زندان باید نماد عدالت باشد
محمدرضا نیکنژاد
«هتل اوین با اتاقهای VIP و لاکچری برای متهمان مالی که در آن حضور دارند، معنا پیدا میکند؛ اتاقهایی که هرچند نه درست مثل اتاقهای هتل، اما بیشباهت به اتاقهای یک میهمانسرا نیستند؛ اتاقهایی با فرشهایی 1400شانه، السیدیهای بزرگ، یخچالهای خارجی و...، بندهایی با آشپزخانه صنعتی، آبمیوهگیری صنعتی، لباسشویی اختصاصی و حتی توالتهای اختصاصی نمونهای از امکاناتی است که در اختیار متهمان مالی در بازداشتگاه اوین قرار دارد. البته این امکانات را سازمان زندانها در اختیارشان قرار نداده است؛ بلکه این زندانیان هستند که با هزینه شخصی محصولات یا خوراکهای مورد نیاز را تأمین میکنند و تلاش دارند زندگی اجباری خود را تحملپذیر کنند».
بند بالا بخشی از گزارش چندی پیش روزنامه «شرق» با عنوان «اتاقهای VIP در اوین» است. این گزارش از زندگی متفاوت زندانیان بندهای مالی در اوین میگوید و از امکاناتی که بسیاری از مردم عادی در خانهها و زندگیهای روزمره خود از آن محروماند. گرچه محدودیتهای فیزیکی زندان، بهویژه دوری از خانواده و جامعه، به خودیخود آزاردهنده است، داشتن امکانات میتواند در کاهش این آزار کارگر بیفتد. نگارنده در سال ۹۴ بازداشت شد و در تجربهای کوتاه که در یکی از بندهای عمومی این زندان داشت، شاهد چنین زندگی متفاوتی بود؛ هرچند نه به پررنگی موارد مطرحشده در گزارش. هر بند زندان اوین فروشگاهی دارد که نیازمندیهای زندانیان از میوه، تخممرغ، نوشابه و... گرفته تا دمپایی و حوله و مواد شوینده و... در آنها فروخته میشود. با توجه به محدودیت انتخاب خریداران، به نظر میرسد این فروشگاهها از پرفروشترین و پردرآمدترین فروشگاهها در نوع خود هستند. یکی از مهمترین نیازهای زندانیان مانند هر انسان دیگری مواد خوراکی است.
در زندان میوه بهندرت در دسترس زندانیان قرار میگیرد و با توجه به نیاز روزانه زندانیان به میوه و سبزیجات این عدم دسترسی میتواند پیامدهایی برای آنها داشته باشد. زندانیانی که از بیرون حمایت مالی میشوند میتوانند از فروشگاه میوه تهیه کرده و نیاز خود را برآورده کنند، اما کسانی هستند که این توانایی را ندارند و... . اما به باور نگارنده، از زاویه خورد و خوراک مهمترین گرفتاری زندانیان در اوین وعدههای غذایی است.
در بند ما هر اتاق ظرفهای پخت و پز داشت؛ در بیشتر وعدههای غذایی زندانیان، فردی یا گروهی، ناهار یا شام درست میکردند و میخوردند. همین شرایط کار و بار فروشگاه زندان را سکه کرده بود؛ گرچه در زندان اوین زندانیان سیاسی در کنار زندانیان مالی بودند، اما از هر دو گروه کسانی بودند که واقعا توان مالی تهیه غذا در زندان را نداشتند و مجبور بودند از غذای زندان بخورند.
یکی از پدیدههای آزاردهنده در زندان اختلاف طبقاتی بود. گروهی از زندانیان با توان مالی، بسته به شرایط، به بهترین شکل ممکن دوران حبس خود را میگذراندند و حتی از میان زندانیان خدمه برمیگزیدند و با کمترین پرداخت، آنان را به خدمت میگرفتند. زندانیانی را دیدم که در زندان برای دیگران لباس میشستند، پوشاک پولدارها را اتو میزدند، اتاقهای دیگران را جارو میکردند و حتی خدمتگزار یک زندانی مالی با اختلاسهای کلان بودند. این بیگمان یکی از نامناسبترین نمادهای بیعدالتی حتی در جایی است که قرار است عدالت موجود در قوانین دیده شود و به اجرا درآید. میگویند زندان اوین ویترین زندانهای کشور است و شرایط آن با زندانهای کشور و حتی همین زندان فشافویه مقایسه کردنی نیست، اما این روزها که رئیس قوه قضائیه با شعارهای شنیدنی درپی بهسازی شرایط قضایی کشور است، بد نیست نگاهی هم به مجموعه زندانهای کشور بیندازند و ببینند که بیعدالتی بهشدت در میان زندانیان به چشم میخورد. قوه قضائیه و بهدنبال آن زندان جایی است که قرار است بهترین نماد عدالت در یک کشور باشد. ایکاش شرایط عمومی زندانها بهگونهای باشد که دست کم در آنها بیعدالتی
به این شدت دیده نشود.
«هتل اوین با اتاقهای VIP و لاکچری برای متهمان مالی که در آن حضور دارند، معنا پیدا میکند؛ اتاقهایی که هرچند نه درست مثل اتاقهای هتل، اما بیشباهت به اتاقهای یک میهمانسرا نیستند؛ اتاقهایی با فرشهایی 1400شانه، السیدیهای بزرگ، یخچالهای خارجی و...، بندهایی با آشپزخانه صنعتی، آبمیوهگیری صنعتی، لباسشویی اختصاصی و حتی توالتهای اختصاصی نمونهای از امکاناتی است که در اختیار متهمان مالی در بازداشتگاه اوین قرار دارد. البته این امکانات را سازمان زندانها در اختیارشان قرار نداده است؛ بلکه این زندانیان هستند که با هزینه شخصی محصولات یا خوراکهای مورد نیاز را تأمین میکنند و تلاش دارند زندگی اجباری خود را تحملپذیر کنند».
بند بالا بخشی از گزارش چندی پیش روزنامه «شرق» با عنوان «اتاقهای VIP در اوین» است. این گزارش از زندگی متفاوت زندانیان بندهای مالی در اوین میگوید و از امکاناتی که بسیاری از مردم عادی در خانهها و زندگیهای روزمره خود از آن محروماند. گرچه محدودیتهای فیزیکی زندان، بهویژه دوری از خانواده و جامعه، به خودیخود آزاردهنده است، داشتن امکانات میتواند در کاهش این آزار کارگر بیفتد. نگارنده در سال ۹۴ بازداشت شد و در تجربهای کوتاه که در یکی از بندهای عمومی این زندان داشت، شاهد چنین زندگی متفاوتی بود؛ هرچند نه به پررنگی موارد مطرحشده در گزارش. هر بند زندان اوین فروشگاهی دارد که نیازمندیهای زندانیان از میوه، تخممرغ، نوشابه و... گرفته تا دمپایی و حوله و مواد شوینده و... در آنها فروخته میشود. با توجه به محدودیت انتخاب خریداران، به نظر میرسد این فروشگاهها از پرفروشترین و پردرآمدترین فروشگاهها در نوع خود هستند. یکی از مهمترین نیازهای زندانیان مانند هر انسان دیگری مواد خوراکی است.
در زندان میوه بهندرت در دسترس زندانیان قرار میگیرد و با توجه به نیاز روزانه زندانیان به میوه و سبزیجات این عدم دسترسی میتواند پیامدهایی برای آنها داشته باشد. زندانیانی که از بیرون حمایت مالی میشوند میتوانند از فروشگاه میوه تهیه کرده و نیاز خود را برآورده کنند، اما کسانی هستند که این توانایی را ندارند و... . اما به باور نگارنده، از زاویه خورد و خوراک مهمترین گرفتاری زندانیان در اوین وعدههای غذایی است.
در بند ما هر اتاق ظرفهای پخت و پز داشت؛ در بیشتر وعدههای غذایی زندانیان، فردی یا گروهی، ناهار یا شام درست میکردند و میخوردند. همین شرایط کار و بار فروشگاه زندان را سکه کرده بود؛ گرچه در زندان اوین زندانیان سیاسی در کنار زندانیان مالی بودند، اما از هر دو گروه کسانی بودند که واقعا توان مالی تهیه غذا در زندان را نداشتند و مجبور بودند از غذای زندان بخورند.
یکی از پدیدههای آزاردهنده در زندان اختلاف طبقاتی بود. گروهی از زندانیان با توان مالی، بسته به شرایط، به بهترین شکل ممکن دوران حبس خود را میگذراندند و حتی از میان زندانیان خدمه برمیگزیدند و با کمترین پرداخت، آنان را به خدمت میگرفتند. زندانیانی را دیدم که در زندان برای دیگران لباس میشستند، پوشاک پولدارها را اتو میزدند، اتاقهای دیگران را جارو میکردند و حتی خدمتگزار یک زندانی مالی با اختلاسهای کلان بودند. این بیگمان یکی از نامناسبترین نمادهای بیعدالتی حتی در جایی است که قرار است عدالت موجود در قوانین دیده شود و به اجرا درآید. میگویند زندان اوین ویترین زندانهای کشور است و شرایط آن با زندانهای کشور و حتی همین زندان فشافویه مقایسه کردنی نیست، اما این روزها که رئیس قوه قضائیه با شعارهای شنیدنی درپی بهسازی شرایط قضایی کشور است، بد نیست نگاهی هم به مجموعه زندانهای کشور بیندازند و ببینند که بیعدالتی بهشدت در میان زندانیان به چشم میخورد. قوه قضائیه و بهدنبال آن زندان جایی است که قرار است بهترین نماد عدالت در یک کشور باشد. ایکاش شرایط عمومی زندانها بهگونهای باشد که دست کم در آنها بیعدالتی
به این شدت دیده نشود.