درخواست آزادی بعد از 9 سال انتظار قصاص
شرق: مرد جوانی که همکارش را به دلیل یک شوخی قومیتی به قتل رسانده درحالی از دادگاه درخواست آزادی کرده است که اولیایدم با گذشت سالها از وقوع قتل پرونده را رها کرده و پیگیر اجرای حکم نشدهاند. به گزارش خبرنگار ما، متهم که 9 سال قبل مرتکب قتل شده است، در نامهای که به دادگاه ارسال کرده، گفته است روزهای سختی را میگذراند و بهشدت افسرده شده است.
بر اساس محتویات پرونده، 9 سال قبل به مأموران پلیس خبر داده شد جوانی به نام احمد در یک سفرهخانه سنتی مجروح شده و بعد از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داده است. زمانی که مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، مشخص شد این مرد با فردی به نام فرهاد که از کارگران همان سفرهخانه سنتی است، درگیر شده بود. دوست متهم و مقتول که در محل حضور داشت، به پلیس گفت: این دو اصلا با هم مشکلی نداشتند و دوست بودند و همیشه با هم شوخی میکردند اما یکدفعه دعوا کردند و نمیدانم چه شد که فرهاد با چاقو احمد را مجروح کرد.
او گفت: هر دو آنها شبها در سفرهخانه میماندند و اقوامشان در شهرستان زندگی میکردند البته من آدرس محل زندگی متهم را دارم و میتوانم در اختیار پلیس قرار دهم.
مأموران با توجه به آدرس بهدستآمده به خانه پدری فرهاد رفتند و او را بازداشت کردند. فرهاد در بازجوییها به قتل دوستش اعتراف کرد و گفت: من و احمد خیلی با هم دوست بودیم و رابطه خوبی داشتیم گاهی احمد بهشوخی لهجه من را مسخره میکرد. او مدام با قومیتی که من به آن تعلق داشتم شوخیهای زننده میکرد. من چندباری به او تذکر دادم اما توجهی نکرد تا اینکه من هم لهجه او را مسخره کردم و گفتم از این به بعد هروقت من را مسخره و تحقیر کند، من هم او را مسخره میکنم سر این مسئله با هم درگیر شدیم و من آنقدر عصبانی شدم که یک ضربه به او زدم که باعث مرگش شد.
متهم با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و در جلسه محاکمه بعد از گفتههای نماینده دادستان و درخواست مجازات قانونی از سوی او، اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام را قبول ندارم. من نمیخواستم کسی را بهعمد بکشم و فقط حین درگیری ضربه زدم. فکر نمیکردم ضربهای که میزنم، باعث مرگ او شود.
قضات بعد از دفاعیات فرهاد وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد اعتراض قرار گرفت اما دیوان عالی کشور اعتراض را وارد ندانست و حکم تأیید شد.
این حکم برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد اما از آنجایی که اولیایدم پیگیر اجرای حکم نشده بودند، پرونده همچنان در اجرای احکام باقی ماند تا اینکه متهم با ارسال نامهای به دادگاه درخواست تعیین تکلیف کرد. او گفت: من به خاطر آنچه اتفاق افتاده است، بسیار متأثر هستم. 9 سال است در زندان به سر میبرم و هر روز که از خواب بیدار میشوم، فکر میکنم امروز روز آخر زندگیام است و حتما برای اجرای حکم فراخوانده میشوم. زندگی در این شرایط بسیار سخت و خیلی آزاردهنده است بنابراین بر اساس ماده 429 درخواست دارم که تعیین تکلیف شوم. زندگیکردن در شرایطی که نمیدانم آیندهام چه میشود، بسیار سخت است.
بر اساس ماده 429 قانون مجازات اسلامی، در مواردی که محکوم به قصاص در زندان است و صاحب حق قصاص بدون عذر موجه و یا به دلیل ناتوانی در پرداخت تفاضل دیه و یا به جهت انتظار برای بلوغ یا افاقه ولی دم، مرتکب را در وضعیت نامعین رها کند با شکایت محکوم، دادگاه صادرکننده حکم، مدت مناسبی را مشخص و به صاحب حق قصاص اعلام میکند تا ظرف مهلت مقرر شده نسبت به گذشت یا اجرای حکم قصاص اقدام کند. در غیر این صورت دادگاه میتواند بعد از تعیین تعزیر و گذشتن مدتزمان آن با اخذ وثیقه مناسب و تأیید رئیس قوه قضاییه و رئیس کل دادگستری استان تا تعیین تکلیف از سوی صاحب حق قصاص، مرتکب را آزاد کند و به اولیای دم مهلت شش ماهه دهد تا تفاضل دیه و سهم فرزند قربانی را بپردازند.
با توجه به درخواستی که متهم کرده است و از آنجایی که خانواده او نیز گفتهاند در این سالها بارها به سراغ اولیایدم رفتهاند اما آنها نه حاضر هستند حکم را اجرا و نه اعلام گذشت کنند، قضات برای بررسی درخواست متهم وارد شور شدند و برای تصمیمگیری درباره این پرونده اولیایدم را نیز دعوت کردند اما از آنجایی که اولیایدم در دادگاه نیز حاضر نشدند، به این ترتیب قضات شعبه 10 دادگاه کیفری که مسئول رسیدگی به این پرونده هستند، بهزودی نتیجه شور خود درباره درخواست متهم را اعلام خواهند کرد.
شرق: مرد جوانی که همکارش را به دلیل یک شوخی قومیتی به قتل رسانده درحالی از دادگاه درخواست آزادی کرده است که اولیایدم با گذشت سالها از وقوع قتل پرونده را رها کرده و پیگیر اجرای حکم نشدهاند. به گزارش خبرنگار ما، متهم که 9 سال قبل مرتکب قتل شده است، در نامهای که به دادگاه ارسال کرده، گفته است روزهای سختی را میگذراند و بهشدت افسرده شده است.
بر اساس محتویات پرونده، 9 سال قبل به مأموران پلیس خبر داده شد جوانی به نام احمد در یک سفرهخانه سنتی مجروح شده و بعد از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داده است. زمانی که مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، مشخص شد این مرد با فردی به نام فرهاد که از کارگران همان سفرهخانه سنتی است، درگیر شده بود. دوست متهم و مقتول که در محل حضور داشت، به پلیس گفت: این دو اصلا با هم مشکلی نداشتند و دوست بودند و همیشه با هم شوخی میکردند اما یکدفعه دعوا کردند و نمیدانم چه شد که فرهاد با چاقو احمد را مجروح کرد.
او گفت: هر دو آنها شبها در سفرهخانه میماندند و اقوامشان در شهرستان زندگی میکردند البته من آدرس محل زندگی متهم را دارم و میتوانم در اختیار پلیس قرار دهم.
مأموران با توجه به آدرس بهدستآمده به خانه پدری فرهاد رفتند و او را بازداشت کردند. فرهاد در بازجوییها به قتل دوستش اعتراف کرد و گفت: من و احمد خیلی با هم دوست بودیم و رابطه خوبی داشتیم گاهی احمد بهشوخی لهجه من را مسخره میکرد. او مدام با قومیتی که من به آن تعلق داشتم شوخیهای زننده میکرد. من چندباری به او تذکر دادم اما توجهی نکرد تا اینکه من هم لهجه او را مسخره کردم و گفتم از این به بعد هروقت من را مسخره و تحقیر کند، من هم او را مسخره میکنم سر این مسئله با هم درگیر شدیم و من آنقدر عصبانی شدم که یک ضربه به او زدم که باعث مرگش شد.
متهم با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و در جلسه محاکمه بعد از گفتههای نماینده دادستان و درخواست مجازات قانونی از سوی او، اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام را قبول ندارم. من نمیخواستم کسی را بهعمد بکشم و فقط حین درگیری ضربه زدم. فکر نمیکردم ضربهای که میزنم، باعث مرگ او شود.
قضات بعد از دفاعیات فرهاد وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد اعتراض قرار گرفت اما دیوان عالی کشور اعتراض را وارد ندانست و حکم تأیید شد.
این حکم برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد اما از آنجایی که اولیایدم پیگیر اجرای حکم نشده بودند، پرونده همچنان در اجرای احکام باقی ماند تا اینکه متهم با ارسال نامهای به دادگاه درخواست تعیین تکلیف کرد. او گفت: من به خاطر آنچه اتفاق افتاده است، بسیار متأثر هستم. 9 سال است در زندان به سر میبرم و هر روز که از خواب بیدار میشوم، فکر میکنم امروز روز آخر زندگیام است و حتما برای اجرای حکم فراخوانده میشوم. زندگی در این شرایط بسیار سخت و خیلی آزاردهنده است بنابراین بر اساس ماده 429 درخواست دارم که تعیین تکلیف شوم. زندگیکردن در شرایطی که نمیدانم آیندهام چه میشود، بسیار سخت است.
بر اساس ماده 429 قانون مجازات اسلامی، در مواردی که محکوم به قصاص در زندان است و صاحب حق قصاص بدون عذر موجه و یا به دلیل ناتوانی در پرداخت تفاضل دیه و یا به جهت انتظار برای بلوغ یا افاقه ولی دم، مرتکب را در وضعیت نامعین رها کند با شکایت محکوم، دادگاه صادرکننده حکم، مدت مناسبی را مشخص و به صاحب حق قصاص اعلام میکند تا ظرف مهلت مقرر شده نسبت به گذشت یا اجرای حکم قصاص اقدام کند. در غیر این صورت دادگاه میتواند بعد از تعیین تعزیر و گذشتن مدتزمان آن با اخذ وثیقه مناسب و تأیید رئیس قوه قضاییه و رئیس کل دادگستری استان تا تعیین تکلیف از سوی صاحب حق قصاص، مرتکب را آزاد کند و به اولیای دم مهلت شش ماهه دهد تا تفاضل دیه و سهم فرزند قربانی را بپردازند.
با توجه به درخواستی که متهم کرده است و از آنجایی که خانواده او نیز گفتهاند در این سالها بارها به سراغ اولیایدم رفتهاند اما آنها نه حاضر هستند حکم را اجرا و نه اعلام گذشت کنند، قضات برای بررسی درخواست متهم وارد شور شدند و برای تصمیمگیری درباره این پرونده اولیایدم را نیز دعوت کردند اما از آنجایی که اولیایدم در دادگاه نیز حاضر نشدند، به این ترتیب قضات شعبه 10 دادگاه کیفری که مسئول رسیدگی به این پرونده هستند، بهزودی نتیجه شور خود درباره درخواست متهم را اعلام خواهند کرد.