|

استقلال از حکومتی که فروپاشید!

یکی از جوان‌ترین تعطیلات رسمی در روسیه، دوازدهم ژوئن یعنی «روز روسیه» است و شاید برای شما جالب باشد که بدانید چون امسال این روز با یکشنبه مقارن شده، جشن روز روسیه، یکشنبه برگزار می‌شود؛

احمد وخشیته-دانشیار دانشگاه دوستی ملل روسیه: یکی از جوان‌ترین تعطیلات رسمی در روسیه، دوازدهم ژوئن یعنی «روز روسیه» است و شاید برای شما جالب باشد که بدانید چون امسال این روز با یکشنبه مقارن شده، جشن روز روسیه، یکشنبه برگزار می‌شود؛ اما برای آنکه روز تعطیل آن در روز غیر‌کاری یکشنبه گم نشود، روز دوشنبه نیز تعطیل است. در واقع این یکی از قوانین عجیب در روسیه است که اگر تعطیلات رسمی تقویم با روزهای غیر‌کاری شنبه یا یکشنبه برابر شود، روز دوشنبه نیز تعطیل است.

رژه استقلال در شوروی

اما ماجرای روز روسیه به ۳۲ سال پیش یعنی ۱۲ ژوئن ۱۹۹۰ باز می‌گردد که نخستین پارلمان جمهوری سوسیالیستی روسیه در شوروی اعلامیه حاکمیت دولتی (استقلال) را تصویب کرد تا به موجب آن بر ارجحیت قانون اساسی روسیه تأکید کند و آن را فصل‌الخطاب همه شئون ساختار قدرت، احزاب سیاسی و شهروندان قرار داد و به دنبال آن بر اصل تفکیک قوا تأکید و به عبارتی از اتحاد جماهیر شوروی اعلام استقلال کردند. پیش از روسیه، تنها سه جمهوری لتونی (۲۸ جولای ۱۹۸۹)، استونی (۱۶ نوامبر ۱۹۸۸) و لیتوانی (۱۱ مارس ۱۹۹۰) که احساسات ناسیونالیستی بسیار زیادی داشتند و تمایلات بسیار قوی ضد روسی و به‌خصوص علیه استالین، اعلام استقلال کرده بودند؛ اما نقطه عطف استقلال‌ دومینو‌وار جمهوری‌ها و به عبارتی فروپاشی شوروی را باید به طور مشخص در تصمیم مسکو و البته شخص یلتسین جست‌وجو کرد: یک هفته پس از اعلام استقلال در مسکو، بلاروس (۱۸ ژوئن ۱۹۹۰) و سپس ازبکستان (۲۰ ژوئن ۱۹۹۰)، اوکراین (۱۶ جولای ۱۹۹۰)، ترکمنستان (۲۲ آگوست ۱۹۹۰)، ارمنستان (۲۳ آگوست ۱۹۹۰)، تاجیکستان (۲۴ آگوست ۱۹۹۰)، قزاقستان (۲۵ اکتبر ۱۹۹۰)، قرقیزستان (۱۵ دسامبر ۱۹۹۰)، مولداوی (۲۷ آگوست ۱۹۹۱)، گرجستان (۳۱ مارس ۱۹۹۱) و جمهوری آذربایجان (۳۰ آگوست ۱۹۹۱) اعلام استقلال کردند. روندی که از آن با عنوان «رژه استقلال» در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یاد می‌شود.

اصلاحات ساختاری دیرهنگام

در واقع گورباچف به موجب اصلاحاتش که از سال ۱۹۸۵ آغاز شد، قصد داشت تا برای عبور از بحران و موج نارضایتی‌ها، قدرت حزب کمونیست و به دنبال آن، مقامات دولتی و حزبی را که همه امور تحت اختیار آنها بود، محدود کند؛ از این نظر کنگره نمایندگان خلق را شکل داد و به دنبال آن بود تا در سال ۱۹۹۱ توافق جدیدی میان جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی شکل دهد که به موجب آن نقش مردم در هر جمهوری افزایش یابد؛ اما آنچه آشکار است این است که اصلاحات دیرهنگام گورباچف نتوانست از ورشکستگی شوروی جلوگیری کند. گویی مصداق این جمله از همینگوی است که می‌گوید از فردی پرسیدند چگونه ورشکست شدی، گفت ابتدا به‌تدریج و ناگهان یکباره؛ جمله‌ای که بر روند چگونگی خاموش‌شدن حکومت‌های خودکامه صدق می‌کند و تاریخ جهان گواه آن است.

فروپاشی؛ یک سوی دو‌قطبی‌سازی

در واقع شوروی مبتنی بر ایدئولوژی‌اش، خود را در یک دوقطبی در مقابل غرب و مشخصا آمریکا تعریف کرد و همان‌طور که میخائیل بولگاکف در نمایش‌نامه آپارتمان زویا می‌گوید، یک سر قرار‌گرفتن در دو‌قطبی، همیشه شکست و فروپاشی است؛ اما عوامل دیگری نظیر شرایط بغرنج اقتصادی نیز اهمیت داشت؛ شوروی که به تورم سرسام‌آوری دچار بود و مقامات چاپ اسکناس را راه عبور از کسری بودجه می‌دانستند، میان سال‌های پایانی با کاهش قیمت نفت هم مواجه شدند که درآمد ارزی آنها نیز با افت بسیار چشمگیری مواجه شد.

ولادیسلاو زوبوک در کتاب بچه‌های دکتر ژیواگو می‌نویسد: «مطبوعات شوروی پر بود از داستان‌هایی درمورد زندگی وحشتناک در ایالات متحده و گرسنگی و بی‌کاری و آزار و اذیت سیاه‌پوستان؛ آتش‌سوزی در مدارس، وفور جرم و جنایت در میان اقلیت‌ها و موضوعات مأیوس‌کننده دیگر. به گونه‌ای که اگر کسی در صحت روزنامه‌های اتحاد شوروی تردید نداشت، باور می‌کرد که نمایشگاه آمریکا چیزی جز یک مشت آت و آشغال و تبلیغات نیست!»؛ اما تأمل‌برانگیز آنجاست که هم‌زمان با اینکه حکومت شوروی چنین پروپاگاندایی از غرب منتشر می‌کرد، یکباره خود دچار رژه استقلال جمهوری‌هایش و نهایتا فروپاشی شد. نهایتا دقیقا یک سال پس از اعلامیه حاکمیت (استقلال) در روسیه، در ۱۲ ژوئن ۱۹۹۱ نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری در روسیه با مشارکت ۷۴ درصد برگزار شد و از میان شش نامزد موجود، بوریس یلتسین موفق شد که ۵۷ درصد آرا را کسب کند و به همراه گنادی زوگانف به مرحله دوم برود. هم‌زمان با این ‌انتخابات، در سن‌پترزبورگ همه‌پرسی‌ای نیز برگزار شد و نام این شهر از لنینگراد دوباره به سن‌پترزبورگ برگشت.