تحول مفهومی دولت در عصر دیجیتال
لزوم نگاه پلتفرمی به دولت
حامد اکبری. پژوهشگر سیاستگذاری دولت الکترونیک
شتاب تغییرات در چند دهه اخیر جهان و جوامع چنان زیاد و پربسامد بوده که کمتر مفهومی را بتوان مصون از تحولات اساسی جستوجو کرد. از صدر تا ذیل مفاهیم، پارادایمها و کنشها و واکنشها در دنیای امروز نهتنها دچار تغییر شده، بلکه با نفس «تغییرات دائمی» عجین شده و به نوعی ملازمه و همزیستی همیشگی تن دادهاند. به عبارت دیگر در دنیا کمتر موضوعی وجود دارد که نقش تأثیرات عنصر زمان بر آن و در آن بیاهمیت باشد. نگاه مسئلهمحور در کنار این تغییرات میتواند در یک دوگانه پارادوکسیکال، آبستن راهگشایی و در مواقعی به بنبسترساندن راهحلها برای مسائل امروز جوامع باشد.
نگارنده بر این باور است اتخاذ رویکرد پلتفرمی به غالب موضوعات میتواند در بسیاری از مسائل سیاسی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی راهگشا و حتی توسعهآفرین باشد.
پلتفرم بهمثابه یک رویکرد یا راهحل، بهطور خلاصه عبارت است از بستری برای نقشآفرینان که در آن باهم تعامل میکنند. به عبارت دیگر پلتفرمها از طریق ایجاد تعامل (Interaction) میان عرضهکنندگان بیرونی (بیرون از پلتفرم) و مصرفکنندگان بیرونی (بیرون از پلتفرم) ایجاد ارزش میکنند. نقش محوری پلتفرمها، ایجاد زیرساخت برای شکلگیری تعاملها و مهمتر از آن تعیین چارچوب و قواعد حاکم بر این تعاملهاست. گفتنی است ارزش اصلی این تعاملات، نفس ایجاد، بقا و رشد تعاملها و رشد نقشآفرینان در آنهاست که ایجاد چارچوب و تنظیمگری در پلتفرمها را موجه و مشروع میکند.
مفهوم پلتفرم به معنای امروزی و جاافتاده آن در دهه اخیر با توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در دنیای دیجیتال شکل گرفته است. به عبارت دیگر تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی امکان عمومیسازی پلتفرمها را در مقیاسهای بسیار کوچک مثل شبکههای داخلی یک شرکت و تا اندازههای بسیار بزرگ که شبکههای اجتماعی جهانگیر و حتی دولتها را که در قالب مفهوم دولت الکترونیک شکل گرفته، ایجاد کرده است. از ویژگیهای مهم پلتفرمها ایجاد فضا برای خلاقیتهای بیشتر، چابکبودن، آمادگی بسیار بالا برای تغییر با شرایط جدید، Scalable بودن (قابلیت بزرگشدن مقیاس)، تجربههای کاربری بسیار بهینهتر و از همه مهمتر مشارکتیبودن آن است. البته همچنان مهمترین ویژگی پلتفرم ایجاد زیرساخت و ظرفیت و صیانت از رابطه بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان محصولات یا خدمات بهجای تولید و عرضه محصول است.قلب پلتفرمها تخصص در عرضه محصول یا خدمت نیست، بلکه معماری مکانیسم وصلشدن عرضهکننده و تقاضاکننده در بهینهترین حالات ممکن و مطابق با شرایط همواره در حال تغییر است. به الگوریتمهایی که این مفهوم را پشتیبانی میکنند Marketing Algorithmic یا الگوریتمهای
تطبیقدهنده میگویند.
دایان کویل، استاد سیاست عمومی دانشگاه کمبریج، میگوید: پلتفرمها قرار است با تطبیقدادن کارآمدتر عرضه و تقاضا با استفاده از تکنولوژیهای روز، هزینه تعامل میان تأمینکنندگان و دریافتکنندگان کالا و خدمات را کاهش دهند.
از پلتفرمهای مشهوری که عموم جامعه با آنها آشنایی دارند، میتوان شبکه اینستاگرام، فیسبوک، لینکدین، آمازون، اوبر، گوگل و آپارات، سایت با ما، دیوار، شیپور و اسنپ را نام برد.
این محصولات با قدرت تمام توفیق نگاه پلتفرمی را به فرایندها و کسبوکارها و حتی رفتارهای روزمره مردم اثبات و در جامعه نهادینه کردهاند. همچنین نگاه پلتفرمی را بهمثابه راهحلی برای ساماندهی موضوعاتی که نقشآفرینان بسیار دارند، عملیاتی کردهاند.
مدعای اصلی نگارنده این است که نگاه پلتفرمی در اصل مفهوم کارکردهای دولت هم میتواند بسیار راهگشا و راهحلی برای خروج از بنبستهای حکمرانی در جوامع پیچیده امروز باشد. به عبارت دیگر قرارگرفتن دولت در جایگاه هماهنگکننده، ناظر و تنظیمگر، فرصت خروج آن را از بنبستها و بوروکراسیهای خواسته و ناخواسته و ناکارآمدیها فراهم میآورد.
امروزه نقش حیاتی دولت و دستگاههای دولتی در توسعه کشور و رفاه شهروندان امری بدیهی است. اندیشمندان بسیاری شاخصهای حکمرانیهای خوب را ارائه کردند که از تئوریها و مفروضاتی بهره میگیرد که سنگ بنای یک نظام اداری و عملیاتی کارآمد و پاسخگو را آرزو دارد. برخی از اندیشمندان دولت الکترونیک را بهمثابه دومین انقلاب پس از دولت مدرن و مدیریت دولتی نوین در حوزه مدیریت فضای عمومی عنوان کردهاند که نهتنها روشهای خدماترسانی عمومی و مدیریت کلان جامعه را متحول کرده، بلکه روابط اصولی بین حکومت و شهروندان را دگرگون میکند.
امروزه دولت الکترونیک در رئوس برنامهریزیهای دولتهاست. تسهیل دسترسی به خدمات دولتی بسیار مهم شده و سطح کیفی خدمات بهینهسازیشده و بهبودیافته است. گردش اطلاعات در دولت سرعت گرفته، شفافیت بیشتر، فساد کمتر و توانمندسازی شهروندان همگانی شده است. دولت الکترونیک بهعنوان حلقهای مرکزی، رابط بین استراتژیها، فرایندهای سازمانی و فناوری، بنا دارد به نحو مؤثری خدمات را به مشتریان و گروههای ذینفع ارائه دهد.
رسوخ و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در همه زمینههای زندگی انسان منجر به تغییر راههای ارتباطی افراد با جامعه، روشها و رویههایی شده است که جامعه یکایک افراد را در انجام کارهایشان سهیم میکند. به دلیل همین تغییرات، عصر حاضر را عصر اطلاعات و ارتباطات مینامند که در پی آن اجتماعات انسانی به جوامع علمی و شهروندان به کاربران شبکههای اجتماعی تبدیل شدهاند.
از تعاریف فوق و تعدد نقشآفرینان و ذینفعان پرواضح است که دولت الکترونیک بهلحاظ مفهومی کاملا با تعریف یک پلتفرم مشابهت و همپوشانی دارد.
براساس مطالعات و ادبیات موجود چالشهای پیشروی تحقق دولت الکترونیک عبارت است از ناهمگنی در ثبت و ضبط و بهاشتراکگذاری اطلاعات، سرعت تغییرات تکنولوژیها، مدیران کماطلاع و مسن، سیاستگذاریهای موازی و غالبا مزاحم یکدیگر، عدم بلوغ سازمانی و آمادگی نهادی و در نهایت فقدان زیرساخت اصلی آنها برای اتصال به پلتفرمها که عبارت است از اعتماد عمومی و آمادگی نهادی که با هویت یکتای دیجیتال UID(Unique Identification ) محقق میشود. هویت یکتای دیجیتال UID عبارت است از ظرفیتی (پروفایلی) امن که هویت فرد را در فضای مجازی نمایندگی و از حقوق او دفاع میکند.
براساس شرح فوق میتوان با دقت قابل قبولی پذیرفت که نگاه «دولت بهمثابه پلتفرم» میتواند عوامل تحققنیافتن دولت الکترونیک را مرتفع و فواید دیگری را هم برای جامعه و دولت رقم بزند که بهطور خلاصه عبارت است از:
1. سادهسازی نحوه ارائه خدمات به شهروندان و تسهیل دسترسی به آنها توسط مکانیسمهای طراحیشده داخل پلتفرم.
2. بهبود کارایی و اثربخشی دولت از طریق حذف لایهها و سطوح مدیریت دولتی و ارجاع آن به پلتفرم یکپارچه و چابک و نقشآفرینی دولت در حد «ناظر و هماهنگکننده».
3. تسهیل دسترسی شهروندان به اطلاعات از طریق جایگزینی شهروندمداری بهجای بوروکراسیمحوری از طریق پلتفرمها.
4. سادهسازی فرایندهای کسبوکار در فضای عمومی جامعه.
5. کاهش هزینهها از طریق یکپارچهسازی و حذف سیستمهای زائد توسط پلتفرمها
6. ایجاد نگاه نتیجهگرا در دولت.
7. افزایش خلاقیت برای حل مسائل از طریق بهکارگیری نقشآفرینان متعدد و مکانیسمهای موجود در بازار در محصولات و خدمات عمومی روی پلتفرمها.
در نهایت نتیجه میگیریم که تغییر نگاهها و رویکردهای خدمات عمومی و حکمرانی به رویکرد پلتفرمی از جهات مختلف میتواند راهگشا و بستری برای توسعه هرچهبیشتر خدمات بر بستر فضای مجازی و در نتیجه بهبود وضعیت خدماترسانی و حکمرانی باشد.
شتاب تغییرات در چند دهه اخیر جهان و جوامع چنان زیاد و پربسامد بوده که کمتر مفهومی را بتوان مصون از تحولات اساسی جستوجو کرد. از صدر تا ذیل مفاهیم، پارادایمها و کنشها و واکنشها در دنیای امروز نهتنها دچار تغییر شده، بلکه با نفس «تغییرات دائمی» عجین شده و به نوعی ملازمه و همزیستی همیشگی تن دادهاند. به عبارت دیگر در دنیا کمتر موضوعی وجود دارد که نقش تأثیرات عنصر زمان بر آن و در آن بیاهمیت باشد. نگاه مسئلهمحور در کنار این تغییرات میتواند در یک دوگانه پارادوکسیکال، آبستن راهگشایی و در مواقعی به بنبسترساندن راهحلها برای مسائل امروز جوامع باشد.
نگارنده بر این باور است اتخاذ رویکرد پلتفرمی به غالب موضوعات میتواند در بسیاری از مسائل سیاسی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی راهگشا و حتی توسعهآفرین باشد.
پلتفرم بهمثابه یک رویکرد یا راهحل، بهطور خلاصه عبارت است از بستری برای نقشآفرینان که در آن باهم تعامل میکنند. به عبارت دیگر پلتفرمها از طریق ایجاد تعامل (Interaction) میان عرضهکنندگان بیرونی (بیرون از پلتفرم) و مصرفکنندگان بیرونی (بیرون از پلتفرم) ایجاد ارزش میکنند. نقش محوری پلتفرمها، ایجاد زیرساخت برای شکلگیری تعاملها و مهمتر از آن تعیین چارچوب و قواعد حاکم بر این تعاملهاست. گفتنی است ارزش اصلی این تعاملات، نفس ایجاد، بقا و رشد تعاملها و رشد نقشآفرینان در آنهاست که ایجاد چارچوب و تنظیمگری در پلتفرمها را موجه و مشروع میکند.
مفهوم پلتفرم به معنای امروزی و جاافتاده آن در دهه اخیر با توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در دنیای دیجیتال شکل گرفته است. به عبارت دیگر تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی امکان عمومیسازی پلتفرمها را در مقیاسهای بسیار کوچک مثل شبکههای داخلی یک شرکت و تا اندازههای بسیار بزرگ که شبکههای اجتماعی جهانگیر و حتی دولتها را که در قالب مفهوم دولت الکترونیک شکل گرفته، ایجاد کرده است. از ویژگیهای مهم پلتفرمها ایجاد فضا برای خلاقیتهای بیشتر، چابکبودن، آمادگی بسیار بالا برای تغییر با شرایط جدید، Scalable بودن (قابلیت بزرگشدن مقیاس)، تجربههای کاربری بسیار بهینهتر و از همه مهمتر مشارکتیبودن آن است. البته همچنان مهمترین ویژگی پلتفرم ایجاد زیرساخت و ظرفیت و صیانت از رابطه بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان محصولات یا خدمات بهجای تولید و عرضه محصول است.قلب پلتفرمها تخصص در عرضه محصول یا خدمت نیست، بلکه معماری مکانیسم وصلشدن عرضهکننده و تقاضاکننده در بهینهترین حالات ممکن و مطابق با شرایط همواره در حال تغییر است. به الگوریتمهایی که این مفهوم را پشتیبانی میکنند Marketing Algorithmic یا الگوریتمهای
تطبیقدهنده میگویند.
دایان کویل، استاد سیاست عمومی دانشگاه کمبریج، میگوید: پلتفرمها قرار است با تطبیقدادن کارآمدتر عرضه و تقاضا با استفاده از تکنولوژیهای روز، هزینه تعامل میان تأمینکنندگان و دریافتکنندگان کالا و خدمات را کاهش دهند.
از پلتفرمهای مشهوری که عموم جامعه با آنها آشنایی دارند، میتوان شبکه اینستاگرام، فیسبوک، لینکدین، آمازون، اوبر، گوگل و آپارات، سایت با ما، دیوار، شیپور و اسنپ را نام برد.
این محصولات با قدرت تمام توفیق نگاه پلتفرمی را به فرایندها و کسبوکارها و حتی رفتارهای روزمره مردم اثبات و در جامعه نهادینه کردهاند. همچنین نگاه پلتفرمی را بهمثابه راهحلی برای ساماندهی موضوعاتی که نقشآفرینان بسیار دارند، عملیاتی کردهاند.
مدعای اصلی نگارنده این است که نگاه پلتفرمی در اصل مفهوم کارکردهای دولت هم میتواند بسیار راهگشا و راهحلی برای خروج از بنبستهای حکمرانی در جوامع پیچیده امروز باشد. به عبارت دیگر قرارگرفتن دولت در جایگاه هماهنگکننده، ناظر و تنظیمگر، فرصت خروج آن را از بنبستها و بوروکراسیهای خواسته و ناخواسته و ناکارآمدیها فراهم میآورد.
امروزه نقش حیاتی دولت و دستگاههای دولتی در توسعه کشور و رفاه شهروندان امری بدیهی است. اندیشمندان بسیاری شاخصهای حکمرانیهای خوب را ارائه کردند که از تئوریها و مفروضاتی بهره میگیرد که سنگ بنای یک نظام اداری و عملیاتی کارآمد و پاسخگو را آرزو دارد. برخی از اندیشمندان دولت الکترونیک را بهمثابه دومین انقلاب پس از دولت مدرن و مدیریت دولتی نوین در حوزه مدیریت فضای عمومی عنوان کردهاند که نهتنها روشهای خدماترسانی عمومی و مدیریت کلان جامعه را متحول کرده، بلکه روابط اصولی بین حکومت و شهروندان را دگرگون میکند.
امروزه دولت الکترونیک در رئوس برنامهریزیهای دولتهاست. تسهیل دسترسی به خدمات دولتی بسیار مهم شده و سطح کیفی خدمات بهینهسازیشده و بهبودیافته است. گردش اطلاعات در دولت سرعت گرفته، شفافیت بیشتر، فساد کمتر و توانمندسازی شهروندان همگانی شده است. دولت الکترونیک بهعنوان حلقهای مرکزی، رابط بین استراتژیها، فرایندهای سازمانی و فناوری، بنا دارد به نحو مؤثری خدمات را به مشتریان و گروههای ذینفع ارائه دهد.
رسوخ و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در همه زمینههای زندگی انسان منجر به تغییر راههای ارتباطی افراد با جامعه، روشها و رویههایی شده است که جامعه یکایک افراد را در انجام کارهایشان سهیم میکند. به دلیل همین تغییرات، عصر حاضر را عصر اطلاعات و ارتباطات مینامند که در پی آن اجتماعات انسانی به جوامع علمی و شهروندان به کاربران شبکههای اجتماعی تبدیل شدهاند.
از تعاریف فوق و تعدد نقشآفرینان و ذینفعان پرواضح است که دولت الکترونیک بهلحاظ مفهومی کاملا با تعریف یک پلتفرم مشابهت و همپوشانی دارد.
براساس مطالعات و ادبیات موجود چالشهای پیشروی تحقق دولت الکترونیک عبارت است از ناهمگنی در ثبت و ضبط و بهاشتراکگذاری اطلاعات، سرعت تغییرات تکنولوژیها، مدیران کماطلاع و مسن، سیاستگذاریهای موازی و غالبا مزاحم یکدیگر، عدم بلوغ سازمانی و آمادگی نهادی و در نهایت فقدان زیرساخت اصلی آنها برای اتصال به پلتفرمها که عبارت است از اعتماد عمومی و آمادگی نهادی که با هویت یکتای دیجیتال UID(Unique Identification ) محقق میشود. هویت یکتای دیجیتال UID عبارت است از ظرفیتی (پروفایلی) امن که هویت فرد را در فضای مجازی نمایندگی و از حقوق او دفاع میکند.
براساس شرح فوق میتوان با دقت قابل قبولی پذیرفت که نگاه «دولت بهمثابه پلتفرم» میتواند عوامل تحققنیافتن دولت الکترونیک را مرتفع و فواید دیگری را هم برای جامعه و دولت رقم بزند که بهطور خلاصه عبارت است از:
1. سادهسازی نحوه ارائه خدمات به شهروندان و تسهیل دسترسی به آنها توسط مکانیسمهای طراحیشده داخل پلتفرم.
2. بهبود کارایی و اثربخشی دولت از طریق حذف لایهها و سطوح مدیریت دولتی و ارجاع آن به پلتفرم یکپارچه و چابک و نقشآفرینی دولت در حد «ناظر و هماهنگکننده».
3. تسهیل دسترسی شهروندان به اطلاعات از طریق جایگزینی شهروندمداری بهجای بوروکراسیمحوری از طریق پلتفرمها.
4. سادهسازی فرایندهای کسبوکار در فضای عمومی جامعه.
5. کاهش هزینهها از طریق یکپارچهسازی و حذف سیستمهای زائد توسط پلتفرمها
6. ایجاد نگاه نتیجهگرا در دولت.
7. افزایش خلاقیت برای حل مسائل از طریق بهکارگیری نقشآفرینان متعدد و مکانیسمهای موجود در بازار در محصولات و خدمات عمومی روی پلتفرمها.
در نهایت نتیجه میگیریم که تغییر نگاهها و رویکردهای خدمات عمومی و حکمرانی به رویکرد پلتفرمی از جهات مختلف میتواند راهگشا و بستری برای توسعه هرچهبیشتر خدمات بر بستر فضای مجازی و در نتیجه بهبود وضعیت خدماترسانی و حکمرانی باشد.