محمدرضا ایمانی، روانشناس اجتماعی:
بهجامانده از کنکور برای داوطلبها
وجود استرس در نظام آموزشی به عوامل محیطی و زیستی مربوط است، اما حضور در امتحان هم باز به این بستگی دارد که چقدر مهارتهای لازم برای کنترل هیجان در کودکان را فراهم کردیم. یکی از موضوعاتی که امروز خیلی با آن روبهرو هستیم به تابآوری مربوط است، یعنی در شرایط بحرانی چقدر میتوانیم خودمان را کنترل کنیم و با سلامت و کیفیت خوبی از آن بحران خارج شویم تا بتوانیم به یک کیفیت خوب دست پیدا کنیم.
وجود استرس در نظام آموزشی به عوامل محیطی و زیستی مربوط است، اما حضور در امتحان هم باز به این بستگی دارد که چقدر مهارتهای لازم برای کنترل هیجان در کودکان را فراهم کردیم. یکی از موضوعاتی که امروز خیلی با آن روبهرو هستیم به تابآوری مربوط است، یعنی در شرایط بحرانی چقدر میتوانیم خودمان را کنترل کنیم و با سلامت و کیفیت خوبی از آن بحران خارج شویم تا بتوانیم به یک کیفیت خوب دست پیدا کنیم. ما از ابتدا کودکان را با هراس و نگرانی امتحان مواجه میکنیم در صورتی که باید این تفکر در خانواده وجود داشته باشد که با امتحان میزان یادگیری خودمان را بسنجیم و نه برای نمره و ترس مردودی، بلکه تنها برای مطلعشدن از سطح آگاهی و نواقص خودمان. مثلا وقتی راجع به امتحان نهایی و کشوری صحبت میکنیم، استرس در دانشآموزان اشکال مختلفی پیدا میکند، گروهی درونگرا و گروهی برونگرا هستند که بروز استرس در آنها متفاوت خواهد بود و در نتیجه میزان یادگیری در آنها به شدت کاهش پیدا میکند بنابراین آمادگی مواجهه با این آزمون را نخواهند داشت و باز از طرف دیگر میزان اضطرابشان افزایش پیدا میکند، اما اگر برای دانشآموز این را جا بیندازیم که این روند مثل مسابقهای است که هر نتیجهای که بگیری مورد پذیرش است و حمایت عاطفی خانواده را خواهی داشت شرایط به شکل دیگر پیش خواهد رفت. در کنار این برای اغلب بچهها مشخص نیست در کدام دانشگاه و کدام رشته قبول خواهند شد و حتی وقتی فارغالتحصیل میشوند متوجه میشوند رشتهای که خواندند با علایقشان متفاوت بوده و به موفقیت دست پیدا نمیکنند، برای همین در چرخه کسبوکار دچار مشکل میشوند. همچنین میزان استرس زیاد در زمان کنکور باعث انتخاب اشتباه در تصمیمگیری آنها خواهد شد. استرس برای این بچهها دو شکل دارد، یکی اینکه باید یاد بگیرند چطور آن میزان استرس و نگرانی را کنترل کنند، مثلا ورزش کنند، نفس عمیق بکشند و... اما بخش دیگر به عوامل محیطی مربوط است که به اولیای مدرسه، فضای رسانه، خانواده و... برمیگردد. ما باید تلاش کنیم بچهها متوجه شوند این آزمون تنها یک رقابت در سطح علمی است و بحث حمایت عاطفی و پشتیبانی را هم در نظر بگیریم تا با آرامش بیشتر و ثبات قدم جلو روند، اما در کشور کنکور را به یک مسابقه تبدیل کردند که بچهها در پانسیونهای مطالعاتی طی پروسهای سخت تنها مطالعه کنند و استراحت مختصری داشته باشند در صورتی که اینها بچهها را دچار بحران روحی و روانی شدید میکند و تکاپو و شادمانی را در آنها از بین میبرد و پایینآمدن رتبه را با این شرایط برای خود یک شکست میدانند و عوارض این موضوع جبرانناپذیر است. باید طی مشاورههای اصولی علایق و استعداد این افراد مورد بررسی قرار بگیرد و وقتی به این مسائل بیتوجهی شود، فردی را میبینیم که مثلا در رشته مهندسی و پزشکی تحصیل کرده اما در رشته موسیقی فعالیت میکند و در این شرایط افراد زمان را به عنوان یک سرمایه و بخش زیادی از نوجوانی خود را از دست دادند که بازخورد آن احساس ناامیدی و ناراحتی و اضطراب و بازندهبودن خواهد بود در صورتی که اینها تصورات ذهنی است و واقعیتی ندارد. با این وجود خانوادهها باید برنامه مشاوره و روانشناسی برای خود در نظر بگیرند تا تکنیکهایی را برای مدیریت شرایط و جایگزین بعضا مصرف آرامبخشهایی که افراد زمان کنکور میخورند، یاد بگیرند. حتی همین که روش مطالعه هرکس متفاوت است، برخی در شب و برخی در روز میزان یادگیری بهتری دارند بسیار در روند یادگیری بچهها و آرامش آنها مؤثر است، به عنوان یک مشاور میگویم که امروزه بیشتر مشکلات کودکان ما از خانواده آنهاست و اگر خود پدر و مادر کنترل شوند، بچهها زندگی بهتری خواهند داشت.