|

آثار منفی کنکور

یکی از مشکلات آموزشی کشور و عدم دستیابی به اهداف سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش، مسئله کنکور و مؤسسات کنکوری و آزمون‌های ورودی مدارس خاص هستند که به‌ جای یادگیری معنی‌دار و عمیق مطالب، مهارت‌های تست‌زنی و راه‌های میان‌بر را به دانش‌آموزان نشان می‌دهند.

آثار منفی کنکور

یکی از مشکلات آموزشی کشور و عدم دستیابی به اهداف سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش، مسئله کنکور و مؤسسات کنکوری و آزمون‌های ورودی مدارس خاص هستند که به‌ جای یادگیری معنی‌دار و عمیق مطالب، مهارت‌های تست‌زنی و راه‌های میان‌بر را به دانش‌آموزان نشان می‌دهند. کنکور فقط به حیطه دانشی آن هم در سطوح پایین یادگیری و حفظیات تمرکز دارد و دانش‌آموزان را از پرداختن به سایر حیطه‌های مهارتی و نگرشی محروم می‌کند. به‌ طوری‌ که بیشتر افراد قبول‌شده در کنکور توانایی لازم برای حل تشریحی مسائل و توضیح موضوعات علمی را ندارند و فقط راه‌حل‌های تستی را می‌دانند. این موضوع آموزش در کشور را با مشکل روبه‌رو کرده و شادابی و طراوت را از مدارس گرفته، دانش‌آموزان را از درک واقعی موضوعات و مفاهیم علمی دور کرده است و بیشتر به حفظ مطالب می‌پردازد. اگرچه برخی محتوا و موضوعات درسی در دوران تحصیل دانش‌آموزان کاربردی و یادگیری مهارت‌ها را مدنظر دارد، ولی سایه سنگین کنکور باعث شده دانش‌آموزان به این دروس که در کنکور نمی‌آیند، اهمیت ندهند و توجهی به یادگیری این دروس مهم و کاربردی نکنند. آمارها نشان می‌دهد حدود 80 درصد رتبه‌های برتر کنکور از سه دهک بالای جامعه هستند و در مدارس خاص (نمونه و تیزهوشان) تحصیل می‌کنند. هزینه‌های سنگین آزمون‌ها، کلاس‌ها و مشاوره‌های مؤسسات کنکوری باعث شده دانش‌آموزانی که بضاعت مالی مناسبی ندارند، نتوانند در این آزمون‌ها و کلاس‌ها شرکت کنند و از بقیه رقبای خود جا بمانند. هزینه‌های سنگین کلاس‌های کنکوری عدالت آموزشی را هم زیر سؤال می‌برد و در بسیاری از شهرهای دور از مرکز و روستاهای دورافتاده، دانش‌آموزان دسترسی به این کلاس‌ها ندارند و عملا در این رقابت بزرگ علمی موفق نخواهند شد. موفقیت در رشته‌های پزشکی، پیراپزشکی و مهندسی‌ها توقعاتی است که خانواده‌ها از فرزندان خود دارند که این امر اضطراب و استرسی را هم به دانش‌آموزان و هم به خانواده‌ها وارد می‌کند که باعث بروز مشکلات جسمی و روحی خواهد شد. مسلما بروز آسیب‌های روحی خطرناک‌تر از آسیب‌های جسمی است و می‌تواند دانش‌آموزان را در سال‌های بعد نیز دچار مشکل کند و بقیه فعالیت‌های زندگی آنها را نیز تحت‌ تأثیر قرار دهد.

یادگیری به سبک کنکوری و تلاش برای مهارت تست‌زدن، دانش‌آموزان را تک‌بعدی تربیت می‌کند و از یادگیری سایر مهارت‌های زندگی دور می‌کند. این موضوع می‌تواند آسیب‌هایی را در دوران قبل از کنکور، تحصیل در دانشگاه و حتی بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، به دنبال داشته باشد. مثلا پزشکی که مهارت گوش‌دادن، مهارت برقراری ارتباط، مهارت کنترل خشم، مهارت گفت‌وگو و مهارت نقدپذیری را ندارد، هرچند هم که حاذق باشد، در کارش موفق نخواهد شد. کم‌رنگ‌شدن جایگاه مدارس دولتی و کم‌اهمیت‌شدن کلاس‌های درس مدارس و معلم مدرسه به‌ واسطه کلاس‌های کنکور، مشکل دیگری است که مافیای کنکور و مؤسسات کنکوری به آن دامن می‌زنند و آموزش‌ و پرورش باید به این موضوع ورود کرده و با تقویت مدارس دولتی این مشکل را حل کند. علاوه بر دانش‌آموزان، خانواده‌های آنها نیز در سال‌های منتهی به کنکور دغدغه‌ها و چالش‌های فراوانی دارند و فضای زندگی آنها در این سال‌ها متفاوت خواهد بود و به جز هزینه‌های مالی فراوان، مجبور به تحمل مشکلات زیادی هستند. کنکوری که در عرض چند ساعت سرنوشت تو را رقم خواهد زد و فقط مهارت تست‌زنی تو را می‌سنجد و از سایر مهارت‌ها غافل است، استرس و اضطرابی را در پی خواهد داشت که همه افراد شرکت‌کننده در کنکور را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد و آسیب‌هایی را به دنبال خواهد داشت. قبول‌نشدن در کنکور هم حس ناامیدی را تقویت می‌کند و آینده را تاریک و مبهم خواهد کرد. نداشتن مهارت‌های لازم در زندگی به‌ واسطه کنکور، دانش‌آموزان را بیش‌ازپیش ناامید می‌کند که آینده خوبی نخواهند داشت و چون مهارت‌های ضروری را بلد نیستند، آنها را به انزوا و گوشه‌گیری می‌کشاند و از آینده ناامید می‌شوند که این امر شادابی و نشاط را در جامعه از بین خواهد برد. رتبه‌های برتر کنکور نیز گاهی اوقات دچار غرور و خودبرتربینی می‌شوند و توقعات بالایی که خانواده، اقوام و جامعه از آنها دارند، باعث بروز چالش‌هایی برای آنها می‌شود و با همه زحمات، تلاش‌ها و هزینه‌هایی که کرده‌اند، احساس می‌کنند با قبولی در دانشگاه‌های معتبر و رشته مورد علاقه خود به قبله آمال خویش نرسیده‌اند و دچار افسردگی شده و با تغییر رشته یا فکر مهاجرت خود را آرام می‌کنند. امید است با توجه‌ به تغییراتی که در کنکور سال‌های بعد لحاظ شده، از‌جمله تأثیر 60 درصدی سوابق علمی (معدل امتحان نهایی پایه دوازدهم) و حذف دروس عمومی و برگزاری دو بار کنکور در سال، بسیاری از این مشکلات کاهش پیدا کند و کم‌کم با حذف تدریجی کنکور یا کم‌رنگ‌شدن آن در بسیاری از رشته‌ها شاهد رشد و شکوفایی بیشتری در عرصه‌های علمی کشور باشیم و با جلوگیری از مهاجرت نخبگان و دانشمندان و رتبه‌های برتر کنکور و تحول در امر آموزش و یادگیری عمیق و معنی‌دار مفاهیم و موضوعات کاربردی بتوانیم قله‌های علم و دانش را در جهان فتح کنیم.