ماجرای زبان مادری
در زمانی که تهدید خارجی، تحریمهای فلجکننده، تورم لجامگسیخته، جهش تصاعدی ارز، ناترازی انرژی و... بر سر ملت آوار شده و دولت در حل آنها فرومانده است، گروهی تلاش میکنند از طریق دولت تنشهای قومی را نیز بر آن اضافه کنند. پس از رد طرح پیشنهادی از سوی نمایندگان مجلس، ابتدا معاون ریاستجمهوری و اکنون سخنگوی دولت از ارسال لایحه تدریس به زبان مادری به مجلس خبر دادهاند.


حمیدرضا دالوند: در زمانی که تهدید خارجی، تحریمهای فلجکننده، تورم لجامگسیخته، جهش تصاعدی ارز، ناترازی انرژی و... بر سر ملت آوار شده و دولت در حل آنها فرومانده است، گروهی تلاش میکنند از طریق دولت تنشهای قومی را نیز بر آن اضافه کنند. پس از رد طرح پیشنهادی از سوی نمایندگان مجلس، ابتدا معاون ریاستجمهوری و اکنون سخنگوی دولت از ارسال لایحه تدریس به زبان مادری به مجلس خبر دادهاند.
۱. باید پرسید در کجای اصل 15 «تدریس به زبان مادری» آمده است؟ بهراستی اینهمه تحریف و هیاهو برای چیست؟ جز اینکه وانمود کنیم مردم ایران زبان هم را نمیفهمند. جز اینکه به «تفرقه» تحت عنوان «حفظ تنوع» مشروعیت ببخشیم؟ همین مانده که به جای کوشش در آبادانی ایران به جان هم بیفتیم و هرکس لهجه یا گویش خود را برتر از دیگری بداند یا اینکه درباره یک نوع لباس با هم به جنگ و جدل بپردازند.
2. این نوع مواجهه با زبانهای قومی و محلی مشخص میکند آنهایی که درصدد تهیه این لایحه هستند، کمترین دانشی درباره زبانهای رایج در ایران ندارند. برنامهریزی زبان موضوعی تخصصی است و اگر اهل خرد آن را انجام ندهند، عواقب فاجعهباری در پی خواهد داشت. کمترین توقع این است که دولت این مهم را به فرهنگستان زبان فارسی بسپارد، نه به حلقههای قومیتگرایی که با اغراض سیاسی وارد چنین موضوع خطرآفرینی شدهاند.
3. اصل 15 قانون اساسی با صراحت میگوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است». با کمال تأسف قومگرایان در راستای جنگ ترکیبی علیه ایران و نظام جمهوری اسلامی، با جنجالآفرینی و برساخت روایتهای نادرست، این شبهه را ایجاد کرده که در اصل یادشده «تحصیل و آموزش به زبان مادری» تصریح و تأکید شده است. درصورتیکه در متن قانون چنین مطلبی وجود ندارد و بهروشنی تولید هر سند رسمی و آموزشی را فقط به زبان رسمی مجاز میداند؛ بنابراین باید همچنان که امروز درسی به نام «جغرافیای استان» داریم، در صورت اجرای عبارت پایانی اصل پانزدهم، کتابچهای در شرح ادبیات و اشعار شاعران بومی هر استان به زبان رسمی و معیار و با ذکر نمونههای ادبیات بومی نوشته و تدریس شود.
4. جنجالآفرینی و تفسیر مبالغهآمیز قومگرایان در این سالها چنان پرهجمه، متواتر و برنامهریزیشده بوده است که حتی هوش مصنوعی و موتورهای جستوجوگر را هم به اشتباه انداخته و در اولین جستوجوها عبارت «تأکید اصل پانزدهم به تحصیل بر زبان مادری» پیدا میشود؛ بنابراین در این زمینه تواتر و هیاهو و روایتسازی نادرست و مغرضانه نباید سبب شود که دولت تسلیم شده و به دست خود زمینه خدشه وحدت ملی و فرهنگی ایران را فراهم کند.
5. گفتنی است که میراث نیاکان ما بهویژه میراث زبانی ایرانزمین، خواه ایرانی و خواه انیرانی، میراث بشری است؛ پس توجه به آن امری شایسته و پژوهش، حفظ و انتقال آن ستودنی است، زیرا پشتوانه زبان رسمی و غنابخش فرهنگ ایرانی است. اما این مهم نباید گویشها و زبانهای محلی را در برابر زبان رسمی قرار دهد.
6. بهانه دیگری که مدتهاست قومگرایان برای مشروعیتبخشی به آموزش با زبان مادری ساز کردهاند، ادعای نادرست و مشکوک افت تحصیلی دانشآموزان دوزبانه است. علاقه کودکان در سالهای نخست تحصیل تابع متغیرهای مختلفی است که مهمترین آنها توسعه و شاخصهای توسعه و نیز فقر است. چرا کسی به نقش توسعه و نیز فقر اشاره نمیکند؟ وانگهی در جهان امروز با پدیده مهاجرتهای بیرویه روبهرو هستیم که کودکان مهاجر نه با زبان جدید بلکه با فرهنگ بیگانه هم روبهرو میشوند و خود را تطبیق میدهند. افزون بر اینها، همین امروز در کورهدهاتهای دورافتاده ما کلاسهای آموزش زبان انگلیسی برپاست و همین قومگرایان فرزندان خود را به این کلاسها میفرستند.