|

حواس‌تان هست؟ فاجعه می‌آید

نزدیک به یک هفته است که یک ساختمان (به این عدد یک دقت کنید، بعدا با آن کار داریم) در آبادان فروریخته، هنوز عملیات اکتشاف و نجات به پایان نرسیده و هنوز نمی‌دانیم دقیقا چند نفر زیر آوارها هستند. رسانه‌های رسمی می‌گویند تمام اقدامات لازم برای عملیات آواربرداری و کشف افراد به‌دام‌افتاده با بهترین امکانات انجام شده است و مردم با رسانه‌های در دسترس‌شان از نبود وسایل و نیروهای تخصصی و ناهماهنگی و ضعف در مدیریت خون گریه می‌کنند.

حواس‌تان هست؟ فاجعه می‌آید

نزدیک به یک هفته است که یک ساختمان (به این عدد یک دقت کنید، بعدا با آن کار داریم) در آبادان فروریخته، هنوز عملیات اکتشاف و نجات به پایان نرسیده و هنوز نمی‌دانیم دقیقا چند نفر زیر آوارها هستند. رسانه‌های رسمی می‌گویند تمام اقدامات لازم برای عملیات آواربرداری و کشف افراد به‌دام‌افتاده با بهترین امکانات انجام شده است و مردم با رسانه‌های در دسترس‌شان از نبود وسایل و نیروهای تخصصی و ناهماهنگی و ضعف در مدیریت خون گریه می‌کنند. یک ایران داغدار خوزستانی است که انگار زخم‌هایش را پایانی نیست. اما یک ساختمان، یک ساختمان 10طبقه فروریخته است و بسیج منطقه‌ای و کشوری‌مان نتیجه‌اش شده این.

حواس‌تان است؟

ما در سرزمین حادثه‌ها زیست می‌کنیم، سیل تهران را یادتان هست؟ زلزله طارم و بم در خاطرتان هست؟ از آتش‌سوزی پلاسکو چه مدت گذشته؟ حادثه باز هم خواهد آمد. زیست بشر با حوادث طبیعی پیوند خورده، اما گروهی از بشر می‌شود ژاپنی‌ها که روی کمربند زلزله این‌گونه زیست می‌کنند که زلزله‌های با ریشتر زیاد هم تلفاتی برای‌ آنها به بار نمی‌آورد، گروهی هم می‌شوند ایرانی‌ها و هندی‌ها که زلزله نیامده ساختمان‌های سست‌پایه شکل‌گرفته با فسادشان فرو می‌ریزند و ملتی را در ماتم فرو می‌برند. ما در سرزمین حادثه‌ها هستیم، اگر زبانم لال اینجا، در پایتخت، آن زلزله که دیر یا زود خواهد آمد بیاید چه خواهیم کرد؟ نگویید ستاد بحران و مانورهای بحران و سوله‌های بحران و طرح‌های بحران و... می‌دانیم و می‌دانید که تمام آنچه برای بحران در همه این سال‌ها کرده‌ایم برای بحران‌های در حد چند ساختمان و چند مصدوم بوده و نه بیشتر. تهران یا هر کلان‌شهر ما اگر با یک بحران واقعی روبه‌رو شود، قتلگاه سوءمدیریت و پیامدهای بعدی خواهد شد و خود اتفاق در گردوغبار آنچه بعدها حادث خواهد شد، گم خواهد شد. به‌هرحال مدیریت «ان‌شاءالله» شیوه‌ای از مدیریت است. ان‌شاءالله که هیچ حادثه طبیعی یا انسان‌ساختی در هیچ جای این دیار رخ ندهد و هیچ غمی بر دل هیچ ایرانی ننشیند، اما می‌شود؟ همین اتفاقات گوشه و کنار کشور هشدار می‌دهند که این شیوه جوابگو نیست. همین تهران خودمان، می‌دانید در باب عملیات امداد و نجات در صورت رخ‌دادن فاجعه‌ای کلان، چه وضعیتی دارد؟ حتی فکرکردن به چنین وضعیتی هم ترسناک است، اما نشسته‌ایم و دوره می‌کنیم شب و روز را و به گام‌های مورچه‌ای برای مقابله با سیلی که روزی خواهد آمد دل بسته‌ایم و در دل می‌گوییم: «ان‌شاءالله نمی‌آید... ا‌ن‌شاءالله نمی‌آید...».