|

فراخوان کمک به 2 خانواده بدسرپرست برای تهیه سرپناه

خانواده‌های زیادی زیر بار گرانی کمر خم‌ کرده‌اند و خانمان و شاکله زندگی‌شان به هم ریخته است. این مسئله بیشتر در میان قشر متوسط و کم‌برخوردار به چشم می‌خورد. خانواده نصیبه و مهری، دو خانواده هستند که حالا وسایل کهنه‌شان را که در حد گذران معمول زندگی است، در گوشه‌ حیاط خانه دوست و آشنا جمع کرده‌اند تا بتوانند از پس هزینه‌های کمرشکن اجاره و ودیعه مسکن بر‌بیایند.

فراخوان کمک به 2 خانواده بدسرپرست برای تهیه سرپناه

شرق: خانواده‌های زیادی زیر بار گرانی کمر خم‌ کرده‌اند و خانمان و شاکله زندگی‌شان به هم ریخته است. این مسئله بیشتر در میان قشر متوسط و کم‌برخوردار به چشم می‌خورد. خانواده نصیبه و مهری، دو خانواده هستند که حالا وسایل کهنه‌شان را که در حد گذران معمول زندگی است، در گوشه‌ حیاط خانه دوست و آشنا جمع کرده‌اند تا بتوانند از پس هزینه‌های کمرشکن اجاره و ودیعه مسکن بر‌بیایند.

مهری 43‌ساله است و در یک کارگاه قالی‌بافی در ساوه کار می‌کند. شوهر او قاسم به جرم حمل مواد مخدر حبس ابد دارد و خودش نان‌آور خانواده چهارنفره‌شان است. مهری می‌گوید:‌ قاسم جرم را گردن گرفت چون صاحبکارش بهش وعده داد برای ما خانه و سرپناه و یک حقوق ماهانه تأمین می‌کند. تمام برنامه‌ریزی‌ها را طوری چیدند که موی لای درزش نرود و قاسم گناهکار باشد. بعد از آنکه حکم قاسم آمد، صاحبکارش سکته کرد و مرد و بچه‌هایش هم اصلا ماجرا را گردن نگرفتند و من را از خانه‌شان با کتک بیرون کردند.

پسر بزرگ مهری، نادر 14‌ساله است که بعد از شیوع کرونا و آنلاین‌‌شدن مدارس، به دلیل نداشتن تبلت و گوشی هوشمند نتوانست ادامه تحصیل دهد و به صورت فصلی کارگری می‌کند و دو فرزند دیگر مهری هم دبستان می‌روند. 

مهری ماه گذشته به دلیل آنکه نتوانست پول پیشی را که صاحبخانه‌شان از او می‌خواست، تأمین کند، مجبور شد اسباب و اثاثیه‌اش را در گوشه‌ای از حیاط خانه همسایه‌شان بگذارد و با کفش‌های آهنی به دنبال خانه باشد، اما هنوز به نتیجه نرسیده. او می‌گوید: شب‌ها خانه مادرم می‌رویم در پاکدشت. اما شما تصور کن در یک اتاق 14 متری من و سه بچه‌ام، مادر و پدرم و خواهر و برادرم زندگی می‌کنیم. صدای برادرم در‌آمده و مدام غر می‌زند تا جایی که دیشب پسرم خانه نیامد.

مهری خانه‌ای را پیدا کرده که تقریبا برای او و فرزندانش شرایط ایدئالی دارد و صاحبخانه با او قرارداد دوساله می‌بندد، اما ودیعه این خانه 40 میلیون تومان است و او 15 میلیون برای تهیه این خانه کم دارد.

شرایط نصیبه هم تقریبا شبیه به مهری است. حالا چهار سال می‌شود که همسر نصیبه گم شده است. همسر او که معتاد به شیشه بود، یکی از روزهای پاییزی سال 97 از خانه خارج می‌شود و دیگر باز‌نمی‌گردد. مراجعه به پلیس و آگهی روزنامه و گشتن در بیمارستان‌ها و پزشکی قانونی افاقه نمی‌کند. نصیبه پرستار سالمند است. او دو فرزند هشت و 12‌ساله دارد. نصیبه اسبابش را بعد از آنکه صاحبخانه به دلیل بالا‌رفتن اجاره با او قرارداد نبسته، به خانه خواهرش برده و حالا شوهرخواهرش می‌گوید تا 10 روز دیگر باید اسبابش را از خانه او ببرد، چون جایشان تنگ است. نصیبه می‌گوید: هرشب یک جا می‌خوابیم؛ یک شب خانه همسایه سر کوچه، یک شب خانه همسایه ته کوچه، یک شب خانه خواهر، یک شب خانه صاحبکار... ولی دیگر شدنی نیست.

 تصمیم دارم در خیابان چادر بزنم. نصیبه هم برای تأمین یک سرپناه مناسب حداقل 15 میلیون نیاز دارد تا بتواند ودیعه‌اش را به 50 میلیون برساند و یک خانه کوچک اجاره کند. ما مطابق رسم گذشته، روی کمک خوانندگان «شرق» حساب می‌کنیم. علاقه‌مندان کمک به این دو خانواده می‌توانند مبالغ اهدایی خود را به شماره کارت 5047061035218441 بانک شهر، به نام شهرزاد همتی‌پل‌سنگی، خبرنگار گروه جامعه روزنامه «شرق» واریز کنند. گزارش اقدامات بعدی در همین صفحه منتشر خواهد شد.