جانها بر سر راه
فاجعه معدن طبس که احتمالا پرتلفاتترین حاثه معدنی ایران خواهد شد، یادمان میآورد که گویا ما مردم جانمان را از سر راه برداشتهایم که بهآسانی آن را حراج میکنند. فعلا جان ارزانترین کالایی است که در بازار زندگی عرضه میشود.
فاجعه معدن طبس که احتمالا پرتلفاتترین حاثه معدنی ایران خواهد شد، یادمان میآورد که گویا ما مردم جانمان را از سر راه برداشتهایم که بهآسانی آن را حراج میکنند. فعلا جان ارزانترین کالایی است که در بازار زندگی عرضه میشود. آنها هم که سررشته امور را در دست دارند و قرار است افسانهای به نام کرامت انسانی را پاس بدارند و زندگی مردم را سامانی بدهند، چنان بهسادگی از این حقیقت تلخ میگذرند که گویی صحبت از جعبههای سیب و پرتقال است. اگر آمارهای کیفری که به محرمانهترین شکل نگهداری میشوند، منتشر میشدند، ابعاد وضع وخیم ما روشنتر میشد.
اما اگر فقط چند عدد ساده را مرور کنیم، وزن و ارج جان بهتر آشکار میشود.
سالانه بین 130 تا 140 هزار نفر در ایران اقدام به خودکشی میکنند. هرچند بعضی انگیزههای خودکشی مانند شکست عشقی بیشتر جنبه فردی دارند، ولی در تعدادی موارد خودکشی ناشی از احساس بنبست نفوذناپذیر و یأسآوری است که فرد در زندگی اجتماعی خود احساس میکند. یعنی عوامل اقتصادی و اجتماعی از مؤثرین عوامل در اقدام به خودکشی است.
در حوادث جادهای در ایران در سال 1402 تعداد 20 هزار نفر کشته شدند. تلفات جادهای ایران از 1382 تا 1402 رقمی بالغ بر 425 هزار نفر است. سیدتیمور حسینی، جانشین سابق رئیس پلیس راهور، گفته است با بررسیهای پلیس راهور، از حوادث منجر به فوت، 29 درصد ناشی از خطای انسانی، 20 درصد ناشی از وضعیت خطرناک جادهها و 50 درصد ناشی از وضعیت خودروها بهویژه خودروهای ایرانی است. راهسازی و نظارت بر کیفیت خودروها از وظایف دولت است. یعنی 70 درصد تصادفات منجر به فوت ناشی از مدیریت ناکارآمد و بیقانون است.
آتشسوزی در کارخانجات، جنگلها، ساختمانها، مدارس، مجتمعهای تجاری و انبارها به خبری یومیه بدل شده است و هر چند روز یک بار خبری از اینها میآید و برخی مثل آتشسوزی مدرسه شینآباد یا ساختمان پلاسکو یا جنگلهای شمال مدتی معروف میشود و بهسرعت از یادها میرود. در هریک از این آتشسوزیها جانهای محترم و عزیز از دست میروند.
فقط در یک دهه گذشته چهار حادثه مهم در معادن زغال سنگ کشور رخ داده که دستکم به مرگ 90 نفر انجامیده است که با توجه به وضعیت معدن طبس که هنوز عملیات امداد و نجات آن ادامه دارد، این تعداد از مرز صد نفر عبور خواهد کرد.
همه این حوادث و مرگها در یک چیز مشترکاند؛ دولت و سازمانهای مرتبط با اجرای قوانین و مقررات ایمنی و حفاظت از محیط زیست در رفتار خود ناکارآمد و ناتوان بودهاند. آمار 20ساله تلفات جادهای ایران دو برابر تعداد شهدای دفاع مقدس است. وقتی به گفته یک مقام مسئول 20 درصد این حوادث ناشی از خرابی راهها و 50 درصد ناشی از وضعیت خودروهای خصوصا داخلی است، به این نتیجه ساده میرسیم که سازمانهای عمومی که باید به فکر اصلاح جادهها و جلوگیری از تولید و عرضه خودروهای خطرساز و ناایمن از طرف خودروسازان داخلی باشند، یا نمیخواهند یا نمیتوانند به این وظیفه خود عمل کنند. با یک محاسبه ساده و سرانگشتی وقتی 50 درصد حوادث مربوط به وضعیت خودروهاست، یعنی 220 هزار نفر قربانی خودروهای ناایمن و غیراستاندارد شدهاند. سازندگان این خودروها چه کسانی هستند و کجا هستند که با فراغ بال هیچ مسئولیتی از آنها خواسته نمیشود. آنان چنان قدرت یافتهاند که حتی در برابر اخطارهای سازمانهای مسئول مانند نیروی انتظامی بیاعتنایی پیشه میکنند.
با مفهوم کرامت انسانی کاری نداریم که فعلا به افسانه بیشتر شبیه است. حق حیات مهمترین و اساسیترین حقوق انسانی است. شرعا هم جان انسانها محترم است.
وقتی تعداد حوادث مرگبار زیاد میشود، تعداد تلفات این حوادث به طور مستمر بالا میرود، یعنی اشکال در جای دیگری است. جایی که نامش بیقانونی است. جایی که در آن منافع بر قانون غلبه دارد و میچربد. جایی که کسی مسئول اعمالش نیست. جایی که پنهانکاریهای سودجویانه حاکم است. جایی که شاید ترس در برابر حقیقت دیوار میکشد.
دولت وفاق باید بیش و پیش از هر برنامهای تلاش خود را بر این متمرکز کند که قانون و حقوق را در کشور احیا کند. سخت است اما از نان شب واجبتر است.