بزرگداشتي براي ضياء موحد، شاعري كه منطق ميداند
باید قضیه را جدی گرفت
شرق: نخستين شعرهايش را هوشنگ گلشيري چاپ كرده است: ضياء موحد، منطقدان، اهلِ فلسفه، مترجم و منتقد ادبيات ميگويد: «گلشیری همیشه از من طلبکار شعر بود و شعرهایم را یادداشت میکرد و پوشه شعرهایم را داشت و اگر او نبود من اصلا شعرهایم را چاپ نمیکردم. او بود که مرتب سراغ میگرفت و تشویق میکرد.» حكايت چاپ نخستين مجموعهشعرِ ضياء موحد با عنوانِ «بر آبهای مرده مروارید» كه در دهه پنجاه درميآيد، از اين قرار است که او عازمِ خارج از كشور بوده و بهقول خودش عین خیالش نبوده که یک مجموعهشعر دارد و میتواند آن را چاپ کنم. گلشیری و دوستان دیگری که در وعدههاي مشخص دور هم جمع میشدند، از او ميخواهند تا شعرهايش را به آنها بسپارد: «گفتم میخواهید چهکار؟ گفتند حالا بده پیش ما باشد شاید هواپیمایت سقوط کرد!» موحد شعرهايش را به آنان ميدهد و آن دوستان هم شعرها را در كتابي با عنوانِ «بر آبهای مرده مروارید» با طرحي از ممیز چاپ ميكنند و به دستش ميرسانند. بعد از آن موحد بهگفته خودش بيشتر بر فلسفه تمركز ميكند: «دوران فلسفهخواندنم بود و طبعا تعهداتی هم داشتم چون با بورس دولتی رفته بودم و رشتهای هم که انتخاب کرده بودم رشته
آسانی نبود و باید وظیفهام را انجام میدادم». موحد به اين اعتبار سالياني در مؤسسه حكمت و فلسفه ايران كار كرد و در اين سالها چند مجموعهشعر نيز به چاپ سپرد، ازجمله «و جهان آبستن زاده شد»، «مشتی نور سرد»، «نردبان اندر بیابان»، «غرابهای سفید» و «بعد از سكوت». او با چاپِ قريببه شش مجموعهشعر در طول چهار دهه و اندي شايد شاعري كمكار بنمايد، اما كيفيت شعرهاي او نشان ميدهد كه او شاعري گزيدهكار است كه با ظرافت و دقت بسيار مينويسد و به چاپ ميسپارد. در شعرهاي موحد ما با ظرافتها و حساسيتهاي زباني بسياري مواجهيم بيآنكه زبانآوري شاعر خود را به رخ بكشد. حساسیتهای زبانی در شعرهاي موحد درونیِ شعر است. از اينرو با تمام اشتغلات فكري، سرودنِ شعر نزدِ موحد هرگز تفنن نبوده است. براي موحد وزن شعر هم مسئله مهمي است كه همواره به آن توجه داشته است: «وقتی شعری در ذهن من جرقه میزند اگر خودبهخود موزون بیاید این وزن تا حدی حفظ میشود. گاهی هم البته حفظ نمیشود. قصدم از قبل این نیست که شعرم به وزن عروضی باشد یا نباشد. این است که شعر من گاهی شعر آزاد یا شعر سپید است و گاهی هم نه. هیچ تعمدی در کار نیست».
ضياء موحد اينك در آستانه 77 سالگی و قريببه چهار سال است كه بازنشسته شده است. او دانشآموخته فیزیک و فلسفه است و دکترای خود را در رشته فلسفه از یونیورسیتی کالج لندن دریافت کرده است. در اين حوزهها هم آثاري تاليف كرده است ازجمله «فلسفه و منطق»، «منطق موجهات»، «واژگان توصیفی منطق»، «مهارتهای منطق جدید از ارسطو تا گودل»، «درآمدی بر منطق جدید» و «تأملاتی در منطق ابنسینا و سهروردی». در زمينه پژوهش ادبيات و ترجمه نيز آثاري در كارنامه او هست: «شعر و شناخت» كه مجموعهمقالههای ادبی است، پژوهشهايي در شعر قديم ازجمله كتابِ «سعدی» و «دیروز و امروز شعرِ فارسی» شامل بیست مقاله و دو گفتوگو در زمینه شعر و نقد ادبی، «البته واضح و مبرهن است که...»، «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر» و «شعر و شناخت». در حوزه ترجمه نيز او دو كتاب مهم و بنيادي در حوزه نقد ادبي دارد: «منتقدان فرهنگ» لزلی جانسون و «نظریه ادبیات»، رنه وِلک و استین وارن با همکاری پرویز مهاجر. او خود در شعري با عنوان «كتابخانه» اين گفتوگوي منطق و فلسفه و ادبيات و شعر را به تصوير ميكشد: «هر شب کتابخانه من باز است/ و شاعران و منطقدانان/ با یکدیگر در آنجا بحث
میکنند/ وقتی که کار بالا میگیرد/ با خشم/ دست یکی از آنان را میگیرم/ و از/ کتابخانه به بیرون پرتاب میکنم/ گاه تا سپیدهدمان باهم/ در کوچههای شهر قدم میزنیم/ گل میگوییم و گل میشنویم».
چند روز پيش بهمناسبت روز جهانی فلسفه، بزرگداشتي در مقام علمی استاد ضیاء موحد تدارك ديده شده بود. در اين مراسم كه روز بيستم آبان در خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری دبیرخانه جشنواره بینالمللی فارابی و مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، غلامرضا اعوانی، شهرام پازوکی، غلامرضا ذکیانی، اسدالله فلاحی، حسین معصومیهمدانی، مهدی مظفریساوجی و محسن ملکی درباره وجوهِ مختلف شخصيت و كار ضياء موحد سخن گفتند. به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، در این مراسم غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه گفت كه استاد موحد در منطق، کار کارستانی کرده، کارهای دیگر ایشان جای خود دارد. «کار جهان منطق است و منطق اساس قانون است، علوم بدون منطق چیزی نیست، بنابراین تمدن اسلامی وقتی شکوه و عظمت داشته که منطق هم در آن در سطح بالا بوده است. ما افرادی که هم شاعر، هم ادیب و هم منطقدان باشند، کم داریم. ایشان این دو ضد را با هم جمع کرده است». حسین معصومیهمدانی، از دوستان و همكارانِ قديم موحد هم معتقد است گفتن اینکه آقای موحد شخص نادری است، اغراق نیست. «ما در دورهای زندگی میکنیم که ارتباطمان با گذشته خیلی متزلزل است و از
طرفی فرهنگ جدید را خیلی جدی نمیگیریم».
معصوميهمداني با اشاره به خساراتی که این وضعیت در علوم انسانی به وجود آورده و در همهجا آشکارتر است گفت كه دکتر موحد در تمام عمرش ارتباطش با فیزیک، فلسفه و فرهنگ و علم سنتی قطع نشده و همه این جهات را به یک اندازه جدی میگیرد و این جهات در وجود ایشان با هم جمع شده است. «دکتر موحد شاعر است و منطقدان، خیلیها معتقدند که وقتی فردی کار دقیق منطقی میکند اگر به شعر روی میآورد بهگونهای برای گریز از آن دقتی است که کار منطقی بر او تحمیل میکند. دکتر موحد همان دقتی را که در منطق دارد در شعر هم دارد، یعنی شعر ایشان شعری نیست که فقط برای سرگرمی یا بهعنوان یک کار فرعی گفتهشده باشد». غلامرضا ذکیانی، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه نیز در این مراسم با اشاره به اینکه کتاب منطقی که دکتر موحد در سال ۶۸ نوشتهاند اصلا جریان منطق جدید را در کشور ما ایجاد کرد، گفت: «قبل از این کتاب هیچوقت منطق جدید وارد دانشگاه ما نشده بود. وقتی ما با منطق جدید آشنا شدیم با این زمینه، آشناییمان با منطق سنتی خودمان عمیقتر شد، از این بابت بسیار باید از دکتر موحد سپاسگزار باشیم».
شهرام پازوکی، مدیر گروه ادیان و عرفان مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه نيز دكتر موحد را منطقداني خواند كه اهل شعر و شاعری و بسیار باذوق و شوخطبع است. «اکنونکه سيوچهار سال از آشنايي ما گذشته است بیشتر او را شاعر میبینم، البته نه به معنای ادیب، بلکه به معنای اینکه ایشان اهل تفکر شاعرانه است. گادامر در کتاب معروفش «حقیقت و روش» میگوید چگونه با کانت هرگونه دلالت و معرفتی برای ذوق انکار میشود؟ در کانت بیشتر بر احساس تمرکز میشود. وقتی در تفکر مدرن هنر بهطورکلی و بهطور خاص شعر بهصرف امر احساسی و معرفت بهصرف معرفت عقلی تقلیل مییابد، این دو از هم جدا میشود. این جدایی این پرسش را ایجاد میکند که چه نسبتی میان هنر و معرفت هست؟ ما در قدمایمان تفکر شاعرانهای داریم که عین حکمت و معرفت است». مهدی مظفریساوجی، پژوهشگر ادبی هم درباره شعر ضياء موحد گفت: «شعر دکتر موحد دریچهای است برای ما که بدانیم در بیرون غار افلاطونی چه خبر است. ضیاء موحد در دو مجموعه غرابهای سفید و مشتی نور سرد، نشان میدهد که احترام خاصی به واقعیتهای بهظاهر غیرواقعی قائل است و اشیا در جهان او همانقدر زندهاند که آدمها، برای اینکه اشیا
ادامه روح آدمها هستند. این کتاب از اشعار موفق دکتر موحد است که درپیدارنده بار عاطفی خاص و تأثیرگذاری است که سخت به دل مینشیند». محسن ملکی، منتقد ادبی نیز درباره شعر دکتر موحد گفت: «آنچه شعر موحد را از شاعران سادهنویس جدا میکند تأکیدش بر ناممکنی ممکنساز است که بهتعبیری تکرار ژست نیما در شعر مدرن است. در چنین فضایی شعر موحد یکی از سنگرهایی است برای مقاومت شعر مدرن فارسی که میتواند یکی از اصلیترین راههای آینده شعر فارسی باشد».
ضياء موحد نيز مانند سردمداران شعر مدرن به شكست شعر اعتقاد دارد، به اين معنا كه شاعر مآلا شکست میخورد و شکست شاعر هم مرگ شاعر است. او در شعري با عنوانِ «هدیه» مينويسد: «شعر را مرگ به من هدیه داده است...». در این شعر حرف از فصاحتی است که ناگهان به لکنت میافتد. موحد شعر را با مرگ و انهدام مرتبط كرده است، خودش ميگويد: «در همه این شعرها، بهلکنتافتادن فصاحت، بهنحوی مرگ شاعر هم نهفته است. این را دیگران هم گفتهاند و حرف من هم در این شعر همین است. اگر اشتباه نکنم ییتس است که میگوید شعر از ذهن گسیخته زاییده میشود. این درواقع همان وجه تخریبی شعر است». ضياء موحد باور دارد كه شعر همیشه چیزهایی را ناگفته میگذارد و باید آنچه را که گفته نشده است در آن پیدا کرد. «باید به عمق شعر برویم تا بفهمیم قضیه از چه قرار است، یعنی باید آن ناگفته و ناپیدا را کشف کنیم». ازاينروست كه او شعرخواندن را نوعی کشفکردن ميداند. موحد شعر را مقوله بسیار خطیری ميخواند چراكه ممکن است کسی عمری را بر سر شعرگفتن بگذارد و درنهایت حتی یک شعر ماندگار از او باقی نماند. «شعر گفتن خطر کردن است. فرق دارد با اینکه آدم یک رشته خاص علمی یا
ادبی را بخواند و در آن زمینه تحقیقات بکند. شعر داستانِ آفریدن است. برای همین ادعای بزرگی است اینکه آدم دفتر شعری منتشر کند چون با این کار ادعای آفریدن چیزی را کرده است. باید قضیه را خیلی جدی گرفت».
شرق: نخستين شعرهايش را هوشنگ گلشيري چاپ كرده است: ضياء موحد، منطقدان، اهلِ فلسفه، مترجم و منتقد ادبيات ميگويد: «گلشیری همیشه از من طلبکار شعر بود و شعرهایم را یادداشت میکرد و پوشه شعرهایم را داشت و اگر او نبود من اصلا شعرهایم را چاپ نمیکردم. او بود که مرتب سراغ میگرفت و تشویق میکرد.» حكايت چاپ نخستين مجموعهشعرِ ضياء موحد با عنوانِ «بر آبهای مرده مروارید» كه در دهه پنجاه درميآيد، از اين قرار است که او عازمِ خارج از كشور بوده و بهقول خودش عین خیالش نبوده که یک مجموعهشعر دارد و میتواند آن را چاپ کنم. گلشیری و دوستان دیگری که در وعدههاي مشخص دور هم جمع میشدند، از او ميخواهند تا شعرهايش را به آنها بسپارد: «گفتم میخواهید چهکار؟ گفتند حالا بده پیش ما باشد شاید هواپیمایت سقوط کرد!» موحد شعرهايش را به آنان ميدهد و آن دوستان هم شعرها را در كتابي با عنوانِ «بر آبهای مرده مروارید» با طرحي از ممیز چاپ ميكنند و به دستش ميرسانند. بعد از آن موحد بهگفته خودش بيشتر بر فلسفه تمركز ميكند: «دوران فلسفهخواندنم بود و طبعا تعهداتی هم داشتم چون با بورس دولتی رفته بودم و رشتهای هم که انتخاب کرده بودم رشته
آسانی نبود و باید وظیفهام را انجام میدادم». موحد به اين اعتبار سالياني در مؤسسه حكمت و فلسفه ايران كار كرد و در اين سالها چند مجموعهشعر نيز به چاپ سپرد، ازجمله «و جهان آبستن زاده شد»، «مشتی نور سرد»، «نردبان اندر بیابان»، «غرابهای سفید» و «بعد از سكوت». او با چاپِ قريببه شش مجموعهشعر در طول چهار دهه و اندي شايد شاعري كمكار بنمايد، اما كيفيت شعرهاي او نشان ميدهد كه او شاعري گزيدهكار است كه با ظرافت و دقت بسيار مينويسد و به چاپ ميسپارد. در شعرهاي موحد ما با ظرافتها و حساسيتهاي زباني بسياري مواجهيم بيآنكه زبانآوري شاعر خود را به رخ بكشد. حساسیتهای زبانی در شعرهاي موحد درونیِ شعر است. از اينرو با تمام اشتغلات فكري، سرودنِ شعر نزدِ موحد هرگز تفنن نبوده است. براي موحد وزن شعر هم مسئله مهمي است كه همواره به آن توجه داشته است: «وقتی شعری در ذهن من جرقه میزند اگر خودبهخود موزون بیاید این وزن تا حدی حفظ میشود. گاهی هم البته حفظ نمیشود. قصدم از قبل این نیست که شعرم به وزن عروضی باشد یا نباشد. این است که شعر من گاهی شعر آزاد یا شعر سپید است و گاهی هم نه. هیچ تعمدی در کار نیست».
ضياء موحد اينك در آستانه 77 سالگی و قريببه چهار سال است كه بازنشسته شده است. او دانشآموخته فیزیک و فلسفه است و دکترای خود را در رشته فلسفه از یونیورسیتی کالج لندن دریافت کرده است. در اين حوزهها هم آثاري تاليف كرده است ازجمله «فلسفه و منطق»، «منطق موجهات»، «واژگان توصیفی منطق»، «مهارتهای منطق جدید از ارسطو تا گودل»، «درآمدی بر منطق جدید» و «تأملاتی در منطق ابنسینا و سهروردی». در زمينه پژوهش ادبيات و ترجمه نيز آثاري در كارنامه او هست: «شعر و شناخت» كه مجموعهمقالههای ادبی است، پژوهشهايي در شعر قديم ازجمله كتابِ «سعدی» و «دیروز و امروز شعرِ فارسی» شامل بیست مقاله و دو گفتوگو در زمینه شعر و نقد ادبی، «البته واضح و مبرهن است که...»، «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر» و «شعر و شناخت». در حوزه ترجمه نيز او دو كتاب مهم و بنيادي در حوزه نقد ادبي دارد: «منتقدان فرهنگ» لزلی جانسون و «نظریه ادبیات»، رنه وِلک و استین وارن با همکاری پرویز مهاجر. او خود در شعري با عنوان «كتابخانه» اين گفتوگوي منطق و فلسفه و ادبيات و شعر را به تصوير ميكشد: «هر شب کتابخانه من باز است/ و شاعران و منطقدانان/ با یکدیگر در آنجا بحث
میکنند/ وقتی که کار بالا میگیرد/ با خشم/ دست یکی از آنان را میگیرم/ و از/ کتابخانه به بیرون پرتاب میکنم/ گاه تا سپیدهدمان باهم/ در کوچههای شهر قدم میزنیم/ گل میگوییم و گل میشنویم».
چند روز پيش بهمناسبت روز جهانی فلسفه، بزرگداشتي در مقام علمی استاد ضیاء موحد تدارك ديده شده بود. در اين مراسم كه روز بيستم آبان در خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری دبیرخانه جشنواره بینالمللی فارابی و مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، غلامرضا اعوانی، شهرام پازوکی، غلامرضا ذکیانی، اسدالله فلاحی، حسین معصومیهمدانی، مهدی مظفریساوجی و محسن ملکی درباره وجوهِ مختلف شخصيت و كار ضياء موحد سخن گفتند. به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، در این مراسم غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه گفت كه استاد موحد در منطق، کار کارستانی کرده، کارهای دیگر ایشان جای خود دارد. «کار جهان منطق است و منطق اساس قانون است، علوم بدون منطق چیزی نیست، بنابراین تمدن اسلامی وقتی شکوه و عظمت داشته که منطق هم در آن در سطح بالا بوده است. ما افرادی که هم شاعر، هم ادیب و هم منطقدان باشند، کم داریم. ایشان این دو ضد را با هم جمع کرده است». حسین معصومیهمدانی، از دوستان و همكارانِ قديم موحد هم معتقد است گفتن اینکه آقای موحد شخص نادری است، اغراق نیست. «ما در دورهای زندگی میکنیم که ارتباطمان با گذشته خیلی متزلزل است و از
طرفی فرهنگ جدید را خیلی جدی نمیگیریم».
معصوميهمداني با اشاره به خساراتی که این وضعیت در علوم انسانی به وجود آورده و در همهجا آشکارتر است گفت كه دکتر موحد در تمام عمرش ارتباطش با فیزیک، فلسفه و فرهنگ و علم سنتی قطع نشده و همه این جهات را به یک اندازه جدی میگیرد و این جهات در وجود ایشان با هم جمع شده است. «دکتر موحد شاعر است و منطقدان، خیلیها معتقدند که وقتی فردی کار دقیق منطقی میکند اگر به شعر روی میآورد بهگونهای برای گریز از آن دقتی است که کار منطقی بر او تحمیل میکند. دکتر موحد همان دقتی را که در منطق دارد در شعر هم دارد، یعنی شعر ایشان شعری نیست که فقط برای سرگرمی یا بهعنوان یک کار فرعی گفتهشده باشد». غلامرضا ذکیانی، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه نیز در این مراسم با اشاره به اینکه کتاب منطقی که دکتر موحد در سال ۶۸ نوشتهاند اصلا جریان منطق جدید را در کشور ما ایجاد کرد، گفت: «قبل از این کتاب هیچوقت منطق جدید وارد دانشگاه ما نشده بود. وقتی ما با منطق جدید آشنا شدیم با این زمینه، آشناییمان با منطق سنتی خودمان عمیقتر شد، از این بابت بسیار باید از دکتر موحد سپاسگزار باشیم».
شهرام پازوکی، مدیر گروه ادیان و عرفان مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه نيز دكتر موحد را منطقداني خواند كه اهل شعر و شاعری و بسیار باذوق و شوخطبع است. «اکنونکه سيوچهار سال از آشنايي ما گذشته است بیشتر او را شاعر میبینم، البته نه به معنای ادیب، بلکه به معنای اینکه ایشان اهل تفکر شاعرانه است. گادامر در کتاب معروفش «حقیقت و روش» میگوید چگونه با کانت هرگونه دلالت و معرفتی برای ذوق انکار میشود؟ در کانت بیشتر بر احساس تمرکز میشود. وقتی در تفکر مدرن هنر بهطورکلی و بهطور خاص شعر بهصرف امر احساسی و معرفت بهصرف معرفت عقلی تقلیل مییابد، این دو از هم جدا میشود. این جدایی این پرسش را ایجاد میکند که چه نسبتی میان هنر و معرفت هست؟ ما در قدمایمان تفکر شاعرانهای داریم که عین حکمت و معرفت است». مهدی مظفریساوجی، پژوهشگر ادبی هم درباره شعر ضياء موحد گفت: «شعر دکتر موحد دریچهای است برای ما که بدانیم در بیرون غار افلاطونی چه خبر است. ضیاء موحد در دو مجموعه غرابهای سفید و مشتی نور سرد، نشان میدهد که احترام خاصی به واقعیتهای بهظاهر غیرواقعی قائل است و اشیا در جهان او همانقدر زندهاند که آدمها، برای اینکه اشیا
ادامه روح آدمها هستند. این کتاب از اشعار موفق دکتر موحد است که درپیدارنده بار عاطفی خاص و تأثیرگذاری است که سخت به دل مینشیند». محسن ملکی، منتقد ادبی نیز درباره شعر دکتر موحد گفت: «آنچه شعر موحد را از شاعران سادهنویس جدا میکند تأکیدش بر ناممکنی ممکنساز است که بهتعبیری تکرار ژست نیما در شعر مدرن است. در چنین فضایی شعر موحد یکی از سنگرهایی است برای مقاومت شعر مدرن فارسی که میتواند یکی از اصلیترین راههای آینده شعر فارسی باشد».
ضياء موحد نيز مانند سردمداران شعر مدرن به شكست شعر اعتقاد دارد، به اين معنا كه شاعر مآلا شکست میخورد و شکست شاعر هم مرگ شاعر است. او در شعري با عنوانِ «هدیه» مينويسد: «شعر را مرگ به من هدیه داده است...». در این شعر حرف از فصاحتی است که ناگهان به لکنت میافتد. موحد شعر را با مرگ و انهدام مرتبط كرده است، خودش ميگويد: «در همه این شعرها، بهلکنتافتادن فصاحت، بهنحوی مرگ شاعر هم نهفته است. این را دیگران هم گفتهاند و حرف من هم در این شعر همین است. اگر اشتباه نکنم ییتس است که میگوید شعر از ذهن گسیخته زاییده میشود. این درواقع همان وجه تخریبی شعر است». ضياء موحد باور دارد كه شعر همیشه چیزهایی را ناگفته میگذارد و باید آنچه را که گفته نشده است در آن پیدا کرد. «باید به عمق شعر برویم تا بفهمیم قضیه از چه قرار است، یعنی باید آن ناگفته و ناپیدا را کشف کنیم». ازاينروست كه او شعرخواندن را نوعی کشفکردن ميداند. موحد شعر را مقوله بسیار خطیری ميخواند چراكه ممکن است کسی عمری را بر سر شعرگفتن بگذارد و درنهایت حتی یک شعر ماندگار از او باقی نماند. «شعر گفتن خطر کردن است. فرق دارد با اینکه آدم یک رشته خاص علمی یا
ادبی را بخواند و در آن زمینه تحقیقات بکند. شعر داستانِ آفریدن است. برای همین ادعای بزرگی است اینکه آدم دفتر شعری منتشر کند چون با این کار ادعای آفریدن چیزی را کرده است. باید قضیه را خیلی جدی گرفت».