لزوم بازگشت به مردم در سیاست خارجی
پس از پایان جنگ تحمیلی تا به امروز شاید هیچ برههای را نتوان یافت که زندگی عادی مردم اینچنین به سیاست خارجی و تصمیمات دولت در این عرصه (که مهمترین رویداد آن مذاکرات برای احیای برجام و رفع تحریمهاست) گره خورده باشد.
آرمان فرهادی - کارشناس روابط بینالملل
پس از پایان جنگ تحمیلی تا به امروز شاید هیچ برههای را نتوان یافت که زندگی عادی مردم اینچنین به سیاست خارجی و تصمیمات دولت در این عرصه (که مهمترین رویداد آن مذاکرات برای احیای برجام و رفع تحریمهاست) گره خورده باشد. از سوی دیگر فشار تحریم و تشدید وابستگی میان اقتصاد داخلی و مذاکرات هستهای بهویژه در نزدیک به دو دهه گذشته موجب شده است که مردم توجه بیشتر و نگاه نقادانهتری به تصمیمات و روندهای شکلگرفته در عرصه سیاست خارجی داشته باشند. در نتیجه این تصور در مردم ایجاد شده است که بسیاری از روندهای شکلگرفته در سیاست خارجی برخلاف میل، اراده و منفعت آنان است و نوعی شکاف و واگرایی میان مطالبات خود و تصمیمگیریها در این حوزه مشاهده میکنند. روندهایی که نهتنها با اراده ملت، بلکه با اصول اساسی سیاست خارجی نیز در تناقض است. ازجمله این روندها (که عمدتا از زمان استقرار دولتهای نهم و دهم آغاز و تثبیت شدند) میتوان از «شرقگرایی»، «شعارزدگی»، و «تبادل تنش» نام برد که در مقابل آن تعامل سازنده با شرق و غرب در عین حفظ استقلال و عدم وابستگی، واقعگرایی در کنار توجه به آرمانها، رقابت به جای تخاصم و صلحطلبی به جای تنش، دیپلماسی و گفتوگو در کنار تقویت قدرت دفاعی و تنشزدایی در روابط خارجی از رویکردهای مورد اقبال مردم در عرصه سیاست خارجی هستند. در یک نگاه کلی به سیاست خارجی بیتوجهی به روندهای مطلوب و ارجحیتدادن به روندهای نامطلوب مردم، گرچه زمینهساز نارضایتی و کاهش اعتماد عمومی است و لزوم اصلاح آنها مطابق با اراده ملی بهعنوان یک نیاز جدی احساس میشود، در مذاکرات برجام نیز این روندها علاوه بر اخلال و وقفه در رسیدن به توافق، در قالب نگرانی، نارضایتی و واکنشهای منفی نسبت به تداوم تحریمها و فشار اقتصادی و عدم پاسخگویی دولت، خود را نمایان کرده است. در همین زمینه باید گفت که پس از گذشت یک سال از رفتوآمدهای بینتیجه تیم مذاکرهکننده فعلی، آنچه برای مردم محل سؤال است، آن است که گره مذاکرات کجاست و دلایل بیسرانجامی آن چیست. نهتنها در این زمینه به صورت شفاف گزارشی به ملت ارائه داده نشده است؛ بلکه اوضاع وخیم و بیثبات اقتصادی و معیشتی روزبهروز موجب نگرانی و دلواپسی آنان از آینده مذاکراتی است که اقتصاد کشور را همچنان در گرداب خود بالا و پایین میکشد. به گونهای که بازار به یک خبر امیدبخش یا ناامیدکننده از مذاکرات بهسرعت واکنش نشان میدهد. درحالیکه در دولت سابق کار بسیار دشوار رسیدن به یک متن واحد تحت عنوان برجام آن هم در شرایط اجماع جهانی علیه برنامه هستهای و پس از 10 سال تنش و گفتوگوهای بینتیجه، در دو سال به سرانجام رسید و در ادامه منتقدانی اندک در مقابل خواست ملت خود را دلواپس نامیدند. در دولت کنونی بازگشت به همان توافق که در مقایسه با تدوین متن برجام، امر سادهتری است، نهتنها یک سال به طول انجامیده است؛ بلکه مردم را دلواپس تأخیر، تعلل و احیانا شکست آن کرده است. نکتهای که باید به آن توجه داشت، این است که اگرچه در نظام بینالملل، دولتها بهعنوان مهمترین بازیگران، راهبر اصلی دیپلماسی هستند؛ اما در نظام سیاسی مردمسالار، دولت موظف است در همه شئون سیاسی ازجمله سیاست خارجی که به منافع ملی گره خورده است؛ نهتنها با در نظر گرفتن اراده و خواست ملی حرکت کند؛ بلکه پاسخگوی عملکرد خود نیز باشد. بهخصوص دولتی که با شعار مردمیبودن به میدان آمده است، در این حوزه دارای مسئولیتی مضاعف است. باوجوداین نهتنها رئیس محترم جمهور و وزارت امور خارجه جزئیاتی از درخواستهای طرفین به صورت شفاف مطرح نکردهاند؛ بلکه با وجود توصیه رهبر انقلاب بر لزوم انجام بدون کموکاست وظیفه نظارتی مجلس و تفکیک وظایف آن از دولت، نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی نیز درباره روند فرسایشی مذاکرات و خسارات و فشارهای اقتصادی و معیشتی ناشی از تداوم تحریمها جز حمایت از مواضع دولت، هیچگونه سؤال جدی از دستگاه دیپلماسی مطرح نمیکنند. این در حالی است که در دولت قبل بارها وزیر امور خارجه برای پاسخگویی به همین مجلس فراخوانده و با ادبیات تند برخی نمایندگان کار به توهین و افترا به ایشان و دستگاه دیپلماسی هم کشیده شد. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار داد، این است که رویکرد تعامل سازنده با جهان بهعنوان یکی از عوامل اساسی در روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، همچنان از رویکردهای مورد خواست و اقبال مردم در سیاست خارجی است. حتی از علل اساسی کاهش محبوبیت دولت گذشته در اواخر دوران مسئولیت خود، فشار اقتصادی ناشی از بر هم خوردن توافق هستهای در نتیجه خروج یکطرفه آمریکا از برجام پس از پیروزی دونالد ترامپ بود که اذهان ناراضی و خسته بدون در نظر گرفتن موانع داخلی و خارجی، آن را ناکامی دولت در پیشبرد تعامل سازنده با جهان تلقی کردند. علاوهبراین در انتخابات اخیر ریاستجمهوری هرچند در کمبود فضای رقابتی، میزان مشارکت نیز تقلیل پیدا کرد؛ باوجوداین اکثر کاندیداها ازجمله رئیسجمهور منتخب ضمن نقد به دولت سابق در مناظرات تلاش داشتند نهتنها خود را از گفتمان ضد برجام یا تقابلجویانه با جهان مبرا کنند؛ بلکه در مقام شایستهتری برای پیشبرد تعامل و احیای برجام نشان دهند تا از مقبولیت و آرای آنان نزد مردم کاسته نشود. بهاینترتیب با وجود تغییر دولتها، در شرایط فعلی، مردم همچنان گفتمان تعامل با جهان و احیای توافق هستهای را مهمترین عامل نجاتبخش اقتصاد کشور و بهبود معیشت خود میدانند که البته در کنار این دلایل کیفی با یک نظرسنجی مستقل به صورت کمی نیز میتوان به این نتیجه دست پیدا کرد؛ بنابراین با اتخاذ یک دیپلماسی مردمسالارانه که به طور اخص، پاسخگویی و اطلاعرسانی شفاف به مردم، آگاهسازی آنان از پیچوخم و همچنین دلایل تأخیر و لزوم تعجیل در به نتیجه رساندن مذاکرات از سوی دولت و ایفای نقش نظارتی مجلس بر روند مذاکرات و در حالت کلیتر اصلاح روندها و رویکردهای سیاست خارجی بر مبنای اراده و خواست ملت، از ملزومات آن هستند، باید در راستای تحقق منافع ملی گام برداشت.