موسیقی و اقتصاد
در جهان امروز، کشورها از هر فرصت و زمینهای برای رشد اقتصادی کشورشان بهره میبرند. بهویژه فرصتهای فرهنگی که کمترین هزینههای مادی و زیستمحیطی را به همراه دارد و ضمن درآمد مادی، باعث جذب عاطفی مردم جهان بهدلیل علایق فرهنگی و هنری میشود. موسیقی یکی از پردرآمدترین فعالیتهای هنری در جهان است که زنجیره درآمدزایی آن از فروش آلبوم و بلیت کنسرت تا تبلیغات، فروش پوستر و درآمد در فضای مجازی گسترده است.
سیدحسن مرتضویکیاسری،حسابدار رسمی: در جهان امروز، کشورها از هر فرصت و زمینهای برای رشد اقتصادی کشورشان بهره میبرند. بهویژه فرصتهای فرهنگی که کمترین هزینههای مادی و زیستمحیطی را به همراه دارد و ضمن درآمد مادی، باعث جذب عاطفی مردم جهان بهدلیل علایق فرهنگی و هنری میشود. موسیقی یکی از پردرآمدترین فعالیتهای هنری در جهان است که زنجیره درآمدزایی آن از فروش آلبوم و بلیت کنسرت تا تبلیغات، فروش پوستر و درآمد در فضای مجازی گسترده است. ویژگی دیگر موسیقی این است که مشمول مرحله نهایی از مراحل رشد و توسعه، یعنی خدمات است؛ بنابراین باعث کسب بیشترین سود با کمترین هزینه میشود. اما با وجود زمینههای آماده و هنرمندانی در اندازههای جهانی، نهتنها از این سرمایه عظیم به نفع اشتغال و اقتصاد ملی بهره نمیبریم، بلکه با ایجاد محدودیت، آن را در اختیار دیگران قرار میدهیم. مبنای این محدودیتها تعریف ناصواب از مفهوم ابتذال است که پیدایش آن سابقه طولانی در تاریخ هنر جهان، بهویژه در تاریخ تئاتر سیاسی دارد که موضوع این نوشتار نیست؛ اما دو عنصر صراحت و انتقاد، از شاخصههای اصلی آن بودهاند؛ بنابرین از این منظر میتوان به زمینههای حساسیت به تولیدات منتسب به ابتذال پی برد؛ اما خارج از فضای فلسفی و در کنشهای تجاری، موضوع رقابت نیز همواره در ایجاد محدودیت در انواع ممنوعه موسیقی ما مؤثر بوده و هست. ایجاد محدودیت در فضای موسیقی با انتساب به ابتذال، باعث شد یکی از انواع پرطرفدار و اقتصادی موسیقی ما یعنی موسیقی عربیسکو یا لالهزار، از فضای موسیقی ما حذف شود. این حذف باعث شد مجموعهای متکامل از موسیقی که حاصل زحمت و پژوهش موسیقیدانان ما بود، به صورت آماده در اختیار بازار موسیقی کشور ترکیه قرار گیرد و به یکی از برندهای هنری و منابع توریسم و ارزآوری این همسایه تبدیل شود. جالب آنکه حتی بزرگان موسیقی سنتی در برخورد با رقبا و دیگر بزرگان موسیقی سنتی، با همین شیوه، رویکرد مبتنی بر مککارتیسم در پیش گرفتند و در برخورد با انواع دیگر موسیقی نیز با اتهاماتی مانند ابتذال، مجال رشد و بقا را از آنها گرفتند. مصداق این ادعا را در بخشی از نامه استاد شجریان به رئیس وقت صداوسیما در دهه 70 شاهد بودهایم. این نامه پس از اتفاقاتی بود که انتظار میرفت انواع محدود موسیقی و استادان ممنوع از کار، فرصت فعالیت دوباره پیدا کنند؛ اما پس از آن نامه شاهد توقف روند توسعه فضای موسیقی بودهایم. اتخاذ همهجانبه این شیوه در موسیقی سنتی باعث شد نهتنها فعالان مجاز موسیقی سنتی ما در سالهای اخیر حرفی برای گفتن نداشته باشند، بلکه فضای موسیقی ما پاسخگوی سلایق نسل جدید در گرایش به نمونههای جدید موسیقی نباشد. در نتیجه این رویکرد، امروز شاهد خروج سالانه میلیاردها دلار ارز از کشور هستیم که صرف توریسم هنری ایرانیان میشود. از طرفی زمینههای پایهای موسیقی مانند فعالیتهای خالطوری و اجراهای تجاری، بهطور هدفمند یا ناآگاهانه، تقبیح میشوند که این روش حذف نیز تأثیر بسیار سوئی بر توسعه موسیقی در کشور دارد؛ زیرا این مراکز تا حدودی پرکننده خلأ نقش کافهها و سایر مراکز حمایتی موسیقی هستند که پیش از انقلاب فعالیت داشتهاند. موضوع مهم دیگر در اقتصاد موسیقی، سرمایهگذاری در ساخت ساز و ابزار موسیقی است. در سالهای گذشته گرایش جامعه به آموزش موسیقی بسیار چشمگیر بوده و باعث رونق در بازار فروش ساز و ابزار موسیقی شده است؛ بنابراین سرمایهگذاری در این بخش نیز قابل اغماض نیست. اعطای حمایتهای قانونی، مالی و مالیاتی به سرمایهگذاران به جای لوکسانگاری موسیقی، باعث رونق در این بخش از اقتصاد خواهد شد؛ اما بازدهی بخشهایی از چرخه تولید ساز، مانند تولید چوب، نیازمند انتظار چندین ساله بوده و فاقد توجیه اقتصادی برای بخش خصوصی است؛ بنابراین حمایت ویژه دولت و حتی ورود دولت به این بخش نیز باعث رونق اقتصاد موسیقی خواهد شد. به یاد بیاوریم در گذشته نه چندان دور سازندگانی داشتهایم که مورد تحسین بزرگان موسیقی جهان مانند منوهین بودهاند؛ اما ایجاد محدودیتها باعث قطع زنجیره انتقال دانش فنی به نسل بعد و خسارتهای جبرانناپذیر دراینباره شده است که احیای مافات، باز هم مستلزم اراده و حمایت دولت است؛ ازاینرو شکستن تابوی مصنوعی ابتذال، برای پیشرفت موسیقی و اقتصاد، موضوعی ضروری است که با مرور زمان، به امری قطعی و جبری تبدیل خواهد شد؛ بنابراین چه خوب است پیش از تحمل هزینههایی گزافتر، تصمیمی عقلانی دراینباره اتخاذ شود، زیرا سابقه رجوع به عقلانیت پس از هزینههای گزاف تابوسازی را در موارد اقتصادی و اجتماعی متعدد شاهد بودهایم.