|

آن روی دیگر سکه تصاویر اینستاگرامی

تجربه مهاجرت معکوس و بازگشت به مبدأ و زادگاه یا شهر و مکان جدید، تجربه جدیدی نیست؛ اما در حداقل یک دهه اخیر این روند به اشکال مختلفی افزایش داشته است. بسیاری از افراد برای یک زندگی آرام و بدون ترافیک و استرس صرفا روستا یا شهری آرام و دور از تنش را انتخاب می‌کنند و برخی دیگر به زادگاه خودشان برای ادامه زندگی بازمی‌گردند که در هر دو حالت ممکن است کسب‌و‌کاری هم در آن منطقه ایجاد کنند و زمینه تغییراتی فراهم شود.

سمیه حسنلو، کارشناس حوزه گردشگری: تجربه مهاجرت معکوس و بازگشت به مبدأ و زادگاه یا شهر و مکان جدید، تجربه جدیدی نیست؛ اما در حداقل یک دهه اخیر این روند به اشکال مختلفی افزایش داشته است. بسیاری از افراد برای یک زندگی آرام و بدون ترافیک و استرس صرفا روستا یا شهری آرام و دور از تنش را انتخاب می‌کنند و برخی دیگر به زادگاه خودشان برای ادامه زندگی بازمی‌گردند که در هر دو حالت ممکن است کسب‌و‌کاری هم در آن منطقه ایجاد کنند و زمینه تغییراتی فراهم شود.

براساس مشاهداتی که در سال‌های گذشته داشته‌ام، عمده افرادی که اقدام به این نوع مهاجرت معکوس و نوعی سبک زندگی متفاوت می‌کنند، در میان گروه‌های سنی 20 تا 40 سال هستند که تمایل بیشتری به سبک زندگی همراه با هیجان و تغییر دارند. همچنین بخش زیادی از این افراد دارای تحصیلات دانشگاهی و تکمیلی هستند که با برنامه‌ریزی و اطلاع از شرایط قبلی وارد فضاهای جدید می‌شوند. نکته درخور‌توجه این است که در دو، سه سال اخیر و با شیوع ویروس کرونا و پیامدهای مختلفی که برای زندگی شهری داشته است، دورکاری تبدیل به مزیتی برای افراد شاغل شده و فرصت داشتن شغلی با این ویژگی افراد را به مهاجرت معکوس و رفتن به شهرهای کوچک و روستاها متمایل کرده و به نوعی می‌توان گفت کرونا عامل تسریع در روند مهاجرت معکوس (حتی به شکل موقت) بوده است. بسیاری از افراد که مهاجرت معکوس و این نوع سبک زندگی در فضایی آرام و به دور از شهرهای بزرگ را موکول به زمان بازنشستگی خود می‌کردند، در این دو، سه سال اخیر و با وجود دورکاری، این تصمیم خود را جلوتر انداخته و اجرائی کرده‌اند.

هم‌زمان می‌توان به زمینه دیگری که باعث افزایش این سبک زندگی در ایران شده است، اشاره کرد. در دنیای امروز تعداد افرادی که شغل و مسیرهای کسب درآمد آنلاین و در خارج از کشور دارند، زیاد شده و بسیاری از این افراد نیازی به حضور در فضاهای اداری و کارمندی ندارند و می‌توانند در خانه (هر جایی که باشد) به امورات شغلی خود بپردازند. در این فضای جدید که منشأ درآمد در خارج از کشور است، افراد در صورت تمایل می‌توانند از جریان زندگی شهری جدا شده و در محیط روستایی یا شهرهای آرام و حومه‌ای زندگی کنند و ما امروز تعداد درخور‌توجهی از افراد را می‌شناسیم که این سبک زندگی را در داخل کشور دارند. البته تا قبل از شدت‌گرفتن تحریم‌ها و در ابتدای دهه 90 تعداد زیادی از گردشگران و مسافران خارجی که ایران را دوست داشتند یا دوستانی در ایران داشتند، به دلایل روحیه ماجراجویی تمایل زیادی به زندگی طولانی‌مدت در یکی از شهرها و روستاهای ایران پیدا کرده یا حتی ازدواج می‌کردند و این سبک زندگی الگوی درخور‌توجهی برای جوانان در این سال‌ها بوده است. البته این روند متأسفانه چند سالی است که متوقف شده و چنین رویکردهایی دیگر مثل قبل مورد استقبال از سوی گردشگران خارجی قرار نمی‌گیرد.

باید گفت که این سبک زندگی و جریان مهاجرت معکوس به جز آن روی رنگی و مهیج و پر استقبال از سوی افراد مختلف، یک روی سکه دیگر هم دارد که عموما افراد در فضای مجازی یا در برخورد با خانواده و دوستان و اقوام از آن صحبتی نمی‌کنند. در تجربه و گفت‌وگوهای متعددی که با افرادی با چنین تجربه‌هایی داشته‌ام، به عکس فضای مجازی، بیشتر درباره مشکلات و محدودیت‌ها صحبت می‌کنند و اینکه بسیاری از آنها پس از مدتی مجبور به بازگشت به محیط زندگی قبلی خود شده‌اند. به‌خصوص آن افراد و خانواده‌هایی که وارد فضای جدید شده‌اند و در آن روستا یا شهر کوچک خانواده، فامیل و زبان و خاطره مشترکی ندارند، عموما با مشکلات جدی‌تری مواجه شده‌اند که اصلی‌ترین آن مقاومت جامعه محلی است.

این افراد که از تهران یا شهرهای بزرگ دیگر وارد روستا یا شهرهای کوچک می‌شوند، به‌عنوان غریبه محسوب می‌شوند و در بهترین حالت زمان زیادی طول می‌کشد که در آن جامعه محلی پذیرش شوند. ضمن اینکه با توجه به روحیات و عرف محلی و فرهنگ برخی از مناطق کشورمان، این میزان پذیرش متفاوت است و به‌همین‌دلیل به فرض اینکه این افراد و خانواده‌ها در جامعه محلی پذیرش شوند، خودشان و کسب‌و‌کارشان تبدیل به رقیب جامعه محلی خواهد بود که این موضوع هم حواشی خود را دارد. در بسیاری از موارد که از نزدیک با آن آشنا بوده‌ام، جامعه محلی این افراد را نپذیرفته و با وجود هزینه‌های بسیار، مجبور به بازگشت شده‌اند یا اختلاف محلی و تنش در آن منطقه را ایجاد کرده‌اند و نگذاشته‌اند این کسب‌و‌کارهای جدید شکل بگیرد. البته این افراد و خانواده‌ها در فضای مجازی و اینستاگرام‌شان چنین محدودیت‌ها و مشکلات خود را با مخاطبان مطرح نمی‌کنند و تنها تصاویر و فیلم و توضیحاتی از فضای داخلی و محیط درونی خودشان منتشر می‌کنند.

نکته مهم این است که باید از این روند مفید و مؤثر و رو به جلو حمایت شود و اشکالات و موانع آن برطرف شود تا با شناخت جامعه محلی و فرهنگی منطقه، کمترین چالش با بیشترین هم‌افزایی را شاهد باشیم. یکی از مهم‌ترین زمینه‌های موفقیت در این سبک زندگی این است که افراد در صورت تمایل به مهاجرت و انتخاب این سبک زندگی، مکانی را انتخاب کنند که در آن ریشه‌ای در خاک و زبان و شناسنامه و خاطره مشترک با مردم آن داشته باشند تا بقای خود را به بقای آنها گره بزنند. در‌عین‌حال اگر جزء افرادی هستند که شهر یا روستای اجدادی برای بازگشت ندارند، پس از مطالعه و کسب اطلاعات و جزئیات واقعی از آن منطقه و شرایط و نیازها وارد این فضاها شوند و از تصمیم‌گیری بر‌اساس تصاویر و جملات زیبا و شعاری اینستاگرامی بپرهیزند. 

در کنار این موضوعات باید به اقداماتی که در چند دهه اخیر از سوی ارگان‌های دولتی برای کاهش مهاجرت از روستاها و ترغیب به مهاجرت معکوس صورت گرفته، اشاره کرد که تأثیر زیادی بر افزایش تمایل افراد به بازگشت داشته است. یکی از ارکان مهم در ماندن و کاهش مهاجرت از روستاها و بازگشت از شهرها به روستاها موضوع تأمین و حمایت مالی و اشتغال پایدار است که با وجود برخی از اقدامات صورت‌گرفته، شاهد اثرگذاری روی توسعه روستاها بوده‌ایم. در جریان دادن وام برای تغییر کاربری بناهای روستایی، اجرای پروژه‌های گردشگری حمایتی در روستاها، آموزش‌های فرهنگی و محیطی برای روستاهای گردشگری و کمک به ایجاد بوم‌گردی‌ها، نمونه‌های موفق زیادی وجود دارد که می‌توان به ادامه این روند دلگرم بود. اتفاقاتی که برای اشتغال مردم در جزیره لارک رخ داد، ساخت هتل کپری در منطقه محروم فهرج یا نمونه‌های موفقی که در نتیجه آموزش‌های مرکز جایکا ژاپن پس از سال‌ها هنوز به‌عنوان یک گزینه استاندارد گردشگری در قشم معرفی می‌شوند، تنها موارد محدودی از اتفاقات خوب برای ماندن افراد در روستاها و توسعه پایدار و افزایش روند مهاجرت 

معکوس هستند. 

امروز نوجوانان و جوانان زیر 20 سالی که در سال‌های گذشته آینده‌ای جز سوخت‌بری برای خودشان نمی‌دیدند، تبدیل به نگهبانان جنگل‌های حرا شده‌اند و نه‌تنها مهاجرت نکرده‌اند؛ بلکه در حوزه گردشگری فعال و پرتوان هستند.