برلین برای اولینبار در یک نسل، کسری تراز تجاری ثبت کرد
زنگ خطر برای صنعت آلمان
اتحاد جماهیر شوروی تازه فروپاشیده بود، مدت زیادی از حضور جان میجر در جایگاه نخستوزیر جدید بریتانیا نمیگذشت و اینترنت هم شامل چند کامپیوتر رومیزی بود که تعداد انگشتشماری آزمایشگاه را به هم متصل میکردند.
اتحاد جماهیر شوروی تازه فروپاشیده بود، مدت زیادی از حضور جان میجر در جایگاه نخستوزیر جدید بریتانیا نمیگذشت و اینترنت هم شامل چند کامپیوتر رومیزی بود که تعداد انگشتشماری آزمایشگاه را به هم متصل میکردند. آخرینبار که آلمان در سال 1991 با کسری تجاری مواجه شده بود، در جهانی متفاوت با امروز زندگی میکردیم. با گذشت بیش از 30 سال، آلمان دوباره درگیر کسری تجاری شده و براساس آمار ماهانه، در ماه می امسال واردات این کشور از صادرات آن پیشی گرفته است. درست است که این مسئله برای کشورهای دیگر، بهویژه بریتانیا، چالش بزرگی نیست و تاکنون کسریهای تجاری زیادی را ثبت کردهاند. با این حال، این مسئله برای آلمان، اهمیت بیشتری دارد. کل اقتصاد این کشور حول محور ایجاد یک ماشین صنعتی قرار دارد که بر بازارهای جهانی مسلط است. اما حرکت این ماشین عظیم صنعتی در حال کندشدن و ایستادن است.
براساس استانداردهای بریتانیا، ایالات متحده یا درواقع فرانسه، کسری یکمیلیارد یورویی که آلمان امروز اعلام کرد، ممکن است ناشی از یک اشتباه حسابداری صرف باشد. صادرات آلمان به طور غیرمنتظرهای کاهش یافته است. در حالی که با افزایش هزینه انرژی، هزینه واردات افزایش قابل ملاحظهای یافته است. اما اینطور نیست که این کشور در آستانه سقوط یا درخواست از صندوق بینالمللی پول برای پرداخت صورتحسابهای خود باشد. با این حال نکته اساسی این است که آلمان تقریبا یک اقتصاد مبتنی بر صادرات است. آلمان تا همین اواخر 8 یا 9 درصد تولید ناخالص داخلی داشت و حولوحوش 20 میلیارد یورو در ماه مازاد تولید میکرد که بزرگترین آمار در جهان در این زمینه بود. اما اکنون با منفیشدن تراز تجاری آلمان، سه مشکل بزرگ ایجاد میشود؛ اول اینکه، اقتصاد آلمان براساس فروش کالاهای صنعتی با کیفیت بالا به سایر نقاط جهان شکل گرفته است. برخلاف بسیاری از کشورها، این کشور نه صنایع خدماتی بزرگی دارد تا در صورت کاهش این تراز تجاری، آن را جبران کند و نه مرکز مالی بزرگی تا با سرکشی کشتیهای کانتینری به جاهای دیگر درآمد نامرئی برای آلمان حاصل کند. صادرکنندگان بزرگ را از اقتصاد آلمان خارج کنید. آنوقت فهمیدن اینکه چه چیزی باقی مانده است کمی دشوار خواهد بود. آنچه به دنبال کاهش صادرات در پی میآید، کاهش مشاغل تولیدی با درآمد قابلتوجه است که ستون فقرات اقتصاد آلمان محسوب میشوند. درست است. با توجه به زمان کم، آلمان باید بتواند مانند بسیاری از کشورهای دیگر، در بخش خدمات و خردهفروشی شغل ایجاد کند. اما به آنها دستمزد زیادی نخواهند داد و این شغلها لزوما مناسب کارگران یقهآبی نیستند. واقعیت این است که یک نسل کامل از آلمانیهای ماهر، کار دیگری برای انجامدادن ندارند. درنهایت، کسری تراز تجاری آلمان بهعنوان قدرتمندترین اقتصاد حوزه یورو بهمعنای کسری کلان تجاری در منطقه یورو نیز خواهد بود. از میان تمام کشورهای منطقه یورو، آلمان تنها کشوری بود که مازاد تراز تجاری داشت و اکنون این مزیت از بین رفته است. نتیجه چه خواهد بود؟ یورو ضعیف و ضعیفتر خواهد شد. درواقع ارزش یورو در روزهای اخیر با فرانک سوئیس برابری کرد و درحالحاضر به برابری با دلار نزدیک شده است. در حقیقت، ماشین صادرات صنعتی آلمان با واردات انرژی ارزان از روسیه تغذیه میشد و همانطورکه «ولفگانگ مونشاو»، تحلیلگر ارشد اقتصادی اتحادیه اروپا در اسپکتیتر هشدار داده، در پی جنگ اوکراین و استفاده روسیه از سلاح انرژی برای فشار بر اروپا، این سوخت ارزان بهزودی ممکن است خشک شود.
آلمان در بیشتر دوران پس از جنگ جهانی دوم، به تورم بسیار پایین، ارز ثابت و مازاد تجاری قابلتوجه خود افتخار میکرد اما درحالحاضر، این کشور دارای ترکیبی ایتالیایی یا یونانی از تورم هشتدرصدی، ارز درحال فروپاشی و کسری تجاری رو به افزایش است. بسیاری از کشورهای دیگر به چنین وضعیتی عادت کردهاند اما برای آلمانیها این یک شوک بزرگ خواهد بود.