|

نگاهی به ظرفیت سیاست خارجی ایران در میانجی‌گری میان هند و پاکستان

تلاش تهران برای آشتی در یک مناقشه آشتی ناپذیر

هرگونه تنش یا درگیری در گستره ژئوپلیتیکی پیرامون ایران، به‌ویژه در منطقه‌ای که دو قدرت هسته‌ای نظیر هند و پاکستان حضور دارند، تأثیرات مستقیم و قابل‌توجهی بر امنیت ملی کشورمان خواهد داشت. ایران، به‌عنوان کشوری که از یک‌سو با پاکستان مرزهای مشترک دارد و از سوی دیگر، روابط دیرینه و مستحکمی با هند در حوزه‌های اقتصادی، تجاری و فرهنگی برقرار کرده است، نمی‌تواند نسبت به تحولات این منطقه بی‌تفاوت بماند. تشدید درگیری میان هند و پاکستان، به‌ویژه در صورتی که به یک رویارویی نظامی تمام‌عیار منجر شود، می‌تواند موجی از بی‌ثباتی را در منطقه ایجاد کند که مستقیماً مرزهای شرقی ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

تلاش تهران برای آشتی در یک مناقشه آشتی ناپذیر

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ در شرایطی که تنش‌های فزاینده میان دو قدرت هسته‌ای جنوب آسیا، یعنی جمهوری هند و جمهوری اسلامی پاکستان، بار دیگر ثبات منطقه‌ای را به مخاطره انداخته است، جناب آقای عباس عراقچی، وزیر محترم امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، از آمادگی کشورمان برای ایفای نقش میانجی میان اسلام‌آباد و دهلی‌نو خبر داده‌اند. این اعلام آمادگی، زمینه‌ساز طرح پرسش‌هایی اساسی درباره توانمندی‌های دیپلماتیک ایران در مدیریت چنین بحران‌هایی شده است. آیا جمهوری اسلامی ایران قادر است با تکیه بر جایگاه راهبردی خود در منطقه، به کاهش تنش میان این دو بازیگر کلیدی یاری رساند؟

 

تأثیر تنش‌های منطقه‌ای بر امنیت ملی ایران

هرگونه تنش یا درگیری در گستره ژئوپلیتیکی پیرامون ایران، به‌ویژه در منطقه‌ای که دو قدرت هسته‌ای نظیر هند و پاکستان حضور دارند، تأثیرات مستقیم و قابل‌توجهی بر امنیت ملی کشورمان خواهد داشت. ایران، به‌عنوان کشوری که از یک‌سو با پاکستان مرزهای مشترک دارد و از سوی دیگر، روابط دیرینه و مستحکمی با هند در حوزه‌های اقتصادی، تجاری و فرهنگی برقرار کرده است، نمی‌تواند نسبت به تحولات این منطقه بی‌تفاوت بماند. تشدید درگیری میان هند و پاکستان، به‌ویژه در صورتی که به یک رویارویی نظامی تمام‌عیار منجر شود، می‌تواند موجی از بی‌ثباتی را در منطقه ایجاد کند که مستقیماً مرزهای شرقی ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

 

افزون بر این، تشدید تنش میان این دو قدرت هسته‌ای می‌تواند به رقابت تسلیحاتی در منطقه دامن بزند و توازن قوای موجود را برهم زند، که این موضوع برای ایران، به‌عنوان کشوری که ثبات منطقه‌ای را یکی از اولویت‌های راهبردی خود می‌داند، تهدیدی جدی محسوب می‌شود. از این منظر، ایفای نقش میانجی‌گری از سوی ایران، فراتر از یک اقدام دیپلماتیک، به یک ضرورت امنیتی تبدیل می‌شود. تهران با پذیرش این نقش، می‌تواند از تبدیل شدن منطقه به کانون بحران جلوگیری کند و از منافع ملی و امنیت خود در برابر پیامدهای ناگوار یک درگیری احتمالی صیانت نماید. این انگیزه امنیتی، سیاست خارجی ایران را به سمت رویکردی فعال‌تر در مدیریت تنش‌های منطقه‌ای سوق می‌دهد.

 

تقویت جایگاه دیپلماتیک و نفوذ منطقه‌ای ایران

محور دومی که باید مدنظر داشت، به تمایل جمهوری اسلامی ایران برای بهره‌مندی از میانجی‌گری به‌عنوان ابزاری برای تقویت جایگاه دیپلماتیک و افزایش نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی خود معطوف است. به هر حال ایفای نقش میانجی میان دو قدرت هسته‌ای، یعنی هند و پاکستان، فرصتی استثنایی برای تهران فراهم می‌آورد تا خود را به‌عنوان یک بازیگر مسئول، اثرگذار و متعهد به صلح و ثبات در منطقه معرفی نماید. میانجی‌گری موفق میان اسلام‌آباد و دهلی‌نو می‌تواند جایگاه دیپلماتیک ایران را در مذاکرات بین‌المللی، از جمله در موضوعات مرتبط با برنامه هسته‌ای و سایر پرونده‌های منطقه‌ای، تقویت کند. این اقدام، همچنین می‌تواند به تعمیق روابط ایران با دیگر بازیگران کلیدی منطقه، نظیر چین و فدراسیون روسیه، که هر دو از روابط گسترده‌ای با هند و پاکستان برخوردارند، یاری رساند. از سوی دیگر، ایفای چنین نقشی، جایگاه ایران را در نهادهای بین‌المللی، از جمله سازمان ملل متحد، بهبود می‌بخشد و تصویری مثبت از سیاست خارجی کشورمان به جهانیان ارائه می‌دهد.

 

علاوه بر این، موفقیت در این عرصه می‌تواند به شکست تلاش های مخرب در جهت انزوای دیپلماتیک ایران کمک کند و تهران را به‌عنوان قدرتی منطقه‌ای که توانایی مدیریت بحران‌ها را دارد، معرفی نماید. بنابراین، تمایل تهران به ایفای نقش میانجی، نه‌تنها از منظر امنیتی، بلکه از منظر دیپلماتیک نیز قابل‌توجه است و می‌تواند به‌عنوان ابزاری راهبردی برای ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان مورد استفاده قرار گیرد.

 

موانع ساختاری و مناقشات تاریخی میان هند و پاکستان

با وجود ظرفیت‌های موجود در سیاست خارجی ایران برای ایفای نقش میانجی، نمی‌توان از موانع ساختاری و پیچیدگی‌های ناشی از مناقشات تاریخی میان هند و پاکستان چشم‌پوشی کرد. تنش میان این دو کشور، که ریشه در اختلافات تاریخی، سرزمینی و هویتی دارد، به‌ویژه در موضوع کشمیر، به سطحی از پیچیدگی رسیده است که حل‌وفصل آن از طریق میانجی‌گری یک کشور ثالث، حتی با حسن نیت ایران، بسیار دشوار به نظر می‌رسد. روابط هند و پاکستان از زمان استقلال این دو کشور در سال ۱۹۴۷، همواره با سطحی از مناقشه زیر سقف درگیری‌های تمام‌عیار همراه بوده است. این مناقشات، که گاه به درگیری‌های نظامی محدود و گاه به تنش‌های دیپلماتیک منجر شده، به گسلی عمیق رسیده که پر کردن آن با هرگونه تلاش میانجی‌گرانه، حتی در بهترین شرایط، امری بعید می‌نماید.

 

ایران، با وجود روابط حسنه با هر دو کشور، با چالش‌های متعددی در این مسیر مواجه است. نخست اینکه، هند و پاکستان دارای منافع متضاد و غیرقابل‌مصالحه‌ای در موضوعاتی نظیر کشمیر هستند. هند، این منطقه را بخشی جدایی‌ناپذیر از خاک خود می‌داند، در حالی که پاکستان بر حق تعیین سرنوشت مردم کشمیر تأکید دارد. این اختلاف بنیادین، هرگونه تلاش برای میانجی‌گری را به چالشی پیچیده تبدیل می‌کند. دوم اینکه، هر دو کشور تحت تأثیر بازیگران فرامنطقه‌ای، به‌ویژه ایالات متحده، قرار دارند.

آمریکا، که از روابط نزدیک با هند برخوردار است و در عین حال همکاری‌های امنیتی گسترده‌ای با پاکستان دارد، می‌تواند بر

روند هرگونه مذاکره‌ای تأثیر بگذارد و نقش ایران را کم‌رنگ سازد.

 

 

علاوه بر این، تاریخچه روابط هند و پاکستان نشان می‌دهد که تلاش‌های میانجی‌گرانه، حتی از سوی قدرت‌های بزرگ، اغلب به نتایج پایدار منجر نشده است. برای نمونه، اقدامات سازمان ملل متحد و دیگر بازیگران بین‌المللی برای حل‌وفصل مسئله کشمیر، تاکنون دستاورد قابل‌توجهی نداشته است. این واقعیت، سؤالی اساسی را پیش روی ایران قرار می‌دهد که «آیا تهران، با وجود روابط دوستانه با هر دو طرف، می‌تواند به نتیجه‌ای متفاوت دست یابد؟» پاسخ به این پرسش، با توجه به عمق مناقشات و پیچیدگی‌های موجود، احتمالاً منفی است. با این حال، حتی اگر میانجی‌گری ایران به حل کامل مناقشه منجر نشود، می‌تواند در کاهش تنش‌های مقطعی مؤثر باشد و از تشدید درگیری‌ها جلوگیری کند.