|

اختراع خیر و شر

شرق: «گرچن وایروب، سم میلر و دیو کوئن برساخته ذهن من هستند. آنها در تصور من زندگی‌ای فراتر از این گفت‌وگوها دارند و همین باعث شد که روی کاغذ بیایند». کتاب «گفت‌وگویی درباره خیر و شر» نوشته جان پِری در قالب گفت‌وگویی بین سه شخصیت اهل فلسفه شکل گرفته است که برساخته ذهن راوی هستند. «وقتی وایروب، میلر و کوئن بحث فلسفی می‌کردند، میلر جزئیات را یادداشت می‌کرد. او این یادداشت‌ها را بدون آب‌و‌تاب می‌نوشت، جوری که تمرکز روی گفت‌وگوها باشد. دیو کوئن اطلاعات زیادی از چگونگی پیش‌رفتن گفت‌وگوها داشت، و من هم طبعا خاطرات خودم از گرچن را به یاد می‌آورم».
جان پِری در مقدمه کتابش از منابع مورد استفاده‌اش برای بازسازی گفت‌وگوها نوشته است: «با توجه به روش منظم سم، پراکندگی یادداشت‌هایش از این گفت‌وگوها جای تعجب داشت؛ اما مشخص شد که یادداشت‌ها را میان صفحات کتاب‌هایی می‌گذاشته که حین گفت‌وگو درباره‌شان بحث می‌کردند. نوشته‌های مربوط به گفت‌وگوی دیگر را به وقت مطالعه جستار لاک (جستاری درخصوص فاهمه بشری) پیدا کردم، کتاب را بعد از مرگ سم از کتابخانه امانت گرفته بودم. تا چند سال پیش، یعنی قبل از اینکه مرتب‌کردن کتابخانه‌اش به من محول شود، اصلا نمی‌دانستم سم یادداشت‌های دیگر گفت‌وگوها را هم نگه می‌داشته است. یادداشت‌های این گفت‌وگو را از میان کتاب اعترافات آگوستین پیدا کردم». این مکالمات که فرم نمایش‌نامه را تداعی می‌کند و سراسر بر‌اساس دیالوگ‌هایی بین سه نفر نوشته شده‌اند، دست‌کم به دلیل فرم نوشتار و سه شخصیت ساخته و پرداخته نویسنده‌اش که در خیال ریشه گرفته‌اند، بیش از یک جستار یا مکالمه فلسفی به ادبیات نزدیک می‌شوند. این مکالمات با حرف‌های روزمره آغاز می‌شوند: «میلر: سلام گرچن، شنیدم حالت خوب نیست، گفتم سری بهت بزنم. از استارباکس برایت یک فنجان قهوه و کیک دارچینی گرفته‌ام. وایروب: خیلی محبت کردی سم. آنفلوانزای شدید گرفته‌ام، احساس بیچارگی می‌کنم. عطسه می‌کنم و آب‌ریزش بینی دارم؛ همه ماهیچه‌هایم درد می‌کنند؛ سردرد دارم. می‌دانستم قهوه برای سردردم خوب است؛ اما توان اینکه بلند شوم و برای خودم درست کنم نداشتم. با مهربانی‌ات خوشحالم کردی. میلر: راستش، همچنین فکر کردم شاید بخواهی کمی با کسی حرف بزنی...» و قرار است کوئن هم بیاید و بحث درمی‌گیرد. در جایی اواخر کتاب است که شخصیت‌ها به جمع‌بندی خود درباره موضوع خیر و شر می‌رسند: «وایروب: مفاهیم خیر و شر اختراع انسان هستند. همان‌طور که مفهوم عدد، حیوان، گیاه و مواد معدنی، ستاره و سیاره اختراع بشرند. این به این معنا نیست که اعداد، حیوانات، گیاهان، مواد معدنی، ستارگان و سیاره‌ها اختراع ما هستند. این‌گونه چیزها مدت‌ها پیش از ما وجود داشته‌اند، و اگر نمی‌بودند ما هم نمی‌توانستیم به وجود بیاییم. آنها وجوه واقعیِ جهانی هستند که، تا جایی که می‌دانیم، فقط انسان‌ها زندگی‌ای آن‌قدر پر جزئیات دارند که نیاز به این مفاهیم دارد. شاید خیر و شر هم این‌گونه باشند». جان پری در انتهای کتابش از آثاری نام می‌برد که او در نوشتن این مکالمات مدنظر داشته و به‌نوعی مخاطب را به خواندن آنها فرامی‌خواند. اعترافات آگوستین و محاوره‌ای در دین طبیعی هیوم از‌جمله این کتاب‌هاست به اضافه تعدادی مقاله جالب درباره شر از فیلسوفان قرن بیستم که فهرست آنها را در انتهای کتاب آورده است.
شرق: «گرچن وایروب، سم میلر و دیو کوئن برساخته ذهن من هستند. آنها در تصور من زندگی‌ای فراتر از این گفت‌وگوها دارند و همین باعث شد که روی کاغذ بیایند». کتاب «گفت‌وگویی درباره خیر و شر» نوشته جان پِری در قالب گفت‌وگویی بین سه شخصیت اهل فلسفه شکل گرفته است که برساخته ذهن راوی هستند. «وقتی وایروب، میلر و کوئن بحث فلسفی می‌کردند، میلر جزئیات را یادداشت می‌کرد. او این یادداشت‌ها را بدون آب‌و‌تاب می‌نوشت، جوری که تمرکز روی گفت‌وگوها باشد. دیو کوئن اطلاعات زیادی از چگونگی پیش‌رفتن گفت‌وگوها داشت، و من هم طبعا خاطرات خودم از گرچن را به یاد می‌آورم».
جان پِری در مقدمه کتابش از منابع مورد استفاده‌اش برای بازسازی گفت‌وگوها نوشته است: «با توجه به روش منظم سم، پراکندگی یادداشت‌هایش از این گفت‌وگوها جای تعجب داشت؛ اما مشخص شد که یادداشت‌ها را میان صفحات کتاب‌هایی می‌گذاشته که حین گفت‌وگو درباره‌شان بحث می‌کردند. نوشته‌های مربوط به گفت‌وگوی دیگر را به وقت مطالعه جستار لاک (جستاری درخصوص فاهمه بشری) پیدا کردم، کتاب را بعد از مرگ سم از کتابخانه امانت گرفته بودم. تا چند سال پیش، یعنی قبل از اینکه مرتب‌کردن کتابخانه‌اش به من محول شود، اصلا نمی‌دانستم سم یادداشت‌های دیگر گفت‌وگوها را هم نگه می‌داشته است. یادداشت‌های این گفت‌وگو را از میان کتاب اعترافات آگوستین پیدا کردم». این مکالمات که فرم نمایش‌نامه را تداعی می‌کند و سراسر بر‌اساس دیالوگ‌هایی بین سه نفر نوشته شده‌اند، دست‌کم به دلیل فرم نوشتار و سه شخصیت ساخته و پرداخته نویسنده‌اش که در خیال ریشه گرفته‌اند، بیش از یک جستار یا مکالمه فلسفی به ادبیات نزدیک می‌شوند. این مکالمات با حرف‌های روزمره آغاز می‌شوند: «میلر: سلام گرچن، شنیدم حالت خوب نیست، گفتم سری بهت بزنم. از استارباکس برایت یک فنجان قهوه و کیک دارچینی گرفته‌ام. وایروب: خیلی محبت کردی سم. آنفلوانزای شدید گرفته‌ام، احساس بیچارگی می‌کنم. عطسه می‌کنم و آب‌ریزش بینی دارم؛ همه ماهیچه‌هایم درد می‌کنند؛ سردرد دارم. می‌دانستم قهوه برای سردردم خوب است؛ اما توان اینکه بلند شوم و برای خودم درست کنم نداشتم. با مهربانی‌ات خوشحالم کردی. میلر: راستش، همچنین فکر کردم شاید بخواهی کمی با کسی حرف بزنی...» و قرار است کوئن هم بیاید و بحث درمی‌گیرد. در جایی اواخر کتاب است که شخصیت‌ها به جمع‌بندی خود درباره موضوع خیر و شر می‌رسند: «وایروب: مفاهیم خیر و شر اختراع انسان هستند. همان‌طور که مفهوم عدد، حیوان، گیاه و مواد معدنی، ستاره و سیاره اختراع بشرند. این به این معنا نیست که اعداد، حیوانات، گیاهان، مواد معدنی، ستارگان و سیاره‌ها اختراع ما هستند. این‌گونه چیزها مدت‌ها پیش از ما وجود داشته‌اند، و اگر نمی‌بودند ما هم نمی‌توانستیم به وجود بیاییم. آنها وجوه واقعیِ جهانی هستند که، تا جایی که می‌دانیم، فقط انسان‌ها زندگی‌ای آن‌قدر پر جزئیات دارند که نیاز به این مفاهیم دارد. شاید خیر و شر هم این‌گونه باشند». جان پری در انتهای کتابش از آثاری نام می‌برد که او در نوشتن این مکالمات مدنظر داشته و به‌نوعی مخاطب را به خواندن آنها فرامی‌خواند. اعترافات آگوستین و محاوره‌ای در دین طبیعی هیوم از‌جمله این کتاب‌هاست به اضافه تعدادی مقاله جالب درباره شر از فیلسوفان قرن بیستم که فهرست آنها را در انتهای کتاب آورده است.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها