|

در انتظار آینده‌ای نامطمئن

ارزیابی وضعیت آب‌وهوایی شهرهای ساحلی خلیج‌ فارس

اگر انتشار دی‌اکسید کربن با سرعت فعلی خود ادامه یابد، دما در شهرهای ساحلی خلیج‌ فارس به‌زودی برای انسان‌ها غیرقابل تحمل می‌شود. با استفاده از مدل‌های اقلیمی برای پیش‌بینی اولیه، کوتاه‌مدت و منطقه‌ای وضعیت آب‌وهوا و دما، مشخص شده است که این گرمای زیاد چگونه بر افراد اثر می‌گذارد. تعیین اینکه در چه نقطه‌ای دمای شدید هوا بر توانایی ما برای تعریق از گرما غلبه می‌کند و فضای بیرون را کشنده می‌کند، بسیار مهم است.

مهدی زارع*: اگر انتشار دی‌اکسید کربن با سرعت فعلی خود ادامه یابد، دما در شهرهای ساحلی خلیج‌ فارس به‌زودی برای انسان‌ها غیرقابل تحمل می‌شود. با استفاده از مدل‌های اقلیمی برای پیش‌بینی اولیه، کوتاه‌مدت و منطقه‌ای وضعیت آب‌وهوا و دما، مشخص شده است که این گرمای زیاد چگونه بر افراد اثر می‌گذارد. تعیین اینکه در چه نقطه‌ای دمای شدید هوا بر توانایی ما برای تعریق از گرما غلبه می‌کند و فضای بیرون را کشنده می‌کند، بسیار مهم است. این ترکیب بالقوه کشنده گرم و مرطوب است که می‌تواند خطر جدی برای سلامت مردم در خلیج‌ فارس باشد؛ جایی که آب گرم دریا و هوای خشک بیابان محرک‌های اصلی آب‌وهوا هستند. بدون دسترسی به تهویه مطبوع، کارگرانی که در شهرهای ساحلی کار می‌کنند، به‌ویژه در برابر گرمازدگی آسیب‌پذیر هستند. در دمای بالاتر از 35 درجه سانتی‌گراد، زمانی که هوا مرطوب است، تنظیم دما با تعریق به‌تنهایی برای دفع گرما از بدن کافی نیست. این به آن معنی است که قرار‌گرفتن طولانی‌مدت در معرض گرما باعث افزایش دمای مرکزی انسان به سطح مرگ‌بار می‌شود. به عبارت دیگر شاخص گرمای 74 تا 77 درجه سانتی‌گراد (ترکیب دما و رطوبت) حتی بر توانایی سالم‌ترین افراد برای عرق‌کردن ناشی از گرما نیز غلبه خواهد کرد. تغییرات آب‌وهوایی به این مضمون نیز اثر زیادی بر زیارت حج خواهد داشت. درحالی‌که شهر مقدس مکه در سمت دریای سرخ شبه‌جزیره عربستان قرار دارد و به اندازه شهرهای حاشیه خلیج‌ فارس گرم نخواهد بود، افزایش گرما و رطوبت در سراسر منطقه مطمئنا باعث مرگ‌ومیر بیشتر خواهد شد. در طول تکامل انسان، زمین قبلا چنین گرما و رطوبت طاقت‌فرسایی را ندیده بود؛ اما اگر انتشار گازهای گلخانه‌ای (عمدتا دی‌اکسید کربن) با سرعت فعلی افزایش یابد، خلیج‌ فارس شاهد امواج گرمایی بی‌سابقه‌ای خواهد بود.

منطقه خلیج‌ فارس با دو مشکل عمده درمورد تغییرات اقلیمی روبه‌رو است: اول اثرهای مستقیم تغییرات اقلیمی و تخریب محیط زیست و دوم تضمین انتقال و تنوع اقتصادی به دوران پس از نفت. درحالی‌که تغییرات سریع محیطی، کمتر از سوی مقامات دولتی در کشورهای ساحلی خلیج فارس مورد توجه قرار گرفته است، باوجود‌این در تنوع اقتصادی (به‌عنوان مثال تمرکز بر توسعه دریایی) و کنترل منابع آب مهم خواهند بود. منطقه اگرچه تحت تأثیر فعالیت‌های اقتصادی کشورهای ساحلی محدود به مرزهای ملی است؛ اما اثرات زیست‌محیطی این فعالیت‌ها در همه کشورهای ساحلی حتی در فاصله هزارو 700 کیلومتری دریای عرب احساس می‌شود. تخریب محیط‌ زیست دامنه سیاست‌های تنوع اقتصادی را محدود می‌کند و مانع سرمایه‌گذاری بلندمدت می‌شود. کشورها باید بیاموزند که زمان محدودی برای آموزش جوامع خود برای مقابله با اثرات مستقیم و غیرمستقیم تغییرات اقلیمی و افزایش قابلیت‌های فنی و علمی برای تغییر مسیرهای اقتصادی خود دارند. به‌عنوان مثال، سرمایه‌گذاری در منابع انرژی تجدیدپذیر و توسعه جریان‌های درآمدی جدید مستلزم کاهش تنش‌های سیاسی، توسعه همکاری‌های منطقه‌ای و اتخاذ سیاست‌های یکپارچه زیست‌محیطی از سوی همه کشورهای منطقه است. این تلاش‌ها باید یکپارچه، با برنامه‌ریزی منطقه‌ای و به صورت مشترک انجام شود، اگرچه چشم‌انداز امیدوارکننده نیست.

با ادامه روند گرم‌شدن زمین، زندگی در کشورهای حاشیه خلیج‌ فارس، یمن، بخش‌هایی از عراق و بخش‌های بزرگی از ایران دیگر امکان‌پذیر نخواهد بود. گزارش هیئت بین‌‌دولتی تغییرات اقلیمی مجموعه‌ای از پیامدهای تغییرات اقلیمی را برجسته می‌کند که اگر گرمایش جهانی به ۱.۵ درجه سانتی‌گراد بالاتر از سطوح پیش از صنعتی‌شدن محدود شود، در مقایسه با افزایش دو درجه‌ای یا بیشتر، می‌توان از آن جلوگیری کرد. خبر بد برای خاورمیانه و شمال آفریقا این است که حتی اگر امکان محدود‌کردن گرمایش تا 1.5 درجه وجود داشته باشد، زندگی در این منطقه به‌شدت مشکل خواهد شد. خاورمیانه به دلیل محدودیت منابع آب و تابستان‌های طولانی که در‌حال‌حاضر بسیار گرم است، نسبت به بسیاری از مناطق در برابر تغییرات اقلیمی آسیب‌پذیرتر است. افزایش دما نه‌تنها در دسترس بودن آب را کاهش می‌دهد؛ بلکه تنش‌ها را دامن می‌زند و روابط بین کشورهای همسایه را تیره‌تر می‌کند.

رودخانه‌های دجله و فرات که زمانی شکوفایی تمدن در بین‌النهرین باستان را سیراب می‌کردند، از ارتفاعات کوه‌های آرارات سرچشمه می‌گیرند. ترکیه که با تهدید فزاینده بیابان‌زایی مواجه است، به‌ طور فزاینده‌ای آب این رودخانه‌ها را برای نیازهای کشاورزی خود منحرف می‌کند و همسایه‌های جنوبی خود، به‌ویژه عراق را از منابع آب محروم می‌کند. در پایین‌دست شهر بصره در جنوب عراق، کمبود آب شیرین قبلا منجر به بحران بهداشت عمومی و اعتراضات خشونت‌آمیز در سال جاری شده است و شبح آینده‌ای را که به دلیل جنگ‌های آبی آسیب دیده، افزایش داده است.

با استفاده از مدل‌های رایانه‌ای که مخصوصا برای منطقه طراحی شده‌اند، دانشمندان آب‌وهوا در مؤسسه فناوری ماساچوست درباره توانایی بدن انسان برای انطباق بیولوژیکی با گرما و همچنین متغیری که آنها به‌عنوان «دمای مرطوب حباب» توصیف می‌کنند، پیش‌بینی‌هایی انجام دادند. بدن با افزایش دمای محیط از طریق تعریق و متعاقب آن خنک‌شدن تبخیری سازگار می‌شود. همان‌طور که هرکسی که بیهوده منتظر تاکسی در ابوظبی بوده می‌داند، گرمای شدید به‌علاوه نزدیکی حجم بزرگی از آب -مانند خلیج‌ فارس- برابر است با رطوبت بالا، که مانع از تنظیم دمای داخلی بدن از طریق تبخیر می‌شود.

این دما ترکیبی از دما و رطوبت است که اصطلاحا «موگی» نامیده می‌شود (در آمریکای جنوبی، کلمه موگی اصطلاح عامیانه‌ای است برای توصیف هوای نامطبوع گرم‌ و مرطوب. موگی وضعیت «احساس هوا» را نشان می‌دهد. هرچه میزان تبخیر کمتر باشد، احساس خنکی هوا بیشتر است. هوای گرم، عموما ۳۹ درجه سانتی‌گراد یا بالاتر، رطوبت بیشتری در خود نگه می‌دارد. هرچه رطوبت بیشتری در هوا وجود داشته باشد، «سنگین‌تر» احساس می‌شود). در آب‌وهوای تابستانی فعلی که در اطراف خلیج‌ فارس تجربه می‌شود، زمانی که دمای واقعی حدود 40 درجه سانتی‌گراد است، دمای حباب مرطوب بین 28 تا 30 درجه بوده که بسیار ناراحت‌کننده است. این دما به‌ندرت از 31 درجه فراتر می‌رود. لازم به ذکر است که حداکثر دمای مرطوبی که سالم‌ترین افراد قبل از ابتلا به هایپرترمی (گرمای بیش از حد کشنده در فضای باز) می‌توانند برای مدت شش ساعت آن را تحمل کنند، 35 درجه است.

اگر تغییرات اقلیمی مورد توجه قرار نگیرد بین سال‌های 2071 تا 2100، بیشتر مناطقی که با خلیج‌ فارس، دریای سرخ و دریای عرب هم‌مرز هستند، دمای مرطوب 31 تا 35 درجه را به‌ طور دائم تجربه خواهند کرد. این به آن معنی است که تا پایان قرن، دمای ابوظبی، دوبی، دوحه، ظهران و بندرعباس مرتبا از 35 درجه فراتر می‌رود که در آن زمان، زندگی در این منطقه، به معنی عملی پایان خواهد یافت.

با تهویه مطبوع -اگر همچنان بتوان هزینه آن را پرداخت کرد و در مواجهه با فاجعه تغییرات اقلیمی قریب‌الوقوع جهانی، توجیه‌پذیر باشد- ممکن است بتوان در داخل خانه و در اتومبیل‌ها از پس گرما برآمد؛ اما هیچ‌کس نمی‌تواند در بیرون کار کند یا حتی زنده بماند، که به معنای پایان ساخت‌وساز و تجارت حیاتی گردشگری، بنادر و فرودگاه‌ها است. و این در حالی است که میزان مرگ‌ومیر ناشی از گرما در میان جوانان و سالمندان تحمل‌ناپذیر خواهد شد. ضمنا اگر دمای واقعی به بالاترین حد پیش‌بینی‌شده 60 درجه برسد، بسیاری از ماشین‌آلات طراحی‌شده برای آب‌وهوای کنونی ممکن است دچار مشکل شوند. هواپیما ممکن است در هنگام برخاستن و فرود به‌درستی عمل نکند و خطوط ریلی ممکن است کمانش کنند.

کشورهای حوزه خلیج فارس مانند امارات سخت و با موفقیت تلاش کرده‌اند تا اتکای اقتصادی خود را به سوخت‌های فسیلی کاهش دهند. آنها همچنین سرمایه‌گذاری زیادی در منابع انرژی پایدار انجام داده‌اند؛ اما تقاضا برای برق همچنان افزایش خواهد یافت، نه‌تنها برای همگام‌شدن با رشد جمعیت، بلکه برای مقابله با افزایش تقاضا برای تهویه مطبوع در صورت ادامه افزایش دما. انرژی‌های تجدیدپذیر شانس کمی برای پر‌کردن این شکاف دارند و تقاضا حتی از برنامه‌های امارات متحده عربی برای نیروگاه‌های هسته‌ای پیشی گرفته است. بنا بر ضرورت، نفت و گاز باید در جلوگیری از شرایطی اجتناب‌ناپذیر که زندگی در خلیج‌ فارس غیرممکن می‌شود، نقش مهم‌تری بازی کند.

اثرهای مستقیم محیط‌زیستی توسعه در خاورمیانه، علاوه بر تضمین گذار اقتصادی به دوران پس از نفت، می‌تواند باعث ایجاد بحران‌های پیچیده اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در اقتصادهای وابسته به نفت خلیج‌ فارس شود. با لحاظ‌کردن نقش تغییر اقلیم و سیاست‌های مرتبط در تخریب محیط‌ زیست و اثرهای اجتماعی-اقتصادی آن در منطقه خلیج‌ فارس، کشورهای منطقه خلیج‌ فارس برخی از انواع اصلاحات اجتماعی-اقتصادی را برای کاهش اثرهای تغییرات اقلیمی دنبال می‌کنند؛ اما به نظر می‌رسد این تلاش‌ها با ظرفیت‌های محیطی سازگار نیست. مشکل اصلی از آنجا ناشی می‌شود که اختلافات سیاسی بین کشورهای منطقه خلیج‌ فارس، آنها را از مدیریت محیط زیست خلیج‌ فارس به‌عنوان یک سیستم طبیعی یکپارچه بازمی‌دارد و در نتیجه باید تلاش‌هایشان را در مرزهای خود محدود کنند. تغییر منابع درآمدی جایگزین از سوی کشورها نیاز به آمادگی اجتماعی-اقتصادی دارد؛ درحالی‌که موانع محیطی، تنش‌های سیاسی و رقابت‌های ژئوپلیتیکی وجود دارد مگر اینکه یک رویکرد مشارکتی برای کاهش وجود داشته باشد. برای مقابله با چالش‌های تغییرات آب‌وهوایی، همکاری‌های منطقه‌ای یکپارچه مورد نیاز است. اگر قرار است منطقه خلیج‌ فارس با موفقیت از یک اقتصاد مبتنی بر کالا به یک اقتصاد مبتنی بر دانش گذر کند، اقدامات جمعی مانند سرمایه‌گذاری بیشتر در تحقیق و توسعه و آموزش منطقه‌ای مورد نیاز است.

* استادتمام پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله