|

چرا «بازی خونی» از فیلم «شمال تا جنوب غربی» فیلم با‌کیفیت‌تری است؟

نقدی بر انتقادات مضمون‌گرا

«بازی خونی»، یکی از فیلم‌های بحث‌برانگیز جشنواره امسال، با واکنش‌های مختلفی مواجه شده است. یکی از انتقادات مطرح‌شده در گزارش‌های مختلف، شباهت مضمونی این فیلم با اثر دیگری به نام «شمال از جنوب غربی» (حمید زرگرنژاد) است. همچنین در این انتقادات به فیلم «ماهی سیاه کوچولو» (محصول سال 1394) نیز اشاره شده است.

نقدی بر انتقادات مضمون‌گرا

ایلیا پیرولی: «بازی خونی»، یکی از فیلم‌های بحث‌برانگیز جشنواره امسال، با واکنش‌های مختلفی مواجه شده است. یکی از انتقادات مطرح‌شده در گزارش‌های مختلف، شباهت مضمونی این فیلم با اثر دیگری به نام «شمال از جنوب غربی» (حمید زرگرنژاد) است. همچنین در این انتقادات به فیلم «ماهی سیاه کوچولو» (محصول سال 1394) نیز اشاره شده است. طرح چنین موضوعاتی، یعنی همسانی مضمونی، چالشی جدی برای سینمای محدود ایران نیست. این مسئله را می‌توان با طرح یک پرسش تبیین کرد: آیا در سینمای آمریکا فقط یک فیلم درباره حادثه تروریستی 11 سپتامبر ساخته شده است؟

در تطبیق جریان‌شناسی سینما، این‌گونه صورت‌مسئله‌ها نمی‌تواند مبنای صحیحی برای قضاوت باشد. به‌ عنوان نمونه، در سینمای اجتماعی سال‌های اخیر، فیلم‌های متعددی درباره آسیب‌شناسی موضوع «رحم‌ اجاره‌ای» ساخته شده است. آیا ساخته‌شدن دو فیلم با مضمون مشابه می‌تواند پاشنه‌آشیل سینما قلمداد شود؟ آن‌هم سینمایی که با محدودیت‌های فراوانی در توسعه ژانر مواجه است؟ درباره موضوع اعتیاد، فیلم‌های «سنتوری» و «خون‌بازی» (رخشان بنی‌اعتماد) در بیست‌و‌پنجمین جشنواره فیلم‌ فجر رونمایی شدند. هر دو فیلم با محوریت آسیب‌شناسی اعتیاد ساخته شده‌اند و بهرام رادان در نقش علی سنتوری و باران کوثری در نقش سارا در فیلمی مشابه، موفق به دریافت سیمرغ بلورین شدند. حال این موضوع مطرح می‌شود که دو فیلم با مضامین مشابه در جشنواره حضور دارند و این می‌تواند زمینه قیاس دو اثر را تشدید کند و جدال روابط‌عمومی‌ها را داغ کند. در‌حالی‌که منهای نبرد یادشده، در یک تحلیل مستقل می‌توان اذعان کرد «بازی ‌‌خونی» از منظر اجرائی و محتوایی نسبت به «شمال از جنوب غربی» اثر با‌کیفیت‌تری است.

فیلم‌های زرگرنژاد عمدتا بر مدار ایدئولوژیک حرکت می‌کنند و نگره‌های یادشده و جبر تاریخی-سیاسی مد نظر سفارش‌دهنده، مبنای ساخت اثر است و عملا سرگرمی و جذابیت عامه‌پسندانه سینمایی نادیده گرفته می‌شود. در‌حالی‌که «بازی‌ خونی» با ساختاری عامه‌پسندانه، از برجسته‌کردن گزاره‌های سیاسی القایی پرهیز می‌کند و روایتش را در بخش طرح و توطئه با الگوبرداری از سینمای نوآر، در متن یک تریلر توسعه می‌دهد. «بازی‌ خونی» به‌سادگی تصاویر سینمایی‌تری خلق می‌کند و شخصیت‌های اصلی‌اش را مقابل دوربین اسیر نمی‌کند، بلکه روایت‌محوری را جایگزین کاراکترمحوری می‌کند تا سینمایی‌تر باشد. از نظر بصری، قاب‌های فیلم تزیین شده‌اند اما کارت‌پستالی نیستند. فم‌فتالی که در فیلم با گریم و بازی متفاوت سارا حاتمی در نقش مینا ارائه می‌شود، برگ برنده فیلم است. یک بازی متفاوت با گریمی خاص می‌تواند شاکله یک اثر را تحت‌الشعاع قرار دهد.

بخش اعظمی از انتقاداتی که درباره فیلم مطرح شده، به نوعی مضمون‌گرایی دچار است و در بررسی‌های تطبیقی، کم و کاستی‌های تاریخی فیلم جست‌وجو می‌شود؛ در‌حالی‌که فرض «بازی خونی» روایت است تا تاریخ. در تقابل دو روابط‌عمومی‌ها، موضوع تشابه فیلم به «ماجرای نیمروز» مطرح می‌شود، در‌حالی‌که اثر یادشده دارای پیچیدگی‌های «بازی خونی» نیست. از طرفی، «ماجرای نیمروز» در ارائه اطلاعات تاریخی، حساسیت بیشتری به خرج می‌دهد و طرح و توطئه داستانی در زیر‌متن روایت قرار می‌گیرد. در یک نگاه کلی، نقدهای مضمون‌گرا می‌توانند آفت سینمای ایران باشند. این نکات از‌این‌رو مطرح می‌شود که اشاره‌ای به ضرورت دوری از نقدهای مضمون‌گرا باشد. آیا در نمونه‌های شاخص آمریکایی و در روایت‌های جاسوسی، جزئیات تاریخی به صورت درج متنی و سکانس به سکانس ارائه می‌شود؟ آیا در فیلم «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» (کاترین بیگلو) جزئیات رسانه‌ای درباره تاریخچه القاعده و بن‌لادن به صورت تفصیلی ارائه شده است؟

روایت‌های پلیسی و معمایی با زمینه‌های تقابل و چالش‌های سیاسی دهه 60 دارای یک وحدت رویه است. اگر اثری پیش‌از‌این با چنین محتوایی ساخته شده باشد، اثر بعدی را نمی‌توان با دستاویز شباهت به چالش کشید.

فیلم افتتاحیه مقبولی دارد و جغرافیای خیر و جغرافیای شر را با جزئیات داستانی و با اتکا به خرده‌روایت‌های متعدد معرفی می‌کند. چند‌لایه‌شدن روایت، پیچیدگی‌هایی را خلق می‌کند که از زاویه تکنیک فیلم‌نامه‌نویسی، این تریلر نئونوآر را هیجان‌انگیز می‌کند. «بازی خونی» بیشتر به ژانر تریلر نزدیک است تا نئونوآر. اگرچه این فیلم ممکن است عناصری از نئونوآر را داشته باشد،‌ ساختار و روایت آن به‌وضوح به ویژگی‌های تریلر وابسته است. تریلرها معمولا بر‌اساس تنش و هیجان داستانی شکل می‌گیرند و در «بازی خونی»، این عناصر به‌خوبی مشهود هستند. درحالی‌که نئونوآر به بررسی جنبه‌های تاریک و پیچیده شخصیت‌ها و روابط انسانی می‌پردازد، «بازی خونی» با تمرکز بر تعلیق و کشمکش‌های خارجی، بیشتر در محدوده تریلر قرار می‌گیرد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت‌ این فیلم با تأکید بر عناصر هیجان‌انگیز و داستانی، به ژانر تریلر نزدیک‌تر است. تعالی کارگردان در سکانس‌های پایانی و تقابل ازلی خیر و شر با اجرای بسیار تأمل‌برانگیز دارد؛ اجرائی که مزیت ویژه خاص آن، از همتای مضمونی‌اش «شمال از جنوب‌ غربی» است.