داستان خیامپژوهی
غزاله صدرمنوچهری: «زندگی، افکار و رباعیات خیام نیشابوری» کتابی مفصل درباره زندگی، آثار و افکار حکیم خیام نیشابوری است كه اخیرا در نشر نیلوفر منتشر شده است. این كتاب چندیپیش در نشست هفتگی شهر کتاب (سهشنبه ششم مهر) با چندی از اصحاب فكر و فرهنگ به بحث و بررسی گذاشته شد. در این نشست، رحیم رئیسنیا، حسین معصومیهمدانی، سیدعلی میرافضلی و مسعود جعفریجزی درباره خیام و جایگاه او به سخنرانی پرداختند. در ابتدای این نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، خیام را از مشهورترین شاعران و دانشمندان ایران در سطح جهانی دانست كه رباعیات او تقریبا به اکثر زبانهای دنیا چندینبار ترجمه شده و نزدیک به 90 ترجمه مختلف به عربی، چهار ترجمه به رمانیایی و شماری ترجمه در روسی، انگلیسی و آلمانی دارد. او درباره این كتاب نیز شرح مختصری داد: «رضا توفیق و حسین دانش حدود صد سال پیش در ترکیه منتشر شده و شیخ ابراهیم زنجانی، از علمای دوران مشروطه، این کتاب را ترجمه و به همراه توضیح به صورت خطی منتشر میکند. امروز جعفریجزی با استفاده از دو نسخه موجود این کتاب آن را تصحیح و تدوین کرده است».
شاعر بیدیوان جهانی
مسعود جعفریجزی معتقد است بنا بر تحقیقات چند دهه گذشته، میتوانیم با قاطعیت بگوییم خیام فیلسوف، ریاضیدان و منجمی بوده است که گهگاه شعرهایی در قالب رباعی و به زبان فارسی و عربی میسروده. چند شعر عربی از او در منابع نزدیک به زمانهاش نقل شده است. ولی شهرت و تشخیص در شعر نداشته است. ازاینرو، در این منابع درباره شعر فارسی او سکوت شده است. خود او هم چنان که بین علما و فلاسفه رایج بوده است، شعر را کار رسمی خود نمیدانسته است. همانطورکه ابنسینا هم خودش را شاعر نمیدانسته است. «شعرهای خیام بعدها وقتی اهمیت پیدا کرد که در میان صوفیان و عارفان مخالفان و از سوی دیگر پیروانی پیدا کرد و حتی دیگران به تأسی از او در چنین مضامینی شعر سرودند. چنان که در قرنهای بعدی بر حجم این رباعیها افزوده شد و به نوعی ادبی در زبان فارسی تبدیل شد که محققان آنها را «خیامانه» یا «خیامیات» نامیدند. با این احوال، خیام تا قرن نوزدهم در ایران و خارج از ایران در مقام شاعر یا شاعر بزرگی شناخته نمیشد. در قرن نوزدهم، فیتز جرالد نسخهای از رباعیات خیام را به زبان انگلیسی بازسرایی کرد. این بازسرایی بهقدری موفق بود که باعث شهرت جهانی خیام
شد. صاحبنظران به روایت فیتز جرالد از خیام توجه کردند و آن را به زبانهای دیگر ترجمه کردند. فضای عصر ویکتوریا، توجه به شرق و جستوجوی صداهای تازه دست به دست هم داد تا خیام مثل توفانی جهان ادبی را در سراسر دنیا درنوردد، آوازهاش جهانگیر شود و رباعیاتش همه فرهنگها را تحت تأثیر قرار دهد. البته در آن زمان، در ایران حتی دیوان یا مجموعهای از رباعیات به اسم خیام تدوین نشده بود و بعد از شهرت جهانی خیام بود که در ایران هم به فکر تدوین رباعیات او افتادند. باز هم پیش از ایرانیان، دیگرانی چون آرتور کریستنسن و والنتین ژوکوفسکی پیشگام بودند. بهتدریج، خیام جایگاه تازهای در فرهنگ و ادبیات یافت. البته هنوز هم برای برخی سخت است بپذیرند کسی با چند رباعی که انتساب آنها هم روشن نیست، در کنار مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی و نظامی قرار گرفته باشد. موج خیامی در دنیا به ترکیه عثمانی آن دوره هم رسید؛ دانش و توفیق تحت تأثیر موج شیفتگی به خیام که با روح نوجویی و نوگرایی هم سازگار بود، با توجه به نسخههای در دسترس در ترکیه متن فارسی مجموعه رباعیات خیام را تدوین و بعد هم رباعیات را به ترکی ترجمه و شرح میکنند و مقدمه مفصلی بر
آن مینویسند. بخشهای ادبی را حسین دانش مینویسد و بخشهای فلسفی را رضا توفیق. این دو در شرح و مقدمه تحت تأثیر فضای فلسفه علمگرایی و تجددند و خیام را در بافت گرایش به نوگرایی و تجدد و علم مطرح میکنند. در واقع، در این شرح نظرات خودشان را مینویسند و به نوعی فضای نقد خوانندهمحور در آن دیده میشود. این کتاب در مطالعات ایرانی درباره خیام تأثیر زیادی داشته است و از صادق هدایت که در «ترانههای خیام» به افکار فلسفی خیام توجه میکند تا امروز به نحوی سایه این کتاب در مباحث خیامشناسی هست».
در سایه رباعیات
سیدعلی میرافضلی، رباعیپژوه نیز به پیشینه انتشار این كتاب اشاره كرد و گفت: «حسین دانش و رضا توفیق این کتاب را برای نخستینبار در سال ۱۹۲۲ با مشارکت هم منتشر کردند. اما بعد از آن هرکدام جداگانه و به همراه تغییراتی نسخهای از کتاب را منتشر و سهم خودشان را از کتاب مشترک مشخص کردند. حسین دانش، از دانشوران ایرانی مقیم استانبول، در سال ۱۹۲۷ کتاب مستقل خودش را منتشر کرد. در این نسخه در بخش رباعیات و تقسیمبندی سهبخشی تفاوتی نیست. مقدمه کتاب تا حدودی متفاوت است. تأکید دانش در اینجا بر وجه ادبی شخصیت خیام و تحقیقات محققان ادبی درباره رباعیات او است. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سالها پیش این کتاب را با ترجمه توفیق سبحانی منتشر کرده است. از طرف دیگر، رضا توفیق پس از حسین دانش، در سال ۱۹۴۵ جداگانه کتابی منتشر کرد که گمان میکنم در آن بیشتر بر نظریات فلسفی خیام در رباعیات منسوب تکیه داشته است. این کتاب در سال ۱۹۲۲ مقارن با ۱۳۰۰ یا ۱۳۰۱ شمسی منتشر شد و میتوان گفت جزء پیشگامان عرصه خیامپژوهی در ایران و خارج از آن است. این کتاب در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفت و بر بسیاری از تحقیقات بعدی اثر داشته و مقدم بوده است.
همانطور که جعفری در مقدمه اشاره کرده است، این کتاب حتی همزمان با چاپ نیز در محافل ادبی ایران شناختهشده بوده است». میرافضلی همچنین گفت كه صادق هدایت در کتاب «ترانههای خیام» (۱۳۱۳) تا حدود زیادی از مقدمه این کتاب تأثیر پذیرفته است.
در حدیث دیگران گفتن
دکتر معصومیهمدانی به نوشتههای صد سال اخیر اشاره كرد و گفت بیش از اینکه از این نوشتهها درباره خیام چیزی بیاموزیم، راجع به نویسندگان آن آثار اطلاع حاصل میکنیم. این نویسندگان آنچه خود میپسندیدند و افکار مقبول زمانه نیز بوده به شخصی به نام خیام نسبت دادهاند؛ «از دهه ۱۳۱۰ و اولین آثار در زمینه خیام همین سیر هست. در واقع، غالبا نوشتههای راجع به خیام سر دلبران در حدیث دیگران گفتن است. کتاب امروز شاید اولین کتابی است که با این تفصیل درباره خیام نوشته شده و در راهانداختن و جاانداختن جریانی که از آن گفتم، بسیار مؤثر بوده است. کتاب نوشته ایرانی اصفهانیالاصلی به نام حسین دانش و رضا توفیق، روشنفکر آن روزگار ترکیه است که در میان ترکان به فیلسوف رضا توفیق معروف بود. از ساختار و مقدمه کتاب پیداست که بسیاری از بخشهای مربوط به رباعیات کار حسین دانش است و مبحث فلسفه خیام کار رضا توفیق. چاپ اول کتاب در سال ۱۹۲۲ بوده است. این تاریخ مهمی در ترکیه است. در ۱۹۲۳ مصطفیکمال آتاتورک رئیسجمهور ترکیه نوین میشود و طرح ترکیهای جدید و غربی ریخته میشود و در طول پانزده سال حکومت آتاتورک، این طرح اجرا میشد. بعد از آن نیز
ادامه پیدا کرد و در دهههای اخیر این پروژه کمی تغییر کرد». او نیز به شباهت میان کتاب «ترانههای خیام» هدایت با این کتاب اشاره كرد و آن را حیرتآور خواند: «نمیدانم آیا هدایت از روی این کتاب نوشته است یا اصلا این کتاب را خوانده بوده است یا نه. ولی بخشهایی از این کتاب در روزنامه ایرانشهر آن زمان منتشر شده بوده است. پس، چرا هدایت به اینها اشاره نمیکند. مظهر این نگاه در مقدمه «ترانههای خیام» است و هرچه جلو میآییم این دید در کسانی چون دشتی و فروغی نسبتا تعدیل میشود، اما از بین نمیرود». معصومیهمدانی افزود: «وقتی از اندیشههای فلسفی خیام فاصله میگیریم و به جنبه ادبی او توجه نشان میدهیم، متوجه میشویم خیام تنها کسی نبوده که چنین اندیشههایی داشته است. خیام در ایران، برخلاف نظر نویسندگان کتاب، بسیار اثرگذار بوده است. دشتی یکی از اولین کسانی بود که در کتاب «نقشی از حافظ» به خیام اشاره میکند و نشان میدهد که حافظ بسیار تحت تأثیر اشعار خیام قرار داشته است. خیام اصلا در ایران ناشناخته نبوده، ولی او را در زمره پنج شاعر برتر فارسی قلمداد نمیکردند؛ زیرا تکلیفشان با او چندان روشن نبوده. همچنین، حجم اشعار او
آنقدر کم بوده که نمیتوان آن را با دیوان شاعران بزرگ دیگر مقایسه کرد. خیام دیوان نداشته، بلکه اشعار او به صورت پراکنده جمعآوری و استنساخ شده است، اما اشعار زیادی به تقلید از رباعیات خیام سروده شده که این بسیار قابل توجه است».
آینه درماندگی
رحیم رئیسنیا، محقق، به ادبیات دیوانی اشاره كرد كه از اوایل تشکیل دولت عثمانی بیشتر تحت تأثیر ادبیات فارسی شکل گرفت و یکی، دو قرن بعد از تشکیل دولت عثمانی، در قرن شانزدهم، به اوج خودش رسید و ادامه داد: «با ترجمه رباعیات خیام توسط فیتز جرالد در ۱۸۵۹ موجی در سراسر اروپا برانگیخته میشود و رباعیات خیام در کشورهای اروپایی پشت سر هم ترجمه و چاپ میشود و این موج خیام در اواخر قرن نوزدهم به ترکیه رسید و احمد فیضیافندی آن را ترجمه کرد. گفتنی است که در عثمانی، بعد از اعلام تنظیمات، فضایی سیاسی-اجتماعی باز شده بود، مطبوعات با کثرت منتشر شده بود، احزاب سیاسی تشکیل شده بود و همه اینها منجر به اعلام مشروطیت اول در ۱۸۷۶ شده بود. روزنامه اختر هم در همان زمان در استانبول شروع به انتشار میکند و قانون اساسی مشروطیت اول را به فارسی منتشر و ترجمه میکند. میبینیم که بعدا انقلاب مشروطیت ما نام مشروطه میگیرد که حاکی از تحولات آن زمان در عثمانی بوده است. منظورم جوی بوده که میتوانسته است به خیام و اندیشهها و رباعیهای او خوشامد بگوید. همانطور که این شرایط قبلا در اروپا پیدا شده بود و خیام بازکشف شده بود. یان ریپکا درباره
علت این حسنقبول بیسابقه و غیرمنتظره رباعیات خیام در غرب میگوید برای اروپایی این اشعار چون آینهای بود که وی درماندگی خود را در آن منعکس میدید. به همین جهت شرق امروز هم آشنایی با خیام را از نو آغاز کرده است». رئیسنیا همچنین به آشنایی و همکاری دوجانبه توفیق و دانش با ادوارد براون، خاورشناس و علاقهمند به زبان و ادبیات فارسی، اشاره کرد و بر تأثیر براون بر این اثر تأکید کرد.
غزاله صدرمنوچهری: «زندگی، افکار و رباعیات خیام نیشابوری» کتابی مفصل درباره زندگی، آثار و افکار حکیم خیام نیشابوری است كه اخیرا در نشر نیلوفر منتشر شده است. این كتاب چندیپیش در نشست هفتگی شهر کتاب (سهشنبه ششم مهر) با چندی از اصحاب فكر و فرهنگ به بحث و بررسی گذاشته شد. در این نشست، رحیم رئیسنیا، حسین معصومیهمدانی، سیدعلی میرافضلی و مسعود جعفریجزی درباره خیام و جایگاه او به سخنرانی پرداختند. در ابتدای این نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، خیام را از مشهورترین شاعران و دانشمندان ایران در سطح جهانی دانست كه رباعیات او تقریبا به اکثر زبانهای دنیا چندینبار ترجمه شده و نزدیک به 90 ترجمه مختلف به عربی، چهار ترجمه به رمانیایی و شماری ترجمه در روسی، انگلیسی و آلمانی دارد. او درباره این كتاب نیز شرح مختصری داد: «رضا توفیق و حسین دانش حدود صد سال پیش در ترکیه منتشر شده و شیخ ابراهیم زنجانی، از علمای دوران مشروطه، این کتاب را ترجمه و به همراه توضیح به صورت خطی منتشر میکند. امروز جعفریجزی با استفاده از دو نسخه موجود این کتاب آن را تصحیح و تدوین کرده است».
شاعر بیدیوان جهانی
مسعود جعفریجزی معتقد است بنا بر تحقیقات چند دهه گذشته، میتوانیم با قاطعیت بگوییم خیام فیلسوف، ریاضیدان و منجمی بوده است که گهگاه شعرهایی در قالب رباعی و به زبان فارسی و عربی میسروده. چند شعر عربی از او در منابع نزدیک به زمانهاش نقل شده است. ولی شهرت و تشخیص در شعر نداشته است. ازاینرو، در این منابع درباره شعر فارسی او سکوت شده است. خود او هم چنان که بین علما و فلاسفه رایج بوده است، شعر را کار رسمی خود نمیدانسته است. همانطورکه ابنسینا هم خودش را شاعر نمیدانسته است. «شعرهای خیام بعدها وقتی اهمیت پیدا کرد که در میان صوفیان و عارفان مخالفان و از سوی دیگر پیروانی پیدا کرد و حتی دیگران به تأسی از او در چنین مضامینی شعر سرودند. چنان که در قرنهای بعدی بر حجم این رباعیها افزوده شد و به نوعی ادبی در زبان فارسی تبدیل شد که محققان آنها را «خیامانه» یا «خیامیات» نامیدند. با این احوال، خیام تا قرن نوزدهم در ایران و خارج از ایران در مقام شاعر یا شاعر بزرگی شناخته نمیشد. در قرن نوزدهم، فیتز جرالد نسخهای از رباعیات خیام را به زبان انگلیسی بازسرایی کرد. این بازسرایی بهقدری موفق بود که باعث شهرت جهانی خیام
شد. صاحبنظران به روایت فیتز جرالد از خیام توجه کردند و آن را به زبانهای دیگر ترجمه کردند. فضای عصر ویکتوریا، توجه به شرق و جستوجوی صداهای تازه دست به دست هم داد تا خیام مثل توفانی جهان ادبی را در سراسر دنیا درنوردد، آوازهاش جهانگیر شود و رباعیاتش همه فرهنگها را تحت تأثیر قرار دهد. البته در آن زمان، در ایران حتی دیوان یا مجموعهای از رباعیات به اسم خیام تدوین نشده بود و بعد از شهرت جهانی خیام بود که در ایران هم به فکر تدوین رباعیات او افتادند. باز هم پیش از ایرانیان، دیگرانی چون آرتور کریستنسن و والنتین ژوکوفسکی پیشگام بودند. بهتدریج، خیام جایگاه تازهای در فرهنگ و ادبیات یافت. البته هنوز هم برای برخی سخت است بپذیرند کسی با چند رباعی که انتساب آنها هم روشن نیست، در کنار مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی و نظامی قرار گرفته باشد. موج خیامی در دنیا به ترکیه عثمانی آن دوره هم رسید؛ دانش و توفیق تحت تأثیر موج شیفتگی به خیام که با روح نوجویی و نوگرایی هم سازگار بود، با توجه به نسخههای در دسترس در ترکیه متن فارسی مجموعه رباعیات خیام را تدوین و بعد هم رباعیات را به ترکی ترجمه و شرح میکنند و مقدمه مفصلی بر
آن مینویسند. بخشهای ادبی را حسین دانش مینویسد و بخشهای فلسفی را رضا توفیق. این دو در شرح و مقدمه تحت تأثیر فضای فلسفه علمگرایی و تجددند و خیام را در بافت گرایش به نوگرایی و تجدد و علم مطرح میکنند. در واقع، در این شرح نظرات خودشان را مینویسند و به نوعی فضای نقد خوانندهمحور در آن دیده میشود. این کتاب در مطالعات ایرانی درباره خیام تأثیر زیادی داشته است و از صادق هدایت که در «ترانههای خیام» به افکار فلسفی خیام توجه میکند تا امروز به نحوی سایه این کتاب در مباحث خیامشناسی هست».
در سایه رباعیات
سیدعلی میرافضلی، رباعیپژوه نیز به پیشینه انتشار این كتاب اشاره كرد و گفت: «حسین دانش و رضا توفیق این کتاب را برای نخستینبار در سال ۱۹۲۲ با مشارکت هم منتشر کردند. اما بعد از آن هرکدام جداگانه و به همراه تغییراتی نسخهای از کتاب را منتشر و سهم خودشان را از کتاب مشترک مشخص کردند. حسین دانش، از دانشوران ایرانی مقیم استانبول، در سال ۱۹۲۷ کتاب مستقل خودش را منتشر کرد. در این نسخه در بخش رباعیات و تقسیمبندی سهبخشی تفاوتی نیست. مقدمه کتاب تا حدودی متفاوت است. تأکید دانش در اینجا بر وجه ادبی شخصیت خیام و تحقیقات محققان ادبی درباره رباعیات او است. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سالها پیش این کتاب را با ترجمه توفیق سبحانی منتشر کرده است. از طرف دیگر، رضا توفیق پس از حسین دانش، در سال ۱۹۴۵ جداگانه کتابی منتشر کرد که گمان میکنم در آن بیشتر بر نظریات فلسفی خیام در رباعیات منسوب تکیه داشته است. این کتاب در سال ۱۹۲۲ مقارن با ۱۳۰۰ یا ۱۳۰۱ شمسی منتشر شد و میتوان گفت جزء پیشگامان عرصه خیامپژوهی در ایران و خارج از آن است. این کتاب در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفت و بر بسیاری از تحقیقات بعدی اثر داشته و مقدم بوده است.
همانطور که جعفری در مقدمه اشاره کرده است، این کتاب حتی همزمان با چاپ نیز در محافل ادبی ایران شناختهشده بوده است». میرافضلی همچنین گفت كه صادق هدایت در کتاب «ترانههای خیام» (۱۳۱۳) تا حدود زیادی از مقدمه این کتاب تأثیر پذیرفته است.
در حدیث دیگران گفتن
دکتر معصومیهمدانی به نوشتههای صد سال اخیر اشاره كرد و گفت بیش از اینکه از این نوشتهها درباره خیام چیزی بیاموزیم، راجع به نویسندگان آن آثار اطلاع حاصل میکنیم. این نویسندگان آنچه خود میپسندیدند و افکار مقبول زمانه نیز بوده به شخصی به نام خیام نسبت دادهاند؛ «از دهه ۱۳۱۰ و اولین آثار در زمینه خیام همین سیر هست. در واقع، غالبا نوشتههای راجع به خیام سر دلبران در حدیث دیگران گفتن است. کتاب امروز شاید اولین کتابی است که با این تفصیل درباره خیام نوشته شده و در راهانداختن و جاانداختن جریانی که از آن گفتم، بسیار مؤثر بوده است. کتاب نوشته ایرانی اصفهانیالاصلی به نام حسین دانش و رضا توفیق، روشنفکر آن روزگار ترکیه است که در میان ترکان به فیلسوف رضا توفیق معروف بود. از ساختار و مقدمه کتاب پیداست که بسیاری از بخشهای مربوط به رباعیات کار حسین دانش است و مبحث فلسفه خیام کار رضا توفیق. چاپ اول کتاب در سال ۱۹۲۲ بوده است. این تاریخ مهمی در ترکیه است. در ۱۹۲۳ مصطفیکمال آتاتورک رئیسجمهور ترکیه نوین میشود و طرح ترکیهای جدید و غربی ریخته میشود و در طول پانزده سال حکومت آتاتورک، این طرح اجرا میشد. بعد از آن نیز
ادامه پیدا کرد و در دهههای اخیر این پروژه کمی تغییر کرد». او نیز به شباهت میان کتاب «ترانههای خیام» هدایت با این کتاب اشاره كرد و آن را حیرتآور خواند: «نمیدانم آیا هدایت از روی این کتاب نوشته است یا اصلا این کتاب را خوانده بوده است یا نه. ولی بخشهایی از این کتاب در روزنامه ایرانشهر آن زمان منتشر شده بوده است. پس، چرا هدایت به اینها اشاره نمیکند. مظهر این نگاه در مقدمه «ترانههای خیام» است و هرچه جلو میآییم این دید در کسانی چون دشتی و فروغی نسبتا تعدیل میشود، اما از بین نمیرود». معصومیهمدانی افزود: «وقتی از اندیشههای فلسفی خیام فاصله میگیریم و به جنبه ادبی او توجه نشان میدهیم، متوجه میشویم خیام تنها کسی نبوده که چنین اندیشههایی داشته است. خیام در ایران، برخلاف نظر نویسندگان کتاب، بسیار اثرگذار بوده است. دشتی یکی از اولین کسانی بود که در کتاب «نقشی از حافظ» به خیام اشاره میکند و نشان میدهد که حافظ بسیار تحت تأثیر اشعار خیام قرار داشته است. خیام اصلا در ایران ناشناخته نبوده، ولی او را در زمره پنج شاعر برتر فارسی قلمداد نمیکردند؛ زیرا تکلیفشان با او چندان روشن نبوده. همچنین، حجم اشعار او
آنقدر کم بوده که نمیتوان آن را با دیوان شاعران بزرگ دیگر مقایسه کرد. خیام دیوان نداشته، بلکه اشعار او به صورت پراکنده جمعآوری و استنساخ شده است، اما اشعار زیادی به تقلید از رباعیات خیام سروده شده که این بسیار قابل توجه است».
آینه درماندگی
رحیم رئیسنیا، محقق، به ادبیات دیوانی اشاره كرد كه از اوایل تشکیل دولت عثمانی بیشتر تحت تأثیر ادبیات فارسی شکل گرفت و یکی، دو قرن بعد از تشکیل دولت عثمانی، در قرن شانزدهم، به اوج خودش رسید و ادامه داد: «با ترجمه رباعیات خیام توسط فیتز جرالد در ۱۸۵۹ موجی در سراسر اروپا برانگیخته میشود و رباعیات خیام در کشورهای اروپایی پشت سر هم ترجمه و چاپ میشود و این موج خیام در اواخر قرن نوزدهم به ترکیه رسید و احمد فیضیافندی آن را ترجمه کرد. گفتنی است که در عثمانی، بعد از اعلام تنظیمات، فضایی سیاسی-اجتماعی باز شده بود، مطبوعات با کثرت منتشر شده بود، احزاب سیاسی تشکیل شده بود و همه اینها منجر به اعلام مشروطیت اول در ۱۸۷۶ شده بود. روزنامه اختر هم در همان زمان در استانبول شروع به انتشار میکند و قانون اساسی مشروطیت اول را به فارسی منتشر و ترجمه میکند. میبینیم که بعدا انقلاب مشروطیت ما نام مشروطه میگیرد که حاکی از تحولات آن زمان در عثمانی بوده است. منظورم جوی بوده که میتوانسته است به خیام و اندیشهها و رباعیهای او خوشامد بگوید. همانطور که این شرایط قبلا در اروپا پیدا شده بود و خیام بازکشف شده بود. یان ریپکا درباره
علت این حسنقبول بیسابقه و غیرمنتظره رباعیات خیام در غرب میگوید برای اروپایی این اشعار چون آینهای بود که وی درماندگی خود را در آن منعکس میدید. به همین جهت شرق امروز هم آشنایی با خیام را از نو آغاز کرده است». رئیسنیا همچنین به آشنایی و همکاری دوجانبه توفیق و دانش با ادوارد براون، خاورشناس و علاقهمند به زبان و ادبیات فارسی، اشاره کرد و بر تأثیر براون بر این اثر تأکید کرد.