|

نگاهی به کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» اثر علی شهبازی

هرمنوتیک زندگی، روشی برای فهم جوامع انسانی

آرمان دانایی‌فر . پژوهشگر علوم اجتماعی

مقدمه: به جرئت می‌توان گفت که در دوران معاصر علوم‌انسانی، در سطح جهانی با بحران‌های عدیده‌ای روبه‌رو است و در کشورهایی مانند ایران نیز پژوهشگران علوم اجتماعی - روان‌شناسی با انواعی از سردرگمی نظری - روشی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. همچنین، تحلیل و پژوهش به‌نوعی به توقف در پیش‌روندگی و عدم‌شادابی و کارایی
رسیده است.
در این شرایط به نظر می‌رسد که نیاز مُبرمی در‌خصوص آزمودن و به‌کاربردن رویکردها و پارادایم‌های جدید نظری - روشی احساس می‌شود؛ چراکه دوگانگی‌هایی مانند جامعه‌شناسی - روان‌شناسی، خرد - کلان، ذهنی - عینی، راست - چپ و نیز در روش‌شناسی، قابل تعمیم - موردی، استقرا - قیاس، پس‌کاوی - استفهامی و... محققان و پژوهشگران این علوم را دچار نوعی شبهه و نسبی‌گرایی کرده است. این شبهه باعث شده است که آنها هیچ‌گاه در مورد کارها و پژوهش‌ها‌یشان اطمینان نداشته باشند. یا در بهترین حالت، مفاهیمی را بر موضوعات مورد مطالعه خود تحمیل کنند و در بدترین حالت خط به خط مطالب کتاب‌های نظری - روشی را مانند دستورهای یک کتاب آشپزی اجرا کنند. چندین دهه است که این نگاه مانع از توسعه رویکرد‌های واقع‌گرایانه‌تر و انسانی‌تری مانند رویکرد هرمنوتیک زندگی شده است که البته کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» اثر علی شهبازی، یک راست سراغ این مسائل می‌رود و باب جدیدی را در مطالعات بین‌رشته‌ای علوم‌انسانی می‌گشاید.
ازیک‌طرف در طول قرن گذشته و هم‌زمان با وقوع جنگ‌های جهانی و جنگ سرد و در نتیجه این تقابل تا حدی ساخته فلسفه - روش‌هایی مانند پوزیتیویسم رونق دوچندان را شاهد بودند؛ چراکه از سوی هر دو قدرت به‌نوعی تغذیه و حمایت می‌شدند (می‌توان دو سوی این پوزیتیویسم را مکتب کارکردی ساختاری در غرب و مارکسیسم در بلوک شرق دانست). با پایان جنگ سرد و نیز مطرح‌شدن مکاتب پساساختارگرا و پست‌مدرن، اقتدار این نظریه - روش‌ها شکسته شد و قطعیت پژوهشی آنها از بین رفت. اما خود پست‌مدرن‌ها هم درک و شناخت درستی را در مورد مطالعه «جهان زندگی» ارائه نکردند و تحلیل‌های آنها نیز در بیشتر موارد جنبه تصنعی و ساختگی به خود گرفت. از طرف دیگر، تلاش‌هایی که در جهت تبدیل سوژه‌های انسانی روان‌شناسی و جامعه‌شناسی به ابژه‌های دارای اراده صورت می‌گرفت، گرفتار همان مصائب قبلی شده بود. برای مثال، تلفیق عاملیت و ساختار در نظریه‌های گیدنز، آرچر و حتی بوردیو توانایی گذر از آن ساختار زُمُخت و همه‌جا حاضر برای کنشگر انسانی را پیش‌بینی نمی‌کردند و نظریه‌های دیگر مانند ادراک در روان‌شناسی آن سوی قضیه را نمی‌دیدند. کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» به‌طور اخص به چنین مسائلی می‌پردازد و با مطرح‌کردن ابعاد واقعی کنش انسان در جامعه و نحوه کاربرد آنها در پنج بخش، راهکار جدیدی را پیش‌روی پژوهشگران علوم انسانی جهت انجام کارها و تحقیقات اصیل می‌گذارد.
پدیدارشناسی و کنش انسان
رویکردی که در کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» مطرح می‌شود، رویکردی است تاریخی - پدیدارشناختی که بر اساس نظریات متفکرانی چون نیچه، هایدگر، فروید و دیلتایی تدوین شده است. یکی از مباحث اصلی کتاب، ضرورت تجربه‌کردن و روبه‌رو شدن با جهان از سوی محقق است؛ چراکه فرهنگ‌ها از درون تجارب زیسته می‌جوشند. زندگی، شبکه‌ای است از باورهای آگاهانه و ناخودآگاه که در پیوند با هم یک کل را می‌سازند که پژوهشگر باید از آنجا آغاز کند؛ چراکه «تجارب سازنده ناخودآگاه هستند و ناخودآگاه نیز اراده معطوف به قدرت است». در‌واقع یکی از موضوعات اساسی این کتاب، همین مطلب است که دلیلی ندارد «جهان زنده و در دسترس» را رها کرده و برای کسب شناخت، بر مفاهیم انتزاعی و ساختگی تکیه کنیم.
هرمنوتیک زندگی چیست و چگونه می‌توان آن را در شناخت جهان انسانی به کار برد؟
بخش اول این کتاب در مورد «هرمنوتیک زندگی» بوده که نظریه‌ای است برای فهم ناخودآگاه جمعی. چراکه برطبق مفروضات آن می‌توان آگاهی و ناخودآگاه فرد را چکیده جامعه دانست؛ بنابراین می‌توان گفت موضوع مناسب علوم‌انسانی بر طبق این نظریه، تجربه زیسته خواهد بود. همچنین، برای دستیابی و اجرای «هرمنوتیک زندگی»، طبق روش این پژوهشگر، باید از مطالعه «تجارب زیسته» آغاز کرد و سپس ناخودآگاه جمعی - فرهنگی را مورد روان‌کاوی قرار داده و در‌نهایت به مقوله‌بندی آن پرداخت. این ترتیب روشی، به این دلیل است که تجارب زیسته شامل مهم‌ترین اجزای فهم انسان است که بخش بزرگی از آن در انبار ناخودآگاه ذخیره شده است. ناخودآگاه جمعی، در این روش تنها با ابزار روان‌کاوی قابل بازیابی است. در‌نهایت پس از مقوله‌بندی، پژوهشگر قادر خواهد بود تا فهم مسائل و موضوعات خاص هر جامعه را ارائه کند. از طرف دیگر، به دلیل اینکه خواست‌های مستتر در لایه ناخودآگاه جمعی مسیر و نوع حرکت ملت‌ها را تعیین می‌کنند؛ بنابراین پژوهشگر با حصول شناخت درباره آن، توان زیادی را در زمینه پیش‌بینی کسب خواهد کرد. در‌نهایت مقولات استخراج شده در این بخش، اصیل‌ترین مقولات هستند؛ چراکه از جنس خود زندگی‌اند. دلیل دیگر این نوع مطالعه آن است که یک نوع رابطه چرخشی میان «تجربه زیسته» و «ناخودآگاه» مشاهده می‌شود که در آن تجارب زیسته ناخودآگاه را ساخته و سپس خود توسط ناخودآگاه و نمادپردازی‌های آن سامان می‌یابند.
تغییر اجتماعی و ناخودآگاه جمعی
در بخش دوم کتاب، نویسنده به بحث تغییر و تفسیر در جهان «پدیدارگونه» می‌پردازد. به نظر نویسنده ازآنجاکه تمامی وقایع ابتدا در آگاهی کنشگر رخ می‌دهد، پس اگر قرار است تغییر اجتماعی ایجاد شود، باید آن تغییر در افق آگاهی کنشگر رخ دهد و نه در ساختارهای جهان بیرونی. چراکه وقایع جهان اجتماعی انعکاسی از آگاهی کنشگر است. از طرف دیگر، در پَس آگاهی انسان‌ها «خواست»ها قرار دارند؛ بنابراین برای مطالعه کنش، آگاهی، خواست‌ها و جهان پدیدار‌گونه، نباید ایده‌هایی از بیرون را بر آن تحمیل کرد.
هرمنوتیک سیاسی به عنوان یک جایگزین
در بخش سوم کتاب، نویسنده به بحث «گذار از علوم - سیاسی به هرمنوتیک سیاسی» می‌پردازد. به نظر نویسنده، امر سیاسی نیز یک «خواست» است که در پَس کنش‌ها و نظامات سیاسی ساخته بشر پنهان است. اما وضعیتی که در مورد مطالعات علوم - سیاسی پدید آمده، حاکی از آن است که دانش سیاسی منطبق با امر سیاسی نیست و مفاهیم و ایده‌های ارائه‌شده با قطعیت هرچه‌تمام‌تر از جانب دانش‌پژوهان این رشته تکرار شده و به کار می‌رود؛ لذا برای مقابله با این معضل، باید از قطعیت موجود در این دانش دوری کرده و راه را برای «تفسیر» و در جهت آشکارگی امر سیاسی گشود. بر این مبنا، هرمنوتیک سیاسی به پژوهیدن در پَس نظامات کنترل‌کننده روندهای قدرت پرداخته و امر تحقق‌یافته را با تعامل در درون آدمی و ژرفنای نظامات سیاسی می‌فهمد. از این لحاظ، می‌توان گفت که هرمنوتیک سیاسی خود بخشی از هرمنوتیک زندگی است؛ چراکه «خواست» را موضوع پژوهیدن قرار می‌دهد.
مقولات و نمودها در هرمنوتیک زندگی
در بخش چهارم کتاب، نویسنده به بحث پدیدار زمان در هرمنوتیک زندگی می‌پردازد و با مطرح‌کردن بحث «زمان تقویمی» و «زمان فرهنگی» و در ادامه با ذکر یک مثال (مقوله مشروطه) و تفسیر دلیل پَس‌افتادگی ایرانیان، به نظریه هرمنوتیک زندگی جنبه‌ای عمل‌گرایانه‌تر و کاربردی‌تری می‌دهد. در‌نهایت، در بخش پنجم با مطرح‌کردن یک پژوهش با عنوان «تأملی در نمودهای از خودبیگانگی ژرف ایرانیان»، میزان عملی‌بودن و کاربردی بودن کاوش در ناخودآگاه جمعی و استفاده از نظریه هرمنوتیک زندگی را تحلیل می‌کند.
مِن باب نکته آخر باید گفت که کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» اثر معناداری است که راهی متمایز از جریان مسلط علوم‌انسانی را انتخاب کرده و در زمانه‌ای که پژوهش در باب «تجربه زیسته» به‌طور روزافزون درحال باب‌شدن است، مطالعه آن باعث آشنایی و ایده بخشی به پژوهشگران این حیطه خواهد شد و راه را برای تحولات بعدی در تحقیقات علوم‌انسانی در ایران باز خواهد کرد. مطرح‌شدن چنین رویکردی در علوم‌انسانی کشور باعث مباحثه بیشتر و تقویت عمق دانش‌پژوهان جهان انسانی و آشنایی بیشتر آنها با رویکردهای اصیل علوم‌انسانی خواهد شد.

مقدمه: به جرئت می‌توان گفت که در دوران معاصر علوم‌انسانی، در سطح جهانی با بحران‌های عدیده‌ای روبه‌رو است و در کشورهایی مانند ایران نیز پژوهشگران علوم اجتماعی - روان‌شناسی با انواعی از سردرگمی نظری - روشی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. همچنین، تحلیل و پژوهش به‌نوعی به توقف در پیش‌روندگی و عدم‌شادابی و کارایی
رسیده است.
در این شرایط به نظر می‌رسد که نیاز مُبرمی در‌خصوص آزمودن و به‌کاربردن رویکردها و پارادایم‌های جدید نظری - روشی احساس می‌شود؛ چراکه دوگانگی‌هایی مانند جامعه‌شناسی - روان‌شناسی، خرد - کلان، ذهنی - عینی، راست - چپ و نیز در روش‌شناسی، قابل تعمیم - موردی، استقرا - قیاس، پس‌کاوی - استفهامی و... محققان و پژوهشگران این علوم را دچار نوعی شبهه و نسبی‌گرایی کرده است. این شبهه باعث شده است که آنها هیچ‌گاه در مورد کارها و پژوهش‌ها‌یشان اطمینان نداشته باشند. یا در بهترین حالت، مفاهیمی را بر موضوعات مورد مطالعه خود تحمیل کنند و در بدترین حالت خط به خط مطالب کتاب‌های نظری - روشی را مانند دستورهای یک کتاب آشپزی اجرا کنند. چندین دهه است که این نگاه مانع از توسعه رویکرد‌های واقع‌گرایانه‌تر و انسانی‌تری مانند رویکرد هرمنوتیک زندگی شده است که البته کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» اثر علی شهبازی، یک راست سراغ این مسائل می‌رود و باب جدیدی را در مطالعات بین‌رشته‌ای علوم‌انسانی می‌گشاید.
ازیک‌طرف در طول قرن گذشته و هم‌زمان با وقوع جنگ‌های جهانی و جنگ سرد و در نتیجه این تقابل تا حدی ساخته فلسفه - روش‌هایی مانند پوزیتیویسم رونق دوچندان را شاهد بودند؛ چراکه از سوی هر دو قدرت به‌نوعی تغذیه و حمایت می‌شدند (می‌توان دو سوی این پوزیتیویسم را مکتب کارکردی ساختاری در غرب و مارکسیسم در بلوک شرق دانست). با پایان جنگ سرد و نیز مطرح‌شدن مکاتب پساساختارگرا و پست‌مدرن، اقتدار این نظریه - روش‌ها شکسته شد و قطعیت پژوهشی آنها از بین رفت. اما خود پست‌مدرن‌ها هم درک و شناخت درستی را در مورد مطالعه «جهان زندگی» ارائه نکردند و تحلیل‌های آنها نیز در بیشتر موارد جنبه تصنعی و ساختگی به خود گرفت. از طرف دیگر، تلاش‌هایی که در جهت تبدیل سوژه‌های انسانی روان‌شناسی و جامعه‌شناسی به ابژه‌های دارای اراده صورت می‌گرفت، گرفتار همان مصائب قبلی شده بود. برای مثال، تلفیق عاملیت و ساختار در نظریه‌های گیدنز، آرچر و حتی بوردیو توانایی گذر از آن ساختار زُمُخت و همه‌جا حاضر برای کنشگر انسانی را پیش‌بینی نمی‌کردند و نظریه‌های دیگر مانند ادراک در روان‌شناسی آن سوی قضیه را نمی‌دیدند. کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» به‌طور اخص به چنین مسائلی می‌پردازد و با مطرح‌کردن ابعاد واقعی کنش انسان در جامعه و نحوه کاربرد آنها در پنج بخش، راهکار جدیدی را پیش‌روی پژوهشگران علوم انسانی جهت انجام کارها و تحقیقات اصیل می‌گذارد.
پدیدارشناسی و کنش انسان
رویکردی که در کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» مطرح می‌شود، رویکردی است تاریخی - پدیدارشناختی که بر اساس نظریات متفکرانی چون نیچه، هایدگر، فروید و دیلتایی تدوین شده است. یکی از مباحث اصلی کتاب، ضرورت تجربه‌کردن و روبه‌رو شدن با جهان از سوی محقق است؛ چراکه فرهنگ‌ها از درون تجارب زیسته می‌جوشند. زندگی، شبکه‌ای است از باورهای آگاهانه و ناخودآگاه که در پیوند با هم یک کل را می‌سازند که پژوهشگر باید از آنجا آغاز کند؛ چراکه «تجارب سازنده ناخودآگاه هستند و ناخودآگاه نیز اراده معطوف به قدرت است». در‌واقع یکی از موضوعات اساسی این کتاب، همین مطلب است که دلیلی ندارد «جهان زنده و در دسترس» را رها کرده و برای کسب شناخت، بر مفاهیم انتزاعی و ساختگی تکیه کنیم.
هرمنوتیک زندگی چیست و چگونه می‌توان آن را در شناخت جهان انسانی به کار برد؟
بخش اول این کتاب در مورد «هرمنوتیک زندگی» بوده که نظریه‌ای است برای فهم ناخودآگاه جمعی. چراکه برطبق مفروضات آن می‌توان آگاهی و ناخودآگاه فرد را چکیده جامعه دانست؛ بنابراین می‌توان گفت موضوع مناسب علوم‌انسانی بر طبق این نظریه، تجربه زیسته خواهد بود. همچنین، برای دستیابی و اجرای «هرمنوتیک زندگی»، طبق روش این پژوهشگر، باید از مطالعه «تجارب زیسته» آغاز کرد و سپس ناخودآگاه جمعی - فرهنگی را مورد روان‌کاوی قرار داده و در‌نهایت به مقوله‌بندی آن پرداخت. این ترتیب روشی، به این دلیل است که تجارب زیسته شامل مهم‌ترین اجزای فهم انسان است که بخش بزرگی از آن در انبار ناخودآگاه ذخیره شده است. ناخودآگاه جمعی، در این روش تنها با ابزار روان‌کاوی قابل بازیابی است. در‌نهایت پس از مقوله‌بندی، پژوهشگر قادر خواهد بود تا فهم مسائل و موضوعات خاص هر جامعه را ارائه کند. از طرف دیگر، به دلیل اینکه خواست‌های مستتر در لایه ناخودآگاه جمعی مسیر و نوع حرکت ملت‌ها را تعیین می‌کنند؛ بنابراین پژوهشگر با حصول شناخت درباره آن، توان زیادی را در زمینه پیش‌بینی کسب خواهد کرد. در‌نهایت مقولات استخراج شده در این بخش، اصیل‌ترین مقولات هستند؛ چراکه از جنس خود زندگی‌اند. دلیل دیگر این نوع مطالعه آن است که یک نوع رابطه چرخشی میان «تجربه زیسته» و «ناخودآگاه» مشاهده می‌شود که در آن تجارب زیسته ناخودآگاه را ساخته و سپس خود توسط ناخودآگاه و نمادپردازی‌های آن سامان می‌یابند.
تغییر اجتماعی و ناخودآگاه جمعی
در بخش دوم کتاب، نویسنده به بحث تغییر و تفسیر در جهان «پدیدارگونه» می‌پردازد. به نظر نویسنده ازآنجاکه تمامی وقایع ابتدا در آگاهی کنشگر رخ می‌دهد، پس اگر قرار است تغییر اجتماعی ایجاد شود، باید آن تغییر در افق آگاهی کنشگر رخ دهد و نه در ساختارهای جهان بیرونی. چراکه وقایع جهان اجتماعی انعکاسی از آگاهی کنشگر است. از طرف دیگر، در پَس آگاهی انسان‌ها «خواست»ها قرار دارند؛ بنابراین برای مطالعه کنش، آگاهی، خواست‌ها و جهان پدیدار‌گونه، نباید ایده‌هایی از بیرون را بر آن تحمیل کرد.
هرمنوتیک سیاسی به عنوان یک جایگزین
در بخش سوم کتاب، نویسنده به بحث «گذار از علوم - سیاسی به هرمنوتیک سیاسی» می‌پردازد. به نظر نویسنده، امر سیاسی نیز یک «خواست» است که در پَس کنش‌ها و نظامات سیاسی ساخته بشر پنهان است. اما وضعیتی که در مورد مطالعات علوم - سیاسی پدید آمده، حاکی از آن است که دانش سیاسی منطبق با امر سیاسی نیست و مفاهیم و ایده‌های ارائه‌شده با قطعیت هرچه‌تمام‌تر از جانب دانش‌پژوهان این رشته تکرار شده و به کار می‌رود؛ لذا برای مقابله با این معضل، باید از قطعیت موجود در این دانش دوری کرده و راه را برای «تفسیر» و در جهت آشکارگی امر سیاسی گشود. بر این مبنا، هرمنوتیک سیاسی به پژوهیدن در پَس نظامات کنترل‌کننده روندهای قدرت پرداخته و امر تحقق‌یافته را با تعامل در درون آدمی و ژرفنای نظامات سیاسی می‌فهمد. از این لحاظ، می‌توان گفت که هرمنوتیک سیاسی خود بخشی از هرمنوتیک زندگی است؛ چراکه «خواست» را موضوع پژوهیدن قرار می‌دهد.
مقولات و نمودها در هرمنوتیک زندگی
در بخش چهارم کتاب، نویسنده به بحث پدیدار زمان در هرمنوتیک زندگی می‌پردازد و با مطرح‌کردن بحث «زمان تقویمی» و «زمان فرهنگی» و در ادامه با ذکر یک مثال (مقوله مشروطه) و تفسیر دلیل پَس‌افتادگی ایرانیان، به نظریه هرمنوتیک زندگی جنبه‌ای عمل‌گرایانه‌تر و کاربردی‌تری می‌دهد. در‌نهایت، در بخش پنجم با مطرح‌کردن یک پژوهش با عنوان «تأملی در نمودهای از خودبیگانگی ژرف ایرانیان»، میزان عملی‌بودن و کاربردی بودن کاوش در ناخودآگاه جمعی و استفاده از نظریه هرمنوتیک زندگی را تحلیل می‌کند.
مِن باب نکته آخر باید گفت که کتاب «یادداشت‌هایی در باب منطق کشف ناخودآگاه جمعی» اثر معناداری است که راهی متمایز از جریان مسلط علوم‌انسانی را انتخاب کرده و در زمانه‌ای که پژوهش در باب «تجربه زیسته» به‌طور روزافزون درحال باب‌شدن است، مطالعه آن باعث آشنایی و ایده بخشی به پژوهشگران این حیطه خواهد شد و راه را برای تحولات بعدی در تحقیقات علوم‌انسانی در ایران باز خواهد کرد. مطرح‌شدن چنین رویکردی در علوم‌انسانی کشور باعث مباحثه بیشتر و تقویت عمق دانش‌پژوهان جهان انسانی و آشنایی بیشتر آنها با رویکردهای اصیل علوم‌انسانی خواهد شد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها