|

زیویه؛ محل امن ماناها

تپه زیویه در روستایی به همین نام و در 45‌کیلومتری جنوب شرقی شهرستان سقز واقع شده است. واژه زیویه در اسناد آشور نو به عنوان محل امن ماناها ذکر شده است. اولین بار سارگون در سال 716 ق.م. به زیویه اشاره کرده است.

زیویه؛ محل امن ماناها

شرق: تپه زیویه در روستایی به همین نام و در 45‌کیلومتری جنوب شرقی شهرستان سقز واقع شده است. واژه زیویه در اسناد آشور نو به عنوان محل امن ماناها ذکر شده است. اولین بار سارگون در سال 716 ق.م. به زیویه اشاره کرده است. سارگون در کتیبه مربوط به سلطنتش می‌گوید: ایزیوتو پایتخت مملکت ماناها را به آتش کشیده و شهرهای زیبیه و آرمایید را متصرف شده است. بعد از سارگون در اسناد آشوربانی پال در سال 665 ق.م. نام زیویه تکرار شده است. زیویه با عناوین مختلف زیبیه (zibie) یا اوزبیا (uzbia) نام برده شده است. واژه زیویه در اسناد آشور نو به عنوان محل امن ماناها ذکر شده است.

گنجینه زیویه در سال 1325 هجری شمسی (1947 میلادی) توسط پسربچه چوپانی در بالای روستای زیویه پیدا شد. در سال 1325 ش. گنجینه ارزشمندی توسط حفاران غیرمجاز از این محل کشف و راهی موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی آمریکا و اروپا شد و بخشی از آن نیز توسط موزه ملی ایران خریداری شد‌ (muscarella, 1977, p 197 - 219). از سال 1325 به مدت هشت سال امتیاز تجاری حفاری در زیویه به ربنو واگذار شد. در میان این کندوکاو حدود دوهزارو 800 متر‌مربع از سطح تپه کاوش شد و آثار و معماری ارزشمند آن از میان رفت. از سال 1355 تا 1358 در این تپه چندین فصل حفاری به سرپرستی نصرت‌الله معتمدی انجام شد. ادامه این کاوش‌ها در سال 1373 به سرپرستی معتمدی آغاز شد و به مدت چندین فصل ادامه داشت. در سال‌‌های اخیر نیز کار مرمت و حفاظت تپه به سرپرستی سیمین لک‌پور در حال پیگیری است. به طور کلی در این محوطه افرادی مانند ایوب ربنو، دایسون و کرافور، سیمین لک‌پور و نصرت‌الله معتمدی حفاری کرده‌اند.

آثار باستانی مکشوفه از این محل بر فراز تپه‌ای منفرد و به ارتفاع بیش از صد متر و در زمینی به ابعاد 118 * 45 متر قرار گرفته است. جبهه جنوبی این تپه به صورت دیواره صخره‌ای است که صعود آن بدون تجهیزات کوهنوردی تقریبا غیرممکن است. جبهه شمالی تپه نیز شیب تندی دارد و دو جبهه شرقی و غربی از شیب کمتری برخوردارند؛ به‌ویژه جبهه شرقی که دسترسی اصلی به دژ نیز در همین سمت و از طریق راه‌پله سنگی ایجاد شده است. در جریان این کاوش‌ها که سطحی در حدود چهارهزار مترمربع را شامل می‌شود، بقایای قلعه‌ای حاکم‌نشین و مشتمل بر بخش‌های مختلف به دست آمده که در ادامه به معرفی مختصر آن می‌پردازیم. سازندگان قلعه مجبور شده‌اند قسمتی از صخره‌های برآمده را هموار کرده و با استفاده از مصالح خشتی در دامنه‌های شیب‌دار، با سکو یا صفه‌سازی سطوح هموار وسیع و مناسبی برای احداث قلعه به وجود آورند. بخش‌های مهم بر‌جای‌مانده این قلعه عبارت‌اند از راه‌پله سنگی، بخش ورودی، راه‌پله ستون‌دار، حیاط سنگفرش، اتاق‌ها و انبارهای متعدد و تالار ستون‌دار. از برج و باروی قلعه به جهت ریزش کامل آن اثری بر جای نمانده است. راه‌پله سنگی در بیرون فضای قلعه و دامنه شرقی تپه ایجاد شده است و به دروازه ورودی قلعه منتهی می‌شود. مجموعه پله‌های باقی‌مانده 21 عدد هستند که ارتفاع هر‌کدام به 30 سانتی‌متر می‌رسد. پله‌های مزبور از سنگ‌های نتراشیده و موجود در محل ساخته شده است. راه‌پله سنگی مزبور در داخل محوطه قلعه به راه‌پله عریض دیگری منتهی می‌شود که در میانه آن سه پایه ستون نتراشیده بر جای مانده است. ساخت راه‌پله ستون‌دار منحصر به زیویه است. این راه‌پله به حیاط سنگفرشی به ابعاد 8.80 * 9.80 متر راه پیدا می‌کند. در ضلع شمالی حیاط و راه‌پله ستون‌دار بقایای شش اتاق زیرزمینی و مربع‌مستطیل خاک‌برداری شده که پنج تای آنها از طریق درگاهی به یکدیگر راه دارند، اما اتاق ششم فاقد درگاهی در دیوارهاست. مصالح مورد استفاده در این اتاق‌ها و نیز دیگر بخش‌های قلعه زیویه و نیز دوره‌های تعمیراتی آن خشت‌هایی به ابعاد 46*46*14 سانتی‌متر است. از سنگ در زیویه تنها برای پله‌ها، پایه ستون‌ها و سنگفرش فضاهای روباز استفاده کرده‌اند. بخش نخست قلعه از طریق راهرویی سنگفرش به بخش مرتفع و حاکم‌نشین آن راه پیدا می‌کند. بنای مهم این بخش را تالار ستون‌داری به طول 48 و عرض باقی‌مانده 23 متر تشکیل می‌دهد که در جهت شرقی‌-‌غربی روی سکوی خشتی کشیده شده است. بر روی دیوار جنوبی تالار طاق‌نماها یا طاقچه‌هایی وجود دارد که در دوره بعد با الحاق یک دیوار پشتیبان با نمای پشتبنددار، از نظر پنهان مانده است. اطراف این طاقچه‌ها با خطوط سیاه و سفید نقاشی شده است. کف تالار و در کل تمامی فضاهای سرپوشیده قلعه با خشت فرش شده و سطوح دیوارها نیز با گل اندود شده است. در دیواره صخره‌ای تپه و ارتفاع 50‌متری، غاری وجود دارد که احتمالا قلعه در ارتباط با آن شکل گرفته است. به نظر می‌رسد قلعه زیویه در دوره ماد و بعد از سقوط دولت مانا در سال‌های پایانی سده هفتم ق.م. همچنان از سوی حاکمان محلی استفاده می‌شده است. قرابت بیشتر سفال زیویه با انواع حسنلوی III که مدتی بعد از سقوط دولت مانا همچنان مورد استفاده بوده، از همین‌جا ناشی می‌شود.

سفال زیویه

مجموعه سفال زیویه توسط کایلر یانگ و معتمدی مورد مطالعه قرار گرفته است. کایلر یانگ سفال زیویه را بر اساس ساخت و کیفیت به پنج گروه طبقه‌بندی کرده است 

(Young 1965, pp 59 - 69): 1- سفال بسیار خشن، 2- سفال خشن، 3- سفال معمولی، 4- سفال مرغوب و 5- سفال با لعاب شیشه‌ای.

طرح‌های به‌کاررفته در سفال‌ها اغلب عبارت‌اند از مثلث‌های آویزان یا موتیف‌های لوزی که معمولا در یک نوار افقی بر نیمه‌ بالای ظروف کار شده‌اند. طرح‌های کمتر معمول نیز عبارت‌اند از نقوش شطرنجی، خطوط شکسته، خطوط حلقه‌زده مشاعف، زیگزاگ‌های متقاطع و دایره‌های سوراخ‌دار کوچک. همچنین طرح‌های خیاره‌ای (شیاردار) و شیارانداختن‌های عمیق از تکنیک‌های تزیینی معمول است. با مطالعه مجموعه سفال زیویه می‌توان به نتایجی دست یافت از‌جمله:

الف) کاسه شکل مسلط هر سه گونه خشن، معمولی و مرغوب را تشکیل می‌دهد.

ب) نوع معمولی تقریبا 50 درصد کل سفال‌های مطالعه‌شده را به خود اختصاص می‌دهد.

ج) سفال منقوش و سفال با لعاب قرمز خیلی نادر هستند.

د) تمام نمونه‌های مطالعه‌شده معرف یک فرهنگ سفال خاص و همگون بوده و مابین آنها گروه‌های کاملا مجزا و تفاوت‌های اساسی وجود ندارد و تفاوت‌های موجود در آنها به نوع استفاده از آنها برمی‌گردد.

گنجینه زیویه

در اوایل سال 1325 ه.ش. گنجینه‌ای توسط پسربچه چوپانی کشف شد که محتوای لاوکی (تابوتی) به شکل وان بود (سرفراز و فیروزمندی، 1389، 92). این گنجینه حاوی آثار گوناگون بود که یکی از علل گوناگون‌بودن آن، برخوردهای اقوام مختلف و حوادث بسیاری است که در این مناطق رخ داده (پیرنیا، 1370، 41). در قرن هفتم پ.م. شهر زیویه یکی از نواحی آباد بوده و در کتیبه‌ای که از سال ششم سلطنت سارگن دوم به دست آمده، نام (ایزیویه) پایتخت مملکت ماناها برده شده است که با محل زیویه تطبیق می‌کند. از این ناحیه مجموعه نفیسی از اشیای طلا، سفال و عاج به دست آمده که هر یک در نوع خود منحصر‌به‌فرد است (تاج‌بخش، 1381، 53). این چیزها مخلوطی از سبک‌های هنری را نمایان می‌‌کنند. صفحات عاج کنده‌کاری‌شده آنها به سبک آشوری و ‌مانند عاج‌های یافت‌شده در نمرود بین‌النهرین است. گردنبندهای زرین و الواح و یک سینه‌ریز نماینده سبک سکائی، آشوری و محلی است و ظروف سفالین و اشیای سیمین و مفرغ نیز همین گونه سبک‌ها را نمایان می‌کنند‌ (فرای، 1377، 104). گدار، مفرغ‌شناس بنام می‌گوید: ماناها هنر کاسی‌ها را در لرستان تکمیل کردند و سکاها در سال 680 پ.م. که به ماد آمدند آن را فرا‌گرفتند. ایشان این هنر را به جنوب روسیه بردند. گدار با این بیان رابطه میان سکاها و لرستان را توجیه می‌کند (فرای، 1377، 103). در میان حفریات، صفحات طلا که برای پوشش و زینت اشیای دیگر به کار می‌رفته، پیدا شده و این صفحات با نقوش فرشتگان و حیوانات و انسان به طور برجسته تزیین شده است. بر روی یکی از این صفحات نقش مردی مشاهده می‌شود که مشغول نزاع با شیر است، روی صفحه دیگر نقش اسب بالدار در دو طرف درخت زندگی به صورت برجسته نشان داده شده و مجسمه‌های مختلف از طلا و مفرغ به شکل حیواناتی همچون عقاب و اسب نیز به دست آمده است.

جام نقره با نقش حیوانات کنده‌شده روی لبه خارجی آن نمونه دیگری از هنر این دوران است. غلاف شمشیر زرین و همچنین پیشانی‌بند که در موقع جنگ به کار می‌رفته، نمونه زیبایی از هنر فلزکاری است. روی پیشانی‌بند، گل‌های هشت‌پری دیده می‌شود که جداگانه تهیه شده و بعد روی آن نصب شده‌اند. مجموعه زیبا و منحصر‌به‌فردی از عاج به دست آمده که بر روی آنها نقوش حیوان از قبیل بز کوهی و غزال به طور برجسته وجود دارد و بقیه با نقوش کنده‌شده آرایش یافته‌اند. یکی از نقوش اساسی بر روی این عاج‌ها، شکل درخت زندگی است که در دو طرف آن نقش حیوان بال‌دار با سر انسان مجسم شده و تعداد آنها از همه بیشتر است. نوع دیگر با نقش فرشتگان در حال حرکت به جلو زینت یافته‌اند. در بین این مجموعه قطعات مسطحی موجود است که روی آنها شخصیت‌های مختلفی با ملتزمین نشان داده شده‌اند. جدال انسان با گاو یا شیر از‌جمله نقوشی است که بر روی پاره‌ای از این اشیا دیده می‌شود. سبک لباس، طرز آرایش مو و کلاه در نقوش معلوم می‌کند که هنر مردم هم‌جوار در آنها بی‌تأثیر نبوده است. دیگر نقوش بر روی صفحات عاج، انسانی است در حال راندن ارابه‌های دو‌اسبه و چهار‌‌اسبه که یراق بندهای اسب‌ها و آرایش سر آنها با نقوش برجسته تخت جمشید که بعد از این دوره ساخته شده، قابل مقایسه است. از دیگر آثار به دست آمده، دستبندهای زرین ازجمله دستبندی است که دو انتهای آن شبیه سر شیر است و به وسیله سنجاقی باز و بسته می‌شود و دیگر النگوی ساده‌ای است با دو سر مار که روی آنها با ظرافتی خاص حکاکی شده است. از آثار مهم که حکایت از مهارت و ظرافت کار هنرمندان می‌کند، یک دستکش طلایی است که مربوط به قرن هفتم پس از میلاد است و دیگری یک سر عقاب است که از طلا ساخته شده. از آثار سفالی مکشوفه در زیویه یک خمره کوچک رنگین با لعاب است که با استفاده از رنگ‌های زرد، سفید، آبی و قهوه‌ای تزیین شده و روی حاشیه آن نقش گاو دیده می‌شود (تاج‌بخش، 1381، 53 و 54). تعدادی از ظروف سفالی در کنار اشخاصی که به مناسبت تدفین، همراه جسد شاه سکائی در کنار وی به خاک سپرده می‌شدند، قرار داده شده است. خصوصیات این ظروف به این قرار است: خمیر ظریف و خوب پخته‌شده، رنگ قرمز صاف و درخشان، اکثر ظروف دارای نقش‌کنده، نقوش تکمه‌ای‌شکل، شیاردار و برجسته هستند. اکثر سفال‌ها با چرخ سفالگری ساخته شده‌اند. هنرمندان مانا در فن سفالگری مهارت بسزایی داشته‌اند. از دیگر یافته‌های این گنجینه، ریتون‌های سفالین است که از کارگاه بزرگی به دست آمده‌اند و به علت تعداد و اندازه و رنگ‌آمیزی آنها در میان اشیا مکشوفه از قبر زیویه مقام قابل توجهی را کسب کرده و عموما از داخل قبور به دست آمده‌اند. این ریتون‌ها از نظر شکل ظاهری به سه دسته تقسیم می‌شوند: 

1- ریتونی که به شکل سر حیوان است و گردن آن به صورت جامی عمودی برگشته و از پیشگامان ریتون‌های طلایی گنجینه همدان از دوره هخامنشی است. این ریتون را از نظر شکل ظاهری می‌توان با بعضی از ریتون‌های اورارتویی مقایسه کرد. 2- ریتون نوع دوم به شکل مرغابی است. دهانه آن روی پشت مرغابی و لوله آن به جای نوک حیوان است. رنگ لعاب زمینه‌ این ظرف بنفش تیره و روی سینه آن پرهایی به شکل فلس به رنگ بنفش و زرد مجسم شده است. رنگ پر بال‌ها متناوبا زرد و قهوه‌ای است و یک خط شاه‌بلوطی تیره آنها را از هم جدا می‌کند. دم مرغ بلوطی سبز است. این ریتون از یک طرف قابل مقایسه با یک ریتون از کلاردشت بوده و از طرف دیگر یادآور ریتون‌هایی است که از کاوش‌های گوردین (آسیای صغیر) کشف شده‌اند. 3- ریتون نوع سوم ظرفی است به شکل آبخوری که در بالا فراخ می‌شود و ته آن به صورت سر حیوانی شاخ‌دار است که پشن آن به صورت مدور مانند فلس ماهی مجسم شده است. این نوع ریتون که قدمت آن در ایران به هزاره دوم پ.م‌. می‌رسد، در نیمه اول هزاره اول، به‌ویژه در زمان ماناها و مادها، از گسترش چشمگیری برخوردار بوده است‌ (سرفراز و فیروزمندی، 1389، 95، 96). هسته اصلی این گنجینه تاریخی نه از نظر فنی و نه از نظر سبک هنری با هم شباهتی ندارند. البته باید صفحات طلا و غلاف‌ها و تکه‌های عاج را از نظر هنری مورد مطالعه قرار داد؛ زیرا عموما منقوش به سبک آشوری و حاکی از صحنه‌هایی از شکار شیر هستند که از هر نظر مربوط به سبک آشوری است و بدی سلیقه و بی‌ذوقی و کوته‌فکری و تکرار مکررات در انواع آن به چشم می‌خورد. در این زمان داد‌و‌ستد هنری بین حاکمان ایران و اورارتویی و سکاها و روسیه جنوبی انجام می‌شده. از این اشیا مکشوفه در بین مجموعه‌ای که در تابوت نقره زیویه به دست آمده است، دیده می‌شود؛ از‌جمله مهر سنگی است که سبک کاملا سکایی دارد و شبیه مهرهایی است که در شهر اورارتویی «کارمیر بلور» در ایروان به دست آمده است.

تحلیل و سبک‌شناسی اشیای زیویه از دیدگاه پژوهشگران

ادیت پرادا: زیویه نوعی ترکیب و اختلاط از عناصر آشوری، اورارتویی و سکایی است و تخریب زیویه را در اثر حمله سکاها می‌داند. پنهان‌شدن گنجینه را به خاطر ترس از سرقت اشیا و تخریب محوطه زیویه بر اثر حمله سکاها می‌داند.

کنتور: با تجزیه و تحلیل نقوش بخش‌های پلاکی از زیویه، معتقد است سبک ساخت آن از سبک هنری آثار اورارتویی است و آن را به طور حتم اورارتویی می‌داند. لایه 4 ب حسنلو توسط اورارتوها مورد حمله قرار گرفته است، مانایی است که این نیز هم‌زمان با زیویه پنداشته شود. پلاک زیویه مانند بسیاری از اشیای اورارتوها در سرزمین اورارتوها و تحت تأثیر آشوری ساخته شده است.

گدار: با ذکر عناصر خارجی در هنر زیویه مشخصا بخشی از ترکیبات، نقوش و سبک‌ها را بومی و محلی می‌داند. هنر بومی را مانایی و تاریخ بین قرن 9 تا 7 ق.م.‌ را برای ساخت اشیا در زیویه پیشنهاد می‌دهد. سه عنصر اصلی و عمده در آثار زیویه را مانایی، آشوری و سکایی معرفی می‌کند.

گیرشمن: اشیای زیویه با تأثیر سبک‌های لرستان، اورارتویی، بابلی، کیمیری و حتی یونانی ساخته شده است. اموال زیویه از یک قبر سکایی به دست آمده است. در همان حال که این گنجینه را به شاهزاده سکایی نسبت می‌دهد، از پادشاهان مادی نیز نام می‌برد.

سبک محلی: اصطلاح محلی را نخستین بار ادیت پرادا در سال 1965 در مورد سبک بومی جام نقره‌ای حسنلو به کار برد. سبک محلی با عناوینی همچون هنر زاگرس، هنر ایرانی، هنر مانایی، هنر مردمی و هنر لرستان معرفی شده است. سبک محلی با ویژگی‌هایی همچون‌ الگوبرداری سطحی و هندسی و ارائه سبکی زنده و آزاد از تصاویر حیوانی و انسانی است. تصاویر سر انسان نسبت به بدن بزرگ‌تر، بینی‌های بزرگ و برجسته، پیشانی و چانه به عقب برگشته و در چشم‌ها اغراق‌شده است. اسب‌ها و شیرها اکثر تصاویر حیوانی را تشکیل داده و تناسب در حیوانات دیده نمی‌شود؛ سرها بزرگ‌تر و دهان باز با دندان‌های بزرگ و برجسته است. سابقه این سبک‌ بسیار طولانی‌تر از دوره ماد است.

سبک مادی: بعد از ظهور ماد آثار جدید با سبک ترکیبی آشوری، اورارتویی، با صیغه و نشانه‌های محلی و سکایی رواج پیدا کرد. پس از گسترش نفوذ آشوری‌ها در غرب، سبک آشوری با نشانه‌های هنر خاص خود در فلزگری و به طور کلی در آثار این منطقه ظاهر شد. یکی از بهترین نمونه‌های معرف این سبک، تابوت برنزی و سینه‌بند است.

معماری تپه زیویه

طی حفاری‌های علمی که توسط دایسون و کرافورد و نیز معتمدی صورت گرفت، قلعه‌ای عیان شد. معتمدی این قلعه را مانایی معرفی کرده و آن را با قشر حکومتی با کاربرد نظامی می‌داند. قلعه بر روی تپه‌ای طبیعی که از رأس آن سنگی است، بنا شده است. 800 متر طول، 500 متر عرض‌ و 100 تا 140 متر از زمین‌های مجاور خود ارتفاع دارد. وجود قلعه در بافت معماری محوطه، نشان از اهمیت آن دارد و احتمالا در واکنش به حملات آشوری بوده است. ابعاد خشت‌های زیویه 14‌*‌46‌*‌46 است. مستطیل‌شکل بودن خشت‌های محوطه با محوطه‌های عصر آهن 3 و نیز دوره ماد قابل مقایسه است.