|

تبیین دکترین بایدن

آرزوی بزرگ جو بایدن در زندگی عمومی او بر هیچ‌کس پوشیده نیست: نشستن پشت میز اتاق بیضی‌شکل کاخ سفید. او در‌نهایت در 78 سالگی به این آرزو دست یافت و مسن‌ترین فردی نام گرفت که عنوان ریاست‌جمهوری ایالات متحده را در اختیار می‌گیرد.

تبیین دکترین بایدن
آرش فرحزاد روزنامه‌نگار حوزه جهان روزنامه شرق

 آرزوی بزرگ جو بایدن در زندگی عمومی او بر هیچ‌کس پوشیده نیست: نشستن پشت میز اتاق بیضی‌شکل کاخ سفید. او در‌نهایت در 78 سالگی به این آرزو دست یافت و مسن‌ترین فردی نام گرفت که عنوان ریاست‌جمهوری ایالات متحده را در اختیار می‌گیرد. پس از آشفتگی و هرج‌ومرج دوره دونالد ترامپ، بایدن از نظر رأی‌دهندگان فردی تلقی می‌شد که می‌تواند حس عادی‌بودن و لحن اطمینان‌بخش را به کاخ سفید بازگرداند. اما با گذشت تنها یک سال از آغاز ریاست‌جمهوری بایدن، او نیزمانند تمام اسلافش دریافت که رویدادهای خارج از کنترل و ارزیابی افکار عمومی، زمان حضور او در سمت ریاست‌جمهوری را شکل می‌دهد.

جو بایدن در اولین سخنرانی مهم سیاست خارجی خود به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده، به جهان اعلام کرد که آمریکا بازگشته است. در میان امیدواری‌ها نسبت به اینکه شیوه رهبری اخلالگرانه و تنش‌زای دونالد ترامپ به تاریخ پیوسته، ایجاد آرامش نسبی در جهان قابل مشاهده بود. در یک سال گذشته بایدن دستور کار بلندپروازانه‌ای را برای ترمیم ائتلاف‌ها و ایجاد اتحادهای جدید، مهار فساد، مهار افول دموکراسی، مقابله با تغییرات اقلیمی هم‌زمان با مدیریت پیامدهای همه‌گیری کووید 19، تهدیدهای روسیه برای اوکراین و تشدید تنش‌ها با چین را پیگیری کرده است. اما یک سال گذشته اصلا ساده نبود؛ تصمیم برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان باعث فروپاشی دولت این کشور و هرج‌ومرج در کابل شد و صدها هزار نفر به‌دلیل ترس از به‌قدرت‌رسیدن دوباره طالبان از افغانستان گریختند.

از طرف دیگر، برنامه‌هایی برای به‌اشتراک‌گذاشتن فناوری زیردریایی‌های هسته‌ای با استرالیا، به قیمت فسخ قرارداد زیردریایی استرالیا با پاریس تمام شد و روابط دو سوی اقیانوس اطلس را تیره‌تر کرد. نشریه فارن‌پالسی به مناسبت سالگرد آغاز ریاست‌جمهوری بایدن گفت‌وگویی با جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهوری آمریکا و یکی از معماران اصلی سیاست خارجی دولت او انجام داده و موضوعاتی درباره مسئولیت اخلاقی آمریکا در قبال مردم افغانستان، بحران اوکراین، نقش تجارت در مقابله آمریکا با چین و آنچه واقعا دکترین بایدن را شکل می‌دهد، با این مقام شاخص کاخ سفید در میان گذاشته است.

‌می‌خواهم سؤال‌هایم را با بحران تجمع نظامیان روسیه در نزدیکی مرز با اوکراین شروع کنم. هفته گذشته شاهد یک دور از مذاکرات بسیار فشرده مقام‌های دولت بایدن در اروپا بودیم. اما مسکو، حداقل به‌طور علنی، نشانه خاصی از عقب‌نشینی نشان نداده است. دیدگاه شما چیست؟ آیا مذاکرات در ژنو واقعا محاسبات مسکو را تغییر داده است؟ برای جلوگیری از جنگ چه اقداماتی انجام داده‌اید؟

درباره اقدامات مسکو بهتر است خودشان صحبت کنند. فقط می‌توانم از طرف ایالات متحده صحبت کنم و بگویم که ما در هر صورت آماده هر سناریویی هستیم. اگر روسیه بخواهد با دیپلماسی رو به جلو حرکت کند، آماده هستیم و برخی از ایده‌ها و پیشنهادها را برای بررسی روی میز قرار می‌دهیم و آماده ادامه بحث درباره این ایده‌ها هستیم، اما اگر روسیه بخواهد مسیر درگیری نظامی و تشدید تنش را طی کند، برای آن هم آماده‌ایم و با هماهنگی متحدان و شرکای خود واکنشی قوی و جدی نشان خواهیم داد. به‌این‌ترتیب، ما بهترین فرصت را به خود خواهیم داد تا از منافع خود و متحدان و شرکایمان محافظت کنیم. از دیدگاه من، زمینه برای پیشرفتی معنادار درباره مسائل حیاتی امنیت اروپا از طریق دیپلماسی وجود دارد که شایسته بررسی دقیق هستند و اینکه ایالات متحده، روسیه، ناتو، اتحادیه اروپا و سایر شرکای اروپایی می‌توانند با هم تعامل کنند و به نتیجه برسند. در‌حال‌حاضر توپ در زمین مسکو است و باید تصمیمات لازم را اتخاذ کند.

‌ اما مسئله این است که بحران اوکراین باعث شده تنش طولانی‌مدت میان روسیه و غرب درباره گسترش ناتو آشکارتر شود. اتحاد ناتو سیاست درهای باز دارد، اما واقعیت این است که هیچ‌کس انتظار ندارد اوکراین یا گرجستان در کوتاه‌مدت در ناتو پذیرفته شوند. گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر اینکه ناتو باید در این مورد جدی‌تر عمل کند به گوش می‌رسد. شاید لازم باشد مصالحه‌ای برای درنظرگرفتن نگرانی‌های مسکو انجام شود. سؤال این است که روسیه تا چه اندازه در قالب‌بندی مجدد گفت‌وگو درباره امنیت اروپا و گسترش ناتو موفق بوده است؟

فکر می‌کنم نکته کلیدی در اینجا این است که درک کنیم چشم‌انداز حمله روسیه به اوکراین -در‌واقع حمله وسیع‌تر روسیه به اوکراین- واقعا ارتباط چندانی به ناتو یا گفته‌های جیم بیکر (وزیر خارجه سابق ایالات متحده) یا میخائیل گورباچف (آخرین رهبر اتحاد شوروی) ندارد. بحران میان روسیه و اوکراین مربوط به مسائلی بسیار اساسی‌تر است. آیا اوکراین حق دارد به‌عنوان کشوری مستقل حاکمیت خود را داشته باشد؟ منشور سازمان ملل می‌گوید بله. حقوق بین‌الملل هم می‌گوید بله. همه ما به‌عنوان یک جامعه بین‌المللی این حق طبیعی اوکراین را تأیید می‌کنیم. آیا اوکراین حق دارد یک دموکراسی باشد؟ باز‌هم منشور سازمان ملل و حقوق بین‌الملل این حق را تأیید می‌کنند و جامعه بین‌المللی هم باید از آن حمایت کند؛ بنابراین از دیدگاه من، بر همه ما که درگیر این امر هستیم، واجب است که گفت‌وگو را به سمت این اصول بنیادی اصلی سوق دهیم. 30 کشور متحد درباره مسئله امنیت ناتو و اروپا هفته گذشته در بروکسل موضع خود را یکصدا اعلام کردند. هیچ مخالفتی در اصل ماجرا وجود ندارد. آنچه در نشست بروکسل مشاهده کردید، اتحاد همه‌جانبه‌ای بود که در روزها و هفته‌های آینده نیز ادامه خواهد داشت.

‌ در چند ماه اول ریاست‌جمهوری بایدن، اغلب عبارتی را از او می‌شنیدیم با این مضمون که واشنگتن میل به برقراری یک رابطه با‌ثبات و قابل‌پی‌بینی با مسکو دارد. در پی این مواضع، برخی از تحلیلگران تصور می‌کردند که ممکن است دولت بایدن تحریم‌ها علیه مسکو را که به دلیل مسمومیت آلکسی ناوالنی، مخالف سرشناس پوتین اعمال شده بود و همچنین تحریم‌های مربوط به پروژه خط لوله نورد استریم2 را کاهش دهد. با نگاهی به گذشته، آیا این رویکرد در ابتدای دولت بایدن اقدام درستی بود؟ اگر در همان روزهای ابتدای دولت بایدن، خط مشی سختگیرانه‌تری علیه مسکو اتخاذ می‌شد، آیا روسیه به همان اندازه از مواضع خود علیه امنیت اروپا عقب‌نشینی نمی‌کرد؟

تحلیل‌های مضحکی درباره دلایل و انگیزه‌های اقدامات اخیر روسیه وجود دارد. یک گروه از کارشناسان می‌گویند بحران اخیر به این دلیل ایجاد شده است که ایالات متحده، غرب و ناتو بیش از حد به مسکو فشار آورده‌اند، تسلیحات زیادی فروخته‌اند و در نتیجه روسیه را خشمگین‌تر کرده‌اند. گروه دیگری هم می‌گویند ماجراجویی‌های اخیر روسیه به دلیل آن است که ایالات متحده، غرب و ناتو به اندازه کافی سختگیر نبودند، تحریم‌های کافی اعمال نکردند و در مجموع گام‌های کافی برنداشتند. در میان این دو دیدگاه، آنچه ما سعی کرده‌ایم انجام دهیم این است که درباره انواع اقداماتی که به آنها واکنش نشان می‌دهیم و نحوه واکنش و سپس پیگیری اقدامات و خواسته‌هایمان کاملا صریح و روشن عمل کنیم؛ بنابراین وقتی ما به قدرت رسیدیم، رئیس‌جمهور بایدن با پوتین تماس گرفت و گفت: «من موضوع سولار ویندز (شرکت نرم‌افزار آمریکایی که مورد حمله هکری روسیه قرار گرفت) را پیگیری خواهم کرد. علاوه بر این قصد دارم به موضوع استفاده از سلاح شیمیایی علیه الکسی ناوالنی و همچنین مداخله روسیه در انتخابات 2020 هم بپردازم. اگر تشخیص بدهم که روسیه مسئول هرکدام از این مسائل بوده است، ما با تحریم‌های اقتصادی پاسخ مناسبی خواهیم داد».

این دقیقا همان کاری است که ما در یک سال گذشته روشن و واضح انجام دادیم و نه‌تنها افراد یا نهادها را تحریم می‌کنیم بلکه حتی بدهی‌های دولتی روسیه را هم می‌توانیم تحریم کنیم. پس از این مسائل بود که بایدن اعلام کرد استفاده از باج‌افزار علیه زیرساخت‌های حیاتی در ایالات متحده تنها عملی مجرمانه نیست بلکه امنیت ملی و ثبات استراتژیک ما را تهدید می‌کند و اگر ادامه پیدا کند پاسخ خواهیم داد. ما بر این باوریم که در چند ماه گذشته شاهد کاهش حملات باج‌افزاری علیه زیرساخت‌های حیاتی بوده‌ایم. اخیرا هم از دولت روسیه به خاطر دستگیری تعدادی از جنایتکاران مرتبط با حملات باج‌افزاری علیه ایالات متحده تشکر کرده‌ایم.

‌ دریاسالار فیلیپ دیویدسن، فرمانده سابق ایالات متحده در اقیانوس هند و اقیانوس آرام اخیرا هشدار داده که حمله چین به تایوان ممکن است طی شش سال آینده رخ دهد. آیا با این ارزیابی موافق هستید؟ آیا ایالات متحده در صورت حمله چین باید از تایوان حمایت نظامی کند و چنین کاری انجام خواهد داد؟

هدف اساسی سیاست ما در قبال تایوان و چین این است که اطمینان حاصل کنیم هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد. این همان چیزی است که ما قصد داریم از طریق ترکیبی از بازدارندگی و دیپلماسی و از طریق حفظ سنت دو حزبی سیاست ایالات متحده در قبال تایوان، سیاست «چین واحد»، قانون روابط تایوان، سه بیانیه مشترک و شش تضمین، انجام دهیم. اساسا این وظیفه ماست که از همه ابزارهایی که در اختیار داریم استفاده کنیم تا مطمئن شویم که اقدام نظامی چین علیه تایوان، یا تغییر یکجانبه در وضعیت موجود در تنگه تایوان رخ نمی‌دهد.

‌ به نظر می‌رسد تناقضی در رویکرد ایالات متحده در قبال چین وجود دارد. یکی از محورهای رقابت آمریکا با چین، مسائل تجاری و اقتصادی است. از سوی دیگر، شما سیاستی را به عنوان «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» برای محافظت از مشاغل و کسب‌وکارها در آمریکا اعلام کرده‌اید. تجارت واشنگتن و پکن به‌شدت به هم وابسته است و در صورت ادامه تقابل شاهد عوارض منفی برای اقتصاد آمریکا و چین خواهیم بود. این برنامه‌ها و سیاست‌ها در تضاد با یکدیگر نیستند؟

من در این مورد قائل به تناقض در سیاست آمریکا نیستم و به نظرم در جنبه‌های مختلف کاملا هماهنگی دیده می‌شود. اول، ایده سیاست خارجی برای طبقه متوسط، اساسا سرمایه‌گذاری در منابع قدرت در داخل، توسعه نیروی کار و زیرساخت‌ها و همچنین تقویت نوآوری و افزایش امکان رقابت است. هنگامی که این سیاست را پیش می‌بریم، نه‌تنها یک طبقه متوسط قوی‌تر در آمریکا ایجاد می‌کنیم بلکه خود را در موقعیتی قرار می‌دهیم که در درازمدت به‌طور مؤثرتری با چین رقابت کنیم و این دقیقا همان کاری است که بایدن در طول سال اول ریاست‌جمهوری خود انجام داده است. اگر به چشم‌انداز اقتصاد آمریکا در مقابل چشم‌انداز اقتصاد چین پس از سپری‌شدن دوران همه‌گیری نگاه کنیم می‌بینیم که ما موقعیت خوبی داریم. دوم، بایدن در طول عمر سیاسی خود، از جمله در دوران مبارزات انتخابات ریاست‌جمهوری و همچنین در یک سال دوران ریاست‌جمهوری، به‌صراحت اعلام کرده که تجارت با تمام کشورها موضوع مهمی در دولت او به شمار می‌آید. این رویکرد هیچ مغایرتی با حفاظت از مشاغل آمریکایی ندارد. کارگران آمریکایی، با توجه به سرمایه‌گذاری‌های مناسب و شرایط رقابت منصفانه و برابر، می‌توانند با همه رقابت کنند. نکته مهم این بود که قبل از انجام معاملات تجاری جدید، سرمایه‌گذاری در داخل انجام شود. بایدن یک سیاست اقتصادی بین‌المللی را دنبال می‌کند که بر مسائلی متمرکز است که به تقویت رهبری اقتصادی آمریکا کمک می‌کند، مانند حداقل مالیات جهانی و ابتکار توسعه زیرساخت‌ها که در نشست گروه 7 مطرح شده است. در سال جاری شاهد توسعه تعامل و همکاری آمریکا با کشورهای کلیدی دو حوزه اقیانوس هند و آرام خواهید بود.

‌ بایدن به‌طور مفصل در مورد مبارزه بین دموکراسی و استبداد به‌عنوان یک چالش تعیین‌کننده عصر حاضر، صحبت کرده است. حمایت بایدن از دموکراسی‌ها در حالی مطرح می‌شود که در واقعیت اتفاقات دیگری رخ می‌دهد. کشورهایی مانند چین و روسیه مایل به استفاده از اهرم فشار اقتصادی علیه مخالفان خود هستند. نمونه آن را در قزاقستان مشاهده می‌کنیم. در چنین شرایطی چگونه می‌توان از پیشرفت دموکراسی در جهان حمایت کرد؟

پاسخ واحدی برای این سؤال وجود ندارد. باید بسته حمایتی کاملی از جمله شامل حمایت اقتصادی برای کشورهایی در نظر گرفت که از سوی حکومت‌هایی مانند چین تحت فشار قرار می‌گیرند. همچنین باید تلاش‌هایی برای مقابله با فساد انجام داد که ریشه پوسیدگی بسیاری از دموکراسی‌های نوظهور بوده است. باید مجموعه‌ای کامل از ابزارها را برای کاهش فساد در سطح جهان به کار بگیریم. اقداماتی هستند که می‌توانیم با انجام آنها صدای رسانه‌های مستقل را بالا ببریم و یکی از چیزهایی که در اجلاس دموکراسی به دنبال آن بودیم همین بود. اقداماتی وجود دارد که می‌توانیم برای اطمینان از اینکه این دموکراسی‌ها هستند که قوانین تجارت و فناوری را در آینده تعیین می‌کنند، انجام دهیم. به‌طوری‌که فناوری‌هایی که آینده ما را شکل خواهند داد، بیشتر به حقوق احترام بگذارند و کمتر تحت کنترل و سلطه اقتدارگرایان قرار می‌گیرند. ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا قدرت دموکراسی‌ها را تقویت کند و مطمئن شود که دموکراسی به‌جای استبداد، بهترین شکل حکومت برای مقابله با چالش‌های زمانه ماست.

‌ شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین بحرانی که در سال 2021 ظهور کرد، به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان بود که در پی خروج آمریکا از این کشور اتفاق افتاد. با نگاهی به آینده و با توجه به اینکه ۹۷ درصد از افغان‌ها در خطر سقوط به زیر خط فقر هستند، چه نگاهی به تحریم‌های ایالات متحده علیه طالبان دارید که اکنون بر افغانستان حکومت می‌کنند؟ پس از دو دهه جنگ، ایالات متحده چه مسئولیتی در قبال مردم افغانستان دارد؟

ما مسئولیتی واقعی برای ارائه کمک‌های بشردوستانه به مردم افغانستان داریم تا رنج آنها را کاهش دهیم و چشم‌انداز یک کشور باثبات را تقویت کنیم. کشوری که بتواند نیازهای اساسی مردم و فرصت‌های مختلف را برای مردمش تأمین کند. در‌حال‌حاضر ما بزرگ‌ترین کمک‌کننده به مردم افغانستان هستیم. در روزهای اخیر یک بخش دیگر از بودجه‌ای 300‌میلیون‌دلاری را برای افغانستان اختصاص دادیم. از نزدیک با سازمان ملل متحد، برنامه جهانی غذا، سازمان‌های غیردولتی مانند کمیته نجات بین‌المللی همکاری می‌کنیم تا منابع بیشتری را برای مقابله با وضعیت بحرانی افغانستان تأمین کنیم. بر این باور نیستیم که اعطای چک‌های سفید به طالبان که هنوز هیچ اقدامی را برای تشکیل یک دولت فراگیر که به حقوق مردم احترام بگذارد، انجام نداده‌اند، با منافع بلندمدت مردم افغانستان سازگار باشد. دریافت وجوه به دست نهادها و بازیگران مستقلی که می‌توانند آن را به منابع معنادار از نظر غذا، دارو و سایر نیازهای اولیه تبدیل کنند، مسئولیتی عمیق برای ایالات متحده و کل جامعه بین‌المللی است و ما در این مسیر حرکت می‌کنیم.

‌ نظر شما در مورد کمک‌های بشردوستانه را قبول داریم‌ اما مطمئنا این کمک‌ها جایگزینی برای یک اقتصاد کارآمد نیست. علاوه بر کمک‌های بشردوستانه چه اقداماتی باید انجام شود؟ برای لغو تحریم‌ها و آزادکردن دارایی‌های افغانستان در انتظار چه اقدامات مشخصی از سوی طالبان هستید؟

به‌صورت دیپلماتیک با طالبان در ارتباط بوده‌ایم و با هماهنگی متحدان و شرکای خود، خواسته‌هایمان از طالبان را به‌طور خصوصی به آنها اعلام کردیم. من در اینجا وارد جزئیات نمی‌شوم و تنها به این نکته اکتفا می‌کنم که خواسته‌های ما از جمله در حوزه حقوق بشر به‌طور واضح به طالبان اعلام شده است. همچنین از آنها خواسته‌ایم که شرایط عبور امن متحدان افغان ایالات متحده و سایر کشورها از افغانستان را فراهم کنند. در مورد رفتار با زنان و دختران هم خواستار احترام و برابری برای آنها شده‌ایم. طالبان تعهد اساسی داده است که اجازه ندهد افغانستان دوباره به‌عنوان پایگاهی برای اقدامات تروریستی علیه دیگر کشورها تبدیل شود. این موارد برخی از زمینه‌هایی است که ما با آنها بحث می‌کنیم و معتقدیم که باید در این زمینه‌ها شاهد پیشرفت باشیم.

‌ می‌خواهم از نمایی کلی‌تر به آنچه بسیاری از مفسران به‌عنوان «دکترین بایدن» مطرح می‌کنند، نگاه کنیم. به نظر شما فصل مشترک بین تمام ابتکارات اصلی سیاست خارجی دولت بایدن چیست؟ ایده‌ها یا جاه‌طلبی‌های زیربنایی سیاست خارجی این دولت کدام است؟

دو ایده بسیار ساده وجود دارد که هم زیربنای رویکرد این دولت به رقابت‌های ژئوپلیتیکی و هم رویکرد ما به این چالش‌های فراملی بزرگ در عصر حاضر است: تغییرات آب‌وهوایی و بحران همه‌گیری، گسترش سلاح‌های هسته‌ای، برابری اقتصادی و برخی موارد دیگر. اول، سرمایه‌گذاری عمیق برای تقویت اتحاد با هم‌پیمانان و شرکا به‌طوری‌که بتوانیم به تمام این چالش‌ها رسیدگی کنیم. دوم، این گزاره که قدرت آمریکا در جهان اساسا ریشه در قدرت آمریکا در داخل دارد و پیوند بین سیاست خارجی و سیاست داخلی، پیوندی مستحکم است. مواردی مانند حداقل مالیات جهانی یا مدیریت بحران زنجیره تأمین، مقابله با تغییرات آب‌و‌هوایی یا برخورد با سیاست اجبار اقتصادی از سوی چین، برای مردم داخل آمریکا هم بسیار مهم است و در زندگی آنها تأثیر دارد. ارتباط بین سیاست داخلی و خارجی ارتباطی است که باید به‌طور‌جدی و مداوم مورد توجه قرار گیرد. این دو گزاره اساسی زیربنای تمام برنامه‌های بایدن است. ما در دهه تعیین‌کننده‌ای هستیم که باید به تقویت دموکراسی بینجامد و ثابت کند که دموکراسی بهترین سیستم حکومتی و بهترین راه برای مقابله با چالش‌های بزرگ زمانه ماست.

‌ شما به اهمیت متحدان و شرکا اشاره کردید. پس از انتخاب بایدن انتظارات زیادی در اروپا وجود داشت اما با گذشت تنها یک سال، بسیاری از این امیدها از بین رفته است. تنش‌ها بر سر خروج از افغانستان و همچنین قرارداد زیردریایی که منجر به تنش میان استرالیا و فرانسه شد. وضعیت روابط دو سوی اقیانوس اطلس را در‌حال‌حاضر چگونه توصیف می‌کنید؟

توصیف من از این رابطه احتمالا کمتر مرتبط با آن واقعیت‌هایی است که شما به آن اشاره کردید. 30 متحد در ناتو، با یک صدا درباره بحران روسیه و اوکراین موضع‌گیری کردند. هماهنگی زیادی بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا هم در گروه 20 و هم خارج از آن وجود دارد. تعرفه‌های فولاد و آلومینیوم، تعهد جهانی درباره انتشار گاز متان در اجلاس جهانی آب و هوا و همچنین هماهنگی در شورای تجارت و فناوری، نمونه‌هایی از این هماهنگی‌ها هستند. بنابراین فکر می‌کنم در یک سال گذشته شاهد هماهنگی و همکاری فوق‌العاده‌ای در دو سوی اقیانوس اطلس بوده‌ایم. ما به سطحی از قدرت و اعتماد در مشارکت دو سوی اقیانوس اطلس دست یافته‌ایم که بسیار قابل‌توجه است و فکر می‌کنم اگر امروز نزد همتایان اروپایی می‌رفتید، داستانی بسیار متفاوت با آنچه تا شش یا هفت ماه قبل میان دو طرف در جریان بود، می‌شنیدید. ما به شرکا و متحدان خود گوش دادیم و پاسخ دادیم و فکر می‌کنم نتایج آن به خوبی نمایان است.

منبع: روزنامه شرق