|

توجهی به فصل مفصلِ کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

گنجینۀ دوران

فصل مفصل کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی مجموعه‌های اهدایی و بعضاً خریداری آن است. در میان کتابخانه‌های طراز اول کشور آن هم در این وسعت، رویدادی نادر و فرخنده است که مرکز نخست توانسته است با کارهای ارزنده خود، اعتماد جامعۀ فرهنگی را به خود جلب کند و نگاه‌ها را به سوی خود توجه دهد، دوم، در وسعت کتابخانه هر مجموعه جداگانه و به نام شخص اهداکننده نام‌گذاری و نگاه‌داری می‌شود و مورد استفاده علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

گنجینۀ دوران

عنایت‌الله مجیدی-رئیس کتابخانه و مرکز اسناد و عضو شورای‌عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی: فصل مفصل کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی مجموعه‌های اهدایی و بعضاً خریداری آن است. در میان کتابخانه‌های طراز اول کشور آن هم در این وسعت، رویدادی نادر و فرخنده است که مرکز نخست توانسته است با کارهای ارزنده خود، اعتماد جامعۀ فرهنگی را به خود جلب کند و نگاه‌ها را به سوی خود توجه دهد، دوم، در وسعت کتابخانه هر مجموعه جداگانه و به نام شخص اهداکننده نام‌گذاری و نگاه‌داری می‌شود و مورد استفاده علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

 

چنین روشی در این وسعت، شاید کم‌تر در کتابخانه‌ای صورت گرفته است. اما از چند مجموعۀ کوچک که بگذریم، نخستین مجموعۀ ارزش‌مند و کم‌نظیر مجموعۀ سلطانعلی سلطانی(شیخ‌الاسلامی‌بهبهانی) بود که در سال 1368 از سوی بازماندگان آن مرحوم به کتابخانه مرکز اهدا شد. دکتر رضا شیخ‌الاسلامی‌بهبهانی فرزند سلطانعلی سلطانی که صاحب کرسی زبان فارسی در دانشگاه کمبریج بودند در این اهدا سهم بزرگی دارد. این مجموعه نزدیک به 600 مجموعۀ خطی گران‌‎بها و یک کتابخانۀ ارزندۀ آثار چاپی است.

 

شاید مهم‌ترین و البته موسع‌ترین و مفصل‌ترین مجموعۀ اهدایی، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار باشد. تا جایی‌که به‌خاطر دارم ایشان آقای بجنوردی را به منزل خود دعوت کرده بود و همۀ کتاب‌های کتابخانۀ اختصاصی خود را نشان داده بود و آقای بجنوردی نیز خیلی تعجب کرده است که آقای افشار در کمال فروتنی گفته بود: آیا همۀ این کتابخانه و اسناد آن را  از من می‌پذیرید؟ آقای بجنوردی نیز مبهوت ماند از این‌که این مرد بزرگ می‌خواهد همۀ گنجینه‌اش را به دائرةالمعارف بدهد. سپس این گنجینۀ کم‌نظیر با موافقت فرزندان استاد به دائرةالمعارف انتقال یافت.

 

نکته‌ای که باید بدان توجه کرد این است که آقای افشار پیش‌تر رئیس کتابخانۀ ملی، بانی و رئیس کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران بود. بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار را هم داشتند. به‌نظرم او به‌درستی آگاه بود که حفظ و صیانت یک‌مجموعه از یک‌طرف و سرویس‌دهی آن در درازمدت کار آسانی نیست و با آشنایی کامل و درایت، این مرکز را محل اعتماد دانست. چیدمان این مجموعه را عمدتاً با نظارت ایشان و در زمان حیاتش و مطابق همان سلیقه و چیدمان منزل ایشان انجام دادیم. به‌هرصورت چنان‌که در جای دیگر هم گفتم با خصوصیاتی که از ایشان سراغ داشتم اهداء این مجموعه در عرصۀ فرهنگی کشور ما حادثۀ قرن بود. از یاد نبریم که چند مجموعه که در پی آمد، مجموعۀ دکتر صادق‌کیا، دکتر محمدجواد مشکور، مرحوم غلامعلی توسطی، دکتر منوچهر ستوده، دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی،  مجتبی کمره‌ای و دکتر بهرام فره‌وشی هریک جداگانه ارزش بسیار دارند.

 

با توجه به اهمیت مجموعه‌ها، سزاوار دیده شد که کم‌ترین حق‌گزاری این است که گزارش کاملی از این مجموعه‌ها به دست دهیم تا آیندگان بدانند اهداکنندگان این مجموعه‌ها به چه نیتی کتابخانه اختصاصی خود را به این مرکز سپرده‌‎اند و این خیلی مهم است؛ محتویات این مجموعه‌ها چه بوده است؟ در شرح حال اهداکننده روشن می‌شود که مرتبۀ علمی اهداکننده کجاست؟ به عبارت دیگر معلوم دارد که در چه مقام و موقعیتی بوده است.

 

 بنابراین چاپ این اثر نشان می‌دهد که چه شخصیت‌ها و مراکزی به این نهاد اطمینان کرده‌اند و گران‌بهاترین یادگار خانوادگی خود را برای استفاده جامعۀ فرهنگی به این مرکز سپرده‌اند. تأکید می‌کنم  نشان دادن این اعتماد برای ما بسیار باارزش است و مسئولیت خطیر مرکز را  نیز گوشزد می‌کند. این اثر در دو مجلد در 1214 صفحه با عنوان «کتابخانه‌ها و گنجینه‌های اهدایی به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی» انتشار یافته است.