دو گام اولیه برای جلوگیری از دخترکشی
در چند هفته گذشته گلولهباران یک دختر در حالی فرزندش را در آغوش داشته، بسیاری را متاثر کرد. درحالی که این احتمال وجود دارد که قتلهای آرام و بی سر و صدا علیه زنان و دختران صورت گیرد که سعی میکنند صدایش را در نیاورند.
به گزارش گروه رسانهای شرق، عباس عبدی تحلیلگر و جامعهشناس، سه شیوه و راه حل عملی برای مقابله با کشته شدن زنان و دختران توسط مردان خانواده ارایه داده و نوشت:
خبر گر چه تکراری بود ولی همچنان تأثرآور است. دختری جوان که ۱۷ سال داشت با رگبار گلوله پدر و بردارش کشته شد. این اتفاق چند روز پیش در روستایی در شوشتر رخ داد. وی که دو سال پیش با پسر جوانی به قصد ازدواج فرار کرده بود پس از گرفتن رضایت خانواده و پرداخت ۶۰۰ میلیون تومان از سوی خانواده پسر به خانواده دختر، صاحب فرزند هم شده بود. گر چه مطابق سنت عشایری این تفاهم موجب «فصل» و ختم غائله محسوب میشود، ولی در هر حال پدر و بردار وی با ۱۶ گلوله در حالی دختر را کشتند که نوزادش در کنارش بوده است. این خلاصه خبری است که از سوی رسانهها منتشر شد.
قصد من پرداختن به فرهنگ و سنتهای عشایری در جنوب کشور نیست. این سنتها، خوب یا بد، سابقهای طولانی دارند. آنچه که هدف این یادداشت است، نقد بیتوجهی به مسئولیت حکومت در مواجهه با این سنتها است. حکومتی که باید سنتهای خوب و کارکردی را حفظ و نهادینه یا حمایت کند و در برابر سنتها و فرهنگ نادرست بایستد و آنها را تغییر دهد. ما به راحتی میتوانیم آن پدر و برادر و یا حتی دیگر اعضای خانواده و مادری که حضورش در صحنه قتل و جنایت آشکار نیست را محکوم کنیم، ولی باید بدانیم که آنان نیز قربانی فرهنگ نادرستی هستند که اقدام جدی برای تغییر و اصلاح آن صورت نمیگیرد.
به نظر من یکی از دلایلی که اقدام عملی و موثری انجام نمیشود، سیاستی پنهان و باوری اعلام نشده است که گمان میکند این فرهنگ مانع از رواج فساد و فحشا خواهد شد، و به طور ضمنی از آن استقبال هم میکنند. درحالی که این رفتار نه تنها خلاف قانون و اخلاق و انسانیت و بدیهیات اسلامی است، حتی همان هدف ممانعت از رواج فساد و فحشا را نیز محقق نمیکند، اگر نتیجه عکس نداشته باشد. این رفتار فقط یک کُریخوانی عشیرهای و طایفهای است، و هیچ بحث ناموسی و فساد و اینجور چیزها نیست. اتفاقاً به پسر و مرد کاری ندارند، فقط دختر را میکشند، در حالی که در قتلهای ناموسی اغلب پسر یا مرد هم مورد اصابت قرار میگیرند.
این روند در کشور بویژه در جنوب ادامه دارد، سه سال پیش در همین بهمن ماه بود که زن دیگری که او نیز فرزندی سه ساله داشت در خیابان سرش را بریدند و سر بریده را در دست گرفتند و راه رفتند. دو سال پیش از آن نیز در گیلان پدری، دختر خود را با داس کشت. مشکل کجاست و چگونه میتوان آن را حل کرد؟
اولین و مهمترین گام که به سرعت قابلیت اجرایی دارد، عمومی شدن چنین جرمی با مجازات سنگین و غیر قابل بخشش است. در حال حاضر، خانوادهها به سرعت رضایت میدهند و پشت پرده با طایفه دیگر نیز توافق کرده و همچنان رسوم غیر اخلاقی و غیر قانونی تداوم پیدا میکند. راهحل این است که نیروی انتظامی، نهادهای امنیتی، دادگستری قاطعانه مامور و موظف به مقابله با این جنایات شوند و قانون نیز به سرعت در جهت تشدید و غیر قابل عفو و گذشت بودن آن تصویب و عمل گردد.
این بیمعنی است که بتوان فرزند را کشت یا با توافق خانواده عضوی از آن را کشت و به سرعت رضایت داد و ماجرا خاتمه یافته تلقی شود. در این میان حق جامعه است که نادیده گرفته میشود. اکنون مثل گذشته نیست. در امور جزایی حق جامعه در مجازات مجرم مقدم بر حق فردی است. بویژه علیه افرادی که خودشان مستقیم یا غیر مستقیم در جنایت دست داشتهاند.
گام دوم، شکل دادن یک کار و زار جدی در سطح آموزش عمومی و رسانهای برای مقابله فرهنگی با این جنایت است. باید آن را به شدت محکوم کرد و ریشههای نادرست آن را شناسایی و معرفی نمود. سکوت در برابر این سنتهای نادرست به منزله تأیید آن تلقی میشود. باید مسأله را بویژه در مناطقی که این رفتار شایع است جدی گرفت و در مواردی که احتمال وقوع چنین جنایتی وجود دارد، اقدامات پیشگیرانه نمود.
واقعیت این است که آمار چنین فجایعی بیش از این است که منتشر میشود. شاید این مورد به دلیل شکل واقعه برجسته و خبری شده است. این احتمال وجود دارد که قتلهای آرام و بی سر و صدا علیه زنان و دختران صورت گیرد که سعی میکنند صدایش را در نیاورند. مثلاً کسی را مسموم کنند و وانمود نمایند که خودش را مسموم کرده است، و خانواده نیز هیچ شکایتی نداشته باشد. یا در حادثهای ساختگی دختر یا زن کشته شود و فقط اتفاق معمولی معرفی شود.
پلیس و دستگاههای امنیتی و انتظامی اغلب متوجه میشوند که واقعیت چیست ولی به دلایلی سعی میکنند که در امور خانوادهها دخالت نکنند، در حالی که این مسأله جزیی از حقوق اجتماعی است.
اگر سازمان اجتماعی در وزارت کشور گزارشی از این آسیب و جرم مهم، تهیه و یا ارایه کند، بسیار موثر خواهد بود، ولی به گمانم این نهادها بیش از آنکه به هدف اصلی خود بپردازند، درگیر مسایل دیگری شدهاند.
نوآوران