|

چرا ورزشکاران ایرانی از نداشتن غذای کافی گلایه دارند؟

جنجال عدس‌پلو

ورزش ایران روزهای پرالتهابی را سپری می‌کند. این التهاب مختص یکی، دو رشته خاص نیست و بیشتر رشته‌های ورزشی و ورزشکاران مربوطه به دلیل نبودن و نداشتن بودجه کافی، از اردوهای آماده‌سازی گلایه دارند. گو اینکه تعدادی از فدراسیون‌ها هم یا اوضاع مالی‌شان بهتر است یا اینکه مدیر بهتری بالای سر دارند و در تهیه مایحتاج اولیه که بخش اصلی آن تأمین غذای باکیفیت و به‌اندازه است، مشکلی ندارند.

جنجال عدس‌پلو

ورزش ایران روزهای پرالتهابی را سپری می‌کند. این التهاب مختص یکی، دو رشته خاص نیست و بیشتر رشته‌های ورزشی و ورزشکاران مربوطه به دلیل نبودن و نداشتن بودجه کافی، از اردوهای آماده‌سازی گلایه دارند. گو اینکه تعدادی از فدراسیون‌ها هم یا اوضاع مالی‌شان بهتر است یا اینکه مدیر بهتری بالای سر دارند و در تهیه مایحتاج اولیه که بخش اصلی آن تأمین غذای باکیفیت و به‌اندازه است، مشکلی ندارند. در ورزش حرفه‌ای این روزها، بحث تغذیه مبحثی تخصصی و صدالبته بسیار مهم است. بسیاری از ورزشکاران حرفه‌ای در کنار فدراسیون‌های مختلف از متخصصان تغذیه در کنار تیم استفاده می‌کنند به این امید که کارایی ورزشکاران را بالاتر ببرند. این موضوع چندان شامل حال ورزشکاران ایرانی نمی‌شود. در سال‌های اخیر، چندین بار مشکلاتی همچون نبودن غذای کافی یا کیفیت پایین غذا، سروصدای ورزشکاران را که دست بر قضا بسیاری از آنها در زمره ورزشکاران ملی‌پوش هستند، درآورده است. تازه‌ترین آنها که تبدیل به جنجال شده مربوط به وضعیت تیم ملی وزنه‌برداری ایران است. کیفیت غذا به حدی پایین و حجم آن اندک بوده که ملی‌پوشان ایرانی تصمیم گرفته‌اند اردو را با نوشتن چند بیانیه بلندبالا ترک کنند و راهی منزل شوند. برای وزنه‌برداری که رشته‌ای قدرتی است، اهمیت تغذیه دوچندان حس می‌شود. گو اینکه تعدادی از این ورزشکاران علاوه بر اینکه باید چندین نوبت در طول روز غذای باکیفیت مصرف کنند، نیاز به مکمل‌های مختلف هم دارند. با وجود چنین امری، حالا پرسش اینجاست که آیا با عدس‌پلو و کوکوسبزی می‌توان برای تیم ملی وزنه‌برداری ایران وزنه زد و از آنها توقع مدال داشت؟

عدس‌پلو و کوکوسبزی تبدیل به نمادی در این روزها شده تا ورزشکاران این رشته نسبت به غذا در اردوی تیم ملی وزنه‌برداری گلایه داشته باشند. درد آنها یکی، دو تا نیست. آنها اخیرا با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو بوده‌اند که بخشی از آنها عبارت است از تغذیه نامناسب (عدس‌پلو، کوکو سیب‌زمینی، ماکارونی با سویا و تعداد کمی تخم‌مرغ با گوجه به‌عنوان صبحانه)، سهمیه‌بندی‌شدن آب معدنی، نداشتن آب گرم در اردو، نبودن سیستم خنک‌کننده در اتاق‌ها، نرسیدن مکمل، پرداخت‌نشدن حقوق‌ها و نبود فیزیوتراپ. ملی‌پوشان ایران به سهمیه‌بندی آب‌ معدنی و کیفیت پایین غذا در اردوی وزنه‌برداری شکایت داشته و خواسته‌اند تا اوضاع سروسامان یابد. در عوض اما علی مرادی، رئیس فدراسیون وزنه‌برداری، با حمله به رفتار این بازیکنان گفته «دو روز غذا به درستی توزیع نشده و این رفتار نامناسب از آنها سر زده است». قاعدتا علی مرادی مغلطه می‌کند چون هنوز زمان زیادی از درخواست پناهندگی یکتا جمالی نگذشته است؛ او که راهی رقابت‌های وزنه‌برداری در یونان شده بود، به آلمان رفت و درخواست پناهندگی داد. یکتا که تنها مدال‌آور تاریخ وزنه‌برداری زنان ایران است، در بخشی از دلایلی که برای پناهندگی برشمرده به وضعیت تغذیه در اردوی تیم ملی وزنه‌برداری اشاره کرده و گفته بود که وضعیت غذا در اردو بد بود. او گفته بود یا باید خودشان آشپزی می‌کردند یا اینکه باید از خانه غذا می‌بردند. اظهارنظر یکتا جمالی به تأیید سایر ملی‌پوشان زن ایران هم رسیده بود تا برخلاف ادعای علی مرادی، رئیس فدراسیون وزنه‌برداری، مشخص شود که مشکل غذا فقط مربوط به دو روز نمی‌شود.

داستان ماست و دوغ

پیش از اینکه عدس‌پلو و کوکوسبزی تبدیل به نماد اعتراض در تیم‌ ملی ایران شود، داستان ماست و دوغ در تیم ملی بسکتبال سروصدا به راه انداخت. این ماجرا مربوط به مهرماه 1397 است؛ جایی که بازیکنان تیم ملی از نداشتن جای خواب مناسب گلایه کرده و حتی از این گفتند که ماست و دوغ به بهانه گران‌شدن لبنیات از سر میز ناهار آنها حذف شده است. آن زمان عنوان شد که حامد حدادی، ستاره تیم ملی بسکتبال ایران با هزینه شخصی برای ملی‌پوشان در هر وعده غذایی ماست تهیه کرده تا آنها مشکلی نداشته باشند. اگرچه یکی از بازیکنان تیم ملی بعدها از این موضوع به‌‌عنوان یک شوخی یاد کرد ولی جدال لفظی حامد حدادی با مدیر تیم ملی بسکتبال ایران بر سر تغذیه بازیکنان نشان داد که شایعات حقیقت داشته است. آن زمان مسعود قاسمی، سرپرست تیم ملی، در جواب اعتراض ملی‌پوشان در مصاحبه‌ای گفت: «واقعا خیلی خنده‌دار است که بازیکن تیم ملی بیاید درباره نبودن ماست سر میز غذا حرف بزند. من نمی‌خواهم مدیران قبلی را زیر سؤال ببرم اما گویا برخی بازیکنان یادشان رفته که در خوابگاه فدراسیون با کمترین امکانات می‌ماندند؟ الان برای آنها هتل المپیک را رزرو می‌کنیم و هر روز ۳۰۰ هزار تومان برای اقامت و ارائه بهترین خدمات و غذا‌ها می‌دهیم. شاید درست نباشد من هم این حرف‌ها را بزنم، اما اینکه بازیکن ساعت ۸:۳۰ در هواپیما غذا می‌خورد و ساعت ۹:۳۰ در فرودگاه توکیو می‌گوید گرسنه‌ام، عجیب نیست؟! یادشان رفته که ساعت ۱۱ شب برای دومین بار شام را در «مک‌دونالد» خوردند؟ قبلا در سفر‌های بین‌المللی این‌طور بوده یا اینکه برخی شب‌ها به بازیکنان شام هم نمی‌دادند؟».

اظهارات قاسمی با واکنش تند حامد حدادی ستاره تیم ملی بسکتبال ایران همراه شد. او گفت: «چرا می‌خواهند منت بگذارند، آن هم برای بازیکنی که شش ماه شبانه‌روز در اردوی تیم ملی بوده و تمام تلاشش را کرده است. آیا بردن بازیکنان به رستوران مک‌دونالد کار بزرگی بوده است؟ فکر کرده‌اید ما عاشق مک‌دونالد هستیم؟ اتفاقا خیلی غذای بدی است و کسی دوست ندارد. مگر ما گدا هستیم؟».

غذای پرسی در باشگاه استقلال

شاید عجیب باشد ولی بحران غذا به باشگاه بزرگی مثل استقلال هم رسیده است. بهمن سال 99 در شرایطی که این تیم با محمود فکری، صدرنشین لیگ برتر ایران بود، بازیکنان این تیم به‌شدت از وضعیت غذایی در اردوی استقلال گلایه داشته و در گفت‌وگوهای رسمی، اعتراضشان به این مورد را نشان دادند. ارسلان مطهری، مهاجم آبی‌پوشان تهرانی، در‌این‌باره گفت: «‌شرایط که افتضاح است. ما به هتل رفتیم و می‌گویند غذا را پرسی کرده‌اند و پرسی به ما دادند. حرف‌زدن درباره این مسائل خیلی بچگانه و مدرسه‌ای است». رشید مظاهری، دروازه‌بان وقت این باشگاه دیگر بازیکنی بود که درباره غذای پرسی گلایه کرد؛ «‌فکر می‌کنم مدیران تیم باید خودشان را جمع کنند، ما را خسته کرده‌اند. اینکه تنها یک پرس غذا بدهند و در اطراف تیم پیدایشان نمی‌شود که چه؟ در تمام تیم‌ها چند نوع غذا به بازیکن می‌دهند تا مطابق میل خودش غذا بخورد، ولی اینجا یک نوع غذا به تیم می‌دهند که آدم خجالت می‌کشد درباره آن صحبت کند». فرشید اسماعیلی، دیگر بازیکن وقت استقلال هم نسبت به اتفاقات رخ‌داده معترض بود؛ «به مسجدسلیمان می‌رویم، غذا را پرسی می‌کنند و می‌گویند این‌قدر غذا بخورید. اینجا استقلال است، اما امکاناتش در حد تیم‌های ته‌جدولی است، ولی متأسفانه مردم و هواداران فقط 90 دقیقه بازی را می‌بینند». سیاوش یزدانی، مدافع استقلال نیز با اشاره به شرایط سخت استقلال در آن روزها گفت: «در شأن و شخصیت بازیکن استقلال نیست که بیاید درباره غذا حرف بزند، اما شرایط الان به این شکل است». نداشتن غذای کافی یا پخش غذای پرسی در اردوی استقلال دستمایه‌ای برای کری‌خوانی هواداران تیم رقیب یعنی پرسپولیس هم شد. در همان روزها، یکی از هواداران پرسپولیس با آویختن یک پرس غذا به ساختمان باشگاه استقلال، نسبت به شرایط حاکم در این باشگاه واکنش طعنه‌آمیزی داشت.

می‌رویم قطر غذا می‌خوریم

فاجعه غذایی برای نخبگان ورزشی ایران به همین موارد ختم نمی‌شود؛ چون در تازه‌ترین مورد، متین بالسینی، پدیده شنای ایران که با بی‌توجهی مسئولان ایرانی راهی انگلیس شده و درخواست پناهندگی کرده، داستان مشابهی را درباره وضعیت غذایی در اردوی تیم ملی شنا تعریف کرده است. او به‌تازگی گفته که برای تهیه غذای کافی در اردوی تیم ملی مشکل داشته‌اند و این یکی از مشکلات بی‌شماری بوده که داشته‌اند. «یکی از دوستانم پیش از شروع رقابت‌های قطر، زمانی که در ایران در اردو بودیم، به دبیر فدراسیون زنگ زد و گفت غذا به اندازه کافی در اردو وجود ندارد و ما سیر نمی‌شویم. همه می‌دانند شنا ورزش سنگینی است و کالری زیادی می‌سوزاند، طبیعی است که باید این کالری با غذای زیاد تأمین شود. فکر می‌کنید پاسخ دبیر فدراسیون چه بود؟ او گفته بود چند روز دیگر صبر کنید، به قطر که رفتیم آنجا از سلف‌سرویس هتل استفاده کنید و هرچه می‌توانید غذا بخورید». چنین روایت‌هایی بخشی از مشکلات مربوط به تغذیه در اردوی تیم‌های ملی و باشگاه‌های بزرگ ایرانی است و قاعدتا در سطوح پایین‌تر این گرفتاری‌ها و کمبودها دوچندان است. ساده‌ترین راه برای مدیران ورزش ایران، انکار و تکذیب مواردی است که می‌شود از آن به‌عنوان یک فاجعه نام برد؛ اما پرسشی که ذهن مخاطب را آزار می‌دهد این است که آیا با انکار و تکذیب، چیزی در این ورزش به‌ظاهر حرفه‌ای ایران درست می‌شود؟