آینه
همدلی
دیپلماسی متفکران ایرانی به شیوه زیباکلام
عباس توتونچی: یکی از مزایای اصلی برجام حضور مجدد ایران در مجامع جهانی و بینالمللی و امکان رایزنی و تعامل با گروههای مختلف سیاسی در نظام بینالملل است. جمهوری اسلامی ایران در دهههای گذشته به دلیل عدم حضور مؤثر در مجامع بینالمللی فرصتسوزی کرده و درمقابل رقبای منطقهای در غیاب ایران، پروژه ایرانهراسی و بدبینی غرب به ایران را باعث شدهاند. بهبود نسبی وضعیت ایران در دوران پسابرجام اگر با تقویت دیپلماسی عمومی و حضور مؤثر و رهگشای شخصیتهای آکادمیک و شناختهشده کشورمان در چنین مجامعی همراه باشد، بیتردید در بهبود نگاه غرب به ایران و تعدیل پروژه ایرانهراسی مؤثر خواهد بود. متأسفانه اغلب سیاستمداران دنیا در کشورهای غربی درک و شناخت واقعبینانهای از شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران ندارند و پروپاگاندای رسانهای برای تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران باعث شده ایران به مثابه سایر کشورهای خاورمیانه و منطقه معرفی شود. حضور دکتر زیباکلام در پارلمان بریتانیا یا حضور اساتیدی همچون دکتر سریعالقلم در محافل بینالمللی فرصت مغتنمی است تا علاوه بر بهبود وجهه بینالمللی و ارائه تصویری واقعی و صلحجویانه از ملت ایران، لابیهای
مؤثر و بانفوذ در میدان سیاستخارجی به مسئولان معرفی شود. نظم نوین جهانی نیازمند تعامل و حضور دائمی، رایزنی، چانهزنی، تأثیرگذاری، قرابت اذهان و ادراک، یادگیری، رفع سوءبرداشتها، انتقال تجربیات و ارتقای سطح همکاریها است و حضور زیباکلام در پارلمان بریتانیا شاید دریچهای جدید در تقویب دیپلماسی عمومی و بهبود روابط متفکران ایرانی با مراکز تصمیمگیری غربی را باعث شود.
جمهوری اسلامی
چهره بدون نقاب حامیان تروریسم
اینکه در جبهه حامیان تروریسم چه میگذرد و آنها در محاسبات و برنامههای خود، چه اهدافی را دنبال میکنند، اگرچه مهم است ولی چندان جای بحث ندارد، چراکه آنها با تلخکامی احساس میکنند تروریستها در اجرای مأموریتهای محوله ناکام و ناتوان شدهاند و نشانههای شکست آنها یکی پس از دیگری آشکار میشود و با سرعتی فوق تصور و غیرقابل تحمل برای آنها در سراشیب سقوط و نابودی قرار گرفتهاند. اینکه آمریکا و صهیونیستها به طور همزمان در یک جبهه علیه سوریه و نیروهای مقاومت وارد عمل شدهاند، نیز تصادفی نیست و موضوع کاملا تازه و نوظهوری تلقی میشود. این برای آمریکا و متحدینش، نشانه اوج فریبکاری و دروغپردازی است که به بهانه مبارزه با داعش وارد صحنه شدهاند ولی عملا در جبهه داعش و به حمایت از تروریستها، به نقشآفرینی پرداختهاند. قطعا برای ائتلاف آمریکا شرمآور است که حتی این جنایت آشکار و تجاوز نظامی به خاک سوریه علیرغم زیرپاگذاشتن قوانین بینالمللی هم نتوانست کمک چشمگیری به تروریستهای داعش محسوب شود. البته آنها بلافاصله از فرصت سوءاستفاده کردند و با پشتیبانی ائتلاف آمریکا مواضع ارتش سوریه را تصرف کردند ولی سریعا در پاتک
سنگین ارتش سوریه تارومار شدند و بهاینترتیب این لکه ننگ همیشگی بر پیشانی آمریکای جنایتکار و متحدینش نقش بست. افشای این حقایق عینی و ملموس برای آمریکا و متحدینش کمتر اعتبار و آبرویی را باقی نگذاشته و آنها باقیمانده حیثیت جهانی خود را نیز بر باد دادهاند.
کیهان
سطری از آن هزاران
سعدالله زارعی: سلیمانیها و به تعبیر رساتر، انقلاب اسلامی ایران، اگر نبود امروز از مسلمانان در گوشهگوشه این منطقه رودهای خون جاری شده بود. کما اینکه حدود سه ماه پیش وقتی یک محقق آلمانی -یورگن تودنهوفر- از یکی از فرماندهان داعشی در موصل میپرسد آیا واقعا برای شما مهم نیست که 300 میلیون شیعه را بکشید، میگوید: «ومیلیونها سنی هم که به خلافت البغدادی تن ندهند شایسته مردن هستند و تعداد مقتولین اهمیتی ندارد». همه به یاد داریم وقتی که ماشین جنایت داعش- در 20 خرداد 93- در عراق به راه افتاد، همه دولتها و دستههایی که امروز- البته به دروغ - از لزوم مقابله با داعش سخن گفته و برای آن ائتلاف دروغین تشکیل میدهند، داعش را بهعنوان یک جریان قومی معرفی میکردند که برای اجرای عدالت دست به انقلاب زده است! آن روز در منطقه آنان که با داعش موافق نبودند و خود را در معرض تهدید آنان میدیدند هم مقابله با داعش را غیرممکن ارزیابی میکردند. تنها پس از آنکه، سردار سلیمانی ضربات اولیه به داعش زد و پس از حدود دو ماه، آنان را در عملیات مختلف به شکست کشاند، آرامآرام این باور پدید آمد که داعش را میتوان برچید و از آن پس ادبیات جهان
هم تا حد زیادی نسبت به داعش تغییر کرد و آمریکا هم از ائتلاف علیه داعش سخن به میان آورد که خود این هم به غیرازاینکه نشان از سالوسی آنان داشت از زبونی آنها خبر میداد. سلیمانی بدون ائتلاف با جایی نفس داعش را برید و آمریکا از شکلدهی به یک ائتلاف بینالمللی علیه داعش فقط حرف زد.
همدلی
دیپلماسی متفکران ایرانی به شیوه زیباکلام
عباس توتونچی: یکی از مزایای اصلی برجام حضور مجدد ایران در مجامع جهانی و بینالمللی و امکان رایزنی و تعامل با گروههای مختلف سیاسی در نظام بینالملل است. جمهوری اسلامی ایران در دهههای گذشته به دلیل عدم حضور مؤثر در مجامع بینالمللی فرصتسوزی کرده و درمقابل رقبای منطقهای در غیاب ایران، پروژه ایرانهراسی و بدبینی غرب به ایران را باعث شدهاند. بهبود نسبی وضعیت ایران در دوران پسابرجام اگر با تقویت دیپلماسی عمومی و حضور مؤثر و رهگشای شخصیتهای آکادمیک و شناختهشده کشورمان در چنین مجامعی همراه باشد، بیتردید در بهبود نگاه غرب به ایران و تعدیل پروژه ایرانهراسی مؤثر خواهد بود. متأسفانه اغلب سیاستمداران دنیا در کشورهای غربی درک و شناخت واقعبینانهای از شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران ندارند و پروپاگاندای رسانهای برای تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران باعث شده ایران به مثابه سایر کشورهای خاورمیانه و منطقه معرفی شود. حضور دکتر زیباکلام در پارلمان بریتانیا یا حضور اساتیدی همچون دکتر سریعالقلم در محافل بینالمللی فرصت مغتنمی است تا علاوه بر بهبود وجهه بینالمللی و ارائه تصویری واقعی و صلحجویانه از ملت ایران، لابیهای
مؤثر و بانفوذ در میدان سیاستخارجی به مسئولان معرفی شود. نظم نوین جهانی نیازمند تعامل و حضور دائمی، رایزنی، چانهزنی، تأثیرگذاری، قرابت اذهان و ادراک، یادگیری، رفع سوءبرداشتها، انتقال تجربیات و ارتقای سطح همکاریها است و حضور زیباکلام در پارلمان بریتانیا شاید دریچهای جدید در تقویب دیپلماسی عمومی و بهبود روابط متفکران ایرانی با مراکز تصمیمگیری غربی را باعث شود.
جمهوری اسلامی
چهره بدون نقاب حامیان تروریسم
اینکه در جبهه حامیان تروریسم چه میگذرد و آنها در محاسبات و برنامههای خود، چه اهدافی را دنبال میکنند، اگرچه مهم است ولی چندان جای بحث ندارد، چراکه آنها با تلخکامی احساس میکنند تروریستها در اجرای مأموریتهای محوله ناکام و ناتوان شدهاند و نشانههای شکست آنها یکی پس از دیگری آشکار میشود و با سرعتی فوق تصور و غیرقابل تحمل برای آنها در سراشیب سقوط و نابودی قرار گرفتهاند. اینکه آمریکا و صهیونیستها به طور همزمان در یک جبهه علیه سوریه و نیروهای مقاومت وارد عمل شدهاند، نیز تصادفی نیست و موضوع کاملا تازه و نوظهوری تلقی میشود. این برای آمریکا و متحدینش، نشانه اوج فریبکاری و دروغپردازی است که به بهانه مبارزه با داعش وارد صحنه شدهاند ولی عملا در جبهه داعش و به حمایت از تروریستها، به نقشآفرینی پرداختهاند. قطعا برای ائتلاف آمریکا شرمآور است که حتی این جنایت آشکار و تجاوز نظامی به خاک سوریه علیرغم زیرپاگذاشتن قوانین بینالمللی هم نتوانست کمک چشمگیری به تروریستهای داعش محسوب شود. البته آنها بلافاصله از فرصت سوءاستفاده کردند و با پشتیبانی ائتلاف آمریکا مواضع ارتش سوریه را تصرف کردند ولی سریعا در پاتک
سنگین ارتش سوریه تارومار شدند و بهاینترتیب این لکه ننگ همیشگی بر پیشانی آمریکای جنایتکار و متحدینش نقش بست. افشای این حقایق عینی و ملموس برای آمریکا و متحدینش کمتر اعتبار و آبرویی را باقی نگذاشته و آنها باقیمانده حیثیت جهانی خود را نیز بر باد دادهاند.
کیهان
سطری از آن هزاران
سعدالله زارعی: سلیمانیها و به تعبیر رساتر، انقلاب اسلامی ایران، اگر نبود امروز از مسلمانان در گوشهگوشه این منطقه رودهای خون جاری شده بود. کما اینکه حدود سه ماه پیش وقتی یک محقق آلمانی -یورگن تودنهوفر- از یکی از فرماندهان داعشی در موصل میپرسد آیا واقعا برای شما مهم نیست که 300 میلیون شیعه را بکشید، میگوید: «ومیلیونها سنی هم که به خلافت البغدادی تن ندهند شایسته مردن هستند و تعداد مقتولین اهمیتی ندارد». همه به یاد داریم وقتی که ماشین جنایت داعش- در 20 خرداد 93- در عراق به راه افتاد، همه دولتها و دستههایی که امروز- البته به دروغ - از لزوم مقابله با داعش سخن گفته و برای آن ائتلاف دروغین تشکیل میدهند، داعش را بهعنوان یک جریان قومی معرفی میکردند که برای اجرای عدالت دست به انقلاب زده است! آن روز در منطقه آنان که با داعش موافق نبودند و خود را در معرض تهدید آنان میدیدند هم مقابله با داعش را غیرممکن ارزیابی میکردند. تنها پس از آنکه، سردار سلیمانی ضربات اولیه به داعش زد و پس از حدود دو ماه، آنان را در عملیات مختلف به شکست کشاند، آرامآرام این باور پدید آمد که داعش را میتوان برچید و از آن پس ادبیات جهان
هم تا حد زیادی نسبت به داعش تغییر کرد و آمریکا هم از ائتلاف علیه داعش سخن به میان آورد که خود این هم به غیرازاینکه نشان از سالوسی آنان داشت از زبونی آنها خبر میداد. سلیمانی بدون ائتلاف با جایی نفس داعش را برید و آمریکا از شکلدهی به یک ائتلاف بینالمللی علیه داعش فقط حرف زد.