توقع باغداران از رئیسجمهور
نعمت احمدی-حقوقدان: فروردینماه سختی را باغداران کشور پشت سر گذاشتند، آنچنان سخت که اثرات آن نه برای یک سال و دو سال بلکه سالها در حرفه باغداری خواهد ماند، اثراتی که تنها شامل باغداران نمیشود، بلکه همه گروههای هدف صنعت کشاورزی کشور از کارگر ساده تا کارگران متخصص و حرفهای و رشتههای وابسته را دچار رکود میکند.
فروردینماه سختی را باغداران کشور پشت سر گذاشتند، آنچنان سخت که اثرات آن نه برای یک سال و دو سال بلکه سالها در حرفه باغداری خواهد ماند، اثراتی که تنها شامل باغداران نمیشود، بلکه همه گروههای هدف صنعت کشاورزی کشور از کارگر ساده تا کارگران متخصص و حرفهای و رشتههای وابسته را دچار رکود میکند. برآوردهای اولیه حاکی است که بیش از 12 هزار میلیارد تومان ضرر فقط در بخش باغداری پسته نصیب پستهکاران کشور شده است هرچند اعداد و ارقام نجومی با توجه به کشفیات هرازگاهی در بین افراد دستاندرکار در زمینه اختلاس و رانت ممکن است عدد کمی باشد و فضای مجازی پر است از سلاطین مختلفی که بعضا دستگیر و محاکمه و اعدام شدند، اما ظهور و بروز هرازچندگاهی شبکهای رانت و اختلاس و برداشت از منابع ملی هم از بزرگی عدد 12 هزار میلیارد تومان خسارت سرمازدگی به باغات پسته نمیکاهد. این مبلغ ضرر مستقیمی است که به باغداران وارد آمده است، اما مشاغل وابسته از کارگر ساده تا ماهر از تاجر تا صادراتچیها و مهمتر از همه بازاری که در خارج از مرزها به سختی در ایام تحریم با خون دل توسط صادراتچیها به دست آمده است با حذف محصول سال 1401 و 1402 از دست میرود و رقیب پرقدرت آمریکا و بهتازگی ترکیه، یونان، اسپانیا و استرالیا جای پای محکمی در بازار انحصاری پسته ایران به دست خواهند آورد؛ بازاری که کمترین زحمت را برای پیداکردن آن صرف نکردهاند. پسته را با نام ایران همهجا میشناسند هرچند با عملکرد غلط مسئولان دولتی خصوصا وزارتخانههای جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و تجارت که با صدور دستورالعملهای خلقالساعه بازار صادرات پسته را دستخوش بیبرنامگیهای خود قرار داده و عملا در زمین رقیب آن هم رقیب پرقدرت و آشنا و وارد به رموز بازار جهانی امروز بازی میکنند یک روز برنامه ارزی، یک روز تعرفه گمرکی و اخیرا مالیات بر محصولات کشاورزی که نمیدانم کمیسیون اقتصادی مجلس دیگر چرا چکشبهدست آخرین میخها را بر تابوت محصولات کشاورزی میکوبد.
دلخوشی باغداران پسته این بود که آقای دکتر پورابراهیمی که فرزند استان پستهخیز کرمان است، سکان اداره کمیسیون اقتصادی مجلس را بر عهده دارد اما ظاهرا ایشان دیگر علاقهای به ماندن در مجلس ندارد، زیرا با تأسف نهتنها پشت و پناه بخش کشاورزی نیست بلکه عملا در زمینه تعهد ارزی، تأسیس شرکت پسته ایرانیان بهعنوان رقیب تعاونی تولیدکنندگان پسته رفسنجان که هر دو را به شکست کشاند، بازگذاشتن دست افرادی که تخصصی در بازار جهانی پسته نداشتند، عملا قیمت پسته را دستخوش عملکرد افراد ناوارد به رمز و راز صادرات پسته کرد و بهتازگی نیز دنبال وضع مالیات بر محصولات کشاورزی است. کشاورزی کشور توان جنگ در زمینههای مختلف را ندارد و ورود به صنعت کشاورزی خصوصا باغداری نوعی عشق و دیوانگی است و کسی که دنبال منافع مالی است، هیچگاه وارد این صنعت نمیشود زیرا سرمایهگذاری در زمینهای که بازدهی آن سالها وقت و سرمایه میخواهد، از حوصله کسانی که دنبال امنیت سرمایهگذاری در رشته سوددهی هستند، خارج است؛ مواردی که هریک نیاز به نوشتهای جداگانه دارد و امید است که وزارتخانههای جهاد و صنعت و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با پاسخگویی به مطالبی از این دست، زمینه تفاهم و تعامل را با باغداران ایجاد کنند البته ظاهرا گوش آقایان از این دست انتقادات پر است و راه خود میروند و امثال نگارنده عرض و آبروی خود میبریم. بگذریم که تغییرات جوی و اقلیمی باعث شد صنعت باغداری شدیدا آسیبپذیر باشد، سرمای زیر صفر دهه اول فروردین ماه محصول چندین هزار هکتار باغات کشور را برای حداقل دو سال به کلی نابود کرد و عملا بسیاری از باغداران حداقل در سال جاری و سال آینده حرفی برای گفتن ندارند و اگر اقساط وام و بدهی به بانکها آنان را خانهنشین نکند، سرزدن به باغی که حاصل زحمت خانوادگی باغدار است، آنها را روانه تیمارستان یا بیمارستان خواهد کرد.
در همین زمان نگارنده به دعوت شرکتی که دو، سه سالی است پسته ایران را با بستهبندی داخلی به اروپا صادر میکنیم، سفری به فرانسه و آلمان داشت که همزمان با سرمای باغات ایران تاکستانهای این دو کشور هم مورد هجوم توده هوای سرد قرار گرفتند. در بازدیدی که از تاکستان یکی از باغداران فرانسوی داشتم شاهد شیوه مبارزه با سرما توسط باغداران فرانسوی بودم، شیوهای که چندین سال است به روشی عادی در مقابله با سرما تبدیل شده است و به گفته باغداران فرانسوی مبارزه با سرما به هزینهای ثابت در صنعت انگور تبدیل شده، با وجود اینکه سوختهای فسیلی بهویژه گازوئیل قیمت سرسامآوری نسبت به ایران دارد و محصول دیگری که به همراه گازوئیل مورد نیاز است یعنی پارافین هم به بازار نفت وابسته است که هر روز با تلاطم قیمت جهانی روبهرو هستند؛ اما یارانه این بخش به شدت توسط دولت مورد حمایت قرار میگیرد. با این توضیح که در تاکستانها ظرفهایی پنج کیلویی که با پارافین و گازوئیل پر شده است، قرار داده میشود و زمانی که با سرما روبهرو میشوند این ظرفها توسط نیروی کار روشن میشود و دمای مزرعه درست زمانی که سرما هجوم میآورد افزایش پیدا میکند. تصویری خیالانگیز در دامنه تپهها و درهها در شب سرد اوایل بهار پیشروی شماست. راه رفتهای که نتیجه داده و بهتازگی با همت عدهای از محققان بخش کشاورزی در ایران هم پیاده شده است؛ اما نیاز به حمایت دولت دارد، با تأسف چون وزارتخانههای مربوطه ظاهرا گرفتاریهای دیگری غیر از نگاه به کشاروزی و حمایت از محصولات کشاورزی دارند و درگیر وارداتی هستند که نیاز به سرمایهگذاری ندارد، بلکه سودآور است، از وظایف اصلی خود دور شدهاند.
بر رئیسجمهور فرض است که به این رقم یعنی 12 هزار میلیارد ضرر سرما در شبهای ششم و هفتم و هشتم فروردین محصولات کشاورزی در چند استان کشور توجه داشته باشند و هیئتی را مأمور کنند تا راه مقابله با سرمازدگی در باغات را که دیگر کشورها رفتهاند و نتیجه گرفتهاند، در دستور کار قرار دهند. کشاورزان نیاز به حمایت دارند. وضع بیمه محصولات کشاورزی هیچ جاذبهای برای کشاورز ندارد، آخرین سالی که نگارنده باغات خود را بیمه کرد، برمیگردد به 10 سال پیش، متأسفانه آن سال تگرگ 80 تا 100 درصد به محصول ضربه وارد کرد تا جایی که علاوه بر محصول آن سال محصول سال بعد هم آسیب جدی دید، اما مبلغی که صندوق بیمه بعد از مدتها پرداخت کرد مبلغ اندکی بیش از حق بیمهای بود که نقدا پرداخت کرده بودم و بعد از ورود خسارت ماهها طول کشید تا خسارت را دریافت کردم.
با یک حساب سرانگشتی در آن معامله نه اینکه حمایتی نشدم بلکه پول خودم به اضافه بهره بانکی آن پرداخت شد و عملا دور بیمه محصولات کشاورزی را خط کشیدیم، اما این توقع را داریم که دولت بحث سرمازدگی را واقعیت تلخی بداند که به علت تغییرات اقلیمی و جوی گریبان کشاورزی کشور را گرفته است و باید در ارادهای ملی به این بخش از واقعیت تلخ بخش کشاورزی دولت نگاه کارشناسی و حمایتی داشته باشد. سوخت مورد نیاز از گازوئیل و پارافین از هماکنون باید در میان نهادههای کشاورزی توسط دولت مورد توجه قرار گیرد، سخن آخر اینکه چندین استان کشور که بیشترین درآمد ارزی در بخش کشاورزی را نصیب دولت میکردند هم اکنون مانند تاجر ورشکسته گوشه عزلت گرفتهاند. باغاتی که زمینه اشتغال کارگران را فراهم میآوردند، امروزه به علت سرمازدگی رها شدهاند. درخت موجود زندهای است که چه محصول بدهد و چه محصول آن آسیب ببیند، باید تغذیه و تیمار شود، باید برای جلوگیری از ورود دوباره خسارت چارهاندیشی شود و گره این کار هم به دست رئیسجمهور باز میشود نه وزارتخانههایی که نشان دادهاند از گوسفند لاغر و مردنی کشاورزی امید پرکردن خزانه دولت را دارند؛ خزانهای که باید به کمک کشاورزان بیاید، با تعریف وزرای غیرمسئول و کمیسیون اقتصادی بیخبر از وضع کشاورزان و جیب خالی آنان، تبدیل شده به محل تأمین اعتبار برای ماندن بعضی از افراد بر صندلی قدرت... .