|

گفت‌وگو با علی‌محمد نمازی‌ :

کارگزاران اگر مجبور باشد ‌ از ‌ لاریجانی حمایت می‌کند

علی شاملو: علی‌محمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و نماینده مجلس ششم، درباره انتخابات ریاست‌جمهوری و فعالیت‌های این حزب برای سال 1400 با ما گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید:

شرایط انتخابات ریاست‌جمهوری١٤۰۰ میزان مشارکت‌ مردم و تأیید صلاحیت نامزدها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
معتقدم مسئولان اگر مشارکت بیشتر مردم را می‌خواهند، فیلتر بررسی صلاحیت‌ها را باز بگذارند و اجازه بدهند چهره‌های مختلف‌ یا نیروهایی از گرایش‌های مختلف موجود به‌خصوص اصلاح‌طلب‌ها و اصولگراها حضور پیدا کنند در غیر این صورت، ریزش مشارکت‌کننده و آرای بسیار پایین در انتخابات ١٤۰۰ مانند انتخابات دوره یازدهم مجلس خواهیم داشت.
انتخابات شورای شهر را نیز پیش‌رو داریم...
امروز مردم، به خاطر شرایط موجود آن‌قدر ناراحت هستند که تحت تأثیر انتخابات شورای شهر قرار نخواهند گرفت، به‌خصوص که احتمال رد صلاحیت گسترده در شوراها نیز وجود دارد.
فکر نمی‌کنید‌ که بعضی از کاندیداهای اصلاح‌طلب هم در شورا و هم در ریاست‌جمهوری حضور پیدا کنند تا مردم پای صندوق‌های رأی بیایند؟
اعتقاد دارم اگر این اتفاق بیفتد، زمینه مشارکت از طریق تأییدکاندیداها فراهم می‌شود اما برخی از سیاسیون به این موضوع بد‌بین هستند.
آیا در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده، به زنان حق کاندیدا‌شدن، می‌دهند؟ آیا ‌در شورای نگهبان، تصمیمی برای حضور و کاندیدا‌شدن زنان در انتخابات گرفته‌اند؟
چندی‌پیش مصاحبه کدخدایی، سخنگوی شورا و عضو شورای نگهبان را خواندم که زنان می‌توانند کاندیدا شوند. شاید آقایان در شورای نگهبان ‌‌می‌گویند که ما فیلترها را برای عبور اصلاح‌طلبان باز نمی‌کنیم ولی از طریق کاندیدای زنان، مشارکت مردم را بیشتر می‌کنند.
به نظر شما نامزد ایدئال و مطلوب اصلاح‌طلبان چه کسانی و با چه ویژگی‌هایی هستند؟
این دوره کاندیداها باید سه ویژگی داشته باشند. آگاه به مسائل کشور باشند و از مشکلات کشور به‌خوبی سردر بیاورند. مثلا آقای روحانی این‌طور نبود. دوم اینکه شجاع باشد. یعنی اهل خطرکردن باشد و بتواند راهکارهای گره‌گشایی را پیدا کند. برنامه‌هایی را تدوین کند و به مجلس ارائه دهد. همچنین باید جهان‌بینی خوبی در زمینه مناسبات کشورهای مختلف و مواردی که بر مجامع بین‌المللی حاکم است، داشته باشد. یکی دیگر از موارد این است که رئیس‌جمهور باید بتواند مجلسی که تشکیل شده است را با خود همراه کند، این مجلس تخصص لازم را ندارد. رئیس‌جمهور بعدی باید یک اتاق فکر تشکیل دهد و مکمل کار خود باشد. همچنین در بحث انتخابات باید بتواند از حقوق شهروندان به‌خوبی دفاع کند.
چندی‌پیش راجع به حسین مرعشی حرف‌هایی زدید، قرار است او را به‌عنوان نامزد اصلاح‌طلب‌ها معرفی کنید؟
خیر. نمی‌خواستم بگویم که مرعشی نامزد انتخابات می‌شود بلکه تأکید دارم نیاز است فردی مانند او در انتخابات حضور داشته باشد. تا امروز در شورای مرکزی از کاندیداهای اصلاح‌طلب هنوز اسمی به میان نیامده است. شورای مرکزی برای انتخابات ریاست‌جمهوری، راهبرد تعریف می‌کند که رئیس‌جمهور آینده باید مسیری را طی کند. شورای هماهنگی اصلاحات بیشتر روی کاندیداها رایزنی می‌کند و حزب نیز نظرش را اعلام کرده است.
با توجه به نارضایتی مردم از دولت فعلی و حمایت اصلاح‌طلبان از آن، تأثیر این حمایت در انتخابات ١٤۰۰ چه خواهد بود؟
به‌طور قطع اثر منفی خواهد داشت و نمی‌توان این اثر منفی را در حمایت از روحانی انکار کرد ولی این تأثیر بیشتر به خاطر شیطنت اصولگراها و مخالفان نظام به وجود آمده است. مخالفان نظام می‌گویند هر چه از نظام دور بریزیم، به نفع‌مان است. اصولگراها نیز می‌گویند هر‌چه رقیب‌مان را از صحنه بیرون کنیم، به نفع‌مان است، کاندیدای اصلی اصلاح‌طلب‌ها روحانی نبود. اصلاح‌طلب‌ها با کاندیدای اصلی وارد انتخابات شدند اما وقتی او حذف شد، دو راه داشتند؛ یکی اینکه بگویند کاندیدا نداریم و از عرصه بیرون بروند. دوم اینکه با کاندیدای غیر‌اصلی وارد صحنه شوند.
عارف هم کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان بود؟
عارف از کاندیداهای اصلی ما نبود. کاندیدای اصلی ما در سال ۹٢ آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بود ولی سال ۹۶ کسی به میدان نیامد. عملکرد روحانی هم در چهار سال اول با به‌نتیجه‌رساندن برجام خوب بود و گشایش‌هایی برای کشور ایجاد شد که هاشمی نیز از او حمایت کرد. عارف نیز جزء کاندیداها بود ولی کاندیدای اصلی اصلاح‌طلب‌ها نبود. بیشتر جوان‌ها دور عارف جمع بودند. معتقدم در سال ۹٢ باید اعلام می‌کردیم کاندیدایی نداریم. من مخالف حضور حزب، در انتخابات دوره یازدهم مجلس بودم، امروز نیز مخالف این امر هستم؛ چر‌اکه مخالف رأی‌دادن به کاندیدای استیجاری هستم. ما اصلاح‌طلبان اگر کاندیدا نداشته باشیم، نباید از کاندیدای دیگر استفاده کنیم. فرض کنید مثلا آقای مرعشی یا محسن هاشمی را تأیید کنند اما حزب اتحاد و سایر احزاب اصلاح‌طلب این کاندیدها را نپذیرند، آیا کاندیداها باید در انتخابات شرکت کنند؟ ما در انتخابات مجلس کاندیدا نداشتیم و از بین افرادی که شرکت کردند، فهرست تهیه کردیم.
اگر برخی احزاب اصلاح‌طلب مثل حزب اعتماد ملی، جمهوریت یا اتحاد ملت افرادی مانند رضا خاتمی را بخواهد مطرح کنند و حزب شما کاندیدا نداشته باشد و از شما بخواهند که به خاطر آنها کنار بروید، آیا کارگزاران کنار می‌روند؟
احزاب اصلاح‌طلب قبل از ثبت‌نام یا بعد از بررسی انجام صلاحیت‌ها باید تلاش کنند. مثلا اگر تعدادی از کاندیداهای اصلاح‌طلب از حزب ما تأیید شدند، باید سعی کنیم نظر دیگران را با خودمان همراه کنیم، در غیر این صورت باید بررسی شود که اگر ادامه دهند و حمایت کنند، آیا آنها رأی می‌آورند یا خیر؟ اگر فکر کردند رأی نمی‌آورد، انصراف دهند اما اگر چند کاندیدای اصلاح‌طلب حضور داشتند، باید برای ائتلاف تلاش شود. ائتلاف حول یک محور است که براساس ابزارهای نظر‌سنجی باید کاندیداهایی که احتمال رأی‌آوری بیشتری دارد، حول آن ائتلاف صورت گیرد و همگی از آن کاندیداها حمایت کنند. البته هنوز روی این نظریه صحبتی نشده است.
جایگاه آقای خاتمی را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده چگونه ارزیابی می‌کنید؟ او در انتخابات دوره یازدهم، مجلس دهم و خبرگان نظری نداد.
امروز آن شرایط فراهم نیست، ضمن اینکه خود مردم شخص محمد خاتمی را دوست دارند اما او از کاندیدایی حمایت و تبعیت نمی‌کند. این زمینه فراهم نیست به‌جز اینکه اصلاح‌طلب‌ها بر سر یک کاندیدای شاخص به توافق برسند و خاتمی از آن کاندیدا حمایت کند. این‌طور نیست که بگوید به فلان فهرست در شوراها، مجلس و ریاست‌جمهوری رأی دهند. باید خود کاندیدای مورد نظر میان مردم پذیرفته شود اما اگر شخص خاتمی وارد عرصه شود به‌طور حتم انتخاب خواهد شد.
چرا نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری، شعارها و برنامه‌هایی در چارچوب قانون اساسی و اختیارات قانون اساسی ارائه نمی‌دهند که مثلا رؤسای جمهوری مانند خاتمی و احمدی‌نژاد و... می‌گویند: اختیارات ما کم است. مگر آنها قانون اساسی را مطالعه نکردند؟
یکی از دلایل مشکلات ریشه‌ای کشور همین اشکالات ساختاری ‌ است که مربوط به قانون اساسی می‌شود. ترتیب قوانین مشخص نشده است و چون اختیارات و منصب‌ها متناسب نیست. قوه مقننه ما ناقص است. دو مجلس باید داشته باشیم. شورای ملی، شورای اسلامی، سنا و به امثال مهندس باهنر نیاز داریم. نمی‌شود شورای نگهبان را به مجلس بسپاریم و وظایف سنگینی را بر عهده‌اش بگذاریم.
چرا احزاب در ایران پا نمی‌گیرد؟
جوابش کوتاه است. هرگز احزابی که در قدرت سهیم نشود پا نمی‌گیرد. زمانی افراد قدرتمند از عضویت در احزاب استقبال خواهند کرد که بتوانند در قدرت و اداره کشور از طریق صندوق رأی، سهیم شوند. یعنی بتوانند کاندیدا معرفی کنند و تأیید صلاحیت شوند. در انتخابات شرکت کنند و شورا و مجلس از خودشان باشد.
آیا برنامه حزب کارگزاران برای انتخابات ١٤۰۰ آماده شده است؟
شورای مرکزی، راهبرد خودش را تهیه می‌کند که بگوید راهبرد و انتظار من از کاندیدای ریاست‌جمهوری این است. اقدامات و جمع‌بندی برای رسیدن به کاندیدایي که شورای هماهنگی کشور انجام می‌دهد، صورت می‌گیرد و حزب در آنجا نقش قوی دارد تا وقتی کاندیدای خاصی از خروجی شورای هماهنگی بیرون آمد، حزب نظر خودش را اعلام کند که البته هنوز به این مرحله نرسیده‌ایم ولی در دوره‌های قبلی حزب همیشه با بقیه احزاب به هماهنگی و تفاهم رسیده است و به سمت ائتلاف می‌رود. در شوراهای اسلامی شهر هم همین‌طور است.
انتقاد شما به عنوان فردی که عضو شورای هماهنگی اصلاحات نیز هست، نسبت به جبهه اصلاحات چیست؟
انتقاد من این است؛ مسئولینی که در رأس امور هستند، مراقب این مهم نیستند. هر شخصی که بیشتر تملق کند، جایگاه بیشتری دارد. دوم؛ اینکه روحیه محافظه‌کاری حاکم بر اصلاح‌طلبان و شورای اصلاحات بسیار زیاد است و مواضع اصولی، مشخص و شفافی در کشور و در جبهه اصلاحات اتخاذ نمی‌شود. دلیل آن هم ترکیب شورای هماهنگی است که احزاب بر اساس وزنشان رأی ندارند و رأی‌ها برابر است؛ یعنی از نظر سهم‌شان در اتخاذ تصمیم‌ها و برنامه‌ها برابر است؛ بنابراین خروجی چنین تصمیمات و برنامه‌هایی، درست نیست. سومین انتقاد؛ اعضای شورای هماهنگی بر اساس وزنشان در تصمیم‌گیری‌ها و تهیه برنامه‌ها نقش ندارند. بعضی از احزاب گفتند باید همین شورای هماهنگی مرجع باشد، چرا باید خود خاتمی افرادی را بیاورد و بخشی از این احزاب، پارلمان اصلاحات را مطرح کردند و پارلمان اصلاحات هم به نتیجه نرسید؛ چرا‌که ما باید به سمت کارکرد حزبی برویم و به حزب قوی برسیم. از تشکل‌های من‌درآوردی و ستادهای هماهنگی دوری کنیم. هدف نهایی ما نباید ساختن شورای هماهنگی باشد. این نگاه جوان‌گرایانه نگاه خوبی است اما باید جدی ‌‌بخواهیم که برای اداره حزب، به قانون اساسی برگردیم.
چقدر احتمال می‌دهید حزب کارگزاران به سمت علی لاریجانی برود؟ چون دو سال پیش آقای عطریانفر گفت اگر قرار باشد بین عارف و لاریجانی یکی را انتخاب کنیم، لاریجانی انتخاب ماست.
در‌حال‌حاضر احتمالش صفر است. خانواده لاریجانی نسبت به سه سال پیش تغییر بسیاری کرده است. ‌علی لاریجانی باهوش و سیاست‌مدار است. زمانی که رئیس صدا‌و‌سیما و وزیر ارشاد بود، سابقه خوبی نداشت و در مقابل اصلاح‌طلبان بود. البته اکنون حزب کارگزاران اگر مجبور باشد از علی لاریجانی حمایت می‌کند، به این دلایل و به دلیل طرفدارنداشتن، استفاده از کاندیدای استیجاری بسیار قوی است اما نمی‌توان به‌سادگی به طرف کاندیدایی به غیر از کاندیدای اصلاح‌طلب رفت.
یعنی شما، مانند سال ۹٢ بین لاریجانی و روحانی فرق می‌گذارید؟ پس به نظر شما، روحانی به اصلاح‌طلبان نسبت به لاریجانی نزدیک‌تر بود؟
خیر. من این را نمی‌گویم. لاریجانی فعلی، نشان داده است که با اصلاح‌طلبان بهتر کار می‌کند. مثلا مصوب‌کردن برجام و تلاش برای تثبیت لایحه اما لاریجانی از روحانی بسیار زرنگ‌تر است و هم وقت و انرژی بیشتری دارد و هم جوان‌تر است، از نظر خانوادگی هم در حوزه اداره کشور قوی‌تر بوده و هم خطرپذیرتر از روحانی است‌.
آیا باور دارید که اگر اصولگراها در سیاست به قدرت برسند، باز مذاکره می‌کنند؟
بله صددرصد. هر‌کس انتخاب شود دوست دارد با مذاکره ناجی کشور باشد.

علی شاملو: علی‌محمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و نماینده مجلس ششم، درباره انتخابات ریاست‌جمهوری و فعالیت‌های این حزب برای سال 1400 با ما گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید:

شرایط انتخابات ریاست‌جمهوری١٤۰۰ میزان مشارکت‌ مردم و تأیید صلاحیت نامزدها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
معتقدم مسئولان اگر مشارکت بیشتر مردم را می‌خواهند، فیلتر بررسی صلاحیت‌ها را باز بگذارند و اجازه بدهند چهره‌های مختلف‌ یا نیروهایی از گرایش‌های مختلف موجود به‌خصوص اصلاح‌طلب‌ها و اصولگراها حضور پیدا کنند در غیر این صورت، ریزش مشارکت‌کننده و آرای بسیار پایین در انتخابات ١٤۰۰ مانند انتخابات دوره یازدهم مجلس خواهیم داشت.
انتخابات شورای شهر را نیز پیش‌رو داریم...
امروز مردم، به خاطر شرایط موجود آن‌قدر ناراحت هستند که تحت تأثیر انتخابات شورای شهر قرار نخواهند گرفت، به‌خصوص که احتمال رد صلاحیت گسترده در شوراها نیز وجود دارد.
فکر نمی‌کنید‌ که بعضی از کاندیداهای اصلاح‌طلب هم در شورا و هم در ریاست‌جمهوری حضور پیدا کنند تا مردم پای صندوق‌های رأی بیایند؟
اعتقاد دارم اگر این اتفاق بیفتد، زمینه مشارکت از طریق تأییدکاندیداها فراهم می‌شود اما برخی از سیاسیون به این موضوع بد‌بین هستند.
آیا در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده، به زنان حق کاندیدا‌شدن، می‌دهند؟ آیا ‌در شورای نگهبان، تصمیمی برای حضور و کاندیدا‌شدن زنان در انتخابات گرفته‌اند؟
چندی‌پیش مصاحبه کدخدایی، سخنگوی شورا و عضو شورای نگهبان را خواندم که زنان می‌توانند کاندیدا شوند. شاید آقایان در شورای نگهبان ‌‌می‌گویند که ما فیلترها را برای عبور اصلاح‌طلبان باز نمی‌کنیم ولی از طریق کاندیدای زنان، مشارکت مردم را بیشتر می‌کنند.
به نظر شما نامزد ایدئال و مطلوب اصلاح‌طلبان چه کسانی و با چه ویژگی‌هایی هستند؟
این دوره کاندیداها باید سه ویژگی داشته باشند. آگاه به مسائل کشور باشند و از مشکلات کشور به‌خوبی سردر بیاورند. مثلا آقای روحانی این‌طور نبود. دوم اینکه شجاع باشد. یعنی اهل خطرکردن باشد و بتواند راهکارهای گره‌گشایی را پیدا کند. برنامه‌هایی را تدوین کند و به مجلس ارائه دهد. همچنین باید جهان‌بینی خوبی در زمینه مناسبات کشورهای مختلف و مواردی که بر مجامع بین‌المللی حاکم است، داشته باشد. یکی دیگر از موارد این است که رئیس‌جمهور باید بتواند مجلسی که تشکیل شده است را با خود همراه کند، این مجلس تخصص لازم را ندارد. رئیس‌جمهور بعدی باید یک اتاق فکر تشکیل دهد و مکمل کار خود باشد. همچنین در بحث انتخابات باید بتواند از حقوق شهروندان به‌خوبی دفاع کند.
چندی‌پیش راجع به حسین مرعشی حرف‌هایی زدید، قرار است او را به‌عنوان نامزد اصلاح‌طلب‌ها معرفی کنید؟
خیر. نمی‌خواستم بگویم که مرعشی نامزد انتخابات می‌شود بلکه تأکید دارم نیاز است فردی مانند او در انتخابات حضور داشته باشد. تا امروز در شورای مرکزی از کاندیداهای اصلاح‌طلب هنوز اسمی به میان نیامده است. شورای مرکزی برای انتخابات ریاست‌جمهوری، راهبرد تعریف می‌کند که رئیس‌جمهور آینده باید مسیری را طی کند. شورای هماهنگی اصلاحات بیشتر روی کاندیداها رایزنی می‌کند و حزب نیز نظرش را اعلام کرده است.
با توجه به نارضایتی مردم از دولت فعلی و حمایت اصلاح‌طلبان از آن، تأثیر این حمایت در انتخابات ١٤۰۰ چه خواهد بود؟
به‌طور قطع اثر منفی خواهد داشت و نمی‌توان این اثر منفی را در حمایت از روحانی انکار کرد ولی این تأثیر بیشتر به خاطر شیطنت اصولگراها و مخالفان نظام به وجود آمده است. مخالفان نظام می‌گویند هر چه از نظام دور بریزیم، به نفع‌مان است. اصولگراها نیز می‌گویند هر‌چه رقیب‌مان را از صحنه بیرون کنیم، به نفع‌مان است، کاندیدای اصلی اصلاح‌طلب‌ها روحانی نبود. اصلاح‌طلب‌ها با کاندیدای اصلی وارد انتخابات شدند اما وقتی او حذف شد، دو راه داشتند؛ یکی اینکه بگویند کاندیدا نداریم و از عرصه بیرون بروند. دوم اینکه با کاندیدای غیر‌اصلی وارد صحنه شوند.
عارف هم کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان بود؟
عارف از کاندیداهای اصلی ما نبود. کاندیدای اصلی ما در سال ۹٢ آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بود ولی سال ۹۶ کسی به میدان نیامد. عملکرد روحانی هم در چهار سال اول با به‌نتیجه‌رساندن برجام خوب بود و گشایش‌هایی برای کشور ایجاد شد که هاشمی نیز از او حمایت کرد. عارف نیز جزء کاندیداها بود ولی کاندیدای اصلی اصلاح‌طلب‌ها نبود. بیشتر جوان‌ها دور عارف جمع بودند. معتقدم در سال ۹٢ باید اعلام می‌کردیم کاندیدایی نداریم. من مخالف حضور حزب، در انتخابات دوره یازدهم مجلس بودم، امروز نیز مخالف این امر هستم؛ چر‌اکه مخالف رأی‌دادن به کاندیدای استیجاری هستم. ما اصلاح‌طلبان اگر کاندیدا نداشته باشیم، نباید از کاندیدای دیگر استفاده کنیم. فرض کنید مثلا آقای مرعشی یا محسن هاشمی را تأیید کنند اما حزب اتحاد و سایر احزاب اصلاح‌طلب این کاندیدها را نپذیرند، آیا کاندیداها باید در انتخابات شرکت کنند؟ ما در انتخابات مجلس کاندیدا نداشتیم و از بین افرادی که شرکت کردند، فهرست تهیه کردیم.
اگر برخی احزاب اصلاح‌طلب مثل حزب اعتماد ملی، جمهوریت یا اتحاد ملت افرادی مانند رضا خاتمی را بخواهد مطرح کنند و حزب شما کاندیدا نداشته باشد و از شما بخواهند که به خاطر آنها کنار بروید، آیا کارگزاران کنار می‌روند؟
احزاب اصلاح‌طلب قبل از ثبت‌نام یا بعد از بررسی انجام صلاحیت‌ها باید تلاش کنند. مثلا اگر تعدادی از کاندیداهای اصلاح‌طلب از حزب ما تأیید شدند، باید سعی کنیم نظر دیگران را با خودمان همراه کنیم، در غیر این صورت باید بررسی شود که اگر ادامه دهند و حمایت کنند، آیا آنها رأی می‌آورند یا خیر؟ اگر فکر کردند رأی نمی‌آورد، انصراف دهند اما اگر چند کاندیدای اصلاح‌طلب حضور داشتند، باید برای ائتلاف تلاش شود. ائتلاف حول یک محور است که براساس ابزارهای نظر‌سنجی باید کاندیداهایی که احتمال رأی‌آوری بیشتری دارد، حول آن ائتلاف صورت گیرد و همگی از آن کاندیداها حمایت کنند. البته هنوز روی این نظریه صحبتی نشده است.
جایگاه آقای خاتمی را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده چگونه ارزیابی می‌کنید؟ او در انتخابات دوره یازدهم، مجلس دهم و خبرگان نظری نداد.
امروز آن شرایط فراهم نیست، ضمن اینکه خود مردم شخص محمد خاتمی را دوست دارند اما او از کاندیدایی حمایت و تبعیت نمی‌کند. این زمینه فراهم نیست به‌جز اینکه اصلاح‌طلب‌ها بر سر یک کاندیدای شاخص به توافق برسند و خاتمی از آن کاندیدا حمایت کند. این‌طور نیست که بگوید به فلان فهرست در شوراها، مجلس و ریاست‌جمهوری رأی دهند. باید خود کاندیدای مورد نظر میان مردم پذیرفته شود اما اگر شخص خاتمی وارد عرصه شود به‌طور حتم انتخاب خواهد شد.
چرا نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری، شعارها و برنامه‌هایی در چارچوب قانون اساسی و اختیارات قانون اساسی ارائه نمی‌دهند که مثلا رؤسای جمهوری مانند خاتمی و احمدی‌نژاد و... می‌گویند: اختیارات ما کم است. مگر آنها قانون اساسی را مطالعه نکردند؟
یکی از دلایل مشکلات ریشه‌ای کشور همین اشکالات ساختاری ‌ است که مربوط به قانون اساسی می‌شود. ترتیب قوانین مشخص نشده است و چون اختیارات و منصب‌ها متناسب نیست. قوه مقننه ما ناقص است. دو مجلس باید داشته باشیم. شورای ملی، شورای اسلامی، سنا و به امثال مهندس باهنر نیاز داریم. نمی‌شود شورای نگهبان را به مجلس بسپاریم و وظایف سنگینی را بر عهده‌اش بگذاریم.
چرا احزاب در ایران پا نمی‌گیرد؟
جوابش کوتاه است. هرگز احزابی که در قدرت سهیم نشود پا نمی‌گیرد. زمانی افراد قدرتمند از عضویت در احزاب استقبال خواهند کرد که بتوانند در قدرت و اداره کشور از طریق صندوق رأی، سهیم شوند. یعنی بتوانند کاندیدا معرفی کنند و تأیید صلاحیت شوند. در انتخابات شرکت کنند و شورا و مجلس از خودشان باشد.
آیا برنامه حزب کارگزاران برای انتخابات ١٤۰۰ آماده شده است؟
شورای مرکزی، راهبرد خودش را تهیه می‌کند که بگوید راهبرد و انتظار من از کاندیدای ریاست‌جمهوری این است. اقدامات و جمع‌بندی برای رسیدن به کاندیدایي که شورای هماهنگی کشور انجام می‌دهد، صورت می‌گیرد و حزب در آنجا نقش قوی دارد تا وقتی کاندیدای خاصی از خروجی شورای هماهنگی بیرون آمد، حزب نظر خودش را اعلام کند که البته هنوز به این مرحله نرسیده‌ایم ولی در دوره‌های قبلی حزب همیشه با بقیه احزاب به هماهنگی و تفاهم رسیده است و به سمت ائتلاف می‌رود. در شوراهای اسلامی شهر هم همین‌طور است.
انتقاد شما به عنوان فردی که عضو شورای هماهنگی اصلاحات نیز هست، نسبت به جبهه اصلاحات چیست؟
انتقاد من این است؛ مسئولینی که در رأس امور هستند، مراقب این مهم نیستند. هر شخصی که بیشتر تملق کند، جایگاه بیشتری دارد. دوم؛ اینکه روحیه محافظه‌کاری حاکم بر اصلاح‌طلبان و شورای اصلاحات بسیار زیاد است و مواضع اصولی، مشخص و شفافی در کشور و در جبهه اصلاحات اتخاذ نمی‌شود. دلیل آن هم ترکیب شورای هماهنگی است که احزاب بر اساس وزنشان رأی ندارند و رأی‌ها برابر است؛ یعنی از نظر سهم‌شان در اتخاذ تصمیم‌ها و برنامه‌ها برابر است؛ بنابراین خروجی چنین تصمیمات و برنامه‌هایی، درست نیست. سومین انتقاد؛ اعضای شورای هماهنگی بر اساس وزنشان در تصمیم‌گیری‌ها و تهیه برنامه‌ها نقش ندارند. بعضی از احزاب گفتند باید همین شورای هماهنگی مرجع باشد، چرا باید خود خاتمی افرادی را بیاورد و بخشی از این احزاب، پارلمان اصلاحات را مطرح کردند و پارلمان اصلاحات هم به نتیجه نرسید؛ چرا‌که ما باید به سمت کارکرد حزبی برویم و به حزب قوی برسیم. از تشکل‌های من‌درآوردی و ستادهای هماهنگی دوری کنیم. هدف نهایی ما نباید ساختن شورای هماهنگی باشد. این نگاه جوان‌گرایانه نگاه خوبی است اما باید جدی ‌‌بخواهیم که برای اداره حزب، به قانون اساسی برگردیم.
چقدر احتمال می‌دهید حزب کارگزاران به سمت علی لاریجانی برود؟ چون دو سال پیش آقای عطریانفر گفت اگر قرار باشد بین عارف و لاریجانی یکی را انتخاب کنیم، لاریجانی انتخاب ماست.
در‌حال‌حاضر احتمالش صفر است. خانواده لاریجانی نسبت به سه سال پیش تغییر بسیاری کرده است. ‌علی لاریجانی باهوش و سیاست‌مدار است. زمانی که رئیس صدا‌و‌سیما و وزیر ارشاد بود، سابقه خوبی نداشت و در مقابل اصلاح‌طلبان بود. البته اکنون حزب کارگزاران اگر مجبور باشد از علی لاریجانی حمایت می‌کند، به این دلایل و به دلیل طرفدارنداشتن، استفاده از کاندیدای استیجاری بسیار قوی است اما نمی‌توان به‌سادگی به طرف کاندیدایی به غیر از کاندیدای اصلاح‌طلب رفت.
یعنی شما، مانند سال ۹٢ بین لاریجانی و روحانی فرق می‌گذارید؟ پس به نظر شما، روحانی به اصلاح‌طلبان نسبت به لاریجانی نزدیک‌تر بود؟
خیر. من این را نمی‌گویم. لاریجانی فعلی، نشان داده است که با اصلاح‌طلبان بهتر کار می‌کند. مثلا مصوب‌کردن برجام و تلاش برای تثبیت لایحه اما لاریجانی از روحانی بسیار زرنگ‌تر است و هم وقت و انرژی بیشتری دارد و هم جوان‌تر است، از نظر خانوادگی هم در حوزه اداره کشور قوی‌تر بوده و هم خطرپذیرتر از روحانی است‌.
آیا باور دارید که اگر اصولگراها در سیاست به قدرت برسند، باز مذاکره می‌کنند؟
بله صددرصد. هر‌کس انتخاب شود دوست دارد با مذاکره ناجی کشور باشد.