|

شهرگریزی اجباری با سقف‌های اجاره‌ای

این روزها شاید مهم‌ترین کابوس خانواده‌ها، به‌خصوص جوانان، مشکل اجاره‌بهاست؛ مشکلی که این سال‌ها روز‌به‌روز بزرگ‌تر شده و انگار هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد. یا اگر هم که هست، هنوز اقدامی برای آن صورت نگرفته است. در واقع افرادی که نتوانستند صاحب خانه شوند، هزینه‌های بالای تأمین سرپناه، امانشان را بریده و افزایش روزبه‌روز نرخ اجاره‌بها و خرید مسکن نیز و ترس از بی‌سقف‌ماندن نیز هر روز بیشتر از قبل تقویت می‌شود.

شهرگریزی اجباری  با سقف‌های اجاره‌ای

الهه باقری‌سنجرئی: این روزها شاید مهم‌ترین کابوس خانواده‌ها، به‌خصوص جوانان، مشکل اجاره‌بهاست؛ مشکلی که این سال‌ها روز‌به‌روز بزرگ‌تر شده و انگار هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد. یا اگر هم که هست، هنوز اقدامی برای آن صورت نگرفته است. در واقع افرادی که نتوانستند صاحب خانه شوند، هزینه‌های بالای تأمین سرپناه، امانشان را بریده و افزایش روزبه‌روز نرخ اجاره‌بها و خرید مسکن نیز و ترس از بی‌سقف‌ماندن نیز هر روز بیشتر از قبل تقویت می‌شود.

«پسرم ازدواج کرده، می‌خواد بیاد توی این خونه بشینه. باید جابه‌جا شید. همه‌شون همین رو می‌گن. چطور یهو بچه‌های همه‌شون ازدواج کردن. الکی می‌گن. فهمیدن نمی‌تونن توی کرونا مستأجر رو بلند کنن، اینطوری می‌گن». این جمله را یا خودمان گفتیم یا از زبان مستأجرهایی که اطرافمان می‌شناسیم، شنیدیم. این روزها، کم نیستند دوستان و آشنایانی که یا صاحبخانه جوابشان کرده یا نرخ اجاره را به‌ قدری بالا برده که حسابش از ذهن مستأجر خارج است. در این میان، مسئولان و تصمیم‌گیران، مدام تقصیر را متوجه یکدیگر می‌دانند و کسی به مستأجران درمانده نمی‌اندیشد.

این در حالی است که بخش قابل‌توجهی از ساکنان شهرها را مستأجران تشکیل می‌دهند. در بهمن سال گذشته، مجتبی یوسفی، عضو کمیسیون عمران مجلس، درباره فشارهای واردشده بر بازار مسکن گفته بود: «باید توجه داشته باشیم که مؤلفه‌های اقتصادی بر تمام بازارها از جمله بازار مسکن و اجاره به‌ طور مستقیم اثر می‌گذارد و در کشوری که با تورم 50درصدی مواجه بوده بدیهی است که بازار مسکن هم متأثر از این نرخ تورم دچار تلاطم شود. عامل مهم دیگری که بر بازار اجاره اثر می‌گذارد عرضه و تقاضاست. در تمام کشورها بخشی از جمعیت مستأجر هستند اما این‌گونه نیست که در مدت‌زمان کوتاهی نرخ اجاره‌بها تا این حد افزایش پیدا کند چرا‌که بین عرضه و تقاضا تعادل و توازن وجود دارد. این در حالی است که طبق آمار سرشماری سال 95 شش و نیم میلیون خانوار مستأجر داریم. سالانه 800 هزار ازدواج جدید صورت می‌گیرد یعنی پی‌درپی بر جمعیت مستأجران کشورمان اضافه می‌شود».

از طرفی، به‌ گفته برخی از کارشناسان و پژوهشگران شهری، بسیاری از مردم، به‌ خاطر نزدیکی به محل کار و انس‌گرفتن با محل زندگی خود، ناچار می‌شوند با هر نرخی که مالک درخواست می‌کند موافقت کنند و این موضوع علاوه بر اینکه باعث افزایش عرف اجاره در آن محل می‌شود، مستأجر را نیز از خانه‌دارشدن دورتر می‌کند، چراکه با درآمد خود شاید بتواند در یکی از محله‌های حاشیه‌ای یا شهرک‌های خارج از شهر مالک خانه شود اما می‌تواند در محله‌ای نزدیک‌تر به مرکز شهر یا محل کار خود، خانه‌ای اجاره کند.

فرزانه، مربی ورزشی و استاد دانشگاه، درباره وضعیت اجاره‌نشینی‌شان می‌گوید: «من توی یه خانواده تحصیل‌کرده که به ‌لحاظ مالی متوسط رو به بالا حساب می‌شدن بزرگ شدم. از اولی که به دنیا اومدم منطقه یک زندگی می‌کردیم. شوهرم هم بزرگ‌شده همین جا بود. وقتی ازدواج کردیم، با کمک خانواده‌ها تونستیم توی همین محل خونه اجاره کنیم. اوایل راحت از پس کرایه برمی‌اومدیم. هر جفتمون کار می‌کردیم. اما هی سال‌به‌سال کرایه‌ها بیشتر می‌شد. ما هم به‌ خاطر وابستگی به محل و نزدیکی به سر کار، هرچی صاحبخونه می‌گفت قبول می‌کردیم. امسال هم گفتیم نهایتا چهار میلیون کرایه رو می‌کنه هشت میلیون، که باز هم قبول می‌کردیم. اما جوابمون کرد. چون نمی‌تونه بیشتر از یه حدی برای تمدید بالا ببره اما وقتی مستأجر جدید بیاد، به‌راحتی می‌تونه هر مبلغی که دلش خواست بگیره ازش. ما هم مجبوریم بریم محله‌های پایین‌تر و خونه کوچیک‌تر بگیریم. اشتباه کردیم. شاید همون چند سال پیش با پولمون می‌تونستیم خونه بخریم. اما از طرفی، باید می‌رفتیم محله‌های خیلی دورتر یا حتی یه کم حاشیه شهرها».

از طرفی، برخی افراد به‌ امید شرایط کاری بهتر، زادگاه خود را ترک کرده و راهی کلان‌شهرها می‌شوند و پس از پیداکردن کار مناسب، به‌ دلیل بالابودن هزینه‌های جابه‌جایی و حمل‌ونقل، ناچارند نیمی از حقوق یا در برخی موارد، اکثر حقوق و درآمد خود را برای اجاره‌بهای مسکن صرف کنند. این تمام ماجرا نیست. شرایط در سال‌های اخیر، برخی افراد را به جایی رسانده که حتی با صرف تمام درآمد خود نیز، دیگر قادر به سکونت در مرکز شهرها نیستند. این ناتوانی از سکونت در مرکز کلان‌شهرها، با توجه به نرخ بی‌کاری در شهرهای زادگاهشان، آنها را به ‌سمت بازگشت به شهرهای محل تولد سوق نمی‌دهد، بلکه ناچارند به مناطق پایین‌تر کوچ کنند که این موضوع، منجر به ازدست‌دادن کیفیت زندگی، هزینه جابه‌جایی تا محل کار و مشکلات اجتماعی دیگر خواهد شد.

«شما می‌تونی باور کنی که همکار من، دیروز بعد از تماس صابخونه‌ش راهی بیمارستان شد؟ آخه تصور کن یه دختری با هزار بدبختی از یه شهر کوچیک توی یه استان خیلی دور، خانواده‌ش رو راضی کرده بیاد تهران که کار پیدا کنه. کار هم پیدا کرده و خیلی پیشرفت کرده اما صابخونه‌ش گفته یا صد میلیون بذار روی پول پیش، یا سه میلیون به کرایه اضافه کن. بخواد سه‌ میلیون بده، با قسطایی که داره و کمک مالی‌ای که به خانواده‌ش می‌کنه، حقوقش منفی می‌شه. ناچاره بره خارج از شهر. جاهایی هم که دیده یا مناسب یه زن تنها نیست، یا اینکه انقدر دوره که باید در ماه کلی هزینه رفت‌وآمد بده. می‌گه اومدم اینجا، کار یاد گرفتم، سِمت گرفتم. حرفه‌ای شدم که کمک‌خرج خانواده‌م هم بشم. نمی‌تونم برگردم شهر خودمون. اونجا نه‌تنها هیچ‌ کاری نیست، بلکه به‌ خاطر بافت سنتی و فرهنگیش هم که اصلا نباید از خونه بیام بیرون. هرچقد خانواده‌م همراهی کنن بازم عرف اونجا اینطوریه».

اینها روایت مرتضی، کارمند یک شرکت خصوصی از همکارش است که در بخش اداری همان شرکت، مشغول به کار است.

نظارتی بر قانون‌های کنترل نرخ اجاره‌بها نیست

بسیاری از این مستأجران می‌گویند که وقتی حقوق ماهانه خود را دریافت می‌کنند، در کنار هزینه‌های سرسام‌آور زندگی، از قبیل تأمین مایحتاج اولیه و مواد غذایی، باید اجاره‌بهای بالایی نیز پرداخت کنند و هم‌زمان، باید به پس‌انداز مبلغی برای افزایش پول پیش ملک استیجاری خود نیز بیندیشند که با این میزان تورم و درآمد عملا پس‌انداز شدنی نیست. این گرانی‌ها و افزایش نرخ اجاره‌بها، تنها شامل تهران یا کلان‌شهرهای دیگر نمی‌شود و بسیاری از استان‌های دیگر را نیز شامل شده است.

ندا، خانه‌دار و ساکن قزوین است و دو فرزند خردسال دارد. او می‌گوید: «با اینکه هزینه‌های زندگی اینجا خیلی کمتر از تهرانه؛ اما تصور کن که ما سه سال پیش، 10 میلیون پول پیش داده بودیم و یک‌میلیون‌و 500 تومن کرایه. صابخونه یهو پارسال گفت 10 میلیون رو باید بکنی صد میلیون با ماهی سه میلیون تومن کرایه. حساب کن که چند برابر می‌شه. واقعا با هزینه دو تا بچه کوچیک و با توجه به اینکه فقط شوهرم شاغله، چجوری می‌خواستیم این مبلغ رو تأمین کنیم. یادمه اون موقع گفته بودن که سقف برای افزایش اجاره‌بها گذاشتن و مالک نباید بیشتر از اون اضافه کنه؛ اما هرجا زنگ زدم و پیگیری کردم، گفتن به ما مربوط نمی‌شه. آخرش هم شورای حل اختلاف گفت بالاخره ملکشه، باید یه جوری باهاش توافق کنید. منظورم اینه که قانونی هم که گذاشتن اصلا نظارت نیست روش. بیا! من خواستم از قانون حمایت از مستأجر استفاده کنم. دستم به کجا بند بود؟».

این گلایه‌ها از نبود پاسخ‌گویی نهادهای مسئول، در حالی است که در سال‌های گذشته، بارها سقف افزایش اجاره‌بها اعلام و سازمان تعزیرات حکومتی مکلف شد تا با مشاوران املاک متخلف که این سقف افزایش را رعایت نکنند، برخورد کند. از طرفی، از طرف ستاد ملی مقابله با کرونا، برای حمایت از خانوارهای مستأجر در زمینه اجاره املاک مسکونی، طی مصوبه‌ای اعلام کرد که همه قراردادهای اجاره مربوط به املاک مسکونی استیجاری که از تاریخ ابلاغ این مصوبه تا پایان سال ۱۴۰۰ مدت‌زمان اعتبار آنها به اتمام می‌رسد، به ‌مدت یک سال به ‌صورت خودکار تمدید می‌شود. این مصوبه با شروطی اعلام شد که یکی از آنها، نیاز شخصی موجر به خانه است؛ یعنی مثلا خودش یا فرزندان ذکورش نیاز به اسکان داشته باشند و این نیاز شخصی هم از سوی شورای حل اختلاف احراز شده باشد، مستأجر باید خانه را تخلیه کند؛ دقیقا همان جمله‌ای که بسیاری از مستأجران آن را شنیده‌اند: «چی بگم. تا دید قیمت اجاره‌ها بالا رفته، هنوز به سال نرسید به ما گفت بلند شید. می‌گه پسرم زن گرفته، نتونستم براش خونه اجاره کنم، می‌خواد بیاد اینجا بشینه. نمی‌شه که بگم نه! حالا البته یکی از همسایه‌ها می‌گه اصلا بچه‌هاش بزرگ نیستن، مدرسه‌ای هستن؛ اما نمی‌شه که بگم بیا ثابت کن. حالا اینکه گفته پسرم زن گرفته، صاحبخونه خواهرم که گفته دارم از شوهرم جدا می‌شم، جا ندارم می‌خوام بیام توی همین خونه، دیگه نمی‌شه که بریم دنبالش ببینیم با شوهرش اختلاف داره یا نه! می‌دونن دستمون به جایی بند نیست، از یه طرف می‌دونن برای تمدید نمی‌تونن از یه حدی نرخ رو بالاتر ببرن، واسه همینه که ما رو بلند می‌کنن که با مستأجر جدید، رقم خیلی بالاتر قرارداد ببندن».

اینها را آتنا می‌گوید که به‌تازگی ازدواج کرده و بعد از چند ماه، صاحبخانه با عنوان اینکه خودش می‌خواهد در خانه‌اش مستقر شود، درخواست تخلیه داده است.

وام‌های ودیعه مسکن، به‌ شرط گذر از هفت‌خان رستم

در ابتدای امسال، سعید لطفی، یکی از اعضای اتحادیه مشاوران املاک، در مصاحبه‌ای، با بیان اینکه افزایش تقاضا در حاشیه تهران باعث افزایش اجاره‌بهای حاشیه‌نشین‌ها شده، گفته بود که «در این شرایط دولت پیشنهاد وام صد میلیون‌تومانی برای ودیعه را مطرح کرده و نه‌تنها این مبلغ امروز کفاف پول رهن را نمی‌دهد؛ بلکه اساسا مستأجران دسترسی به این وام ندارند و در سال گذشته کمتر از 10 درصد مستأجران موفق به دریافت وام ودیعه شدند».

«من خبرنگارم، در واقع زودتر از بقیه خبرها رو می‌فهمم. همون موقع هم یادمه که گفتن می‌تونیم وام ودیعه مسکن بگیریم؛ اما اصلا نتونستم وارد سایت بشم. یادمه اون موقع اولویت با متأهل‌ها بود. نمی‌دونم به‌ نظرم انقدر دردسر داشت که انگار راحت‌تر بود که یا کرایه بدم جای پول پیش، یا اینکه حتی از جایی وام بگیرم؛ مثلا این وام خونگی‌ها. اونا راحت‌تر بود؛ چون از خیلی‌ها هم شنیده بودم که بیشتر از چهار، پنج ماه از ثبت‌نامشون گذشته؛ اما هر بار مراجعه می‌کنن، می‌گن بودجه نیست، یکی از دوستام می‌گفت ۳۰۰ هزار تومن توی مسیرِ گرفتن کد رهگیری قولنامه و ثبت‌نام هزینه کرده؛ اما به‌ هیچ‌جا نرسیده بود. واقعا چرا باید طرحی رو بذارن که نمی‌تونن پاسخ‌گوی مردم باشن. حالا شما فکر کن اصلا همه اینها هم برای من جور می‌شد. باید می‌گشتم ضامن پیدا می‌کردم. تازه اگه به من مجرد که خانم سرپرست خانوار یا زن مجرد بالای 35 سال نبودم، وام می‌دادن! چرا وقتی ضامن می‌خوان مردم رو سرگردون می‌کنن، حالا من شاید یه ضامن پیدا کنم؛ اما کارگر چه ضامنی داره؟». اینها، مصداقی از عدم دسترسی به وام ودیعه مسکن است که علی، فارغ‌التحصیل ارتباطات و خبرنگار ساکن تهران می‌گوید.

سعید هم کارگر یک کارخانه در زنجان است و از اختلال در سیستم بانکی می‌گوید؛ اختلالی که باعث شد زمان دریافت وام را از دست بدهد: «من برای وام به یکی از شعبه‌های بانک ملت زنجان معرفی شدم، پس از ارائه مدارک و استعلام‌ها، گفتن ما وام ودیعه مسکن نداریم. درصورتی‌که توی سایت موقع ثبت‌نام اون شعبه هم معرفی شده بود. به من گفتن بانک رو عوض کنید. توی بانک بعدی هم به‌ خاطر اختلال توی سیستم، مدارکم برای دریافت وام ثبت نشد و بعدش گفتن دیگه زمان تموم شده. حتی با شکایت به بانک مرکزی و بازرسی بانک هم راه به جایی نبردم».

کوچ اجباری در راه یافتن سرپناه

مشکل دیگری که گرانی مسکن در کلان‌شهرها و به‌خصوص تهران به وجود آورده، ایجاد شهرک‌های اقماری و سکونتگاه‌های غیررسمی است؛ اما مشکل به همین‌جا ختم نمی‌شود، جمع‌شدن افراد در حاشیه شهرها با فرهنگ‌ها و آداب و رسوم مختلف باعث بروز مشکلات و معضلات اجتماعی نیز می‌شود.

به‌ گفته فرشید پورحاجت، دبیر کانون سراسری انبوه‌سازان کشور، «گرانی مسکن سرعت کوچ حاشیه‌نشینی را افزایش داده است. وقتی خرید مسکن برای اقشار متوسط هم دور از دسترس شده، بدون شک اجاره‌نشینی هم برای اقشار ضعیف‌تر، سخت‌تر شده است».

به این کوچ مستأجران از کلان‌شهرها به حاشیه شهرها یا شهرک‌ها و محلات خارج از مرکز، می‌توان تغییر محل زندگی از محله‌های بالاتر به پایین‌تر را نیز اضافه کرد. با توجه به متوسط درآمد کارمندی و کارگری و هزینه‌های جاری زندگی، بی‌شک توان پس‌انداز برای کمتر کسی باقی می‌‌ماند. با نبود این پس‌انداز هم یعنی تمدید مسکن مستأجران باید بدون افزایش ودیعه انجام شود؛ اتفاقی که قطعا محال است. این یعنی اکثر مستأجران، یا باید به کرایه پرداختی خود اضافه کنند یا اگر توان این را هم ندارند ناچارند به محله‌های پایین‌تر یا خانه‌های کوچک‌تر رجوع کنند. در واقع بالا‌رفتن سرسام‌آور قیمت زمین، ساخت‌وساز، مصالح ساختمانی، خرید، فروش، اجاره و رهن خانه در کشور، به‌ گونه‌ای شده که قیمت خرید و فروش مسکن و همچنین میزان رهن و اجاره خانه افزایش افسارگسیخته‌ای داشته است. این وضعیت باعث شده افرادی که پیش از این در خانه رهنی و اجاره‌ای ساکن بوده‌اند توان قیمت جدیدی را که سال جدید صاحبخانه برای رهن، ودیعه و کرایه تعیین کرده، نداشته باشند و از طرفی ارزش پولی که در سال گذشته به‌عنوان رهن یا ودیعه نزد مالک خانه داشته‌اند نیز به میزانی بسیار پایین‌تر از قبل تنزل کند و به‌ناچار دنبال گرفتن وام برای افزایش موجودی نقد برای پیداکردن خانه‌هایی در حاشیه شهرها با نرخ پایین‌تر برای اجاره‌نشینی باشند.

نگار و سپهر، چند سالی از ازدواجشان می‌گذرد و هر دو شاغل هستند. آنها نیز مانند بسیاری از مستأجران هر سال ناچار به جابه‌جایی و رفتن به ‌سمت محله‌های پایین‌تر و خانه‌های کوچک‌تر شده‌اند. «یادمه اولین خونه‌ای که اجاره کرده بودیم، یه آپارتمان 67متری توی یوسف‌آباد بود. خیلی اونجا رو دوست داشتم. محله قدیم مادربزرگم اینا بود. اون موقع‌ها هم سخت بود پرداخت هزینه‌های اجاره خونه اما خب بالاخره جورش کرده بودیم. سال بعد هم تونستیم تمدید کنیم اما سال سوم دیگه با پول ما توی اون محل خونه پیدا نمی‌شد. البته بگم که به پول پیش هم اضافه کرده بودیم، حتی قبول کردیم بریم یه واحد کوچیک‌تر بگیریم، بازم پیدا نشد. مجبور شدیم بریم سمت سهروردی جنوبی. اون‌جا یه خونه یه کم قدیمی‌تر پیدا کردیم. بد نبود اما خونه قبلی خیلی راحت‌تر بودیم. سال چهارم هم باز همین داستان بود. نتونستیم تمدید کنیم و رفتیم سمت پیچ‌شمرون، یه خونه 45متری، طبقه چهارم، بدون آسانسور. فکر کنم سال بعد هم دیگه کم‌کم برسیم سمت بازار. حالا باز هم مهم نیست که نزدیکای مرکز شهر جابه‌جا شیم، همه‌ش نگرانیم که نکنه مجبور شیم از تهران خارج شیم، آخه هر دو کارمون تهرانه. یادمه امسال که موعد جابه‌جایی‌مون ‌شد، سایت‌های اجاره مسکن رو که توی اینترنت می‌دیدم، با پول ما فقط توی پرند و این شهرک‌های دورتر از تهران خونه پیدا می‌شد». این موضوع شاید برای فرد مجرد یا یک زوج جوان کمی راحت به نظر برسد اما برای خانواده‌هایی که فرزند دارند، بسیار شرایط دشواری ایجاد می‌کند. فرزندان بسیاری از آنها در محله قبلی مدرسه ثبت‌نام کرده‌اند و جابه‌جایی سالانه برای آنها، معضل قابل‌توجهی خواهد بود.

ساناز، خانه‌دار است و متأهل و مادر دو فرزند که یکی از آنها کلاس هشتم است و آن یکی هم سوم. او می‌گوید: «الان 15 ساله که ازدواج کردم. با اینکه کار شوهرم بد نیست و هیچ‌وقت بی‌کار نبوده، هنوز مستأجریم. اوایل ازدواج فکر می‌کردم نهایتا چهار یا پنج سال مستأجر باشم اما دیگه انگار چاره‌ای برامون نمونده. توی چند سال اول، با گرفتن وام و پس‌انداز کمی که داشتیم در تلاش بودیم که یه خونه نقلی بخریم، اما با افزایش سال به سال قیمت مسکن نشد، این سال‌های اخیر هم که دیگه قید خرید رو زدیم و تلاش می‌کنیم بتونیم حداقل قدرت اجاره‌نشینی‌مون رو حفظ کنیم. یادمه قدیمیا می‌گفتن اجاره‌نشینی، خوش‌نشینی، والا به خدا ما چیزی از خوشی ندیدیم. هر سال عزا می‌گیرم که برای مدرسه بچه‌ها چی‌ کار کنم. پسرم سن بدیه. اول نوجوونیشه. نمیشه هر محله‌ای بریم. خدایی‌ نکرده به محله و کسی توهین نمی‌کنما اما یادمه یه خونه پارسال رفته بودیم ببینیم، کلی جوون توی پارک جلوی چشم ما داشتن مواد مصرف می‌کردن. آدم آخه چجوری اطمینان کنه بچه‌ش رو بفرسته توی خیابون توی این مدل محله‌ها. بعدش نمی‌شه که هر سال تا دوست توی مدرسه پیدا می‌کنن، برشون داریم ببریم یه مدرسه دیگه. به خدا خسته شدیم. اصلا انگار بچه‌ها هم افسرده شدن. شما فک کن ماها هرکدوم چند تا دوست داریم که مثلا از اول دبستان تا دانشگاه با هم همکلاس بودیم. خانواده‌هایی رو هم توی محل می‌شناختیم. با هم بزرگ شده بودیم. این بچه‌ها الان چی دارن؟ هیچی. نه دوستی، نه آشنایی، نه محیط امنی. تا بخوان با یه محله انس بگیرن، شده سر سال و باید بلند شیم».

حاشیه‌نشینی، یکی از پدیده‌های اجتماعی است که به ‌سبب توسعه کلان شهرها به وجود می‌آید. بانک جهانی حاشیه‌نشینی را این‌گونه تعریف می‌کند: بخش‌هایی از شهر که مورد غفلت واقع شده‌اند و کیفیت و شرایط زندگی در آنها به‌شدت پایین است. به ‌گفته طهمورث شیری، جامعه‌شناس، فاصله طبقاتی و فقر مادی به‌عنوان عوامل اصلی برای حرکت به‌ سمت سکونتگاه‌های غیررسمی و اسکان در شهرک‌های خارج از شهر است. او می‌گوید: «فاصله طبقاتی به این معنا است که من چون توانایی یا استطاعت مالی زندگی در مرکز شهر را ندارم، به حاشیه شهر می‌روم».

آن‌طور که در گزارش‌ها گفته شده، در یکی، ‌دو سال گذشته، واسطه‌های ملکی از رشد بین ۵۰ تا صد درصدی نرخ‌ها و کوچ اجاره‌نشین‌ها در شرق تهران به شهرهایی مثل پردیس، رودهن، بومهن و دماوند خبر داده‌اند. در غرب تهران نیز مستأجران از محله‌هایی مثل پونک، جنت‌آباد، آریاشهر، شهران و شهرزیبا به مقاصدی مانند منطقه ۲۱، وردآورد، گرمدره و کرج نقل‌ مکان می‌کنند.

احمد، کارمند یک شرکت خصوصی است. او سال 97 در مرکز شهر تهران خانه‌ای 71 متری در طبقه چهارم یک ساختمان 50 سال ساخت را 85 میلیون تومان رهن کرده بود. «صاحبخونه سال بعد زمان تمدید گفت باید پول پیش رو بکنی صد میلیون و یک‌ونیم هم کرایه بدی. من اون سال، یعنی سال 98، حقوقم دو‌میلیون‌و 500 بود. باید وام هم می‌گرفتم حدود 20 تومن. ناچار بودم نزدیک 500 تومن بازپرداخت وام داشته باشم. یعنی مجبور شده بودم با 500 تومن هم زندگی کنم و برای افزایش پول پیش سال بعد هم پس‌انداز کنم. تا اینجا باز خوب بود. سال 99 اومد گفت باید پول پیش رو بکنی 150، همون یک‌ونیم هم اجاره بدی. واقعا از شدت فاجعه‌بودن، خنده‌م گرفته بود. آخه 50 تومن از کجا باید می‌آوردم؟ یعنی با 500 تومنی که توی ماه برام مونده بود چجوری باید پس‌انداز می‌کردم؟ تازه قسط وام قبلی‌ هم تموم نشده بود. دیگه قبول نکردم. یعنی نمی‌تونستم قبول کنم. رفتم یه خونه 40 متری پیدا کردم. با همون مبلغ صد تومن، یک‌ونیم‌. ناچار بودم کار پروژه‌ای هم بگیرم. اون خونه هم سال بعدش، یعنی 1400 شد 130، یک‌ونیم. سال 1401، یعنی همین هفته پیش، صاحبخونه گفت بلند شم پسرش می‌خواد بیاد بشینه. خونه جدید هم توی همون محل پیدا کردم 200 تومن پیش، سه تومن کرایه. این یعنی خداحافظ شهر! قطعا باید برم حاشیه. نه اینکه بگم بده ولی برای رفت‌وآمدم خیلی مشکل ایجاد می‌شه، به‌علاوه اینکه واقعا نگران امنیت ترددم هستم. چون بعضی شبا کارم تا دیر وقت طول می‌کشه».

به‌ گفته بسیاری از جامعه‌شناسان، در شرایط اقتصادی امروز کشور ما که ارزش پول بسیار کاهش پیدا کرده است، ارزش دارایی افراد مانند طلا، مسکن، ارزهای خارجی و... افزایش یافته اما به این معنی نیست که اگر قیمت یک ملک نسبت به سال گذشته چند برابر شده، قدرت خرید آن نیز افزایش پیدا کرده باشد. در واقع افزایش ناگهانی قیمت‌ها با کاهش قدرت پول و کاهش قدرت خرید مردم همراه است. کسانی که از قبل مالک بوده‌اند با افزایش رشد غیرمنطقی مسکن روبه‌رو هستند؛ اما اقشار فرودست جامعه که فاقد مالکیت هستند، در این شرایط روزبه‌روز فقیرتر می‌شوند. اگر شرایط به همین شکل ادامه پیدا کند و میزان افزایش قیمت مسکن تحت کنترل قرار نگیرد، سکونتگاه‌های غیررسمی، رشدی بیشتر از امروز پیدا می‌کنند و حتی کسانی هم که در حاشیه‌ها زندگی می‌کنند روزبه‌روز به عقب رانده می‌شوند. در نتیجه این مشکلات، فشار نهایی در خانواده به شکل انواع آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد، بی‌کاری، اختلاف بین زوجین، خودکشی و... نمود پیدا می‌کند که در نهایت فساد، آسیب‌پذیری و جرم در این دایره بسته، بازتولید می‌شود و هزینه‌های آنها بر دوش دولت تحمیل می‌شود و بار مالی آن سنگین‌تر خواهد شد.