهبری کند. آدمهای بزرگ کارهای بزرگ هم میکنند که اگر بخواهند نمونه باشند و دیگران را به راهی که خود رفتهاند رهنمون شوند، آنها را حسابی با دشواری مواجه میکنند.
استاد علیاکبر فیاض خردمندی از خراسان بود که راه را در سه مسیر بر دیگران دشوار کرد: مدیریت در مسیر اجرا، نکتهیابی و آهستگی در مسیر تحقیق و دقت و هوشمندی در تصحیح متن. فیاض بنیانگذار و نخستین رئیس دانشکده ادبیات مشهد بود. دانشکده ادبیات و الهیات مشهد را پایهگذاری کرد و چیزی قریب به 9 سال در دانشکده ادبیات مدیریت داشت. هرچه میگذرد، بیشتر و بهتر متوجه میشویم که مدیریت او بر این مرکز علمی نوبنیاد بیهمتا و یگانه بوده است و همه، رئیس یا مرئوس، اگر آگاهی و انصاف داشتهاند، حسرت دوران مدیریت او را خوردهاند. در پژوهش و تحقیق، مصداق بارز مقلِّ مُجید (کمکار اما محکمکار) بود تا نکتهای نو در گوشهای پیدا نمیکرد نمینوشت، این است که چند مقاله و کتاب که از او مانده هنوز هم پس از گذشت 60، 70 سال که از تحریر آنها میگذرد، تازه و سزاوار است. در قلمرو تصحیح متن جز تاریخ بیهقی اثر دیگری از او بر جای نمانده که تازه آن هم به دلیل درگذشت بیهنگام او ناتمام است یعنی نه مقدمه دارد و نه تعلیقات آن به جایی رسیده است. در این مورد بهخصوص من که از نزدیک با منش علمی و خوی عالمانه او آشنا بودم، بهتر از هرکسی میدانم چقدر به راهِ او رفتن دشوار و شیوه او را دنبالکردن بیسرانجام است!
محکمکاری که اساسا ملازمهاش کمکاری است، سبب شده که چهره علمی و اجرائی او در روزگار ما، به ویژه در بین نسل نوتر، به دلایل روشن کمتر و نه در حد سزاوار شناخته باشد و شاید لازم بیاید که هر چند سالی یک بار، نه برای بزرگداشت او که نیازی به چنین بزرگداشتهایی ندارد، بلکه به منظور یادآوری نسل کمارتباط امروز به طور خاص در مشهد نام و یاد او به میان آید.
ما در قطب علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات مشهد در اسفندماه 1383 به بهانه انتشار چاپ جدید تصحیح او از تاریخ بیهقی و نشر بخش عمدهای از مقالات و نوشتههای او با عنوان چشمه فیاض (گردآوری محمد عظیمی، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی، 1383) مجلس بزرگداشت مختصری در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی (تالار شریعتی کنونی) برگزار کردیم که در آن چند نفر درباره کارها و خدمات علمی دکتر فیاض سخن گفتند. برخی از این خطابهها بلافاصله در شماره 13 ماهنامه حافظ (فروردین 1384) به چاپ رسید.
تصحیح جدید تاریخ بیهقی (به کوشش محمدجعفر یاحقی و سیدمهدی سیدی) در روزهای پایانی سال 1388 منتشر شد و بار دیگر نام فیاض بر سر زبانها افتاد. برگزاری شب بخارا ویژه دکتر فیاض که دوازدهم آذرماه 1397 در دانشگاه فردوسی برگزار شد آخرین یادوارهای بود که در مقیاسی قابل قبول نام فیاض را به میان آورد. نامگذاری یکی از خیابانهای منتهی به خیابان باهنر و درِ غربی دانشگاه فردوسی که با همت مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی و عمدتا با کوشش و میانداری دکتر سلمان ساکت صورت گرفت، نام فیاض را در کنار دیگر شخصیتهای برجسته دانشگاه جلو دیدگان همه کسانی قرار داد که به نوعی با دانشگاه سروکار دارند.
و اینک انتشار کتاب نظرگیر کارنامه فیاض در 815 صفحه، شامل کلیه آثار و نوشتههای فیاض و آنچه درباره او نوشته و چاپ شده است ایضا به کوشش سزاوار تحسین دکتر سلمان ساکت (قم، انتشارات ادبیات، 1402) تازهترین تلاشی است که در آن از همه جوانب به کار علیاکبر فیاض پرداخته شده است. استقصایی که برای گردآوری مقالات، مقدمهها و تقریظها، نامهها، سرودهها و سخنرانیهای فیاض از گوشه و کنار مطبوعات کشور و بایگانی مرکز آثار مفاخر و اسناد و پرونده راکد او در بایگانی دانشگاه صورت گرفته، درخور سپاس است. دریغا که جای یکی از مهمترین نوشتهها درمورد تاریخ بیهقی یعنی رساله دکتری او که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بوده و مفقود شده در این میان خالی مانده است (رک: ص 621 همان کتاب).
از مندرجات برخی از نامههای اداری که فیاض در زمان ریاست دانشکده ادبیات به مسئولان دانشگاه و وزارتخانهها نوشته و تاکنون در اختیار عموم نبوده، بهخوبی میتوان به اقتدار مدیریتی و دغدغهها و دلسوزیهای او برای اداره سومین دانشکده ادبیات کشور در روزگار خودش پی برد.
کمتر کسی میداند که فیاض شعر هم میگفته است. در این کتاب شش قطعه شعر کوتاه به نقل از برخی نشریات قدیمی از جمله نامه فرهنگ، سفینه فرخ، مجله وحید و صد سال شعر خراسان سروده فیاض نقل شده که تاکنون و بهخصوص یکجا کمتر در معرض نگاه معاصران قرار گرفته است.
این کتاب علاوه بر اینکه تمام نوشتهها و گفتهها و سرودههای فیاض را یکجا پیشروی خواننده میگذارد و او را از مراجعه به چندین مجله و کتابی که تقریبا در دسترس عموم نیست و در فضای مجازی هم به طریق اولی نمیتوان پیدا کرد، هر آنچه را درباره او دیگران چه در مجامع علمی و بزرگداشتها و چه به صورت مقاله و مدخل دانشنامهای به قلم آوردهاند با سان و سیرتی پسندیده در خود جای داده است.
بخش سودمند دیگر این کتاب اسناد و تصاویر است. بسیاری از واقعیتها از سویدای زندگی افراد را از خلال همین اسناد و عکسهای خصوصی و شغلی افراد میتوان متوجه شد. زیرا زمانی که این گونه سندها تولید میشود، عموما فرض بر این است که مخاطب و منظور خاصی دارد اما بعد که زمان بر آنها میگذرد و به ویژه در غیبت صاحبان آن، موضوع و مخاطب عام پیدا میکند. در این کتاب سندهای بسیاری از زمان نمایندگی مجلس و ریاست دکتر فیاض و ارتباط او با مقامات سیاسی و فرهنگی و بعد هم مجالس و انجمنهای ادبی و حتی دوستان خصوصی او به چاپ رسیده که ابعاد گوناگون شخصیت او را میتوان از خلال آنها دید. در این بخش حتی بریده جرایدی که خبری متضمن فعالیتهای ادبی و فرهنگی او داشته آمده است و از جستوجوی شامل و جامع گردآورنده و همکاران او در مرکز آثار و مفاخر دانشگاه حکایت میکند. در این بخش حتی تصویر جلد کتابهای خود فیاض، آثاری که بر آنها مقدمه نوشته و کتابهایی که حاصل اقدامات و فعالیتهای علمی او بوده همگی آمده و ابعاد کار او را از هر جهت نشان داده است. عکسهای جمعی فیاض دایره ارتباطات شغلی و ادبی و دوستانه او را مشخص میکند و نشان میدهد که حضور او تا کجا در فضای ادبی و فرهنگی خراسان آن روز تأثیرگذار بوده است. فهرستهای چندگانه و کارگشای کتاب کار پژوهنده را از هر جهت آسان و راه دستیابی به مطلب را در اسرع وقت فراهم میکند.
کارنامه وزین فیاض کاری وزین و گام شایستهای است در راستای فلسفه وجودی «مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه» که انتظار میرود مشابه آن در مورد دیگر مفاخر و نامآوران تأثیرگذار دانشگاه هم به تدریج فراهم و به این ترتیب گوشهای از خدمات خدمتگزاران فرهنگ و دانش این سرزمین به آیندگان معرفی شود.