|

روش‌شناسی تحلیل آماری

مراد راهداری*

آشنایی عموم مردم با بعضی ابزارهای علمی، کمک می‌کند تا جامعه در شناخت و رفتار اجتماعی بهتر عمل کند. با آگاهی از روش تحلیل آماری، توضیح و پاسخ‌گویی متصدیان امور بهتر و شناخت و تشخیص درست نیز برای مخاطبان تسهیل می‌شود. آمار با ما سخن می‌گویند، به‌شرط آنکه زبان آن را بفهمیم و مشروط بر اینکه خواسته یا ناخواسته ابزار انحراف افکار قرار نگیرد و جامع‌الاطراف باشد. به ‌قول قرآن، تبیین جامع صورت گیرد، تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ، (نحل/89). مثلا زمانی که ارزش دلار در کشور در فاصله یک‌ساله (1390 تا 91) تقریبا از هزار به سه هزار تومان رشد کرد، وزیر وقت اقتصاد که امروز نماینده محترم مجلس است، در سیما آمار دادند که صادرات در یک‌ سال به فلان مقدار تومان افزایش یافته است! درحالی‌که صادرات از جهت مقدار و ارزآوری به‌شدت کاهش یافته بود، اما ایشان افزایش صادرات آن سال را به تومان درست گفته بودند، درواقع صادرات از نظر مقدار و ارزآوری اگر نصف نیز شده باشد، به پول داخلی افزایش نشان داده بود! جالب آنکه می‌گفتند تحریم بی‌اثر بوده است! حدود سال 1370 یک روحانی برجسته، به نمایندگی از مردم کشور به بوسنی و هرزگوین سفر کرده بود تا با زجرکشیدگان مسلمان ابراز همدردی کند. پس از بازگشت، در خطبه نمازجمعه مطرح کرد: قیمت یک شانه تخم‌مرغ در آنجا به پول ما گران‌تر از اینجا بود! صرف‌نظر از اینکه آنجا جنگ‌زده بود و قیاس مع‌الفارق، اما این قیاس از نظر تحلیل آماری نیز غلط بود. کمااینکه یک شخصیت محترم دیگر نیز در همان دوره در خطبه نمازجمعه بیان کرد: گوشت مرغ در ترکیه به تومان گران‌تر از ایران است و قدر نعمت را بدانیم! سال‌هاست که دولتمردان بارها می‌گویند بنزین در ایران ارزان است! به همین دلیل قاچاق و اسراف می‌شود. زمانی که یک لیتر بنزین صد تومان (هزار ریال) بود، می‌گفتند که چهار برابر شود تا به فوب خلیج فارس برسد! بعد که بنزین

700 تومان شد، به‌طور مشابه همین را مجددا گفتند، چون رابطه تومان و دلار مکررا تضعیف می‌شد. امروز نیز که هزارو 500 تا سه هزار تومان است، به همین علت باز همان را می‌گویند و ماجرای رشد قیمت‌ها تمامی ‌ندارد! درحالی‌که بهای کالا و خدمات در یک کشور، اگر قرار باشد با دیگر کشورها مقایسه و رفاه دو جامعه اندازه‌گیری و تحلیل شود، ضمن آنکه باید مجموعه و سبدی مهم از کالا و خدمات، مانند مسکن، خوراک، پوشاک، درمان، حمل‌ونقل، آموزش و مانند اینها، با مقدار و کیفیت مشابه مقایسه شود، سطح متوسط موزون درآمدهای خانوارهای دو جامعه نیز باید دیده شود. فرضا، چنانچه امروز خط فقر نسبی را حدود 12 میلیون تومان برای خانوار چهارنفره در کشور منظور کنیم، شاید بتوان گفت بهای بنزین در ایران به‌مراتب از کشورهای اروپایی، آمریکایی و حتی مانند کویت و عربستان بیشتر است! یعنی دستمزد روزانه یک ایرانی در مقایسه با دیگر کشورها لیتر کمتری می‌شود و قدرت خرید ما به‌مراتب کمتر است. جالب است که بهای خودرو در ایران تقریبا دو برابر سطح جهانی است و اگر مابه‌التفاوت سپرده‌گذاری شود، سود ماهانه آن بسیار قابل توجه خواهد بود و با این مقیاس، مردم به دولت یارانه استفاده از خودرو می‌دهند! پس آمار و گزارش‌ها درخصوص بهای کالاها در ایران و مقایسه با خارج، مانند مرغ و تخم‌مرغ، بنزین و سایر موارد دیگر از نوع قیاس ناصواب است. مفاد و مصداق باید جامع و مانع باشد؛ جامع باشد، یعنی همه زیرمجموعه را شامل شود و مانع باشد یعنی غیر از آن را پوشش ندهد.

مثلا برای محاسبه بی‌کاری، اشتغال کاذب و بی‌کاری پنهان، وام‌گرفتگان محدود به اسم خوداشتغال‌زایی، پنج ساعت در ماه اشتغال‌داشتن و مانند این موارد را اشتغال مفید و مؤثر حساب نکرد. گاه برای کوچک نشان‌دادن تورم، چند قلم محدود و پرمصرف مانند بنزین و نان را آن طرف سال گران می‌کنند، چند قلم را این طرف سال و این‌طور تورم یک بازه زمانی خاص و مورد نظر را کمتر نشان می‌دهند! رئیس دولت نهم و دهم، رشد سرمایه‌گذاری در دوره خود را تقریبا دو برابر دولت قبل از خود اعلام کرد؛ درحالی‌که درآمد دولت و کشور در بازه زمانی تصدی او بالغ بر چهار‌برابر شده بود؛ پس در دولت قبل از آن، سرمایه‌گذاری دو‌برابر توان دولت بوده است! سازوکار مملکت را باید با آمار واقع‌نما معرفی و اداره کرد، یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِه، (نساء/ 49). آدرس غلط نباید داد؛ فرضا یکی از شاخص‌های کارکرد اقتصاد کشور، گردش پول در نظام بانکی است. از یک سو این‌ گردش مهم است که بیشتر در چه حوزه‌ای است! تولید یا تجارت؟! و از دیگر سو در میان چه کسانی وجوه بانکی می‌چرخد، كَی لَا یَكُونَ دُولَةَ بَینَ ٱلأَغنِیَآءِ مِنكُم، (حشر/7). رئیس‌جمهور وقت در سال ۸۸ ادعا کرد طی ۸۴ تا ۸۸ تولید فولاد را به دو‌برابر رسانده است! واقعا عجیب بود، هر فردی که با الفبای سرمایه‌گذاری در ایران، فراز و فرود موانع آن تا بهره‌برداری آشنا باشد، می‌داند که چنین چیزی محال است. پس از بررسی مشخص شد که چندباره‌شماری شده است. مثل اینکه مجموع تولید گندم، آرد و نان در یک سال جمع بسته شود و ادعا شود که سه‌برابر سال قبل گندم تولید شده است! مجموع سنگ‌آهن، گندله، نورد، ورق و مانند اینها را محاسبه و چنین ادعایی شده بود! لَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ، (بقره/42). آمار اگر به‌درستی محاسبه و نسبت‌سازی شود، واقعیت را انعکاس می‌دهد، اما اگر ابزاری برای نشان‌دادن غیرواقعی اوضاع‌و‌احوال موضوع قرار گیرد، ما را در درک واقعیت به خطا می‌اندازد. سیاست‌گذاران به‌عنوان عامل تغییرات اجتماعی، باید بتوانند از آمار به‌درستی استفاده کنند؛ مردم به‌عنوان فعالان اقتصادی و تحلیل اوضاع آینده نیز باید چنین توانایی را داشته باشند تا بتوانند متناسب با اوضاع فعالیت کنند، نه مغایر با اوضاع! دو جریان فکری در علم اقتصاد درباره امکان شناخت مردم و اثر بر رفتارها، اختلاف‌‌نظر دارند و به همین دلیل سیاست‌های متفاوتی برای تنظیم امور پیشنهاد می‌دهند. مقیاس در مقایسه‌ها باید یکسان باشند تا شناخت ما را به واقعیت منطبق کند. عدم انعکاس واقعیت به مردم و حتی به صاحبان قدرت، سبب خطای تشخیص می‌شود. می‌دانیم که ضریب جینی اندازه فاصله طبقاتی را بر مبنای تقسیم خانوارها به 10 طبقه درآمدی نشان می‌دهد؛ اما آیا دو جامعه‌ای که ضریب جینی مشابهی دارند، یک وضعیت دارند؟! خیر چنین نیست، اینکه فواصل طبقات در نیمه اول بیشتر است یا در نیمه دوم، مهم است. در مقایسه سودآوری شرکت‌ها و تحلیل موفقیت مدیران، باید توجه داشت که از چه مقدار دارایی و سرمایه‌گذاری، این سود‌ها حاصل شده‌اند؟ مقایسه باید با معیار و مقیاس صحیح باشد. ممکن است گفته شود که وام‌های ارائه‌شده به مردم، 10 درصد بیشتر از دوره قبل شده است، اما اگر 20 درصد جمعیت هدف بیشتر شده باشد، در‌واقع 10 درصد به نسبت، کمتر وام ارائه شده است! اگر درآمدها از یک سال به سال دیگر، 20 درصد رشد کند، اما تورم 40 درصد رشد کرده باشد، درآمدهای واقعی 20 درصد کاهش داشته و قدرت خریدش به این نسبت کاهش یافته است. درباره بدهی دولت‌ها و تحلیل اوضاع آنها همین‌طور است. این مهم است که یک کشور چه نسبتی از درآمد ملی خود بدهکار -اعم از داخلی و خارجی- است یا کسر بودجه دولتش چه نسبتی از درآمدش است؟ مقایسه اعداد مطلق فریبنده است؟ گاه در مشاوره به مدیران، اوضاع خود را با اعداد مطلق نسبت به رقیب مقایسه می‌کنیم و مدیران را در برنامه راهبردی به خطا می‌اندازیم. در تحلیل اقتصاد ایران و مقایسه‌ها، باید از آمار صحیح و شاخص‌های واقع‌گرا استفاده کرد تا بتوانیم رفع موانع احتمالی کرده و پیشرفت را ممکن کنیم. مصادیق نیز که موضوع‌له آمار هستند، یعنی مشمول اعداد و ارقام می‌شوند، باید به‌درستی پوشش داده شوند. آمار باید آینه تمام‌نمای موضوع و پدیده باشد.
* دکترای اقتصاد
و عضو هیئت‌‌علمی ‌گروه اقتصاد دانشگاه پیام نور

آشنایی عموم مردم با بعضی ابزارهای علمی، کمک می‌کند تا جامعه در شناخت و رفتار اجتماعی بهتر عمل کند. با آگاهی از روش تحلیل آماری، توضیح و پاسخ‌گویی متصدیان امور بهتر و شناخت و تشخیص درست نیز برای مخاطبان تسهیل می‌شود. آمار با ما سخن می‌گویند، به‌شرط آنکه زبان آن را بفهمیم و مشروط بر اینکه خواسته یا ناخواسته ابزار انحراف افکار قرار نگیرد و جامع‌الاطراف باشد. به ‌قول قرآن، تبیین جامع صورت گیرد، تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ، (نحل/89). مثلا زمانی که ارزش دلار در کشور در فاصله یک‌ساله (1390 تا 91) تقریبا از هزار به سه هزار تومان رشد کرد، وزیر وقت اقتصاد که امروز نماینده محترم مجلس است، در سیما آمار دادند که صادرات در یک‌ سال به فلان مقدار تومان افزایش یافته است! درحالی‌که صادرات از جهت مقدار و ارزآوری به‌شدت کاهش یافته بود، اما ایشان افزایش صادرات آن سال را به تومان درست گفته بودند، درواقع صادرات از نظر مقدار و ارزآوری اگر نصف نیز شده باشد، به پول داخلی افزایش نشان داده بود! جالب آنکه می‌گفتند تحریم بی‌اثر بوده است! حدود سال 1370 یک روحانی برجسته، به نمایندگی از مردم کشور به بوسنی و هرزگوین سفر کرده بود تا با زجرکشیدگان مسلمان ابراز همدردی کند. پس از بازگشت، در خطبه نمازجمعه مطرح کرد: قیمت یک شانه تخم‌مرغ در آنجا به پول ما گران‌تر از اینجا بود! صرف‌نظر از اینکه آنجا جنگ‌زده بود و قیاس مع‌الفارق، اما این قیاس از نظر تحلیل آماری نیز غلط بود. کمااینکه یک شخصیت محترم دیگر نیز در همان دوره در خطبه نمازجمعه بیان کرد: گوشت مرغ در ترکیه به تومان گران‌تر از ایران است و قدر نعمت را بدانیم! سال‌هاست که دولتمردان بارها می‌گویند بنزین در ایران ارزان است! به همین دلیل قاچاق و اسراف می‌شود. زمانی که یک لیتر بنزین صد تومان (هزار ریال) بود، می‌گفتند که چهار برابر شود تا به فوب خلیج فارس برسد! بعد که بنزین

700 تومان شد، به‌طور مشابه همین را مجددا گفتند، چون رابطه تومان و دلار مکررا تضعیف می‌شد. امروز نیز که هزارو 500 تا سه هزار تومان است، به همین علت باز همان را می‌گویند و ماجرای رشد قیمت‌ها تمامی ‌ندارد! درحالی‌که بهای کالا و خدمات در یک کشور، اگر قرار باشد با دیگر کشورها مقایسه و رفاه دو جامعه اندازه‌گیری و تحلیل شود، ضمن آنکه باید مجموعه و سبدی مهم از کالا و خدمات، مانند مسکن، خوراک، پوشاک، درمان، حمل‌ونقل، آموزش و مانند اینها، با مقدار و کیفیت مشابه مقایسه شود، سطح متوسط موزون درآمدهای خانوارهای دو جامعه نیز باید دیده شود. فرضا، چنانچه امروز خط فقر نسبی را حدود 12 میلیون تومان برای خانوار چهارنفره در کشور منظور کنیم، شاید بتوان گفت بهای بنزین در ایران به‌مراتب از کشورهای اروپایی، آمریکایی و حتی مانند کویت و عربستان بیشتر است! یعنی دستمزد روزانه یک ایرانی در مقایسه با دیگر کشورها لیتر کمتری می‌شود و قدرت خرید ما به‌مراتب کمتر است. جالب است که بهای خودرو در ایران تقریبا دو برابر سطح جهانی است و اگر مابه‌التفاوت سپرده‌گذاری شود، سود ماهانه آن بسیار قابل توجه خواهد بود و با این مقیاس، مردم به دولت یارانه استفاده از خودرو می‌دهند! پس آمار و گزارش‌ها درخصوص بهای کالاها در ایران و مقایسه با خارج، مانند مرغ و تخم‌مرغ، بنزین و سایر موارد دیگر از نوع قیاس ناصواب است. مفاد و مصداق باید جامع و مانع باشد؛ جامع باشد، یعنی همه زیرمجموعه را شامل شود و مانع باشد یعنی غیر از آن را پوشش ندهد.

مثلا برای محاسبه بی‌کاری، اشتغال کاذب و بی‌کاری پنهان، وام‌گرفتگان محدود به اسم خوداشتغال‌زایی، پنج ساعت در ماه اشتغال‌داشتن و مانند این موارد را اشتغال مفید و مؤثر حساب نکرد. گاه برای کوچک نشان‌دادن تورم، چند قلم محدود و پرمصرف مانند بنزین و نان را آن طرف سال گران می‌کنند، چند قلم را این طرف سال و این‌طور تورم یک بازه زمانی خاص و مورد نظر را کمتر نشان می‌دهند! رئیس دولت نهم و دهم، رشد سرمایه‌گذاری در دوره خود را تقریبا دو برابر دولت قبل از خود اعلام کرد؛ درحالی‌که درآمد دولت و کشور در بازه زمانی تصدی او بالغ بر چهار‌برابر شده بود؛ پس در دولت قبل از آن، سرمایه‌گذاری دو‌برابر توان دولت بوده است! سازوکار مملکت را باید با آمار واقع‌نما معرفی و اداره کرد، یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِه، (نساء/ 49). آدرس غلط نباید داد؛ فرضا یکی از شاخص‌های کارکرد اقتصاد کشور، گردش پول در نظام بانکی است. از یک سو این‌ گردش مهم است که بیشتر در چه حوزه‌ای است! تولید یا تجارت؟! و از دیگر سو در میان چه کسانی وجوه بانکی می‌چرخد، كَی لَا یَكُونَ دُولَةَ بَینَ ٱلأَغنِیَآءِ مِنكُم، (حشر/7). رئیس‌جمهور وقت در سال ۸۸ ادعا کرد طی ۸۴ تا ۸۸ تولید فولاد را به دو‌برابر رسانده است! واقعا عجیب بود، هر فردی که با الفبای سرمایه‌گذاری در ایران، فراز و فرود موانع آن تا بهره‌برداری آشنا باشد، می‌داند که چنین چیزی محال است. پس از بررسی مشخص شد که چندباره‌شماری شده است. مثل اینکه مجموع تولید گندم، آرد و نان در یک سال جمع بسته شود و ادعا شود که سه‌برابر سال قبل گندم تولید شده است! مجموع سنگ‌آهن، گندله، نورد، ورق و مانند اینها را محاسبه و چنین ادعایی شده بود! لَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ، (بقره/42). آمار اگر به‌درستی محاسبه و نسبت‌سازی شود، واقعیت را انعکاس می‌دهد، اما اگر ابزاری برای نشان‌دادن غیرواقعی اوضاع‌و‌احوال موضوع قرار گیرد، ما را در درک واقعیت به خطا می‌اندازد. سیاست‌گذاران به‌عنوان عامل تغییرات اجتماعی، باید بتوانند از آمار به‌درستی استفاده کنند؛ مردم به‌عنوان فعالان اقتصادی و تحلیل اوضاع آینده نیز باید چنین توانایی را داشته باشند تا بتوانند متناسب با اوضاع فعالیت کنند، نه مغایر با اوضاع! دو جریان فکری در علم اقتصاد درباره امکان شناخت مردم و اثر بر رفتارها، اختلاف‌‌نظر دارند و به همین دلیل سیاست‌های متفاوتی برای تنظیم امور پیشنهاد می‌دهند. مقیاس در مقایسه‌ها باید یکسان باشند تا شناخت ما را به واقعیت منطبق کند. عدم انعکاس واقعیت به مردم و حتی به صاحبان قدرت، سبب خطای تشخیص می‌شود. می‌دانیم که ضریب جینی اندازه فاصله طبقاتی را بر مبنای تقسیم خانوارها به 10 طبقه درآمدی نشان می‌دهد؛ اما آیا دو جامعه‌ای که ضریب جینی مشابهی دارند، یک وضعیت دارند؟! خیر چنین نیست، اینکه فواصل طبقات در نیمه اول بیشتر است یا در نیمه دوم، مهم است. در مقایسه سودآوری شرکت‌ها و تحلیل موفقیت مدیران، باید توجه داشت که از چه مقدار دارایی و سرمایه‌گذاری، این سود‌ها حاصل شده‌اند؟ مقایسه باید با معیار و مقیاس صحیح باشد. ممکن است گفته شود که وام‌های ارائه‌شده به مردم، 10 درصد بیشتر از دوره قبل شده است، اما اگر 20 درصد جمعیت هدف بیشتر شده باشد، در‌واقع 10 درصد به نسبت، کمتر وام ارائه شده است! اگر درآمدها از یک سال به سال دیگر، 20 درصد رشد کند، اما تورم 40 درصد رشد کرده باشد، درآمدهای واقعی 20 درصد کاهش داشته و قدرت خریدش به این نسبت کاهش یافته است. درباره بدهی دولت‌ها و تحلیل اوضاع آنها همین‌طور است. این مهم است که یک کشور چه نسبتی از درآمد ملی خود بدهکار -اعم از داخلی و خارجی- است یا کسر بودجه دولتش چه نسبتی از درآمدش است؟ مقایسه اعداد مطلق فریبنده است؟ گاه در مشاوره به مدیران، اوضاع خود را با اعداد مطلق نسبت به رقیب مقایسه می‌کنیم و مدیران را در برنامه راهبردی به خطا می‌اندازیم. در تحلیل اقتصاد ایران و مقایسه‌ها، باید از آمار صحیح و شاخص‌های واقع‌گرا استفاده کرد تا بتوانیم رفع موانع احتمالی کرده و پیشرفت را ممکن کنیم. مصادیق نیز که موضوع‌له آمار هستند، یعنی مشمول اعداد و ارقام می‌شوند، باید به‌درستی پوشش داده شوند. آمار باید آینه تمام‌نمای موضوع و پدیده باشد.
* دکترای اقتصاد
و عضو هیئت‌‌علمی ‌گروه اقتصاد دانشگاه پیام نور