آسیب نبود شادی و نشاط در جامعه، فقیر و غنی نمیشناسد
جامعه از کمبود شادی و نشاط در رنج است. این موضوع تحت فشارهای اقتصادی و افزایش سرسامآور هزینه زندگی، بیکاری، فقر، اقتصاد و تفاوت طبقاتی است. سه طبقه اجتماعی از نظر جامعهشناسی که بالا، متوسط و پایین بود، امروز به شش طبقه تقسیم شده است. مثلا طبقه بالای اقتصادی به دو گروه بالای بالا و بالا تقسیم میشود. همینطور طبقه متوسط بالا و متوسط پایین و پایین و پایین پایین. بر اساس آمارهایی که این روزها منتشر میشود، طبقات اجتماعی فرو ریختهاند؛ یعنی طبقه متوسط بالا، به طبقه متوسط پایین رسیده و طبقه بالای بالا، به طبقه بالا تبدیل شده است و این روند تا طبقه پایین پایین ادامه دارد
جامعه از کمبود شادی و نشاط در رنج است. این موضوع تحت فشارهای اقتصادی و افزایش سرسامآور هزینه زندگی، بیکاری، فقر، اقتصاد و تفاوت طبقاتی است. سه طبقه اجتماعی از نظر جامعهشناسی که بالا، متوسط و پایین بود، امروز به شش طبقه تقسیم شده است. مثلا طبقه بالای اقتصادی به دو گروه بالای بالا و بالا تقسیم میشود. همینطور طبقه متوسط بالا و متوسط پایین و پایین و پایین پایین. بر اساس آمارهایی که این روزها منتشر میشود، طبقات اجتماعی فرو ریختهاند؛ یعنی طبقه متوسط بالا، به طبقه متوسط پایین رسیده و طبقه بالای بالا، به طبقه بالا تبدیل شده است و این روند تا طبقه پایین پایین ادامه دارد. در چنین وضعیت اقتصادیای، امروز نیز ما در سطح جامعه و حتی در برنامههای تلویزیونی مدام با اخبار جنگ، ناگواریها و فجایع و مزاحمتها و نبود امنیت در میادین ورزشی بهخصوص برای زنان، انواع آسیبهای اجتماعی در سطح شهر، تجردگرایی، بیانگیزگی جوانان و... مواجه هستیم که روان مردم را آزرده کرده است. در این شرایط، نبود برنامههای فرهنگی و نبود شادی و نشاط در سطح جامعه نیز به آسیب جدی درخور توجهی تبدیل شده است و فقیر و غنی هم نمیشناسد؛ چراکه همانطور که ژان پل سارتر در مکتب اصالت وجود گفته: «او وجود دارد، چنانچه من وجود دارم، درد او را احساس میکنم، بدون اینکه با شادی خودم اشتباه بگیرم». از اینرو میبینیم که شادی و نشاط، یک پدیده کامل است که از تمام پدیدههای اجتماعی تأثیر میگیرد و بر تمام پدیدههای اجتماعی تأثیر میگذارد؛ یعنی جامعهای که در آن شادی و نشاط کمرنگ است تمام روابط و تعاملات اجتماعی و تمام نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قضائی و... را تحتالشعاع قرار میدهد. مثلا جرم بالا میرود، شاهد فرار مغزها میشویم، نارضایتی و اعتراضات اجتماعی ایجاد میشود و مهمتر از همه سرمایه اجتماعی از بین میرود. بسیاری از جامعهشناسان بزرگ، سرمایه اجتماعی را بسیار پراهمیت میدانند و بر این باورند که از سرمایههای طبیعی، صنعتی و انسانی مهمتر است؛ چراکه عامل پیوستگی این سه سرمایه به هم است و همچنین ارتباط مردم و مسئولان و برعکس، میزان بازدهی و کارایی و... را افزایش میدهد. به همین دلیل است که جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی مطرح جهان، شادی و نشاط را زیرساخت بسیاری از مسائل و نیروی محرکه جامعه میدانند و معتقدند گرهگشای بسیاری از مشکلات است. این حذف شادی و نشاطی که امروز در جامعه میبینیم، در شرایطی است که در ایران باستان، روزهای بسیاری را در ماه به جشن اختصاص میدادیم. گذشته از آن، یک ویژگی مهم فرهنگی ایرانیان «میهماننوازی» بود. اگر در میهمانیهای قدیم میزبان هرچه را که داشت برای میهمان میآورد و ساعات و لحظات را به خوشی در کنار او به سر میبرد، امروزه یا افراد به دلیل شرایط اقتصادی از زیر بار میهمانی شانه خالی میکنند یا اگر آن میهمانی را برپا کنند، باید هزینههای بسیاری را متحمل شوند. این در صورتی است که میهمانیها باعث نشاط افراد جامعه میشود. بنا بر همین اهمیت شادی و نشاط است که امروزه جامعهشناسان این موضوع را از ابعاد مختلفی مانند جامعهشناسی اوقات فراغت، روانشناسی اجتماعی، مدیریت، رفاه و تأمین اجتماعی، اقتصاد، سیاست، بهداشت و... مورد توجه قرار دادهاند.
مورد مهم دیگر، تضادهایی است که اختلاف طبقاتی، بین مردم و مردم و مردم با سیستم ایجاد میکند. ممکن است یک جوان که شرایط اقتصادی مناسبی ندارد، با همنسل خودش که تفریح و اوقات فراغت مناسبی دارد، تضاد و اختلاف بسیاری پیدا کند؛ بهخصوص که امروز دنیا، دنیای مادیات شده است. به قول پیتیریم آلکساندروویچ سوروکین، جامعهشناس مشهور معاصر و استاد دانشگاه هاروارد که من برای نخستین بار او را به جامعه آکادمیک ایران معرفی کردم، تمدن امروزه در سطح جهان حسی و مادی است؛ یعنی وقتی به ظاهر، پوشش، تفریح و سبک زندگی هم توجه میکنیم، یعنی ظاهر افراد مردم را تعریف میکند، ناخودآگاه افراد در طبقات مختلف با هم دشمنی پیدا میکنند. امروز که تضاد طبقاتی در این حد رشد کرده، مشخص است که جرم و جنایت افزایش خطرناکی پیدا میکند. در این شرایط، توجه و تمرکز بر اوقات فراغت و تفریح میتواند بهعنوان یک عنصر مؤثر مورد توجه قرار بگیرد و مسئله شادی، نشاط و تحرک اجتماعی در سراسر کشور نهادینه شود.