شاید جلوي ريزش اقتصاد گرفته شود
احمد شیرزاد
چند روز از صحبتهای آقای رئیسجمهور كه با هدف آرامشبخشی جامعه انجام شد، ميگذرد. او با هدف متقاعدكردن جامعه سخن گفت. با هدف كه به ياد مردم بياورد مسئولان به فکر حل مشکلات هستند و کنترل اوضاع به دست مسئولان نظام است. هدف اساسی این بود و به همین دلیل بود که با لحن بسیار آرام سعی داشتند خبرهای مثبت را برجسته کنند و دستاوردهای دولت را برشمرند. هرچند مشکلاتی که در دو، سه ماه اخیر داشتیم و بر هیچکس پوشیده نیست را نيز يادآوري كرد. در یک جمله میتوان چنین برداشت کرد که آقای روحانی میخواست بگوید بحرانی اقتصادی داشتیم، اين بحران اقتصادي به ما شوک وارد کرد، ولی الان توانستهایم که بر این شوک غلبه و اوضاع را کنترل کنیم؛ هرچند در شرایط تازهای قرار گرفتهایم و وضعمان نسبت به گذشته تغییر کرده است. هدف اين بود که مردم باور كنند دولت توانسته بر اوضاع مسلط شود؛ درست مانند بیماری که در حالت بحرانی به بیمارستان مراجعه میکند، ملتهب و بلاتکلیف است و کسی نمیتواند درباره او قولی یا نظر قطعی بدهد. اما سرانجام زمانی میرسد که پزشکان خبر ميدهند وضع بیمار در حال کنترل است. این حالت به آن معنا نیست که بیمار هیچ مشکلی ندارد،
بلکه به آن معناست که پزشکان توانستهاند شرایط را تحت کنترل درآورند و اوضاع را مدیریت کنند.
آقای روحانی اشاره کرد که با تأخیر با جامعه صحبت میکند؛ تأخيري كه براي كنترل اوضاع بود. میتوان گفت از حدود یک هفته پیش از آن و بعد از انتصاب رئیس جدید بانک مرکزی و اعلام سیاستهای جدید ارزی، یک مقدار بازار ارز آرام گرفته و نرخ ارز با شیبی آرام در حال کاهش است و از آن رقمهای افسانهای دلار 10 هزار یا 12 هزارتومانی فاصله گرفتهایم. با این حال هیچ ناظر اقتصادی پیشبینی نمیکند که به وضعیت گذشته برگردیم و مثلا دلار سههزارو 500تومانی یا چهار هزارتومانی را تجربه کنیم. واقعیتهای بازار هم نشان میدهد که اگر بخواهیم به آن دلار برگردیم، باید یک درآمد عظیم نفتی تضمینشده در دستمان باشد و هرچه درآمد داشته باشیم، به بازار تزریق کنیم. طبیعی است که این کار را نخواهیم کرد چون نه درآمد افسانهای تضمینشده داریم و نه عاقلانه است که اگر زمانی درآمد بهتری داشتیم، همه آن را هزینه کنیم. ما باید خود را برای شرایط مقاومت در برابر تحریمها آماده کنیم و به همین دلیل باید سیاستی صرفهجویانه در اقتصاد ملی در پیش بگیریم؛ از سویی صرفهجویی و از سویی کسب درآمدهای جدید. روشن است که سیاستهای جدید اقتصادی در شرایط تحریم این نیست که
نرخ ارز را خیلی پایین نگه داریم. این با حقایق اقتصادی همخوانی ندارد و باعث میشود هزینههای ملی بالا برود، واردات بسیار زیاد شود و صادرات با کاستی مواجه شود. به این ترتیب، صحبتهای آقای روحانی اشارهای تلویحی به این بود که ما از سیاست ارز چهارهزارو 200 تومانی و همچنین از سیاست کنترل مبادله ارز و ممنوع بهحسابآوردن خرید و فروش ارز عدول کردهایم. این اعلام، ولو تلویحی، بهنظر من برای فعالان بازار خبر مهمی است. دولت ضمنا هشدار داده است که با سوءاستفادهکنندگان از شرایط جدید برخورد خواهد کرد، ولی در عین حال این خبر را میدهد که این شرایط، شرایط ارز کنترلشده دولتی چهارهزارو 200تومانی نیست. این علامتها در مجموع مثبت است و هم بازار ارز و هم بازار بورس واکنش مثبتی به آن نشان داده است. اینها همه خبرهای خوشی است و البته خبرهای خوش نسبی؛ در واقع ما در مقابل یک فروریزش و درهمریختگی اقتصادی توانستهایم این اقتصاد را نگه داریم و طبیعی است که باید با مدیریت جدید ببینیم چگونه میتوانیم فشارهایی را که به بخشهایی از جامعه میآید، جبران کنیم.
چند روز از صحبتهای آقای رئیسجمهور كه با هدف آرامشبخشی جامعه انجام شد، ميگذرد. او با هدف متقاعدكردن جامعه سخن گفت. با هدف كه به ياد مردم بياورد مسئولان به فکر حل مشکلات هستند و کنترل اوضاع به دست مسئولان نظام است. هدف اساسی این بود و به همین دلیل بود که با لحن بسیار آرام سعی داشتند خبرهای مثبت را برجسته کنند و دستاوردهای دولت را برشمرند. هرچند مشکلاتی که در دو، سه ماه اخیر داشتیم و بر هیچکس پوشیده نیست را نيز يادآوري كرد. در یک جمله میتوان چنین برداشت کرد که آقای روحانی میخواست بگوید بحرانی اقتصادی داشتیم، اين بحران اقتصادي به ما شوک وارد کرد، ولی الان توانستهایم که بر این شوک غلبه و اوضاع را کنترل کنیم؛ هرچند در شرایط تازهای قرار گرفتهایم و وضعمان نسبت به گذشته تغییر کرده است. هدف اين بود که مردم باور كنند دولت توانسته بر اوضاع مسلط شود؛ درست مانند بیماری که در حالت بحرانی به بیمارستان مراجعه میکند، ملتهب و بلاتکلیف است و کسی نمیتواند درباره او قولی یا نظر قطعی بدهد. اما سرانجام زمانی میرسد که پزشکان خبر ميدهند وضع بیمار در حال کنترل است. این حالت به آن معنا نیست که بیمار هیچ مشکلی ندارد،
بلکه به آن معناست که پزشکان توانستهاند شرایط را تحت کنترل درآورند و اوضاع را مدیریت کنند.
آقای روحانی اشاره کرد که با تأخیر با جامعه صحبت میکند؛ تأخيري كه براي كنترل اوضاع بود. میتوان گفت از حدود یک هفته پیش از آن و بعد از انتصاب رئیس جدید بانک مرکزی و اعلام سیاستهای جدید ارزی، یک مقدار بازار ارز آرام گرفته و نرخ ارز با شیبی آرام در حال کاهش است و از آن رقمهای افسانهای دلار 10 هزار یا 12 هزارتومانی فاصله گرفتهایم. با این حال هیچ ناظر اقتصادی پیشبینی نمیکند که به وضعیت گذشته برگردیم و مثلا دلار سههزارو 500تومانی یا چهار هزارتومانی را تجربه کنیم. واقعیتهای بازار هم نشان میدهد که اگر بخواهیم به آن دلار برگردیم، باید یک درآمد عظیم نفتی تضمینشده در دستمان باشد و هرچه درآمد داشته باشیم، به بازار تزریق کنیم. طبیعی است که این کار را نخواهیم کرد چون نه درآمد افسانهای تضمینشده داریم و نه عاقلانه است که اگر زمانی درآمد بهتری داشتیم، همه آن را هزینه کنیم. ما باید خود را برای شرایط مقاومت در برابر تحریمها آماده کنیم و به همین دلیل باید سیاستی صرفهجویانه در اقتصاد ملی در پیش بگیریم؛ از سویی صرفهجویی و از سویی کسب درآمدهای جدید. روشن است که سیاستهای جدید اقتصادی در شرایط تحریم این نیست که
نرخ ارز را خیلی پایین نگه داریم. این با حقایق اقتصادی همخوانی ندارد و باعث میشود هزینههای ملی بالا برود، واردات بسیار زیاد شود و صادرات با کاستی مواجه شود. به این ترتیب، صحبتهای آقای روحانی اشارهای تلویحی به این بود که ما از سیاست ارز چهارهزارو 200 تومانی و همچنین از سیاست کنترل مبادله ارز و ممنوع بهحسابآوردن خرید و فروش ارز عدول کردهایم. این اعلام، ولو تلویحی، بهنظر من برای فعالان بازار خبر مهمی است. دولت ضمنا هشدار داده است که با سوءاستفادهکنندگان از شرایط جدید برخورد خواهد کرد، ولی در عین حال این خبر را میدهد که این شرایط، شرایط ارز کنترلشده دولتی چهارهزارو 200تومانی نیست. این علامتها در مجموع مثبت است و هم بازار ارز و هم بازار بورس واکنش مثبتی به آن نشان داده است. اینها همه خبرهای خوشی است و البته خبرهای خوش نسبی؛ در واقع ما در مقابل یک فروریزش و درهمریختگی اقتصادی توانستهایم این اقتصاد را نگه داریم و طبیعی است که باید با مدیریت جدید ببینیم چگونه میتوانیم فشارهایی را که به بخشهایی از جامعه میآید، جبران کنیم.