نوروز و مساله امنیت ملی
مصطفی نصیری:متاسفانه با آغاز سال جدید و نگاه سرد سیستم به گرامیداشت نوروز، این پدیده نوشوندهی لایتکرر، حاشیههایی برای اولینبار درباره نوروز شکل گرفت که بیسابقه بود. قبل از پرداختن به نگاه سرد به نوروز که میتواند در پرتو تکریم شبهای قدر صورت گرفته باشد از یکسو، و مدیریت بهشدت شبههناک در یکی از استانهای مهم در جهت فرصتسازی برای کجراهه قومگرایی از سوی دیگر، مایلم در باره نوروز به این واقعیت انتولوژیکی توجه بدهم که؛ نوروز صرفا یک سنت تاریخی با کارکردهای فرهنگی و اجتماعی نیست که برای مصلحت یا کارکرد مهمتری، از آن برای یکسال چشم پوشید، بلکه نوروز پدیدهای انتولوژیکی و امنیت ملی است که اگر هر سال در ذهن و ضمیر ما نو نشود، و درخت کهن ایرانیت را نونوار نکند، چهبسا بدعتی آغاز شود که نتیجه آن، خشکیدن ریشههای تغذیهکننده هویت ملی باشد. وقتی میگوییم نوروز پدیدهای انتولوژیکی است، یعنی پدیدهای فلسفی و بنیاد فلسفه ایرانی است، یعنی آنجاکه اندیشیدن در خدمت وجود قرار میگیرد، نوروز اولین و مهمترین موضوع اندیشه ایرانی است.

به گزارش گروه رسانه ای شرق،اینکه برخی آیینهای مذهبی به دلیل تبعیت از مبنای تقویم قمری، هر از گاهی همزمان با نوروز میشود که از مبنای تقویمی خورشیدی پیروی میکند، امر تازهای نیست، و منابع تاریخی ما نشان میدهد که جامعه در چنین همزمانیهای تقویمی که بارها اتفاق افتاده است، به زیبایی راه خود را چنان انتخاب کرده است که هریک از نوروز یا مناسبت آیینی مورد نظر، له یا علیه دیگری مورد تفسیر واقع نشده است. بنابراین آنچه در طلیعه سال ۱۴۰۴ رخ داد، به هیچوجه قابل توجیه نیست. اینجا لازم است روی یکی از آموزههای شادروان دکتر طباطبایی بایستم و از آن موضع یادآوری کنم که؛ بنیادهای هویتی ملی و مذهبی در ایران، در طول تاریخ به تعادلی طبیعی رسیده است که هرگونه دستکاری به نفع یکی از طرفین این تعادل طبیعی، از قضا به ضرر همان عنصر تمام خواهد شد.
اما آنچه امسال در استان آذربایجانغربی رخ داد که مدتی است آرامش آن مورد دستبرد جریانهای قومگرا واقع شده، این بود که نخست مسئولین محلی مجوزی برای هموطنان کردزبان برای جشن چهارشنبه سوری صادر کردند. اما جریانات قومگرای پانترکی با کمک رسانههای باکونشین شروع به شانتاژ و تبلیغات علیه این مراسم نمودند، بهنحوی که تا مرحله تکفیر مجریان مراسم پیش رفتند، طوریکه رییس شورای شهر ارومیه حجت الاسلام خلیلپور طی نطقی در صحن شورا اعلام کرد که کفن خواهد پوشید و در برابر این جشن خواهد ایستاد. از سوی دیگر برخی رسانههای کردزبانها به گونهای وانمود کردند که مراسم نوروز به آنان تعلق دارد. این دخالتها و اظهارنظرهای نابجا، جشنی را که هر ساله در روند طبیعی خود بهزیبایی و در خدمت وحدت جهان ایرانی برگزار میشد، وارد یک روند تقابلی نمود. در این رهگذر معدودی از فرصتطلبان با گرایشات پانکردی، تلاش کردند تا در رسانهها و صفحات مجازیشان جشن نوروز ایرانی را به عنوان مجعول نوروز کردی تغییر بدهند. اما با هوشیاری برگزارکنندگان مراسم، این تحرکات در میدان نوروزگاه مجالی برای خودنمایی نیافت و پرچم ایران در جای جای این مراسم به چشم میخورد. اما این نگرانی همچنان در اذهان ایراندوستان باقی ماند که چرا باید در یک جشن تمام ایرانی، در شهری که کردزبان و ترکزبان زندگی میکنند، اکثریت حاضران در جشن از کردزبانان باشند و جشن چهارشنبه سوری و نوروز رنگ و بوی قومیتی خاص به خود بگیرد؟ آن هم جشنی که در تاریخ کهن خود، تنها یک صفت داشته که همانا صفت ایرانی بوده است، زیرا نوروز متعلق به همه مردمان حوزه ایران بزرگ فرهنگی است، و صفت ایرانی تنها صفتی است که همه اقوام صاحب نوروز را به یک میزان پوشش قرار میدهد. تلاش برای قومی کردن نوروز، بخشی از رقابت دو جریان قومگرای کردی و ترکی است که برای هویتبخشی کردی یا ترکی بر این استان که اشل کوچکی از تنوع و رنگینکمان ایرانی است، بیهوده با هم به منازعه برخاستهاند. اما اقدام نابخردانه عدهای قلیل برای مصادره کردن نوروز، جریان قومگرایی ترکی را به این صرافت افکند که با این پدیده ضدامنیتی، قافیه را باختهاند، بنابراین با اعمال فشار بر بخش ترکی مدیریت استانی، مراسمی را در پوشش علویون استان و با هدف تکریم شعائر ماه مبارک رمضان برای دوم فروردین تدارک دیدند که تنها خروجی آن، شعار قومی "ارومیه مال ترکان است و متعلق به ترکان خواهد ماند" بود. مخاطرهآمیزی نغمه شوم جریان پانترک، زمانی ابعاد وخیمی به خود میگیرد که حاکم نوعثمانی ترکیه رجب طیب اردوغان که این روزها، شرایط سختی را تجربه میکند، در اظهاراتی گستاخانه و چهبسا برای انحراف افکار عمومی ترکیه، پرده طمع به میراث معنوی ایرانی را چنان بالا گرفت که پس از دههها ممنوعیت برگزاری نوروز در آن کشور تحت عنوان جشن مجوسی، نوروز را به یکباره جشنی ترکی اعلام کرد، و هیچ بعید نیست که در سایه غفلت حاکمیت ایران، مالکیت معنوی این جشن حوزه تمدنی ایران را مخدوش نموده و ذیل عنوان مجعول جهان خیالی ترکی ببرد. البته این دغدغه پربیراه نیست زیرا بسیاری از میراث معنوی ایرانی با تلاش کشورهای عربی و ترکی، سند جعلی خورده است.
دستدرازی ایدهئولوژی فاشیستی پانترکسیم
به مهمترین میراث معنوی و انتولوژیکی ایران در حالی صورت میگیرد که به نوشته محمود کاشغری ذیل مدخل "بیرام" در کتاب ارزشمند دیوان لغاتالترک که عینا آن را نقل میکنم: "ترکان اُغز قبل از آشنایی با تمدن ایرانی و ورود در اسلام در قرن پنجم هجری - نه مناسبتی برای عید میشناختند، و نه واژهای برای آن داشتند". حسب نظر کاشغری؛ ترکان اغز واژه بیرام یا بایرام را از واژه سغدی - پارسی "پدرام" ساختهاند که به معنی جشن و شادمانی است.
متاسفانه در استانهایی مانند استان آذربایجان غربی که بهرغم تنوع زبانی و مذهبی، خویشاوندی مردم در بالاترین سطح ممکن صورت گرفته و در سایه پرچم ایران با صلح و صفا زیستهاند، میدان دادن به مدیریتهای قومگرایانه، همچون سمی است که وحدت ملی را در استان تهدید میکند. امروز دو جریان قومگرای کردی و ترکی که هر دو نیز ریشه در بیرون مرزها دارند، اشغال پست استانداری و فرمانداریهای شهرستانها را به نمادی از هویت استان و شهرستانهای مختلط تبدیل کردهاند. یعنی انتصاب استاندار ترکزبان به معنی ترک بودن ارومیه، و بالعکس انتصاب استاندار کرد، بهمنزله کرد بودن هویت استان تعبیر خواهد شد. رقابت دو جریان به جایی رسیده است که برخی چهرهای محلی، در جلسات رسمی دولتی که گویشوران مختلف حضور دارند، از زبان محلی خود کوتاه نمیآیند. و حتی زبان ملی را به تمسخر نیز میگیرند. این وضعیت مهجور شدن هویت ملی ایرانی و نمادهای آن همچون زبان فارسی و پرچم ایران. چنان بغرنج شده است که عملا نشانی از این دو نماد مهم در سطح زندگی و جامعه دیده نمیشود و کفه به نفع قومگرایی ترکی به عنوان هژمونی غالب در ادارات و دستگاههای حکومتی سنگین شده است. حتی در آخرین تجمع در دوم فروردین ۱۴۰۴ به نام تجمع علویون، نه تنها کمترین نشانی از پرچم ایران در آن تجمع عظیم دیده نشد، بلکه شعارها و رفتارهای ضد امنیت ملی و تجزیهطلبانه از سوی برخی حاضرین در این تجمع، سبب مداخله نیروهای ضدشورش شد.
این وضعیت، بهگونهای شکننده است که مستعد اتفاقات بعدی است، و اگر اقدام جدی یا موثر از سوی دولت برای حل این مسائل، چه از جنس پیشگیری، یا درمان نشود، باید منتظر ابعاد وخیمتری در مناسبات بعدی باشیم. تردیدی نیست که اولین و مهمترین اقدام عاجل، زدودن استان از لوث مدیران قومگرا و جایگزین آنها با مدیران ملی است تا با عملکردشان موجب تقویت و تثبیت حضور پررنگ بنیادهای ملی مانند پرچم رسمی و زبان ملی در همه مراسمات شوند.