|

لغو یک رسیتال و حقوق مغفول هنرمند

«لیلا رمضان» در صفحه اینستاگرام خود با بردباری تحسین‌برانگیزی از لغو شب نخست رسیتال پیانوی خود خبر داد. بنا بر نوشته‌ او معلوم می‌شود که این خبر از سوی تالار رودکی به او اطلاع داده و بیان شده این لغو اجرا به دستور دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت پذیرفته است. آن‌طور که او‌ نوشته این لغو برنامه به‌دلیل جابه‌جایی در محاسبات ماه رمضان و روز عید فطر بوده که با یک روز تأخیر در فرارسیدن عید، مناسبات دیگر هم‌ جابه‌جا شده و شب اول رسیتال لیلا رمضان مصادف شد با شب شهادت.

لغو یک رسیتال و حقوق مغفول هنرمند

علی مغازه‌ای: «لیلا رمضان» در صفحه اینستاگرام خود با بردباری تحسین‌برانگیزی از لغو شب نخست رسیتال پیانوی خود خبر داد. بنا بر نوشته‌ او معلوم می‌شود که این خبر از سوی تالار رودکی به او اطلاع داده و بیان شده این لغو اجرا به دستور دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت پذیرفته است. آن‌طور که او‌ نوشته این لغو برنامه به‌دلیل جابه‌جایی در محاسبات ماه رمضان و روز عید فطر بوده که با یک روز تأخیر در فرارسیدن عید، مناسبات دیگر هم‌ جابه‌جا شده و شب اول رسیتال لیلا رمضان مصادف شد با شب شهادت.

بدیهی‌ است نه دفتر موسیقی و نه هنرمند هیچ‌یک نقشی در این هم‌زمانی نداشتند، اما نکته در این است که طبق قانون وقتی نهاد متولی موسیقی مجوزی را صادر کرده و هنرمندی که ماه‌ها وقت و توان خود را صرف برگزاری یک اثر هنری در کشور خود کرده است، چه حقوقی نسبت به هم دارند!

می‌دانیم طبق قانون دولت باید تمامی خسارات مترتب بر لغو یک برنامه را متقبل شود، اما جدای از این، نکات دیگری هم هست که نمی‌توان مورد توجه قرار نداد.

ابتدا اینکه دفتر موسیقی باید در همان فردای ایجاد تغییر در مناسبات تقویمی، به همه برنامه‌هایی که مجوزی برایشان صادر شده بود، مستقیم، رسمی و به‌صورت مکتوب اطلاع می‌داد و در این مورد خاص می‌بینیم که قصور شده و هنرمند از طریق بنیاد رودکی از لغو برنامه مطلع می‌شود. سپس پذیرش این ضعف و خطاست که بدیهی‌ترین حق هنرمند این است که وقتی به علت دیگری نسبت به ارائه او تصمیمی گرفته شده است، بتواند جواب‌گوی مخاطبان خود باشد.

مهم‌ترین نکته‌ای که می‌توان در پی این رویداد مشاهده کرد، انفعال نهادهای ظاهرا مستقل موسیقی است که هیچ‌گونه واکنشی در این زمینه نداشتند.

پرسش این است که آیا نهادهای موسیقی هیچ وظیفه یا مسئولیتی در قبال هنرمندان و هنر موسیقی ندارند که اعتراض یا حمایتی در قبال‌ چنین اموری نشان نمی‌دهند؟

به واقع باید پرسید خانه موسیقی یا انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران بر کدام سکو و کجای موسیقی ایرانی ایستاده‌اند؟

دو نهادی که بدون اینکه اندکی در حمایت و دفاع از حقوق صنفی اعضای جامعه موسیقی گام مؤثری بردارند، به حیات خود ادامه می‌دهند.

موسیقی معاصر که مخاطب خاص دارد، همواره بی‌حاشیه‌ترین گونه موسیقی بوده که در هنری‌ترین وجه موسیقی برای بیان اندیشه و سخن نو در تمام نقاط جهان از سوی حمایت دولت‌ها و نهادهای حامی فرهنگ مورد حمایت قرار می‌گیرد اما اینجا با اینکه هیچ‌گونه حمایتی در کار نیست، نهاد موسیقی کشور درست زمانی که وزیر فرهنگ و ارشاد صحبت از لزوم توجه تمامی دستگاه‌های کشور به مجوز‌های صادرشده برای موسیقی می‌کند، خود به لغو مجوز خود اقدام می‌کند، بدون ‌‌آنکه نسبت به رعایت حقوق هنرمند توجهی به عمل بیاورد.

لغو مجوز برگزاری این رسیتال پیانو بدون رعایت حقوق هنرمند و پذیرش مسئولیت خسارات مادی و‌ معنی هنرمندی همچون لیلا رمضان در حالی که با توجه به اعتبار بین‌المللی‌اش می‌توانست به راحتی در هر جای جهان به اجرای آن اقدام کند، پیامد ناشایست و وسیعی در وجهه فرهنگی ملی ما می‌تواند ایجاد کند و مدیران دولتی حتما می‌دانند چنین برخوردی مانند لکه‌ای در عملکرد آنان خودنمایی می‌کند. ضمن آنکه بی‌تفاوتی یا بی‌توجهی به حقوق هنرمندانی که به هر دلیل با لغو برنامه از پیش تعیین‌شده دچار خسران و گرفتاری‌ها و لطمات سنگین می‌شود، همچون دینی است که بر گردن دفتر موسیقی و خانه موسیقی و دیگر نهادهای موسیقی ایرانی‌شان می‌ماند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها