|

ادای احترام به ادبیات

«می‌گویند کتاب‌ها خوانندگان خود را پیدا می‌کنند، ولی گاهی به کسی نیاز دارند که راه را به آنها نشان دهد. در آن روز حول‌وحوش اواخر تابستان در کتاب‌فروشی‌ای با نام کنار دروازه شهر هم چنین بود. اگرچه دروازه شهر یا به عبارتی باقی‌مانده‌هایش، که اکثر شهروندان آن را اثر هنری جسورانه‌ای می‌دانستند، سه چهارراه دورتر از کتاب‌فروشی قرار داشت.

ادای احترام به ادبیات

شرق: «می‌گویند کتاب‌ها خوانندگان خود را پیدا می‌کنند، ولی گاهی به کسی نیاز دارند که راه را به آنها نشان دهد. در آن روز حول‌وحوش اواخر تابستان در کتاب‌فروشی‌ای با نام کنار دروازه شهر هم چنین بود. اگرچه دروازه شهر یا به عبارتی باقی‌مانده‌هایش، که اکثر شهروندان آن را اثر هنری جسورانه‌ای می‌دانستند، سه چهارراه دورتر از کتاب‌فروشی قرار داشت. کتاب‌فروشی بسیار قدیمی محسوب می‌شد و در دوره‌های مختلفی ساخته و گسترش داده شده بود». این بخشی از رمان «کتاب‌گردان» نوشته کارستن هن است که به‌تازگی با ترجمه مهشید میرمعزی در نشر افق منتشر شده است.

«کتاب‌گردان» اولین‌بار در سال 2020 منتشر شد و برای هفته‌های متوالی در فهرست کتاب‌های پرفروش نشریه اشپیگل قرار داشت. این رمان روایتی است از زندگی پیرمردی کتاب‌فروش که هر روز کتاب‌ها را شخصا به مشتری‌هایش تحویل می‌دهد.

روایت این رمان در پس‌زمینه‌ای از یک شهر کوچک در آلمان جریان دارد. این داستان را می‌توان هم ادای احترامی به دنیای ادبیات دانست و هم تأملی بر اهمیت همدلی و مهربانی. داستان به زندگی کارل کولهوف، کتاب‌فروشی مسن، مربوط است که کتاب‌ها را به‌ صورت پیاده به مشتریانی که قادر به خروج از خانه نیستند، تحویل می‌دهد. نظم همیشگی زندگی کتاب‌فروش زمانی تغییر می‌کند که دختری پرانرژی به نام شاشا به او ملحق می‌شود. این دو شخصیت، سفری از کشف و درک را آغاز می‌کنند و با مشتریان کارل که هرکدام داستان‌ها و ارتباطات منحصربه‌فردی با کتاب‌ها دارند، ارتباط برقرار می‌کنند.

اما داستان وجوهی دیگر هم دارد. کتاب‌فروشی‌ای که کارل برای آن کار می‌کند، در خانه سالمندان است. روزی دخترش با او تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که قرار است کتاب‌فروشی پدرش تعطیل شود و این به ماجراهایی دیگر دامن می‌زند. در طول روایت و از طریق پیاده‌روی‌های کارل، به موضوعاتی مانند تنهایی، پیری و آرامشی که کتاب‌ها فراهم می‌کنند، پرداخته شده است. همچنین ارتباط میان نسل‌های مختلف و رهایی از تنهایی و انزوای خودخواسته از دیگر مضامین مطرح‌شده در این رمان است.

شخصیت‌پردازی کارستن هن از ویژگی‌های درخور‌توجه این رمان است. او نشان داده که کتاب‌ها چگونه هویت‌های آدم‌ها را نمایش می‌دهند و آنها را تغییر می‌دهند. او همچنین نشان داده که کتاب‌ها در موقعیت‌های بحرانی زندگی تا چه حد می‌توانند در وضعیت ما تأثیرگذار باشند.

توصیفات او از تحویل کتاب‌های کارل، حس نوستالژیک برای شیوه‌ای آهسته‌تر و شخصی‌تر از زندگی را برمی‌انگیزد. ریتم آهسته رمان، که بازتابی از قدم‌زنی‌های کارل است، ما را دعوت می‌کند تا هر تعامل و تأمل را به‌خوبی درک کنیم. در جهانی که تحت‌ سلطه فناوری و تعاملات شتاب‌زده قرار دارد، این داستان یادآوری دلگرم‌کننده‌ای است از اهمیت ارتباطات انسانی و معجزه ادبیات و قصه. داستان قدرت ملموس و احساسی کتاب‌ها را ارج می‌نهد و به نقش آنها به‌عنوان منابع خرد، آرامش و همدلی تأکید دارد.

از‌این‌رو این رمان تنها داستانی درباره قصه و کتاب‌ها نیست، بلکه کاوشی لطیف از انسانیت، مهربانی و جادوی پایدار داستان‌گویی است. کارستن هن در «کتاب‌گردان» یک افسانه مدرن خلق کرده که با کتاب‌دوستان و هرکسی که به لذت‌های ساده‌ زندگی اهمیت می‌دهد، عمیقا هم‌نوایی خواهد داشت. در بخشی دیگر از این رمان می‌خوانیم: «در ورودی سفت باز شد و زنگ کوچک مسی بالای آن به صدا درآمد. کارل کولهو چترش را بست، طبق عادت آن را تکان داد و در جاچتری گذاشت. نگاهش در کتاب‌فروشی که آن را وطنش می‌خواند، چرخید. در جست‌وجوی کتاب‌هایی بود که به‌تازگی آمده بودند و باید به دست مشتریان می‌رسیدند. در‌عین‌حال به نظرش رسید شبیه افرادی است که کنار ساحل صدف جمع می‌کنند؛ در اولین نگاه صدف‌های زیادی را دید که فقط منتظر بودند برداشته شوند و شن زبر از روی آنها پاک شود، اما وقتی نگاهش به اوزل شفر افتاد، ناگهان همه‌شان اهمیت خود را از دست دادند. زن لبخندی پرمهر به او زد؛ گویی کارل را ملغمه‌ای از تمام مردان جذابی دید که هنگام مطالعه کتاب‌هایی که در طول سال‌ها به او داده بود، عاشق‌شان شده بود، در‌حالی‌که کارل شبیه هیچ‌یک از آنها نبود».