نگران این آنفلوانزا باشیم!
اسماعیل کهرم
بار دیگر با فرارسیدن فصل مهاجرت پرندگان به ایران اخبار گوناگونی درباره مشاهده آنفلوانزاي حاد پرندگان در حوالی تالابهای ایران شنیده میشود. اخباری که احتمالا در سال درگیری بشر با مهمترین بیماریای که از حیوان به انسان منتقل شده، با نگرانیهای بیشتری هم برای مخاطبان عادی و حتی آنهایی که به اخبار محیطزیستی علاقه هم ندارند، پیگیری میشود. طبق آنچه تاکنون رسما اعلام شده، فقط در تالاب میقان در مرکز ایران مواردی از آنفلوانزای حاد پرندگان مشاهده شده و اگرچه اخبار غیررسمی درباره موارد دیگر در تالابهای دیگر کشور مخابره شده اما هنوز به تأیید رسمی نرسیده است. نکته مهمی که در اینجا نباید آن را فراموش کنیم، این است که اگرچه در سالهای گذشته انتقادات زیادی به متولیان محیط زیست ایران وجود داشته اما نباید در کنار همه انتقادات از اقدامات مؤثری هم كه در این میان انجام گرفته به سادگی گذشت. یکی از مواردی که در ایران در سالهای اخیر و تا اینجا بهخوبی و درستی انجام شده و قابلتقدیر است، همین مسئله مدیریت بیماری آنفلوانزای پرندگان است. همانطورکه میدانید، این بیماری ریسک بالایی دارد و قابل انتقال به انسان است. مهمتر اینکه در کشورهای زیادی در سالهای گذشته این آنفلوانزا قربانیهای انسانی هم گرفته است. برای مثال در همین کشور همسایه ما ترکیه بارها اتفاق افتاده که شیوع آنفلوانزای پرندگان منجر به مرگومیر و تلفات انسانی شده است. اما در همه این سالها که امکان شیوع این بیماری وجود داشته، در پی اقدامات خوب سازمان حفاظت محیط زیست، دامپزشکی و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران هیچ مورد انسانی مرگومیر در این زمینه در کشورمان رخ نداده است. اما هر انسان عاقلی خودش را باید در برابر خطر احتمالی ایمن کند. زیرا این بیماری با ریسک بالا و قابلیت انتقال گسترده به انسان همچنان بهعنوان یک خطر بالقوه در تالابهای ایران فعال است؛ بهویژه اینکه سودجوییها و رفتارهای غیرقانونی عدهای در ایران میتواند بستر مناسبی برای شیوع این بیماری باشد. به خاطر دارم سالها قبل که خبر شیوع بیماری فوق حاد پرندگان در میانکاله به گوشم رسید، با مرحوم اینانلو سفری به شمال کشور داشتیم. نکته ترسناک در آنجا این بود که در میان جولان شدید این بیماری در محل تالاب گروهی سودجو در حال شکار گسترده پرندگان بودند. اغراق نکردهام اگر بگویم در چندساعتی که در آنجا حضور داشتیم، هر دو دقیقه یک بار صدای شلیک گلوله را شنیدیم. بسیار صحنه عجیبی بود. گویی عدهای در یک کارزار مرگ باز هم مرگ شکار میکردند. عجیب است که آنها با جان خودشان و مشتریهای پرشمارشان بازی میکنند. آنهم با شکار پرندگانی که ممکن است به بیماریای با اسم ترسناک «آنفلوانزای فوقحاد پرندگان» مبتلا باشند. علت اینکه این بیماری را «فوقحاد» مینامند، یکی میزان و سرعت سرایت آن و دومی میزان بالای کشندگی آن است. مواردی در ترکیه گزارش شده بود که چند ساعت بعد از تماس با پرندهای مبتلا به این بیماری جان باخته بودند. همچنین تخمین زده میشود هر یک پرنده مبتلا به این بیماری بتواند 50 پرنده دیگر را مبتلا کند.
کمااینکه در اروپا این بیماری با تماس یک پرنده شکاری سارگپه با یک مرغداری شیوع پیدا کرد. یعنی تنها یک پرنده توانست عامل شیوع و گسترش این بیماری در بخشی از اروپا شود. تصاویر زیاد و مشهوری از مبارزه با این بیماری در رسانههای جهان منتشر شده که عدهای با لباس مخصوص و کپسولهای اکسیژن در حال معدومکردن مرغهای فراوانی هستند که به این بیماری مبتلا بودند. آنوقت درحالیکه ترس و احتیاط در برابر چنین بیماری کشنده و مسریای تا این حد بالاست، به وفور دیده میشود که در فصل مهاجرت در شمال کشور شکارچیهایی در حال فروش پرندگان مهاجر هستند. بهاینترتیب ممکن است ناآگاهی و نادانی این افراد و آنهایی که این ریسک را میپذیرند که احتمالا برای خوردن یک غذای بومی و محلی به سراغ این پرندگان شکارشده بروند، به این منجر شود که همه تمهیدات و اتفاقات خوبی که در مهار این بیماری و جلوگیری از انتقال آن از حیوان به انسان صورت گرفته بر باد برود. بههرحال در این سالها که همه سختیهای زیادی کشیدهایم و مصیبت کرونا را هم تحمل کردهایم، دیگر به نظر نمیرسد که کسی تحمل یک مصیبت جدیدتر را داشته باشد. پس شرط عقل این است که قدر زحمات تاکنون کشیدهشده را بدانیم و به دست خودمان مصیبت جدیدتری را ایجاد نکنیم.
بار دیگر با فرارسیدن فصل مهاجرت پرندگان به ایران اخبار گوناگونی درباره مشاهده آنفلوانزاي حاد پرندگان در حوالی تالابهای ایران شنیده میشود. اخباری که احتمالا در سال درگیری بشر با مهمترین بیماریای که از حیوان به انسان منتقل شده، با نگرانیهای بیشتری هم برای مخاطبان عادی و حتی آنهایی که به اخبار محیطزیستی علاقه هم ندارند، پیگیری میشود. طبق آنچه تاکنون رسما اعلام شده، فقط در تالاب میقان در مرکز ایران مواردی از آنفلوانزای حاد پرندگان مشاهده شده و اگرچه اخبار غیررسمی درباره موارد دیگر در تالابهای دیگر کشور مخابره شده اما هنوز به تأیید رسمی نرسیده است. نکته مهمی که در اینجا نباید آن را فراموش کنیم، این است که اگرچه در سالهای گذشته انتقادات زیادی به متولیان محیط زیست ایران وجود داشته اما نباید در کنار همه انتقادات از اقدامات مؤثری هم كه در این میان انجام گرفته به سادگی گذشت. یکی از مواردی که در ایران در سالهای اخیر و تا اینجا بهخوبی و درستی انجام شده و قابلتقدیر است، همین مسئله مدیریت بیماری آنفلوانزای پرندگان است. همانطورکه میدانید، این بیماری ریسک بالایی دارد و قابل انتقال به انسان است. مهمتر اینکه در کشورهای زیادی در سالهای گذشته این آنفلوانزا قربانیهای انسانی هم گرفته است. برای مثال در همین کشور همسایه ما ترکیه بارها اتفاق افتاده که شیوع آنفلوانزای پرندگان منجر به مرگومیر و تلفات انسانی شده است. اما در همه این سالها که امکان شیوع این بیماری وجود داشته، در پی اقدامات خوب سازمان حفاظت محیط زیست، دامپزشکی و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران هیچ مورد انسانی مرگومیر در این زمینه در کشورمان رخ نداده است. اما هر انسان عاقلی خودش را باید در برابر خطر احتمالی ایمن کند. زیرا این بیماری با ریسک بالا و قابلیت انتقال گسترده به انسان همچنان بهعنوان یک خطر بالقوه در تالابهای ایران فعال است؛ بهویژه اینکه سودجوییها و رفتارهای غیرقانونی عدهای در ایران میتواند بستر مناسبی برای شیوع این بیماری باشد. به خاطر دارم سالها قبل که خبر شیوع بیماری فوق حاد پرندگان در میانکاله به گوشم رسید، با مرحوم اینانلو سفری به شمال کشور داشتیم. نکته ترسناک در آنجا این بود که در میان جولان شدید این بیماری در محل تالاب گروهی سودجو در حال شکار گسترده پرندگان بودند. اغراق نکردهام اگر بگویم در چندساعتی که در آنجا حضور داشتیم، هر دو دقیقه یک بار صدای شلیک گلوله را شنیدیم. بسیار صحنه عجیبی بود. گویی عدهای در یک کارزار مرگ باز هم مرگ شکار میکردند. عجیب است که آنها با جان خودشان و مشتریهای پرشمارشان بازی میکنند. آنهم با شکار پرندگانی که ممکن است به بیماریای با اسم ترسناک «آنفلوانزای فوقحاد پرندگان» مبتلا باشند. علت اینکه این بیماری را «فوقحاد» مینامند، یکی میزان و سرعت سرایت آن و دومی میزان بالای کشندگی آن است. مواردی در ترکیه گزارش شده بود که چند ساعت بعد از تماس با پرندهای مبتلا به این بیماری جان باخته بودند. همچنین تخمین زده میشود هر یک پرنده مبتلا به این بیماری بتواند 50 پرنده دیگر را مبتلا کند.
کمااینکه در اروپا این بیماری با تماس یک پرنده شکاری سارگپه با یک مرغداری شیوع پیدا کرد. یعنی تنها یک پرنده توانست عامل شیوع و گسترش این بیماری در بخشی از اروپا شود. تصاویر زیاد و مشهوری از مبارزه با این بیماری در رسانههای جهان منتشر شده که عدهای با لباس مخصوص و کپسولهای اکسیژن در حال معدومکردن مرغهای فراوانی هستند که به این بیماری مبتلا بودند. آنوقت درحالیکه ترس و احتیاط در برابر چنین بیماری کشنده و مسریای تا این حد بالاست، به وفور دیده میشود که در فصل مهاجرت در شمال کشور شکارچیهایی در حال فروش پرندگان مهاجر هستند. بهاینترتیب ممکن است ناآگاهی و نادانی این افراد و آنهایی که این ریسک را میپذیرند که احتمالا برای خوردن یک غذای بومی و محلی به سراغ این پرندگان شکارشده بروند، به این منجر شود که همه تمهیدات و اتفاقات خوبی که در مهار این بیماری و جلوگیری از انتقال آن از حیوان به انسان صورت گرفته بر باد برود. بههرحال در این سالها که همه سختیهای زیادی کشیدهایم و مصیبت کرونا را هم تحمل کردهایم، دیگر به نظر نمیرسد که کسی تحمل یک مصیبت جدیدتر را داشته باشد. پس شرط عقل این است که قدر زحمات تاکنون کشیدهشده را بدانیم و به دست خودمان مصیبت جدیدتری را ایجاد نکنیم.