مقایسه بحران انرژی جنگ اوکراین و بحران گازی سال ۲۰۰۹
بحران انرژی حاصل از جنگ روسیه و اوکراین در جهان، وارد مرحلهای پیچیده شده است. در واقع از قبل از شروع جنگ روسیه و اوکراین و گمانهزنیها درخصوص احتمال جنگ، قیمت نفت و گاز در جهان بهشدت افزایشی شد و با شروع جنگ قیمتها جهش خیرهکنندهای را تجربه کردند؛ قیمتهایی که سقف تاریخی 10 سال اخیر و حتی بیشتر را شکستند و رقمهایی نجومی را تجربه کردند
ابراهیم رضاییراد: بحران انرژی حاصل از جنگ روسیه و اوکراین در جهان، وارد مرحلهای پیچیده شده است. در واقع از قبل از شروع جنگ روسیه و اوکراین و گمانهزنیها درخصوص احتمال جنگ، قیمت نفت و گاز در جهان بهشدت افزایشی شد و با شروع جنگ قیمتها جهش خیرهکنندهای را تجربه کردند؛ قیمتهایی که سقف تاریخی 10 سال اخیر و حتی بیشتر را شکستند و رقمهایی نجومی را تجربه کردند. قیمتهایی که میتوان تأثیر آن را بر اقتصاد دنیا، افزایش تورم و قیمتها مشاهده کرد. در واقع افزایش قیمتها موجی از گرانی را در کنار افزایش قیمت مواد غذایی به وجود آورده است. حادثه و بحران انرژی اخیر را میتوان به نوعی مشابه با بحران گازی سال ۲۰۰۹ اروپا دانست؛ بحرانی که سبب قطع گاز در اروپا شد. از همین جهت، سعی در مقایسه تطبیقی میان بحران انرژی جنگ روسیه و اوکراین و بحران گازی سال ۲۰۰۹ داریم؛ دو حادثهای که موجب تغییراتی اساسی و بنیادی در دیدگاه امنیت انرژی اروپا شد.
بحران گازی سال ۲۰۰۹، زمستان سرد اروپا
در سال ۲۰۰۹ بحرانی گازی به وجود آمد که موجب قطع گسترده گاز در اروپا شد. ریشه این بحران را میتوان از یک سال قبل و از سال ۲۰۰۸ و چالشهای پیشآمده درخصوص قرارداد میان روسیه و اوکراین دانست. در واقع دلیل اصلی این بحران مربوط به اختلافها درخصوص قرارداد و ترانزیت گاز بود. در آن زمان، شرکت گازپروم و نخستوزیر وقت روسیه یعنی ولادیمیر پوتین بارها اعلام کردند در صورت عدم توافق میان روسیه و اوکراین بر سر ترانزیت، صادرات گاز به اروپا قطع خواهد شد. در ژانویه ۲۰۰۹ و پس از چالشهای پیشآمده بر اثر عدم پرداخت بدهیهای انباشتهشده شرکت گاز ملی اوکراین به شرکت گازپروم، روسیه گاز صادراتی به اوکراین و اروپا را قطع کرد؛ حادثهای که ۱۳ روز ادامه داشت و سبب شد اغلب کشورهای اروپای شرقی که بیشترین میزان وابستگی به گاز روسیه را در آن زمان داشتند، از قطعی و کمبود گاز رنج ببرند. در واقع کشورهایی مانند بلغارستان، اسلواکی و یونان که بیشترین میزان وابستگی را به گاز روسیه داشتند، دچار بیشترین آسیب از بحران گاز سال ۲۰۰۹ شدند. این کشورها بیش از ۸۰ درصد به واردات گاز از روسیه وابستگی داشتند. اتحادیه اروپا و کشورهای مختلف با ارسال هیئتهای سیاسی و اقتصادی گوناگون سعی کردند بحران پیشآمده را به نوعی مدیریت و حلوفصل کنند که این موضوع با موفقیت همراه نشد. این بحران تا زمان نشست و امضای قرارداد 10ساله جدید میان ولادیمیر پوتین و یولیا تیموشنکو ادامه داشت. پس از توافق میان دو کشور از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ جریان گاز به اروپا مجدد وصل و ظرف دو روز ظرفیت صادرات گاز روسیه به میزان قبل از بحران گازی رسید. در همین مدت زمان کم قطع صادرات گاز روسیه به اروپا، شرکت گازپروم یکونیم میلیارد دلار به علت عدم صادرات از دست داد. در طرف مقابل، کشور اوکراین نیز صد میلیون دلار بابت حق ترانزیت گاز از دست داد.
بحران اخیر انرژی و چالشهای آن
آغاز جنگ اوکراین و روسیه سبب نگرانی کشورهای اروپایی درخصوص تأمین گاز مورد نیاز آنها شد. در واقع با آغاز جنگ، روسیه، کشورهای اروپایی را به قطع صادرات گاز تهدید کرد. اگرچه کشورهای اروپایی و غربی سعی کردند سیاست تحریم صنعت نفت و گاز روسیه را در پیش بگیرند، اما وابستگیهای این کشورها به گاز روسیه، موضوعی نیست که بتوان از آن چشمپوشی کرد. اغلب کشورها نیز به این موضوع واقف هستند که نمیتوان مسیری جایگزین برای گاز روسیه در کوتاهمدت در نظر گرفت. از همین رو، کشورهایی مانند آلمان که ۴۲ درصد گاز خود را از روسیه تأمین میکنند، سعی کردند به تحریمهای کشورها علیه خرید گاز روسیه ملحق نشوند. درخور توجه است سایر کشورهای اروپایی مانند یونان و ترکیه نیز با ۸۰ و ۶۷ درصد وابستگی به واردات گاز از روسیه، متضرر شدهاند و به نوعی میتوانیم وابستگی کشورهای اروپایی به گاز روسیه را بالا بدانیم. عاملی که باعث شد کشورهای اروپایی، چه در آغاز جنگ و چه اکنون، دستبهعصاتر درخصوص تحولات اوکراین موضعگیری کرده و اغلب سمتوسوی بیطرفی را حداقل درخصوص تحریم نفت و گاز روسیه از خود نشان دهند؛ موضعگیریای که میتوان ریشههای اقتصادی و وابستگی بهخصوص در زمینه واردات گاز را در آن مشاهده کرد. کشورهای اروپایی که به دلیل وابستگی زیاد به گاز روسیه حتی تن به خواسته پرداخت بهای گاز روسیه با روبل را دادند و سعی کردند از قطعی جریان گاز و تکرار بحران سال ۲۰۰۹ جلوگیری کنند؛ بحران انرژی و خصوصا گازیای که شباهت بسیاری به بحران سال ۲۰۰۹ دارد.
شباهت و تفاوتهای 2 بحران
یکی از شباهتهای میان دو بحران پیشآمده را میتوان قطع گاز صادراتی روسیه دانست. همانطور که اشاره شد، در سال ۲۰۰۹ کشور روسیه نزدیک به ۲۰ روز صادرات گاز خود را به اروپا قطع کرد؛ حادثهای که در جنگ روسیه و اوکراین نیز شاهد آن بودیم و روسیه گاز صادراتی خود به بلغارستان و لهستان را قطع کرد. همچنین روسیه تهدید کرده است اگر سایر کشورها از پرداخت بهای گاز روسیه به روبل سر باز بزنند، صادرات گاز به آنها را قطع خواهد کرد. یکی دیگر از شباهتهای میان دو بحران را میتوان نقش عوامل سیاسی در قطع صادرات گاز دانست. در بحران سال ۲۰۰۹ اگرچه مسئله اصلی بر سر حق ترانزیت و بدهی بود، ولی به خوبی میتوان ریشه این بحران را نیات سیاسی روسیه دانست. در واقع در آن سال و با گسترش ناتو در اروپای شرقی، روسیه بهشدت ابراز نگرانی کرده و تلاش کرد از این طریق بتواند مانع از گسترش ناتو در اروپای شرقی و بهخصوص اوکراین شود؛ عاملی که در جنگ اخیر روسیه و اوکراین نیز دلیل اصلی شروع جنگ از سوی روسیه بود که روسیه تلاش کرد از نزدیکشدن ناتو به مرزهای خود و از عضویت اوکراین در آن جلوگیری کند. در این مسیر، روسیه از موضوع انرژی و خصوصا گاز بهعنوان سلاح استفاده کرد. شباهت بسیار مهم میان دو بحران را میتوانیم استفاده روسیه از گاز بهعنوان سلاح سیاسی در هر دو بحران بدانیم. بهنوعی روسیه در هر دو بحران تلاش کرده با استفاده از گاز، منافع خود را محقق کرده و با توجه به نیاز شدید اروپا به گاز صادراتی روسیه، امتیازات گوناگونی را در این خصوص مطالبه کند.
همچنین درخصوص دو بحران برخی تفاوتها نیز وجود دارد. برای مثال، میتوان مهمترین تفاوت درخصوص دو بحران سال ۲۰۰۹ و ۲۰۲۲ را در قیمت گاز دانست؛ قیمت گازی که در دو بحران رویکردی متفاوت را به دنبال داشته است. قیمت گاز با وجود کشمکشهای روسیه و اوکراین بر سر حق ترانزیت گاز در سال ۲۰۰۸ از ۱۳ هزار دلار برای هر مترمکعب در ژوئن ۲۰۰۸ به چهارهزارو ۵۰۰ دلار در اول ژانویه سال ۲۰۰۹ و آغاز بحران گازی رسید و افت شدیدی را تجربه کرد. درحالیکه در بحران ۲۰۲۲ یا جنگ روسیه و اوکراین، از آغاز رسمی جنگ و حتی با وجود زمزمههایی مبنی بر حمله روسیه به اوکراین، شاهد رشد قیمت گاز از چهارهزارو ۳۵۳ دلار برای هر مترمکعب به هفتهزارو ۷۵۱ دلار بودیم که رشد نزدیک به صددرصد را تجربه کرده است. یکی دیگر از تفاوتهای دو بحران را میتوان مدت زمان آنها دانست. در بحران سال ۲۰۰۹، در عرض ۲۲ روز صادرات گاز به حالت عادی بازگشت؛ اما در بحران اخیر انرژی، با گذشت بیش از چهار ماه همچنان بحران به پایان نرسیده و شاهد افزایش قیمت نفت و گاز هستیم.
توجه اروپا به مفهوم امنیت انرژی
موضوعی که از سال ۲۰۰۹ و بحران قطع گاز مورد توجه اروپا قرار گرفته، مفهوم امنیت انرژی است. آژانس بینالمللی انرژی، امنیت انرژی را در دسترس بودن بیوقفه منابع انرژی با قیمت مقرونبهصرفه تعریف میکند. کشورهای اروپایی با توجه به این مفهوم و اصل متنوعسازی مسیرهای انرژی، تلاش کردند دنبال تأمین گاز خود از مسیرهای گوناگون باشند. در واقع متنوعسازی مسیرهای انرژی و کاهش اتکا به یک مسیر خاص واردات انرژی، بهطور ویژه به روسیه و کاهش وابستگی واردات انرژی از روسیه اشاره دارد. موضوعی که توجه و سرمایهگذاری کشورهای اروپایی در پروژههای مختلف انتقال گاز به اروپا به خوبی نشان داده شده است. کشورهای اروپایی در همین راستا تلاش کردند در پروژههایی مانند کریدور گاز جنوبی سرمایهگذاریهای گستردهای را انجام دهند. علاوه بر این، اروپا و ایالات متحده آمریکا ایجاد خط لولههایی مانند خط لوله ترانس خزر یا وایتاستریم را مورد حمایت خود قرار دادند که شاهد متنوعسازی مسیرهای انرژی و بهخصوص گاز برای اروپا هستیم. این سیاست موجب میشود که سلاح سیاسی روسیه یعنی گاز تضعیف شده و از ایجاد حوادثی مانند آنچه در سال ۲۰۰۹ یا در ۲۰۲۲ بر سر انرژی رخ داد، جلوگیری شود.
بهطورکلی میتوان عنوان کرد که بحران سال ۲۰۰۹ و جنگ اخیر روسیه و اوکراین موجب تغییر نگرش اروپا و دیدگاه آنها در زمینه انرژی شده است. تغییر نگرشی که در راستای مفهوم امنیت انرژی و تأمین امنیت عرضه کشورهای اروپایی بوده است. در واقع اروپا میتواند از طریق دو بحران، درسهای تاریخی را دریافت کرده و کاهش اتکا به گاز روسیه را به صورت جدی دنبال کند؛ عاملی که موجب تسریع در گذار از انرژیهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر شده و بهنوعی آن را میتوان توفیق اجباری برای اروپا دانست. از طرفی رویآوردن به انرژیهای تجدیدپذیر موجب دسترسی آسان و قیمت مناسب برای کشورهای اروپایی میشود که به خوبی مفهومهای امنیت انرژی را دنبال میکند و اقتصاد کشورهای اروپایی را دچار تکانهای شدید ناشی از شوکهای انرژی نمیکند. علاوه بر این، دو بحران ۲۰۰۹ و ۲۰۲۲ نمایانگر این نکته بود که وابستگی انرژی به کشوری خاص میتواند موجب سوءاستفاده کشور صادرکننده از این شرایط شده و از آن انرژی بهعنوان سلاحی سیاسی علیه کشورهای واردکننده انرژی استفاده کند. بحرانهایی که شاید اروپا را متوجه سیاست اشتباه خود در وابستگی به گاز روسیه کرده و از همین جهت است که مسائلی مانند امکان صادرات از کشورهای مختلف مانند ایران را امکانسنجی و دنبال میکنند تا از تکرار تاریخ در آینده جلوگیری کنند.