سنتشکنی مکرون
«لوپن» با وجود شکست، سیاستهای خود در حوزه مهاجرت را به خواست عمومی تبدیل کرده است
آنچه در انتخابات یکشنبه فرانسه رقم خورد، تأیید نظرسنجیهای پس از مناظره امانوئل مکرون و مارین لوپن بود. درواقع پیروز انتخابات ریاستجمهوری فرانسه چند روز قبل از رأیگیری یکشنبه و در مناظره تلویزیونی چهارشنبهشب مشخص شده بود. ارزیابی سازمانهای نظرسنجی نشان میداد مکرون در آن مناظره پیروز بود و رقیب راستگرای افراطی او همچنان درک و دریافت لازم را برای رئیسجمهورشدن ندارد.
آنچه در انتخابات یکشنبه فرانسه رقم خورد، تأیید نظرسنجیهای پس از مناظره امانوئل مکرون و مارین لوپن بود. درواقع پیروز انتخابات ریاستجمهوری فرانسه چند روز قبل از رأیگیری یکشنبه و در مناظره تلویزیونی چهارشنبهشب مشخص شده بود. ارزیابی سازمانهای نظرسنجی نشان میداد مکرون در آن مناظره پیروز بود و رقیب راستگرای افراطی او همچنان درک و دریافت لازم را برای رئیسجمهورشدن ندارد. اما لوپن بدون تردید بازندهای صرف نبود. اینکه او در دور دوم انتخابات فاصله خود را با مکرون در قیاس با سال ۲۰۱۷ نصف کرد و جامعه فرانسه در حمایت قویتر از او وارد دورانی از شکاف سیاسی بیشتری شد نیز به این برمیگردد که مکرون دیگر برگ نانوشتهای نبود و بسیاری که در ۲۰۱۷ با اکراه و حداقلهایی از امید به او رأی دادند تا مانع پیروزی یک راست افراطی شوند، این بار سرخوردهتر از آن بودند که آن تجربه را تکرار کنند و حتی با تحولاتی که در پنج سال اخیر در فرانسه و جهان رخ داد، بسیاری از شعارهای لوپن و حزب «اجتماع ملی» مورد تأیید مکرون میانهرو هم قرار گرفته بود.
با وجود آنکه مکرون با کسب حدود 58 درصد آرا و با پیروزی در انتخابات یکشنبه سنت دهههای اخیر فرانسه را شکست و توانست برای دومین دوره رئیسجمهور فرانسه باقی بماند، اما پایینترین سطح مشارکت در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری و کمترین رأی در دور دوم برای پیروز این انتخابات، نشان از شکاف و دودستگی روزافزون در جامعه فرانسه دارد. لوپن در سخنرانی خود پس از مشخصشدن نتیجه انتخابات که با ثبت حدود 42 درصد آرا منجر به ثبت بهترین عملکرد انتخاباتیاش تا به امروز شد، از این شکست به عنوان یک «پیروزی قاطع» یاد کرد و وعده داد این انتخابات پایان کار سیاسی او نخواهد بود؛ «من در پس این شکست، کاملا امیدوارم».
لوپن موفق شده در حدود یک دهه اخیر، حزب خود، «اجتماع ملی» (جبهه ملی سابق) را از یک گروه حاشیهای به یکی از مهمترین بازیگران سیاست فرانسه تبدیل کند. او دو بار به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری راه یافته است. بااینحال، شاید مهمترین اثرگذاری او این بوده که سیاست جریان راست افراطی فرانسه در مورد اسلام و مهاجرت را مورد پذیرش عمده جریانهای سیاسی فرانسه قرار دهد و مخالفان خود ازجمله مکرون که جریان اصلی رسانهای فرانسه را در اختیار دارند، مجبور به پذیرش برخی دیدگاههای خود کند. واقعیت این است که قدرت ماندگار گروههای پوپولیست و ناسیونالیست در سراسر اروپا نشان داده است این نیروها برای تحقق اهداف خود لزوما نیازی به پیروزی در انتخابات ندارند. از بریتانیا گرفته تا آلمان، این احزاب ثابت کردهاند که کموبیش به همان اندازه احزاب پیروز میتوانند از حاشیه بر سیاست تأثیر بگذارند و حتی گاهی اوقات احزاب جریان اصلی را وادار کنند تا سیاستهای مورد نظرشان را اجرا کنند. مارین لوپن رهبر راست افراطی چند سال گذشته را صرف تلاش برای گسترش وجهه حزب خود از طریق تلطیف مواضع افراطگرایانه کرده است. این فرایند شامل تغییر نام حزب، اخراج پدر از حزب و اولویتبندی مجدد برای تمرکز بیشتر بر مسائل مهمی مانند افزایش هزینههای زندگی و حمایتهای اجتماعی است. اما دیدگاه های سنتیتر حزب، ازجمله ملیگرایی و حمایت از ایجاد محدودیتهای گسترده علیه مسلمانان، همچنان از اصول این حزب باقی میماند. فاصلهگرفتن نسبی لوپن با ایده خارجکردن فرانسه از اتحادیه اروپا و اکتفاکردن به برقراری رابطهای چالشبرانگیز با اتحادیه مثل مجارستان و لهستان به سود دولتها و قوانین ملی و داخلی و بهخصوص سوارشدن او بر موج سرخوردگیهای ناشی از سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و مهاجرتی مکرون کموبیش مؤثر واقع شد. لوپن بهویژه در مناطق دورافتاده و شهرهای کوچکتر و روستاها بیش از همه با تکیه بر مسائل معیشتی و وعده برای تقویت قدرت خرید مردم و نیز محدودسازی حقوق و ورود مهاجران و برخی اقلیتهای مذهبی نسبتا موفق بود. بااینحال، جنگ اوکراین و رابطه سابق لوپن با کرملین با وجود تلاش او برای در سایه قراردادن این مسائل و ممانعت از محوریشدن نگاه مثبتش به ولادیمیر پوتین، در کمپین انتخاباتی، چندان موفق واقع نشد و مکرون در مناظره تلویزیونی این موضوع را در کنار مسائل دیگر به اهدافی برای حمله به لوپن تبدیل کرد.
5 سال دشوار
پیروزی ضعیفتر مکرون بر لوپن در مقایسه با پنج سال پیش را میتوان نشانهای از شکست نسبی پروژههای سیاسی و اجتماعی او و موافقت ضعیف جامعه نسبت به اجرائیشدن آنها دانست. اگر مکرون برخی عقبنشینیها را در پروژههای اجتماعی جنجالی خود اعلام نمیکرد و نیز اگر بخش بزرگی از نخبگان سیاسی، فرهنگی و رسانهای فرانسه عمدتا نه از سر رضایت از مکرون و برنامههایش بلکه برای ممانعت از پیروزی لوپن به حمایت صریح از ساکن کنونی کاخ الیزه برنمیآمدند، نتیجه انتخابات یکشنبه شاید درصد باز هم بیشتری را به سود لوپن نمایش میداد. آنچه مسلم است این است که مکرون در دور دوم ریاستجمهوری خود با مشکلات بیشتری در مقایسه با سال 2017 روبهرو است؛ مشکلات ناشی از شکاف بیشتری که در جامعه شکل گرفته و مطالبات مربوط به حوزههای اقتصادی و اجتماعی و سیاستهای مهاجرتی که عدم پاسخ به آنها نتایج انتخابات را به سود تقویت موقعیت مارین لوپن و کاهش مشارکت در انتخابات سوق داده است. چالشها در درون اتحادیه اروپا بهخصوص با آلمان درباره چگونگی گسترش اتحادیه و بهویژه بر سر سختگیری یا تساهل در مسائل مربوط به مقررات مالی، بودجهای و استقراضی دولتهای عضو هم موضوع کماهمیتی نیست. از طرف دیگر فرانسه هنوز نتوانسته تنشهای خود با بریتانیا پس از خروج این کشور از اتحادیه اروپا را حلوفصل کند. علاوه بر این، پیگیری مسائل مربوط به استقلال امنیتی و نظامی اروپا و بازتنظیم رابطه این بلوک با ایالات متحده و ناتو که از رویکردهای محوری مکرون بوده، آنهم در شرایطی که جنگ روسیه علیه اوکراین بسیاری از مناسبات نظامی و امنیتی را با چالشهای گسترده روبهرو کرده نیز کار الیزه را در پنج سال آینده پیچیدهتر کرده است.