من درد مشترکم، مرا فریاد کن
این شعر زیبا جدای از ساختار و فرم زیبایش معنایی عمیق را در خود دارد، معنا و پیامی که شاید دلدادن و دلسپردنمان به آن علاج بسیاری از دردها و مشکلات امروزمان بود. شاید اگر آن زمان که خوزستانیها و سایر ساکنان استانهای غربی کشور هوا نداشتند و ریههایشان به جای اکسیژن، خاک به درون میکشید و بهخاطر مشکلات تنفسی دستهدسته راهی مراکز درمانی و بیمارستانها میشدند، اگر همه ما ایرانیها مشکل بخشی از کشور را مشکل خود میدانستیم، امروز کار به جایی نمیرسید که تهران هم مشتری دائمی ریزگردها و خاک و گردوغبار کشورهای همسایه شود.
امیر صدری
این شعر زیبا جدای از ساختار و فرم زیبایش معنایی عمیق را در خود دارد، معنا و پیامی که شاید دلدادن و دلسپردنمان به آن علاج بسیاری از دردها و مشکلات امروزمان بود. شاید اگر آن زمان که خوزستانیها و سایر ساکنان استانهای غربی کشور هوا نداشتند و ریههایشان به جای اکسیژن، خاک به درون میکشید و بهخاطر مشکلات تنفسی دستهدسته راهی مراکز درمانی و بیمارستانها میشدند، اگر همه ما ایرانیها مشکل بخشی از کشور را مشکل خود میدانستیم، امروز کار به جایی نمیرسید که تهران هم مشتری دائمی ریزگردها و خاک و گردوغبار کشورهای همسایه شود. شاید اگر زمانی که موضوع جنگ آب و حقابه میان یکی، دو استان همسایه و همجوار علنی شد، موضوع را منطقهای یا جدال یا وامدهی به شهرها و مناطق مادریشان نمیشمردیم و بستن و بازکردن آب رودخانهها موضوعی ملی و میهنی شمرده میشد، حالا بحران خشکسالی در این حد عمیق و ریشهدار ما را درگیر نمیکرد. شاید اگر روزهایی که بسیاری از ساکنان خطه سرسبز شمالی از تبدیلشدن جنگلها و تپهها و مراتع به ویلاهای در اختیار اهالی ساکن نقاط کشور گله میکردند، همه درک میکردیم که این دردی است ملی و به داشتن یا نداشتن ویلایی یا پایین و بالاشدن قیمت ویلاها دل نمیسپردیم، حالا سرسبزترین خطه کشورمان سبزتر میشد نه زردتر. شاید اگر زمانی که ماهیگیران دریای جنوب از صید بیرویه ماهیهای روزی خود توسط کشتیهای چینی میگفتند، درمییافتیم که خطرات این مسئله بر زندگی تکتک ما تأثیر خواهد داشت، حالا میتوانستیم با افتخار از حفظ یکی از مواهب طبیعی کشور بگوییم.
شاید اگر دیروز کولبرها را اعضای خانواده خودمان میدانستیم و نه وابسته به قوم و مردمی خاص و اگر برایشان متحد میشدیم، فرداروزی که خودمان در تنگناهای معیشتی گرفتار میآییم، میتوانستیم چشم یاری داشته باشیم به وسعت یک کشور و به تعداد یک ملت اما... . ما مردمی مهربان و انساندوست هستیم، خیر و همدل و همراه و احساساتی، اما سطح کنشهایمان روز به روز در حال کمتر و کمترشدن است و دنیای مجازی هم آفتی شده در تقلیل کنشهای تأثیرگذار بر اعتراضات غرغرگونه بیسرانجام در اکثر موارد. دردهای مردم این سامان، هر جا که باشند و هر قوم و مذهبی که داشته باشند، فرقی نمیکند، دردهای امروز –یا فردای– ماست. ما یک پیکریم و اگر روزی که یکی از اعضا درد دارد بیقرار نشویم، فردا در زمان دردمندی خودمان دگر عضوها بیقرارمان نخواهند شد. با شعر آغاز کردیم و با شعر پایان دهیم: کین درد مشترک، هرگز جداجدا درمان نمیشود.