دوگانه خطرناک انزوا یا انطباق
حمزه نوذری*

اندیشه و سیاست قطع ارتباط با کشورهای قدرتمند سابقه طولانی در ایران دارد که در دورههای مختلف به شکلهای متفاوتی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در اواسط دهه 1380 و بحث انرژی هستهای و تحریمهای شدید متعاقب آن، مسئله قطع ارتباط با جدیت بیشتری دنبال شد. قطع ارتباط یعنی نوعی استراتژی و اندیشه که معتقد است نظام جهانی عادلانه و شایسته ما نیست و و قطع ارتباط اجتماعی، فرهنگی، علمی و چه بسا اقتصادی لازمه توانمندی و اقتدار است. براساس این اندیشه و سیاست، تقسیم کار و نظام جهانی ضرورت انطباق مدام و همسازی ناعادلانه را بر کشورهای جنوب تحمیل میکند. درحالیکه این انطباق براساس نیازهای کشورهای ثروتمند شکل میگیرد. این دیدگاه که کشورهای قدرتمند در نظام جهانی به دنبال انطباق یکجانبه هستند، برخی را به سیاست قطع ارتباط با نظام جهانی بهویژه در حوزه اجتماعی و فرهنگی و نه ضرورتا اقتصادی کشانده است. در مقابل، برخی دیگر بر ضرورت انطباق با جهان سخن به میان میآورند و لازمه پیشرفت را حکشدن در نظام شبکهای جهانی میدانند. منطق گروه دوم این است که سیاست، اقتصاد، نوآوری و دانش با هم کلی را میسازند که برای جبران عقبماندگی باید هرچه بیشتر در تعامل با کشورهای مختلف باشد. این دوگانه سالهاست که جامعه ایران را درگیر خود کرده است. به نظر میرسد این دو گروه از یک نکته مهم غفلت کردهاند و آن این است که آرایش مناسب داخلی میتواند جایگاه و نقش ما در مناسبات جهانی را نیز تعیین کند. شیوه سازماندهی نوین جامعه براساس آرایش مناسب میان جامعه مدنی، دولت و اقتصاد دیگران را وادار به انطباق با ما میکند یا حداقل الزام انطباق یکجانبه را منتفی میکند. اگر میخواهیم کشورهای قدرتمند را وادار کنیم خود را با ایران انطباق دهند، راهبرد قطع ارتباط یا انطباق یکجانبه راهحل نیست؛ بلکه راهکار در منطق درونی قدرتمند است. تجربیات قطع ارتباط در دهه ۱۹۶۰ آمریکای جنوبی با سیاست جایگزینی واردات تلخ و سراسر شکست بود. تندادن به انطباق یکجانبه نیز همان اندازه برای کشورهایی مانند روسیه و شیلی فاجعهبار بود. در شرایط فعلی لازم است دوگانه قطع ارتباط و انطباق یکجانبه را از دستور کار خارج کنیم. پیروی رابطه خارجی کارآمد نیازمند آرایش مناسب داخلی میان جامعه مدنی، دولت و اقتصاد است. این مسئله فقط مربوط به کشورهای جنوب نیست؛ بلکه کشورهای شمال نیز براساس آرایش اجتماعی مناسب در نظام جهانی حضور دارند. بهعنوان مثال سیاست کشورهای اروپایی و آمریکایی در زمینه کشاورزی نه قطع ارتباط است و نه انطباق یکجانبه، بلکه سیاستی است بر پایه منطق درونی و آرایش مناسب داخلی میان سه عرصه اصلی جامعه. خطر برای جامعه ایران طولانیشدن و درگیری مدام و مستمر با این دوگانهانگاری قطع ارتباط یا انطباق است. خطر بزرگتر که این دوگانهانگاری خطرناک را نیز به وجود آورده است، اندیشهنکردن درباره آرایش مناسب میان جامعه مدنی، دولت و اقتصاد است.
*استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
اندیشه و سیاست قطع ارتباط با کشورهای قدرتمند سابقه طولانی در ایران دارد که در دورههای مختلف به شکلهای متفاوتی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در اواسط دهه 1380 و بحث انرژی هستهای و تحریمهای شدید متعاقب آن، مسئله قطع ارتباط با جدیت بیشتری دنبال شد. قطع ارتباط یعنی نوعی استراتژی و اندیشه که معتقد است نظام جهانی عادلانه و شایسته ما نیست و و قطع ارتباط اجتماعی، فرهنگی، علمی و چه بسا اقتصادی لازمه توانمندی و اقتدار است. براساس این اندیشه و سیاست، تقسیم کار و نظام جهانی ضرورت انطباق مدام و همسازی ناعادلانه را بر کشورهای جنوب تحمیل میکند. درحالیکه این انطباق براساس نیازهای کشورهای ثروتمند شکل میگیرد. این دیدگاه که کشورهای قدرتمند در نظام جهانی به دنبال انطباق یکجانبه هستند، برخی را به سیاست قطع ارتباط با نظام جهانی بهویژه در حوزه اجتماعی و فرهنگی و نه ضرورتا اقتصادی کشانده است. در مقابل، برخی دیگر بر ضرورت انطباق با جهان سخن به میان میآورند و لازمه پیشرفت را حکشدن در نظام شبکهای جهانی میدانند. منطق گروه دوم این است که سیاست، اقتصاد، نوآوری و دانش با هم کلی را میسازند که برای جبران عقبماندگی باید هرچه بیشتر در تعامل با کشورهای مختلف باشد. این دوگانه سالهاست که جامعه ایران را درگیر خود کرده است. به نظر میرسد این دو گروه از یک نکته مهم غفلت کردهاند و آن این است که آرایش مناسب داخلی میتواند جایگاه و نقش ما در مناسبات جهانی را نیز تعیین کند. شیوه سازماندهی نوین جامعه براساس آرایش مناسب میان جامعه مدنی، دولت و اقتصاد دیگران را وادار به انطباق با ما میکند یا حداقل الزام انطباق یکجانبه را منتفی میکند. اگر میخواهیم کشورهای قدرتمند را وادار کنیم خود را با ایران انطباق دهند، راهبرد قطع ارتباط یا انطباق یکجانبه راهحل نیست؛ بلکه راهکار در منطق درونی قدرتمند است. تجربیات قطع ارتباط در دهه ۱۹۶۰ آمریکای جنوبی با سیاست جایگزینی واردات تلخ و سراسر شکست بود. تندادن به انطباق یکجانبه نیز همان اندازه برای کشورهایی مانند روسیه و شیلی فاجعهبار بود. در شرایط فعلی لازم است دوگانه قطع ارتباط و انطباق یکجانبه را از دستور کار خارج کنیم. پیروی رابطه خارجی کارآمد نیازمند آرایش مناسب داخلی میان جامعه مدنی، دولت و اقتصاد است. این مسئله فقط مربوط به کشورهای جنوب نیست؛ بلکه کشورهای شمال نیز براساس آرایش اجتماعی مناسب در نظام جهانی حضور دارند. بهعنوان مثال سیاست کشورهای اروپایی و آمریکایی در زمینه کشاورزی نه قطع ارتباط است و نه انطباق یکجانبه، بلکه سیاستی است بر پایه منطق درونی و آرایش مناسب داخلی میان سه عرصه اصلی جامعه. خطر برای جامعه ایران طولانیشدن و درگیری مدام و مستمر با این دوگانهانگاری قطع ارتباط یا انطباق است. خطر بزرگتر که این دوگانهانگاری خطرناک را نیز به وجود آورده است، اندیشهنکردن درباره آرایش مناسب میان جامعه مدنی، دولت و اقتصاد است.
*استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی