|

آیت‌الله مؤمن عضو فقهاي شوراي نگهبان:

والله آدم حسابي را رد صلاحيت نمي‌كنيم

گروه سياست: رهبری فردی یا شورایی؟ بعد از انتشار صحبت‌های اخیر هاشمی‌رفسنجانی و تکرار دوباره خاطرات او از مجلس خبرگان سال 68 درباره بحث رهبری شورایی، آیت‌الله مومن، عضو فقهای شورای نگهبان؛ آیت‌الله موسوی تبریزی و حجت‌الاسلام غرویان دراین‌باره اظهارنظر کرده‌اند. آیت‌الله مومن در مخالفت و غرویان و موسوی تبریزی در بلااشکال‌بودن طرح بحث رهبری شورایی صحبت کرده‌اند. به گزارش مهر، آیت‌الله مومن با اشاره به این‌که درجلسه خبرگان برای انتخاب رهبری جدید در سال 68 هم برای شورایی و هم برای غیرشورایی می‌توانستیم رأی بگیریم، گفته است: «منتها در قانون اساسی قبلی شورای فقها بود. سپس رأی‌گیری شد که «یک نفر» برای رهبری انتخاب شود. بعد هرکسی گزینه‌های مدنظر خود را مطرح کرد و یکی از اسامی که گفته شد حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود». او درباره راهگشابودن مدل رهبری شورایی هم گفته است: «من در کتاب «الولایه الالهیه» درباره اینکه رهبر در زمان غیبت یک نفر یا چند نفر باشد بحث کردم و از نظر ادله شرعی اثبات کردم رهبری تنها باید یک نفر باشد.

وقتی رهبر یک نفر شد دیگران حق عزل و نصب ندارند، یعنی آقایی که مرجع تقلید است مقلدانش می‌توانند از او تقلید کنند، اما حق ندارد بگوید رئیس‌جمهور تو رئیس‌جمهور نباش و من تو را عزل کردم؛ این حق عزل و نصب‌کردن فقط برای رهبر است. اگر دیگران هم غفلت می‌کنند و غیر از این می‌گویند بی‌خود می‌گویند. در زمان حضرت امام(ره)، فقهای دیگر رهبر نبودند و اختیارات رهبر را نداشتند. به‌عنوان مثال مسئله جنگ هشت ساله یا توقف آن تنها با امام بود و کس دیگری حق تصمیم‌گیری نداشت. بنابراین در زمان فعلی هم رهبری برای یک نفر است و نفر دوم نه مستقلا و نه مشارکتا نمی‌تواند رهبر باشد، فلذا حق در اینجا فقط برای رهبر است».
آیت‌الله محسن غرویان هم در مورد واکنش‌های تندی که نسبت به اظهارات اخیر آیت‌الله هاشمی دراین‌باره مطرح شده به ایلنا گفته است: «به نظر من این یک بحث مصداقی است و نیاز به مباحث علمی و کار‌شناسی دارد، بنابراین باید در این مورد خبره باشیم تا بتوانیم نظر خود را ارائه دهیم و هرکس نمی‌تواند در حوزه‌ای که تخصص ندارد، ورود کند. اوایل پیروزی انقلاب و بعد از ارتحال امام هم این بحث مطرح بود که رهبری باید به صورت فردی یا شورایی باشد؛ حتی در مورد ریاست قوه ‌قضائیه هم همین بحث مطرح بود که نهایتا هم شورای‌عالی قضائی تشکیل شد و بعد‌ها به دلیل تاخیر در تصمیم‌گیری شورای‌عالی قضائی به رئیس قوه ‌قضائیه تغییر کرد». غرویان تأکید کرد: «مهم‌ترین دلیلی که طرفداران فردی‌بودن رهبری مطرح می‌کنند، این است که در موارد مهم رهبری فردی راحت‌تر می‌تواند تصمیم‌گیری کند و در رهبری شورایی امکان بروز اختلاف‌نظر وجود دارد».آیت‌الله سیدحسن موسوی تبریزی هم با اشاره به اینکه مسئله شورایی اداره‌شدن رهبری یا فردی اداره‌شدن آن ربطی به له یا علیه ولایت فقیه‌بودن ندارد. ولایت فقیه ممکن است با ترکیب فقهایی به صورت شورایی یا به صورت یک‌نفره اداره شود، گفته است: «در قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی ایران که تمام مراجع تقلید به آن رأی دادند و علاوه بر آن خود حضرت امام خمینی‌(ره) و آیت‌الله خامنه‌ای هم به آن رأی دادند، مطرح شد که رهبر نظام جمهوری اسلامی یا باید مثل امام خمینی مورد قبول اکثریت مطلق جامعه باشد یا اینکه شورایی از مجتهدان و مراجع، جامعه را اداره کنند. اگر بنا بود شورایی‌بودن رهبری و مطرح‌کردن این موضوع ضدیت با ولایت فقیه باشد، چرا حضرت امام‌خمینی(ره)، آیت‌الله خامنه‌ای و همه مراجع آن زمان در جامعه آن را مطرح کردند؟» آیت‌الله «موسوی تبریزی» با بیان اینکه هنوز هم عده‌ای نظرشان این است که اداره‌شدن رهبری جامعه به‌صورت شورایی بهتر است و البته این موضوع در حال حاضر یک پیشنهاد است و قانون ما نیست؛ افزود: «الان اگر کسی این نظریه را داشت باید در قانون اساسی تغییر ایجاد کند؛ چراکه در قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی بحث شورایی اداره‌شدن رهبری مطرح نیست و این موضوع فقط در قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی ایران بود؛ به همین دلیل بحث شورایی اداره‌شدن رهبری بعد از حضرت امام(ره) مطرح شد که از جمله افراد مطرح‌شده در شورای رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله موسوی‌اردبیلی بودند که این ترکیب به‌عنوان شورای رهبری رأی نیاورد. همه هم می‌دانستند که این مسئله عین ولایت فقیه است و ضدقانون اساسی نیست، اما بالاخره رأی نیاورد. در آن موقع هیچ‌کس حتی یک نفر هم نگفت که این بحث مخالفت با ولایت فقیه است. نمایندگان مردم در خبرگان قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی به این موضوع رأی دادند که اگر کسی مثل امام خمینی مورد قبول اکثریت جامعه نبود، رهبری نظام به صورت شورایی اداره شود. در حال حاضر قانون اساسی ما این است که رهبری نظام به صورت شورایی نباشد و فقط با یک نفر اداره شود و آیت‌الله هاشمی هم این بحث تاریخی در مورد خبرگان را مطرح کردند که واکنش برخی به نقل تاریخ جای تعجب دارد».

جنتی زیر بار زور نمی‌رود
آیت‌الله مومن در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود با مهر درباره نظارت استصوابی گفته است: «من دو، سه سالی در شورای نگهبان در خدمت حضرت آیت‌الله صافی‌گلپایگانی بودم؛ همان سال‌ها هم این حرف‌ها در مورد نوع نظارت شورای نگهبان گفته می‌شد، اما به بی‌ربطی سخنان امروز نبود. وقتی من عضو فقهای شورای نگهبان شدم، ایشان فرمود «ما در همان سال اول هم در شورای نگهبان به‌صورت استصوابی نظارت می‌کردیم». آیت‌الله صافی می‌فرمود «چند نفر کمونیست نامزد انتخابات شده بودند تا مردم به آنها رأی بدهند اما ما از قسم‌نامه‌ نمایندگان مجلس که در قانون اساسی آمده است، استفاده کردیم که نمایندگان مجلس حتما باید مسلمان باشند. بنابراین صلاحیت کمونیست‌هایی را که برای انتخابات آمده بودند، رد کردیم و نگذاشتیم وارد انتخابات بشوند». خب این نظارت استصوابی است.
او گفته است: «من نمی‌دانم چرا برخی آنقدر بی‌ربط در مورد نظارت شورای نگهبان حرف می‌زنند. مگر ما به مردم گفته‌ایم به فردی که آدم شریفی است، با نظام رفاقت دارد و نماز شب او ترک نمی‌شود رأی ندهید که برخی می‌گویند شورای نگهبان سلب حق مردم کرده است؟ والله به‌خدا ما کسی که آدم حسابی هست را ردصلاحیت نمی‌کنیم. اصلا بیایند یک مورد را نام ببرند و بگویند که شورای نگهبان این فرد را که آدم خوبی بوده است، بی‌حساب رد کرده است. ما هرگز چنین کاری را نکرده‌ایم و نخواهیم کرد، مگر مسلمان نیستیم؟ اگر مردم می‌خواهند به آدم بد رأی دهند خب عقل ندارند، اما اگر می‌خواهند به آدم خوب رأی دهند خب شورای نگهبان این افراد را شناسایی و تأیید صلاحیت می‌کند».
او در واکنش به این گفته هاشمی‌رفسنجانی که گفته بود «مردمی که همه فکر می‌کردند در انتخابات ۹۲ مأیوس و ناامید هستند، یکدفعه در انتخابات ۹۲ تصمیم گرفتند و با تغییر خودشان بزرگ‌ترین تحول اخیر را ایجاد کردند درحالی‌که دولت، شورای نگهبان و دستگاه‌های امنیتی با حمایت‌های آشکار از جریان دیگری طرفداری می‌کردند»، گفته است: «یعنی شورای نگهبان گفته بود آقای دکتر حسن روحانی صلاحیت ندارد و مردم برخلاف نظر شورای نگهبان به ایشان رأی دادند؟ خب شورای نگهبان همه کاندیداهای نهایی انتخابات ۹۲ را تأیید صلاحیت کرده بود؛ یعنی مردم برخلاف تمایل شورای نگهبان رأی دادند؟! خب اگر تمایل شورای نگهبان را هم فهمیدند که فهمیدند. اگر چنین حرفی را هم می‌زنند دروغ می‌گویند. امکان دارد بگویند دولت سابق هم مایل نبوده آقای روحانی رأی بیاورد، اما مایل بوده یا نبوده است که نظرش ارزشی ندارد. هرکسی چنین حرف‌هایی را زده، بیخود گفته است. آخر چرا این حرف‌ها را می‌زنند؟
وی درباره آیت‌الله جنتی هم گفته است: «من نمی‌خواهم بگویم آقای جنتی معصوم است، اما زیر بار زور نمی‌رود و به کسی هم باج نمی‌دهد اما خلافی هم نمی‌کند، ممکن است من به‌عنوان عضو شورای نگهبان دلم بخواهد فلانی در انتخابات رأی نیاورد ولی مردم به او رأی دهند؛ در این شرایط شورای نگهبان تخلفی نکرده است.
ما حتی برای دو رأی و سه رأی هم حساب باز می‌کنیم و اگر عده‌ای حرفی غیر از این را می‌زنند دروغ می‌گویند و تهمت می‌زنند. چه فایده‌ای برای آقای جنتی ۹۰ ساله یا برای من که در شورای نگهبان، هستم دارد؟ مگر می‌خواهیم کاخی بسازیم، حقوقی به‌دست بیاوریم یا عنوانی درست کنیم؟ امروز گرفتاری‌های شورای نگهبان ما را از تمام درس و زندگی‌مان بازداشته است. نماز شب آقای جنتی ترک نمی‌شود و ۵۱ رکعت نمازش را می‌خواند. آخر این چه حرف‌های بی‌ربطی است که عده‌ای می‌زنند؟ باید خجالت بکشند. من نمی‌خواهم بگویم آقای جنتی معصوم است اما زیر بار زور نمی‌رود و به کسی هم باج نمی‌دهد اما خلافی هم نمی‌کند. اگر خلاف کند مگر آقای خامنه‌ای قبولش می‌کند؟

گروه سياست: رهبری فردی یا شورایی؟ بعد از انتشار صحبت‌های اخیر هاشمی‌رفسنجانی و تکرار دوباره خاطرات او از مجلس خبرگان سال 68 درباره بحث رهبری شورایی، آیت‌الله مومن، عضو فقهای شورای نگهبان؛ آیت‌الله موسوی تبریزی و حجت‌الاسلام غرویان دراین‌باره اظهارنظر کرده‌اند. آیت‌الله مومن در مخالفت و غرویان و موسوی تبریزی در بلااشکال‌بودن طرح بحث رهبری شورایی صحبت کرده‌اند. به گزارش مهر، آیت‌الله مومن با اشاره به این‌که درجلسه خبرگان برای انتخاب رهبری جدید در سال 68 هم برای شورایی و هم برای غیرشورایی می‌توانستیم رأی بگیریم، گفته است: «منتها در قانون اساسی قبلی شورای فقها بود. سپس رأی‌گیری شد که «یک نفر» برای رهبری انتخاب شود. بعد هرکسی گزینه‌های مدنظر خود را مطرح کرد و یکی از اسامی که گفته شد حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود». او درباره راهگشابودن مدل رهبری شورایی هم گفته است: «من در کتاب «الولایه الالهیه» درباره اینکه رهبر در زمان غیبت یک نفر یا چند نفر باشد بحث کردم و از نظر ادله شرعی اثبات کردم رهبری تنها باید یک نفر باشد.

وقتی رهبر یک نفر شد دیگران حق عزل و نصب ندارند، یعنی آقایی که مرجع تقلید است مقلدانش می‌توانند از او تقلید کنند، اما حق ندارد بگوید رئیس‌جمهور تو رئیس‌جمهور نباش و من تو را عزل کردم؛ این حق عزل و نصب‌کردن فقط برای رهبر است. اگر دیگران هم غفلت می‌کنند و غیر از این می‌گویند بی‌خود می‌گویند. در زمان حضرت امام(ره)، فقهای دیگر رهبر نبودند و اختیارات رهبر را نداشتند. به‌عنوان مثال مسئله جنگ هشت ساله یا توقف آن تنها با امام بود و کس دیگری حق تصمیم‌گیری نداشت. بنابراین در زمان فعلی هم رهبری برای یک نفر است و نفر دوم نه مستقلا و نه مشارکتا نمی‌تواند رهبر باشد، فلذا حق در اینجا فقط برای رهبر است».
آیت‌الله محسن غرویان هم در مورد واکنش‌های تندی که نسبت به اظهارات اخیر آیت‌الله هاشمی دراین‌باره مطرح شده به ایلنا گفته است: «به نظر من این یک بحث مصداقی است و نیاز به مباحث علمی و کار‌شناسی دارد، بنابراین باید در این مورد خبره باشیم تا بتوانیم نظر خود را ارائه دهیم و هرکس نمی‌تواند در حوزه‌ای که تخصص ندارد، ورود کند. اوایل پیروزی انقلاب و بعد از ارتحال امام هم این بحث مطرح بود که رهبری باید به صورت فردی یا شورایی باشد؛ حتی در مورد ریاست قوه ‌قضائیه هم همین بحث مطرح بود که نهایتا هم شورای‌عالی قضائی تشکیل شد و بعد‌ها به دلیل تاخیر در تصمیم‌گیری شورای‌عالی قضائی به رئیس قوه ‌قضائیه تغییر کرد». غرویان تأکید کرد: «مهم‌ترین دلیلی که طرفداران فردی‌بودن رهبری مطرح می‌کنند، این است که در موارد مهم رهبری فردی راحت‌تر می‌تواند تصمیم‌گیری کند و در رهبری شورایی امکان بروز اختلاف‌نظر وجود دارد».آیت‌الله سیدحسن موسوی تبریزی هم با اشاره به اینکه مسئله شورایی اداره‌شدن رهبری یا فردی اداره‌شدن آن ربطی به له یا علیه ولایت فقیه‌بودن ندارد. ولایت فقیه ممکن است با ترکیب فقهایی به صورت شورایی یا به صورت یک‌نفره اداره شود، گفته است: «در قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی ایران که تمام مراجع تقلید به آن رأی دادند و علاوه بر آن خود حضرت امام خمینی‌(ره) و آیت‌الله خامنه‌ای هم به آن رأی دادند، مطرح شد که رهبر نظام جمهوری اسلامی یا باید مثل امام خمینی مورد قبول اکثریت مطلق جامعه باشد یا اینکه شورایی از مجتهدان و مراجع، جامعه را اداره کنند. اگر بنا بود شورایی‌بودن رهبری و مطرح‌کردن این موضوع ضدیت با ولایت فقیه باشد، چرا حضرت امام‌خمینی(ره)، آیت‌الله خامنه‌ای و همه مراجع آن زمان در جامعه آن را مطرح کردند؟» آیت‌الله «موسوی تبریزی» با بیان اینکه هنوز هم عده‌ای نظرشان این است که اداره‌شدن رهبری جامعه به‌صورت شورایی بهتر است و البته این موضوع در حال حاضر یک پیشنهاد است و قانون ما نیست؛ افزود: «الان اگر کسی این نظریه را داشت باید در قانون اساسی تغییر ایجاد کند؛ چراکه در قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی بحث شورایی اداره‌شدن رهبری مطرح نیست و این موضوع فقط در قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی ایران بود؛ به همین دلیل بحث شورایی اداره‌شدن رهبری بعد از حضرت امام(ره) مطرح شد که از جمله افراد مطرح‌شده در شورای رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله موسوی‌اردبیلی بودند که این ترکیب به‌عنوان شورای رهبری رأی نیاورد. همه هم می‌دانستند که این مسئله عین ولایت فقیه است و ضدقانون اساسی نیست، اما بالاخره رأی نیاورد. در آن موقع هیچ‌کس حتی یک نفر هم نگفت که این بحث مخالفت با ولایت فقیه است. نمایندگان مردم در خبرگان قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی به این موضوع رأی دادند که اگر کسی مثل امام خمینی مورد قبول اکثریت جامعه نبود، رهبری نظام به صورت شورایی اداره شود. در حال حاضر قانون اساسی ما این است که رهبری نظام به صورت شورایی نباشد و فقط با یک نفر اداره شود و آیت‌الله هاشمی هم این بحث تاریخی در مورد خبرگان را مطرح کردند که واکنش برخی به نقل تاریخ جای تعجب دارد».

جنتی زیر بار زور نمی‌رود
آیت‌الله مومن در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود با مهر درباره نظارت استصوابی گفته است: «من دو، سه سالی در شورای نگهبان در خدمت حضرت آیت‌الله صافی‌گلپایگانی بودم؛ همان سال‌ها هم این حرف‌ها در مورد نوع نظارت شورای نگهبان گفته می‌شد، اما به بی‌ربطی سخنان امروز نبود. وقتی من عضو فقهای شورای نگهبان شدم، ایشان فرمود «ما در همان سال اول هم در شورای نگهبان به‌صورت استصوابی نظارت می‌کردیم». آیت‌الله صافی می‌فرمود «چند نفر کمونیست نامزد انتخابات شده بودند تا مردم به آنها رأی بدهند اما ما از قسم‌نامه‌ نمایندگان مجلس که در قانون اساسی آمده است، استفاده کردیم که نمایندگان مجلس حتما باید مسلمان باشند. بنابراین صلاحیت کمونیست‌هایی را که برای انتخابات آمده بودند، رد کردیم و نگذاشتیم وارد انتخابات بشوند». خب این نظارت استصوابی است.
او گفته است: «من نمی‌دانم چرا برخی آنقدر بی‌ربط در مورد نظارت شورای نگهبان حرف می‌زنند. مگر ما به مردم گفته‌ایم به فردی که آدم شریفی است، با نظام رفاقت دارد و نماز شب او ترک نمی‌شود رأی ندهید که برخی می‌گویند شورای نگهبان سلب حق مردم کرده است؟ والله به‌خدا ما کسی که آدم حسابی هست را ردصلاحیت نمی‌کنیم. اصلا بیایند یک مورد را نام ببرند و بگویند که شورای نگهبان این فرد را که آدم خوبی بوده است، بی‌حساب رد کرده است. ما هرگز چنین کاری را نکرده‌ایم و نخواهیم کرد، مگر مسلمان نیستیم؟ اگر مردم می‌خواهند به آدم بد رأی دهند خب عقل ندارند، اما اگر می‌خواهند به آدم خوب رأی دهند خب شورای نگهبان این افراد را شناسایی و تأیید صلاحیت می‌کند».
او در واکنش به این گفته هاشمی‌رفسنجانی که گفته بود «مردمی که همه فکر می‌کردند در انتخابات ۹۲ مأیوس و ناامید هستند، یکدفعه در انتخابات ۹۲ تصمیم گرفتند و با تغییر خودشان بزرگ‌ترین تحول اخیر را ایجاد کردند درحالی‌که دولت، شورای نگهبان و دستگاه‌های امنیتی با حمایت‌های آشکار از جریان دیگری طرفداری می‌کردند»، گفته است: «یعنی شورای نگهبان گفته بود آقای دکتر حسن روحانی صلاحیت ندارد و مردم برخلاف نظر شورای نگهبان به ایشان رأی دادند؟ خب شورای نگهبان همه کاندیداهای نهایی انتخابات ۹۲ را تأیید صلاحیت کرده بود؛ یعنی مردم برخلاف تمایل شورای نگهبان رأی دادند؟! خب اگر تمایل شورای نگهبان را هم فهمیدند که فهمیدند. اگر چنین حرفی را هم می‌زنند دروغ می‌گویند. امکان دارد بگویند دولت سابق هم مایل نبوده آقای روحانی رأی بیاورد، اما مایل بوده یا نبوده است که نظرش ارزشی ندارد. هرکسی چنین حرف‌هایی را زده، بیخود گفته است. آخر چرا این حرف‌ها را می‌زنند؟
وی درباره آیت‌الله جنتی هم گفته است: «من نمی‌خواهم بگویم آقای جنتی معصوم است، اما زیر بار زور نمی‌رود و به کسی هم باج نمی‌دهد اما خلافی هم نمی‌کند، ممکن است من به‌عنوان عضو شورای نگهبان دلم بخواهد فلانی در انتخابات رأی نیاورد ولی مردم به او رأی دهند؛ در این شرایط شورای نگهبان تخلفی نکرده است.
ما حتی برای دو رأی و سه رأی هم حساب باز می‌کنیم و اگر عده‌ای حرفی غیر از این را می‌زنند دروغ می‌گویند و تهمت می‌زنند. چه فایده‌ای برای آقای جنتی ۹۰ ساله یا برای من که در شورای نگهبان، هستم دارد؟ مگر می‌خواهیم کاخی بسازیم، حقوقی به‌دست بیاوریم یا عنوانی درست کنیم؟ امروز گرفتاری‌های شورای نگهبان ما را از تمام درس و زندگی‌مان بازداشته است. نماز شب آقای جنتی ترک نمی‌شود و ۵۱ رکعت نمازش را می‌خواند. آخر این چه حرف‌های بی‌ربطی است که عده‌ای می‌زنند؟ باید خجالت بکشند. من نمی‌خواهم بگویم آقای جنتی معصوم است اما زیر بار زور نمی‌رود و به کسی هم باج نمی‌دهد اما خلافی هم نمی‌کند. اگر خلاف کند مگر آقای خامنه‌ای قبولش می‌کند؟