به فکر متروپلهای تهران باشیم
ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱ بخشی از برج متروپل در خیابان امیری آبادان فروریخت. این حادثه تا بامداد شنبه هفتم خرداد 28 کشته بر جای گذاشته و دهها زخمی نیز به بیمارستان فرستاده شدند. در سه روز اول بعد از حادثه پیشبینی میشد تعدادی افراد همچنان زنده زیر آوار باشند و پس از آن جستوجوها عمدتا به یافتن اجساد محدود شد. برجهای متروپل شامل دو برج بود.
ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱ بخشی از برج متروپل در خیابان امیری آبادان فروریخت. این حادثه تا بامداد شنبه هفتم خرداد 28 کشته بر جای گذاشته و دهها زخمی نیز به بیمارستان فرستاده شدند. در سه روز اول بعد از حادثه پیشبینی میشد تعدادی افراد همچنان زنده زیر آوار باشند و پس از آن جستوجوها عمدتا به یافتن اجساد محدود شد. برجهای متروپل شامل دو برج بود. برج شماره یک، یک برج تجاری، پزشکی و اداری در ۹ طبقه با بیش از شش هزار مترمربع زیربنا و برج شماره دو در ۱۱ طبقه (بدون احتساب طبقه منفی یک و بام) با زیربنای بیش از چهارهزارو ۵۰۰ مترمربع با سه بر ۵۰ متری در خیابان امیری، بهعنوان یک مجموعه تجاری، تفریحی، فرهنگی و پارکینگ طبقاتی ساخته شد. ظاهرا مجوز اولیه این ساختمانها چهارطبقه بوده و تعداد طبقات «به مرور زمان!» به حدود سه برابر افزایش یافته است. به باور نگارنده اگر همین مسئله مجوزگرفتن برای افزایش تعداد طبقات و افرادی که امکان چنین کاری را دادهاند، بررسی و دقیقا معلوم شود، دلیل فروریختن ساختمان نیز مشخص خواهد شد. همین یک فاجعه نشان میدهد که میزان آسیبپذیری ما در ساختمانهای جدیدی که در کشور در سه دهه اخیر احداث شده، چقدر است. باید مدیریت شهری را درخصوص ساخت برجهایی که میتوانند هر لحظه فاجعهای به بار آورند، مقصر دانست. اگر به تعداد برجهای بلندتر از 10 طبقه توجه کنیم، بیش از هزار ساختمان با این ارتفاع در تهران وجود دارد. آیا تهران امکان و ظرفیت این همه ساختمان بلند را دارد؟ ساختمان متروپل فقط یک ساختمان در شهری است که اکنون مرکز توجه کشور است و تا روز ششم بعد از حادثه همچنان آواربرداری در آن ادامه داشته است. آن شهر ساختمان و برج بلند دیگری در این اندازه و مشخصات ندارد؛ ولی تهران بیش از هزار ساختمان با این مشخصات دارد. آبادان در مقایسه با تهران محلی به نسبت کمتر لرزهخیز است؛ ولی تهران عملا از نظر خطر زلزله خطرناکترین منطقه ایران است. از نظر جمعیت نیز مهمترین محدوده تمرکز مردم ایران است که متأسفانه کموبیش در معرض آسیبهای احتمالی هر نوع رخدادی نظیر حادثه پلاسکو 1395 یا متروپل 1401 هستند. شروع برجسازیهای جدید در تهران در دهه 70 بوده و در 30ساله اخیر بهتدریج به تعداد این برجها افزوده شده است. گزارشها نشان میدهد 230 برج در دهه 70 و بدون دریافت مجوز کمیسیون ماده 5 احداث شدهاند. مجوز 543 بلندمرتبه هم پیش از سال 85 صادر شده است. بر اساس گزارشهای شهرداری تهران و شورای عالی شهرسازی و معماری کشور، بیشتر این برجها، ناایمن و بدون هویت به حساب میآیند. سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهر تهران بیش از 90 درصد از برجهای تهران را فاقد استاندارد ایمنی میداند. کمیسیون ماده 5، هشت عضو دارد و اعضای آن معاونان وزرای راه و شهرسازی، جهاد کشاورزی، نیرو، کشور، معاون سازمان میراث فرهنگی، معاون سازمان حفاظت محیط زیست، رئیس شورای شهر (بدون حق رأی) و شهردار تهران هستند. بناهای بلند متعددی روی گسلهای فعال یا در حریم آنها در تهران (و تبریز) قرار دارند. در جلسه 25 مرداد سال 95 شورای عالی شهرسازی و معماری و با حضور وزیر راه، مسکن و شهرسازی، نقشه گسلهای تهران تصویب و بهعنوان ملاک عمل همه دستگاهها در شهر تهران ابلاغ شد. شهرسازی در حریم گسلهای فعال، اساسا با افزایش ریسک همراه است. شهردار منطقه 22 تهران در تاریخ 29/8/1396 با تأیید اینکه ساختوسازهایی روی گسلهای تهران انجام شده، گفت: «متأسفانه بر (روی) اغلب گسلهای تهران، ساختوساز صورت گرفته؛ چراکه بیشتر گسلهای تهران در دامنه رشتهکوه البرز قرار دارد... ازجمله سعادتآباد، بهویژه در منطقه کوی فراز بالای سعادتآباد یا مثلا در منطقه 22، برجهای آسمان در جنوب بزرگراه همت، روبهروی شهرک شهید باقری در کنار گسل قرار دارد. از طرف دیگر آییننامه 2800 عنوان میکند اثرات گسل در طراحیها باید مدنظر قرار داده شود؛ ولی با توجه به اینکه اولا اجرای آنها بهطور واضح مشخص نیست و ثانیا ضابطه محاسباتی ندارد، مانند ساختمانهای دیگر طراحی میشود... . در حریم قرمز و نارنجی گسلها، یعنی محدودهای که نباید ساختوساز انجام شود هم ساختمانسازی انجام شده...». مدیریت جدید شهر تهران باید توجه فوری و جدی به این مسئله داشته باشد و هر نوع توسعه تهران به شیوه قبل و بر پایه احداث برج و مرکزهای خرید را متوقف کند.