تحريم اينترنت يعني چه؟
امير ناظمي . معاون وزير ارتباطات و رئيس سازمان فناوري اطلاعات ايران
شايد تصور صبحي که بيدار شويم و شبکههاي اجتماعيمان کار نکند، بسيار ترسناکتر از چيزي است که شش سال پيش فکر ميکرديم. اگرچه سالها قبلتر کوسههاي بازيگوش بسياري بودند که اين فيبرهاي خفته در اعماق دريا را ميخوردند تا ما بدون اينترنت شويم؛ اما سالهاست که کوسهها مديريت شدهاند. اين روزها يک نگراني نوظهور به مجموعه نگرانيها افزوده شده است: تحريم اينترنت!
اما تحريم اينترنت يعني چه؟
پنج سناريو براي تحريمهاي جديد اينترنت قابل تصور است و البته تقريبا هيچکدام منجر به قطع اينترنت نخواهد شد! هرکدام از اين پنج سناريو به صورت ساده و خلاصه و البته به زباني غيرفني توصيف شدهاند.
سناريوهاي تحريم اينترنت
سناريوي ۱: تحريم مالي ميان ايران و شرکتهاي سرويسدهنده اينترنت
سايتها و دادههاي مختلف در سرورهاي مختلفي در جهان بارگذاري ميشوند. زماني که کاربر تلاش ميکند به يک پايگاه يا سايت وصل شود، در حقيقت درخواست خود را اعلام ميکند و اين درخواست به سمت پايگاه يا سروري ميرود که دادهها روي آن وجود دارد؛ سپس دادهها از روي آن پايگاه يا سرور فراخواني ميشوند. بهاينترتيب در هر زماني، مقداري داده از روي سرورهاي ايران خارج ميشود و مقداري داده از روي سرورهاي خارجي به سمت داخل وارد ميشود. در انتهاي ماه يا دورههاي زماني مشخص اين مقدار داده واردشده از دادههاي خارجشده کسر ميشود و مابهالتفاوت به شرکتي که خدمات را فراهم کرده است، پرداخت ميشود.حالا اگر کشوري مانند آمريکا اعلام کند که تبادل مالي ميان ايران با کشورهاي ارائهدهنده خدمات اينترنت ممنوع است، در حقيقت خريدار ايراني ميتواند به صورت جبران داده يا ساير روشهاي مبادله، بدون نياز به پرداخت پول، داده دريافت كند. به عبارت ديگر در بدترين حالت اينترنت قطع نميشود؛ بلکه ممکن است پهناي باند تحت تأثير قرار بگيرد. دادههاي ميزبانيشده در داخل کشور که اساسا با مشکل خاصي روبهرو نخواهند شد؛ مثلا خدمات بانکداري يا سايتهاي پخش
فيلم داراي مجوز يا خدمات دولتي تقريبا بدون مشکل به فعاليت خود ادامه ميدهند. در اين وضعيت نيز خريدار ايرانی ميتواند از روشهاي مختلفي به تبادل داده اقدام كند؛ روشهايي که بخشي از آن را حدس ميزنيد و بخشي ديگر را ميگذاريم براي روزي که قرار است اجرا کنيم.
سناريوي ۲: دامنههاي ir. تحريم شوند
دامنههاي سطح بالا (Top Level Domain: TLD) يعني همان پسوند دامنهها مانند Com.يا
Net .که در انتهاي نام يک دامنه ميشنويد. دامنههاي سطح بالاي کشوري يا ccTLD همان پسوندهاي مربوط به يک کشور است، مانند ir. که مربوط به دامنههاي ايراني است. فرض کنيد آمريکا اعلام کند که دامنههاي .ir تحريم است؛ يعني هيچ سروري در هيچ ديتاسنتري نميتواند ميزان دامنههاي ir. شود يا نميتواند خدماتي را از ارائهدهندگان خدمات دريافت کند. البته در چند روز نخست اندکي اختلالات وجود خواهد داشت؛ اما مشکل کوتاهمدت است. اولا در اين وضعيت کساني که داخل کشور هستند، ميتوانند بدون مشکلي از سايتها و پايگاههايي که در داخل کشور ميزباني ميشوند، استفاده كنند. حتي در هفتههاي گذشته اين مورد به صورت يک حالت فرضي در کشور اجرا شد و مشکلی جدي ايجاد نشد. حتي بانکها براي ساعتي به صورت فرضي در چنين وضعيتي تست شدند و مشکلات احتمالي رفع شدند؛ پس دراينصورت مشکل در چند روز نخست خواهد بود و زماني که دامنههاي ir. اقدام به انتقال ميزباني خود به داخل کشور ميکنند. در اين سناريو البته احتمالا ديتاسنترهاي ايراني کارشان اندکي رونق نيز خواهد گرفت.
سناريوي ۳: تحريم هر سايتي که مالک آن ايراني باشد
اين وضعيت نيز مشابه با وضعيت سناريوي دوم است و تنها زماني براي انتقال ميزباني به ايران نياز است. در اين وضعيت نيز مردم با مشکلات زيادي روبهرو نخواهند شد؛ اما کسبوکارهايي که به خارج از ايران سرويس ميدهند، نميتوانند به خوبي قبل چنين خدماتي را ارائه دهند.
سناريوي ۴: دستکاری در جريان دادهها و جلوگيري از روتينگ
زماني که کاربري متقاضي اتصال به يک سايت خارجي ميشود، يکسري از فعاليتها براي هدايت کاربر به سروري که ميزبان آن سايت يا خدمت است، انجام ميشود. به عبارت سادهتر يکسري هدايتهايي لازم است تا کاربر را به همان سايتي که اعلام کرده است و در جايي در اين دنيا قرار دارد، برساند. در اين فرايند از سرورهاي خاصي (Root name server) براي هدايتکردن و تطبيق نام دامنه با آدرس آن سرور يا IP استفاده ميشود. حالا فرض کنيد که آمريکا بخواهد نام هر سايتي که مالک ايراني دارد يا ir. است، از روي اين سرورهايي که هدايت ميکنند، حذف کند؛ يعني وقتي کاربر متقاضي اتصال به يک سايت يا پايگاه مشخص ايراني ميشود، در ميانه راه گم ميشود؛ چون ابزارهايي که قرار است هدايت کنند، آدرسها يا نامهاي مربوط به آن سايت را از دست دادهاند. اين سناريو نيز هرچند برخلاف حقوق بينالملل و حتي حقوق بشر و تقريبا يک اعلان جنگ به جهان و نه ايران است، اساسا به لحاظ فني نيز بسيار پيچيده است يا به عبارت ديگر حتي امکانپذير نيست. اين سرورهاي هدايتکننده در جهان توزيع شدهاند و به صورت مرتب اطلاعات همديگر را خوانده و تکميل ميکنند. در اين صورت اگر تنها يکي از
اين سرورها چنين نکند، ساير سرورها به صورت اتوماتيک، کمبود اطلاعات خود را از ديگري ميخوانند. در جهان ۱۳ سرور اصلي با تعداد زيادي نقطه توزيعيافته وجود دارد و اساسا کسي مالک يا حاکم آنها نيست. غير از آنکه اين تحريم از جنس مالي نيست. در يک کلام نهتنها اين تحريم ريسک بزرگي براي آمريکاست، بلکه از لحاظ فني تقريبا امکانناپذير و از لحاظ اختلال نيز داراي دامنه تأثيراتي فراتر از ايران است.
سناريوي ۵: تحريم سرويسدهندگان اينترنتي
هر سايت يا اپليکيشن يا پايگاه دادهاي، از خدمات متنوع ساير شرکتها استفاده ميکند؛ مثلا وقتي شما سايت شرکت خودتان را راهاندازي ميکنيد، يک شرکت به شما خدمات ايميل ميدهد، يک شرکت ديگر به شما خدمات نقشه ميدهد، ديگري به شما خدمات امنيت در مبادله اطلاعات (SSL) ميدهد و.... حالا تحريم اصلي آمريکا، در تمامي سالهاي گذشته آن بوده که اين خدمات مبتني بر وب را براي سايتهاي ايراني تحريم کرده است. به ياد داريد که مثلا اپليکيشنهاي ايراني از روي بازارهاي فروش اپليکيشن حذف شد؛ مثلا در App-Store اپليکيشنهاي زيادي از ايرانيان حذف شد.
واقعيت آن است که اين تحريمها جديد نبوده و سالهاي سال است که ايران تحت چنين تحريمهايي بوده است. تحريمهايي که براي نخستين بار نيست و هميشه راهحلهايي براي آن ايجاد شده است.
راهحلهاي کوتاهمدت و بلندمدت
در کوتاهمدت، مشکلي جدي براي اينترنت ايرانيان روي نخواهد داد. در بلندمدت نيز تحريمها تأثير جدي نخواهند گذاشت. اما واقعيت آن است که تنها راه براي کاهش همين تأثيرات نيز سرمايهگذاري در زيرساختها بوده و هست؛ مثلا اگر شرکتهاي بزرگ خارجي در ايران ديتاسنترهاي خود را به صورت مشترک با ايرانيها تأسيس کرده بودند، هر پنج سناريوي تحريمي که گفته شد، بيش از اينها ناکارآمد شده بود. واقعيت آن است که هرچه کشوري خود را از جامعه جهاني مجزا کند، آسيبپذيري آن بيشتر خواهد بود. رشد زيرساختي که در طول دولت اول روحاني روي داد، ميزان آسيبپذيري را به شدت کاهش داده است. اگر وضعيت ما مشابه با سال ۹۲ بود، ميزان آسيبپذيري قابل مقايسه با وضعيت اکنون نبود! تحليل اشتباه آن است که کشوري بخواهد ميزان وابستگي خود را به کشورهاي ديگر کاهش دهد و به صورت وارونه تصميم درست آن است که هم ميزان دادههاي ورودي بالا باشد و هم ميزان دادههاي خروجي؛ در اين صورت است که تحريمها کاملا بدون تأثير ميشوند و اساسا هيچ کشوري در فکر تحريم ما نخواهد رفت.
تحليل اشتباه دقيقا از جايي شروع ميشود که فکر کنيم اگر ما اينترنت ملي داشته باشيم، آنگاه در برابر تحريمها پايدارتر ميشويم! اين استدلال يک کلاهبرداري خطرناک است. پايداري در برابر تحريمها برخلاف ادعاهاي سادهانگارانه زماني خواهد بود که همزمان هم ميزان داده ورودي و هم خروجي افزايش يابد؛ يا به عبارت ديگر ما جهانيتر شده باشيم. وقتي ديتاسنترهاي بزرگ در ايران باشند، زماني که از لينکهاي متعدد و متنوعي داده ميان ايران و ساير نقاط جهان در جريان باشد، هر نوع تحريمي اختلال در ساير کشورها را افزايش ميدهد.
امروز تهديد آمريکا خطري جدي براي ايران نيست، اما براي بياثرکردن کامل هر تحريم يا حتي تهديد به تحريم اينترنت ايران، لازم است تا گسترش زيرساختهاي اتصالي به جهان را در دستور کار قرار دهيم. اگر امروز اندکي هزينه در اين زمينه كنيم، فردا سخنگفتن از تحريم ايران، در عمل تهديد ساير کشورها خواهد بود. پايداري وضعيت شبکه در حال حاضر، نتيجه توسعه گسترده در چهار سال گذشته در زيرساخت بوده است؛ براي پايداري بيشتر در چهار سال آينده نياز به سرمايهگذاري امروز است. نميتوان به بهانه اندکبودن منابع مالي، اينترنت و زيرساخت فناوري اطلاعات را کمتر از نان و شکر و برق دانست. امروز اينترنت نيز تبديل به يک نياز پايه و اساسي شده است و البته تأمين آن بسيار کمتر از هر کالاي اساسي ديگري نياز به هزينه دارد. هر نوع آسيبي براي اينترنت يعني بيکاري، ازبينرفتن امنيت رواني و بالاتر از همه قطعشدن دسترسي به اطلاعات و دانش و در نتيجه تعطيلشدن تدريجي توسعه. در تمامي روزهايي که مردم از گرانيها در هراس بودند، کمتر خبر يا گزارشي بود که دغدغه اينترنت به عنوان يک کالاي اساسي در هزاره جديد را طرح کرده باشد. ما نياز به تغيير اين نگرش در نگاه
خود به جهان داريم. فراموش نکنيم که اينترنت کالاي اساسي دنيا امروز است.
شايد تصور صبحي که بيدار شويم و شبکههاي اجتماعيمان کار نکند، بسيار ترسناکتر از چيزي است که شش سال پيش فکر ميکرديم. اگرچه سالها قبلتر کوسههاي بازيگوش بسياري بودند که اين فيبرهاي خفته در اعماق دريا را ميخوردند تا ما بدون اينترنت شويم؛ اما سالهاست که کوسهها مديريت شدهاند. اين روزها يک نگراني نوظهور به مجموعه نگرانيها افزوده شده است: تحريم اينترنت!
اما تحريم اينترنت يعني چه؟
پنج سناريو براي تحريمهاي جديد اينترنت قابل تصور است و البته تقريبا هيچکدام منجر به قطع اينترنت نخواهد شد! هرکدام از اين پنج سناريو به صورت ساده و خلاصه و البته به زباني غيرفني توصيف شدهاند.
سناريوهاي تحريم اينترنت
سناريوي ۱: تحريم مالي ميان ايران و شرکتهاي سرويسدهنده اينترنت
سايتها و دادههاي مختلف در سرورهاي مختلفي در جهان بارگذاري ميشوند. زماني که کاربر تلاش ميکند به يک پايگاه يا سايت وصل شود، در حقيقت درخواست خود را اعلام ميکند و اين درخواست به سمت پايگاه يا سروري ميرود که دادهها روي آن وجود دارد؛ سپس دادهها از روي آن پايگاه يا سرور فراخواني ميشوند. بهاينترتيب در هر زماني، مقداري داده از روي سرورهاي ايران خارج ميشود و مقداري داده از روي سرورهاي خارجي به سمت داخل وارد ميشود. در انتهاي ماه يا دورههاي زماني مشخص اين مقدار داده واردشده از دادههاي خارجشده کسر ميشود و مابهالتفاوت به شرکتي که خدمات را فراهم کرده است، پرداخت ميشود.حالا اگر کشوري مانند آمريکا اعلام کند که تبادل مالي ميان ايران با کشورهاي ارائهدهنده خدمات اينترنت ممنوع است، در حقيقت خريدار ايراني ميتواند به صورت جبران داده يا ساير روشهاي مبادله، بدون نياز به پرداخت پول، داده دريافت كند. به عبارت ديگر در بدترين حالت اينترنت قطع نميشود؛ بلکه ممکن است پهناي باند تحت تأثير قرار بگيرد. دادههاي ميزبانيشده در داخل کشور که اساسا با مشکل خاصي روبهرو نخواهند شد؛ مثلا خدمات بانکداري يا سايتهاي پخش
فيلم داراي مجوز يا خدمات دولتي تقريبا بدون مشکل به فعاليت خود ادامه ميدهند. در اين وضعيت نيز خريدار ايرانی ميتواند از روشهاي مختلفي به تبادل داده اقدام كند؛ روشهايي که بخشي از آن را حدس ميزنيد و بخشي ديگر را ميگذاريم براي روزي که قرار است اجرا کنيم.
سناريوي ۲: دامنههاي ir. تحريم شوند
دامنههاي سطح بالا (Top Level Domain: TLD) يعني همان پسوند دامنهها مانند Com.يا
Net .که در انتهاي نام يک دامنه ميشنويد. دامنههاي سطح بالاي کشوري يا ccTLD همان پسوندهاي مربوط به يک کشور است، مانند ir. که مربوط به دامنههاي ايراني است. فرض کنيد آمريکا اعلام کند که دامنههاي .ir تحريم است؛ يعني هيچ سروري در هيچ ديتاسنتري نميتواند ميزان دامنههاي ir. شود يا نميتواند خدماتي را از ارائهدهندگان خدمات دريافت کند. البته در چند روز نخست اندکي اختلالات وجود خواهد داشت؛ اما مشکل کوتاهمدت است. اولا در اين وضعيت کساني که داخل کشور هستند، ميتوانند بدون مشکلي از سايتها و پايگاههايي که در داخل کشور ميزباني ميشوند، استفاده كنند. حتي در هفتههاي گذشته اين مورد به صورت يک حالت فرضي در کشور اجرا شد و مشکلی جدي ايجاد نشد. حتي بانکها براي ساعتي به صورت فرضي در چنين وضعيتي تست شدند و مشکلات احتمالي رفع شدند؛ پس دراينصورت مشکل در چند روز نخست خواهد بود و زماني که دامنههاي ir. اقدام به انتقال ميزباني خود به داخل کشور ميکنند. در اين سناريو البته احتمالا ديتاسنترهاي ايراني کارشان اندکي رونق نيز خواهد گرفت.
سناريوي ۳: تحريم هر سايتي که مالک آن ايراني باشد
اين وضعيت نيز مشابه با وضعيت سناريوي دوم است و تنها زماني براي انتقال ميزباني به ايران نياز است. در اين وضعيت نيز مردم با مشکلات زيادي روبهرو نخواهند شد؛ اما کسبوکارهايي که به خارج از ايران سرويس ميدهند، نميتوانند به خوبي قبل چنين خدماتي را ارائه دهند.
سناريوي ۴: دستکاری در جريان دادهها و جلوگيري از روتينگ
زماني که کاربري متقاضي اتصال به يک سايت خارجي ميشود، يکسري از فعاليتها براي هدايت کاربر به سروري که ميزبان آن سايت يا خدمت است، انجام ميشود. به عبارت سادهتر يکسري هدايتهايي لازم است تا کاربر را به همان سايتي که اعلام کرده است و در جايي در اين دنيا قرار دارد، برساند. در اين فرايند از سرورهاي خاصي (Root name server) براي هدايتکردن و تطبيق نام دامنه با آدرس آن سرور يا IP استفاده ميشود. حالا فرض کنيد که آمريکا بخواهد نام هر سايتي که مالک ايراني دارد يا ir. است، از روي اين سرورهايي که هدايت ميکنند، حذف کند؛ يعني وقتي کاربر متقاضي اتصال به يک سايت يا پايگاه مشخص ايراني ميشود، در ميانه راه گم ميشود؛ چون ابزارهايي که قرار است هدايت کنند، آدرسها يا نامهاي مربوط به آن سايت را از دست دادهاند. اين سناريو نيز هرچند برخلاف حقوق بينالملل و حتي حقوق بشر و تقريبا يک اعلان جنگ به جهان و نه ايران است، اساسا به لحاظ فني نيز بسيار پيچيده است يا به عبارت ديگر حتي امکانپذير نيست. اين سرورهاي هدايتکننده در جهان توزيع شدهاند و به صورت مرتب اطلاعات همديگر را خوانده و تکميل ميکنند. در اين صورت اگر تنها يکي از
اين سرورها چنين نکند، ساير سرورها به صورت اتوماتيک، کمبود اطلاعات خود را از ديگري ميخوانند. در جهان ۱۳ سرور اصلي با تعداد زيادي نقطه توزيعيافته وجود دارد و اساسا کسي مالک يا حاکم آنها نيست. غير از آنکه اين تحريم از جنس مالي نيست. در يک کلام نهتنها اين تحريم ريسک بزرگي براي آمريکاست، بلکه از لحاظ فني تقريبا امکانناپذير و از لحاظ اختلال نيز داراي دامنه تأثيراتي فراتر از ايران است.
سناريوي ۵: تحريم سرويسدهندگان اينترنتي
هر سايت يا اپليکيشن يا پايگاه دادهاي، از خدمات متنوع ساير شرکتها استفاده ميکند؛ مثلا وقتي شما سايت شرکت خودتان را راهاندازي ميکنيد، يک شرکت به شما خدمات ايميل ميدهد، يک شرکت ديگر به شما خدمات نقشه ميدهد، ديگري به شما خدمات امنيت در مبادله اطلاعات (SSL) ميدهد و.... حالا تحريم اصلي آمريکا، در تمامي سالهاي گذشته آن بوده که اين خدمات مبتني بر وب را براي سايتهاي ايراني تحريم کرده است. به ياد داريد که مثلا اپليکيشنهاي ايراني از روي بازارهاي فروش اپليکيشن حذف شد؛ مثلا در App-Store اپليکيشنهاي زيادي از ايرانيان حذف شد.
واقعيت آن است که اين تحريمها جديد نبوده و سالهاي سال است که ايران تحت چنين تحريمهايي بوده است. تحريمهايي که براي نخستين بار نيست و هميشه راهحلهايي براي آن ايجاد شده است.
راهحلهاي کوتاهمدت و بلندمدت
در کوتاهمدت، مشکلي جدي براي اينترنت ايرانيان روي نخواهد داد. در بلندمدت نيز تحريمها تأثير جدي نخواهند گذاشت. اما واقعيت آن است که تنها راه براي کاهش همين تأثيرات نيز سرمايهگذاري در زيرساختها بوده و هست؛ مثلا اگر شرکتهاي بزرگ خارجي در ايران ديتاسنترهاي خود را به صورت مشترک با ايرانيها تأسيس کرده بودند، هر پنج سناريوي تحريمي که گفته شد، بيش از اينها ناکارآمد شده بود. واقعيت آن است که هرچه کشوري خود را از جامعه جهاني مجزا کند، آسيبپذيري آن بيشتر خواهد بود. رشد زيرساختي که در طول دولت اول روحاني روي داد، ميزان آسيبپذيري را به شدت کاهش داده است. اگر وضعيت ما مشابه با سال ۹۲ بود، ميزان آسيبپذيري قابل مقايسه با وضعيت اکنون نبود! تحليل اشتباه آن است که کشوري بخواهد ميزان وابستگي خود را به کشورهاي ديگر کاهش دهد و به صورت وارونه تصميم درست آن است که هم ميزان دادههاي ورودي بالا باشد و هم ميزان دادههاي خروجي؛ در اين صورت است که تحريمها کاملا بدون تأثير ميشوند و اساسا هيچ کشوري در فکر تحريم ما نخواهد رفت.
تحليل اشتباه دقيقا از جايي شروع ميشود که فکر کنيم اگر ما اينترنت ملي داشته باشيم، آنگاه در برابر تحريمها پايدارتر ميشويم! اين استدلال يک کلاهبرداري خطرناک است. پايداري در برابر تحريمها برخلاف ادعاهاي سادهانگارانه زماني خواهد بود که همزمان هم ميزان داده ورودي و هم خروجي افزايش يابد؛ يا به عبارت ديگر ما جهانيتر شده باشيم. وقتي ديتاسنترهاي بزرگ در ايران باشند، زماني که از لينکهاي متعدد و متنوعي داده ميان ايران و ساير نقاط جهان در جريان باشد، هر نوع تحريمي اختلال در ساير کشورها را افزايش ميدهد.
امروز تهديد آمريکا خطري جدي براي ايران نيست، اما براي بياثرکردن کامل هر تحريم يا حتي تهديد به تحريم اينترنت ايران، لازم است تا گسترش زيرساختهاي اتصالي به جهان را در دستور کار قرار دهيم. اگر امروز اندکي هزينه در اين زمينه كنيم، فردا سخنگفتن از تحريم ايران، در عمل تهديد ساير کشورها خواهد بود. پايداري وضعيت شبکه در حال حاضر، نتيجه توسعه گسترده در چهار سال گذشته در زيرساخت بوده است؛ براي پايداري بيشتر در چهار سال آينده نياز به سرمايهگذاري امروز است. نميتوان به بهانه اندکبودن منابع مالي، اينترنت و زيرساخت فناوري اطلاعات را کمتر از نان و شکر و برق دانست. امروز اينترنت نيز تبديل به يک نياز پايه و اساسي شده است و البته تأمين آن بسيار کمتر از هر کالاي اساسي ديگري نياز به هزينه دارد. هر نوع آسيبي براي اينترنت يعني بيکاري، ازبينرفتن امنيت رواني و بالاتر از همه قطعشدن دسترسي به اطلاعات و دانش و در نتيجه تعطيلشدن تدريجي توسعه. در تمامي روزهايي که مردم از گرانيها در هراس بودند، کمتر خبر يا گزارشي بود که دغدغه اينترنت به عنوان يک کالاي اساسي در هزاره جديد را طرح کرده باشد. ما نياز به تغيير اين نگرش در نگاه
خود به جهان داريم. فراموش نکنيم که اينترنت کالاي اساسي دنيا امروز است.